۱۳۸۸ فروردین ۱۰, دوشنبه

برگرفته شده از سایت وطن


وطن





(( نامه ای را که در زیر مطالعه میکنید، دردنامۀ یک جوان مهاجر است که کمر بسته است تغییر کند و خود را از نو بسازد، مخاطب نامه ما هستیم که ادعا پختگی و زعامت داریم . نباید کاری کنیم که پویندگان جوان را سر خورده و پیشمان سازیم. )) « سایت وطن»


دیدی گذرا برنوشته های درسایت وزین مشعل
درمورد آقای پرشور



احساس درونی ام مراواداشت تا بحیث یکفرد دموکرات وتحول طلب دراین زمینه ابراز نظر نمایم. منکه ازسلالهً مظلومان ومحکومان دردرازنای تاریخ وطن همیشه خونینم میباشم ، کدام منبر سیاسی ندارم وآدم مشهور نیز نیستم که ازمن شناختی وسیع وجود داشته باشد .دربرخورد با حوادث داخلی وانکشافات دنیای امروز گاهی سیکولار میشوم وگاه گاهی که راه علاج رابر خود بسته مییابم دوباره به سوی مذهبی شدن مجدد کشانیده شده وبنابر عقاید مذهبی فامیلم ( شیعه) ،برای جستجوی جواب بسوالهای درونی ام به توضیح المسائل بزرگان تشیع مراجعه میکنم ومیخواهم روح سرگردان وذهن کنجکاو وبیقرارم را آرامش وتسلی ببخشم ولی سرانجام براه بندان های تازه برخورد میکنم ودراین جنگ اضداد فلسفی سرگردان وصدمه پذیر میشوم. دراین کشمکش ونبرد افکار زمانی از تلاشهای حقیت یابی خود راضی میگردم وگاهی سرگردان درسراب ها و بیغوله های سیاسی کشانیده میشوم وخسته وسرکوفته آرامش وراحتم را ازدست میدهم.




یکی از مددگاران نزدیک وهمیشگی ام کتب شعر وادب پربهای فارسی است که بارها مرا به دورترین نقاط بلند وکهکشانی این گنجینهً فرهنگ عظیم انسانی رهنمون میگردد واز بسکه خودرا دربرابر آفرینش های قدما وبزرگان این فرهنگ ناچیز احساس میکنم باخجلت توام با احترام دربرابر نبوغ ، دانش بزرگ وتلاشهای پیشینیان این ساحهً بزرگ ادب ودانش سرزمین ما ، سرتعظیم فرود می آورم وبا خوانش سروده ها وخامه های کم نظیر وملکوتی گونهً شان ، روح وروانم را صیقل وآرامش می بخشم وبه صانعان زیبایی انواع شعر ونثر فارسی که از فهم بسا عرصه های آن عاجزم ، درود میفرستم. ایکاش همین فهم حداقل زبانی من اززبان فارسی ،شامل سایر زبانهای ملی کشورم نیز میشد تا از عمق وپهنای سایر زبانهای هموطنانم مستفید میگردیدم.




میخواهم با صراحت اذعان کنم که محیط خانوادگی من وتعدادی ازاقارب ونزدیکان ما که سالها درایران زند گی کرده ایم، نسبت به کودتای ثور ورهبران آن پر ازدشمنی وتبلیغات آشتی ناپذیر بود واین موقف وقتی دارای نرمش وبازنگری گردید که مجاهدین وبعد از آنها طالبان برارادهً ملت افغانستان حاکم شدند وگویا شریعت اسلامی وجهادی را نافذ ساختند. اکنون وقتی به دیروز خود ما وافکار فامیل ودوستان دیروز مجاهد پرور خود نگاه میکنم گویی به جای کودتای ثور ، انقلابی درخانواده ی ما به وقوع پیوسته است ومارا کاملن دگر گون ساخته است.




به یمن این متغیرات ، من نیز تغییر کردم وخودرا جز لشکر دموکراتان مذهبی گونه دریافتم ودارد
روز بروز به مواضع رادیکال تر تمائل پیدا میکنم . ببینیم که سرانجام چه خواهد شد.امید است بخطا نروم وراه سقوط را پیشه نکنم. امید من برای نجات وطن عزیزم که متاسفانه هرقوم وگروهی سند ملکیت آن را به جیب خود دارند ،تا هنوز اینست که مجموع ترقیخواهان مذهبی ودموکرات دست بدست هم بدهند ویکدیگرا تحقیر وتکفیر نکنند وقوت واحدی شوند تا به اهداف بزرگ فراقومی وفرا زبانی دست یابند ووطن مشترک شان از ظلم ظالمین وطاغوت نجات یابد .




گفتم من طالب علمم وجستجو گر حقیقت . ازهمین سبب به کتب ، روزنامه ها وسایتهای گونه گون سرمیزنم ومطالعه میکنم .برداشتهای مختلف روزانهً من خوشی آور وملال انگیزند وگاهی که سخنان هموطنانم را درپالتالک میشنوم ، به جای گویند گان وهتاکان ، من خود خجالت میگردم واز خود می پرسم که آیا انسان آن هم انسانهای مدعی تحول وتغییر مثبت جامعه وحتی بشریت تا این سرحد بیمروت وفحاش میگردد.؟ اکنون با این پیشگفتار ملال آور برسر اصل موضوع متمرکز میگردم .




حال که من نه سیاست فهمم ونه ادیب روزگار وبمانند همان ( هزار پیشه ی بی روزی ) شب وروز را پشت سر میگذارم ، میخواهم نکاتی چند پیرامون نوشته های آقای پرشور وقلم زنان مخالف شان ابراز نظر نه چندان عمیق نمایم. اول درمورد خود آقای پرشور باید بگویم که من جناب ایشان را ازروی نوشته های شان می شناسم که اکثرن در بارهً حزب خود شان ، رفقای شان وحاکمیت دیروز آن حزب با شوروعشق حماسی وبطور پیگیرنوشته می کنند. من قصد ندارم که دراولین نوشته ام پیرامون این موضوعات از دردشمنی با این ویا آن نویسنده ومبارز عاشق گونه برخورد نمایم. زیرا هرکه میداند که چه کند. خوشا به حال شمعی که برای تمثیل عشق مجنون صفتش خودرا درآتش شمع ( آرمان وعقیده)بسوزاند ، من درزمینه کار ومداخله ی ندارم .




گفتم که این شور وطن پرستی ورادیکالیزم چپ مرا ( چُپ) ساخت وبر احساسات تند مذهبی دیروزم آب ( رحمت) ریخت وباری دریافتم که ناخود آگاه از صف دیروز بریده ودر سیل مخالفین دیروزم قریب است که ( هورا) بکشم .مخالفینی که آرام آرام عمامه ام را ازمن گرفتند وحتی ظاهر مرا تغییر دادند .این آقای پرشور یکی از آن عواملی بود که باخوانش مقاله های طولانی ولی مهیجش مرا به کنجکاوی نسبت به تحولات ثور وحزب دموکراتیک خلق افغانستان کشانید .من اعتقاد یافته بودم که او نه تنها مبارز خستگی ناپذیر بلکه انسان مصممی است که راهش را ادامه میدهد ، لذا ، باید افکار اورا تعقیب کرد .




هفتهً گذشته آخرین محصول فکری اوراتحت عنوان ( باید دستان مداخله گر درامور وحدت را کوتاه کرد) خواندم. باور پیدا کردم که اوبرای اعادهً وحدت رفقایش ومتحدشدن باهمه نیروهای تحول طلب چپی ومذهبی از خون دل مایه میگذارد ومیخواهد برای رسیدن به این هدف فریاد بکشد وچیغ بزند واخطار بدهد که مخالفین وحدت را افشا میکنم. میگویند که آقای پرشور که من تا حال فقط چند قطعه عکس اورا دیده ام درسویدن زند گی دارد وبا اساس نوشته های رقبایش درنهضت فراگیر ،اوروابط خوبی با مسئولین نهضت فراگیر در آن منطقه ودرمجموع اروپا ندارد .این موضع ازیکطرف به من تعلق ندارد واز طرفی مورد دلچسپی من نیز نیست. آنچه برای من مهم است روند فکری این تیم وحدت طلب وشکل مقابله ی تیم مقابل او درسایتها میباشد که من به صفت انسان هرلحظه درحالت تغییر نمیتوانم بیتفاوت نسبت به این کنشها وواکنشها بگذرم ، زیرا، این موقف را قبول معصیت وگناه سیاسی واخلاقی قیمت میدهم .




من مقاله ی اخیر آقای پرشور را دریکی دوسایت چپی خواندم . ایشان درآن نوشته برعلاوه ی برشمردن نقاط نظرشان درمورد تا مین وحدت رفقای شان بالای سخنان یکی از پیشقراولان حزبی ونهضتی مکث کرده وآن را به تحلیل گرفته بود. استناد آقای پرشور بر روی متن نوشته ی کاپی شده از سایت وزین مشعل( ارگان نشراتی نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان) بود .باساس برداشت های من درآن نوشته هرگز تهمت وتوهینی به کسی نشده بود وسراسر اشاره به شخص مورد نظر شان با احترام وتسمیه های ( رفیق ،محترم وجناب) همراه بود. بااینکه برخورد های تند واخطار آمیز شان به کسانیکه مانع تحقق وحدت گروهای جدا افتاده ازهم حزب وطن ، بدون شک نمیتوانست که جواب نیابد .اما، این واکنش هانیز منطقا ً نمی بائیست با آن ادبیات وجملاتی مزین می بود که دروصف شخصیت وکارنامه های شخصی وفامیلی آقای پرشور، رقم میخورد، چون حریم شخصی وخانوادگی افراد وشخصیت ها درهر نظام ودینی مصوون وانمود وقانونیت بخشیده شده است .




دوشخصیت سیاسی که به یقین از چهره های نامدار وصاحب صلاحیت درنهضت فراگیر هستند،برای خاموش ساختن آقای پرشور واحتمالا ً آنانیکه شوق چنین انتقاد هائیرا کنند ، از سلاحی استفاده کرده اند که سزاوار ادعا وموقف سیاسی شان نیست ، بخصوص آنکه یک حزب سیاسی قدیمی ، بافرهنگ وخواهان تحولات عمیق فرهنگی واجتماعی درجامعهً بیمار وعقب مانده ی افغانستان ، نه برای حرمت بدیگران بلکه برای حفظ آبرو وحرمت سیاسی خودش ورهبرانش نباید ازاین شیوه ها استفاده کند .



درحالیکه نوشته های آقایان محترم ( ج کمال وآرمان ) رادرسایت وزین مشعل برضد آقای جلیل پرشوربه حال روشنفکران ترقیخواه وطن بمانند زهر کشنده ارزیابی میکنم وآنرا مایه ً دلسردی صدها تازه وارد درمیدان مبارزه وازجمله خود میدانم ، امید میکنم که به این نوع برخورد های غیر قانونی وضد کرامت انسانی هرچه زودتر پایان داده شود .لطفا ً با این نوع برخورد های غیر مسئولانه وانتقام جویانه ، مارا پشیمان نسازید که باز هوا وهوس کلبه های فکری قدیمی مان را درپیش روگیریم.ما، آماده شده بودیم که آب وهوای آزادی ودموکراسی را تنفس وبا تحجر وقومانده های خشک مذهبی منفعت پرستان مقاطعه کنیم ولی دربین شما نیز وضع بهتر از آنجاها نیست. افسوس به حال ما ( نسل سرگردان) .


کاظم هاشمیان - شیراز- ایران

استراتیژی جدید اوباما

صباح

استراتيژي جديد اوباما وده ها سوالي بي پاسخ

(صباح)


اگرواقع‌بینانه‌تربگويم ، ایالات متحده درحال کوبیدن آب درهاون است. پس ازاسکندر کبیر، تا کنون کسی در این منطقه ازجهان موفقیتی را به نام خود ثبت نکرده‌است. جنگ افغانها با انگليس درقرن نوزده ،شوروي درقرن بيست وآمريکادرقرن بيست ويک ، درسي است براي متجاوزيني که هنوزدرقمار باخته چال ميروند.
فارین پالیسی دريک بررسي اش در تازه ترین تحقیقات پنتاگون که تنها راه موفقیت درافغانستان را درکوچک‌کردن حلقه مطالبات و اهداف دانسته‌است ، مينويسد: ... تلاش‌های آ مریکا و متحدانش برای رسیدن به این هدف مانند انداختن تیری در تاریکی می‌ماند. درگذشته تلاش ها وبازي هاي آمريکا برای نیل به اهداف کوتاه مدت در افغانستان بود که منجر به خلق اسامه بن لادن شد...اکنون باید از دولت باراک اوباما پرسید که در مورد افغانستان چه فکر می‌کند؟ آیا واقعا گمان می‌کند که می‌تواند برای همیشه به فرمانروایی طالبان و القاعده در کوه‌های افغانستان پایان دهد؟ آیا او هم به این باور رسیده‌است که نبرد در افغانستان،جنگی‌ست پرمصرف و طولانی‌مدت؟ آیا تا به حال به این واقعیت فکر کرده‌است که چه تعداد سرباز آمریکایی می‌توانند منطقه را به ثبات برسانند؟ سوال اساسی‌تر اما:استراتژی اوباما ... اگر بیماری جنگ در افغانستان درست مانند ویروسی منطقه را در بر گیرد آیا ایالات متحده می‌تواند نقش ناجی دائم العمر منطقه را بازی کند؟ ... آیا اوباما تنها برای اینکه سربازان آمریکایی جایی برای فعالیت داشته باشند،نیروهای خود را ازعراق به افغانستان منتقل می‌کند؟ امریکا می‌خواهد به جهانیان نشان دهد که ما کشوری مسئولیت پذیر هستیم ...
مستندات تاریخی مقابل اهداف آمریکا قد علم کرده‌اند. زمین هم با ایالات متحده سازگاری ندارد. افکار عمومی بر خلاف آمریکاست. فساد دولتهای منطقه‌ای متحد ایالات متحده خود مانعی بزرگ بر سر راه نیل آمریکا به اهدافش است. کاسه صبر منتقدان جهانی هم در حال لبریز شدن است. مشکلات اقتصادي وورشکستهاي بانکي نيزآمريکا راچون موريانه ميخورد. آمریکا بر قایقی سوار است که خشم جهانی از ادامه مسیر آن نقش امواج مخرب را برایش بازی می‌کنند. جهانیان هنوز تاوان حادثه ای را می‌دهند که هشت سال پیش ایالات متحده را لرزاند.
انصاف نیست که آن روز شوم یازدهم سپتامبر را فراموش کنیم، اما آیا تنها برای اینکه اثبات کنیم چیزی از حافظه تاریخی ما کم نشده‌است باید هواپیماهایمان را برداریم و بی‌توجه به خطوط مرزی هرجایی را که مردی شبیه بر تروریست‌ها در حال عبور از آن است،بمباران کینم؟ آیا این اقدام منجر به خشم متحدان منطقه‌ای ازما نمی‌شود؟
آیا نباید فکر کنیم که پرواز هرجنگنده بر فراز منطقه‌ای مسکونی، بذر نفرت از آمریکا را در دلهای ساکنان می‌نشاند؟ این حملات خونبار است،پرهزینه است و البته شکننده.
بهتر است کاخ سفید دست از شوخی بردارد. حالا که درگیر این جنگ هست بیشتر شبیه یک شوخی است که از اهداف ایده‌آل مابانه دفاع کند. افغانستان تنها نمای بیرونی این جنگ است. در لابلای خطوط گزارش پنتاگون که دقیق شویم می‌بینیم که هدف اصلی ایالات متحده چيزي ديگري است ونه افغانستان. هر بهانه ای که آمریکا به آن متوسل شود از ریشه‌کنی تروریست تا به ثبات رساندن منطقه همه وهمه عناوین خوش‌و آب و رنگ داری است برای پنهان کردن استراتژی اصلی در پشت پرده. آمریکا شاید دراین هدف ‌یابی جدید دچار اشتباهی جبران‌ناپذیر شده‌است ...
درافغانستان بيست تابيست وپنج هزار نیروی نظامی تحت امرپنتاگون وبيست تابيست وپنج هزار نیروی آمریکایی تحت رهبری ناتو وحدودبيست تاسي هزارنيروازمتحدين آمريکادرکشور حضور دارند. وآمریکا در صدد افزایش هفده هزار نیروی دیگر طی چند ماه آینده است. یکی از دلایل موفقیت آمریکا درعراق در پایان دادن به عملیات مخالفين که طی سال های دوهزاروچهارتا دوهزاروشش عملا در پايتخت عراق و مناطق سنی نشین، نیروهای آمریکایی را به طور قاطع از معادلات حاکم خارج کرده بودند. به دنبال پایان یافتن انتخابات میان دوره ای کنگره و انتخاب رابرت گیتس به وزرات دفاع، یکی از اولین اقدامات در صحنه عراق افزایش سي هزار نیرو بود. این اقدام نظامی با تغيرات و نوآوری ها و محاسبات جدید در قلمرو سیاسی همراه بود، تاجاي به قلع و قمع نیروهای مخالفين مفيدواقع شده و راه را برای مصالحه سیاسی هموار کرد. رییس جمهور آمریکا اعلام کرد که علاوه برهفده هزار نیرویی که پیش‌تر اعلام کرده بود، چهارهزارنفر دیگر را نیز به افغانستان می‌فرستد. این افراد به عنوان مربی و مشاور نیروهای مسلح کشوربه کار گرفته مي شوند. شمار نیروهای آمریکایی درميهن داغديده ما به بیش از پنجاه هزار نفر افزایش می‌یابد.آيااين افزايش ميتوانددردملت ستمديده رادواوبه رنج ودرد کشورپايان دهدويا باعث افزايش رنجها ومصيبتهاي بيشترنخواهدشد؟؟؟
علاوه براین قرار است بودجه ماهانه عملیات افغانستان که همين اکنون دومیلیارد دالراست، حدود شصت فيصد افزایش یابد.واين همه پول اگردربازسازي وخوشبختي مردم به مصرف برسد متيقين هستيم که ريشه هاي جنگ راخواهد خشکاند ومصرف اين مبلغ درجنگ به خرابي اوضاع وفلاکت مردم خواهد افزود.
رییس جمهور آمریکا همچنین از متحدان کشورش درجنگ خواسته است که مشارکت خود را در افغانستان افزایش دهند. اما تااکنون کشورهاي اروپايي باچنين پيشنهاد جدآ مخالفت نموده اند.
ازجانب ديگراوباما از کنگره درخواست کمک مالی برای پاکستان به ارزش سالانه 1.5 میلیارد دالر در پنج سال آینده نموده است ،آيا کشورپاکستان که درفريب ونيرنگ دسته همه راازپشت بسته است اين بارنيزچون گذشته همکاري صادقانه با آمريکادرقضيه افغانستان خواهد کرد. این رقم سه برابر کمک کنونی است که برای جنگ با طالبان و القاعده درمناطق مرزی بین پاکستان و افغانستان به اسلام‌آباد پرداخت می‌شود. چه تضميني وجوددارد که آي . اس .آي دست ازحمايت تروريزم بردارد ودرتامين صلح وثبات درکشورجنگ زده ما تلاش نمايد.
رهبران آمریکا به این نتیجه رسیده اند که با افزایش نیروهای نظامي می توانند به نتایجی که درعراق به دنبال داشت دست یابند ومخالفين را از بین ببرند. اما آنچه مورد توجه واقع نشده این مهم است که افغانستان ازهیچ زاویه ای قابل مقایسه با عراق نیست. آمریکا درکشوری با تروريزم در جنگ است که در زمینه های سیاسی، اقتصادی و بالاخص فرهنگی و اجتماعی رشد چشمگيري درگذشته نداشته است . عراق سابقه تجربه یک دولت مدرن را قبل ازلشکرکشي آمریکا داشت و جامعه آن سطح متعارفی ازتوسعه را تجربه کرده بود. اماافغانستان شرایط کاملآ متفاوتي دارد.
درافغانستان طالبان برای سقوط حکومت وشکست آمریکا، درحال جنگ هستند و ازکمک نیروهای القاعده، که آن ها نیز دشمن آمریکا هستند، بهره مندندوازطرف ديگرپناهگاهاي تروريستي درکشورهاي همسايه ، کشت،توليد وترافيک موادمخدر،پناه گيري مخالفين دربين مردم ،دشتهاي ناهمواروکوه هاي سربه فلک کشيده وجنگل زارهاي مناطق جنگي ، مقاومت سرسختانه ، خصوصيات غرورمندانه مردم ... وازجانب ديگردرداخل حاکميت دولتي ، آمريکابامعامله گران ودلالان سياسي ومذهبي مقابل است که پابند به هيچ تعهد، پيمان ، پروتوکول، قول وقرارنيستند ، تازمانيکه بوجي هاي دالر،کرسي وقدرت بدسترسي شان قرارداشته باشد ، آماده خدمتگذاري وجانفشاني اند وهنگاميکه نسبت چوروچپاول دارائي عامه وکشتن وبردن ستمديدگان ، ازکرسي بزيرکشيده شوند وسخن ازقانون وحاکميت به ميان آيد ازهيچ نوع دسيسه ، توطئه ، سبوتاژ، نفاق وتفرقه اندازي دريغ نميکنند، تااين ويريسهاي کشنده درجامعه وجودداشته باشند ،افغانستان ومردم مظلوم افغانستان ،همچنان درآتش بدگماني وتفرقه اندازي خواهد سوخت .
آیا استراتيژي جدید ميتواند به خواستهاي اوباما پاسخ دهد؟ تاکنون ایالات متحده به تنهائی شصت وسه میلیارد دالر رادربازسازی افغانستان چه در بخش خدمات اجتماعی و چه در بخش نظامی به مصرف رسانده است ... از سوی دیگر قرار است واشنگتن در طول یک دهه آتی نیز يکصدوچهل وپنج میلیارد دالر را در افغانستان مصرف کند. اما سوال اینجاست با هزینه سرسام آوری که درافغانستان خرچ می‌شود، چه چیزی ظرف هفت سال گذشته به دست آمده ‌است؟ آمريکا طي اين مدت ظالمان راظالم ترومظلومان رابخاک سياه نشانده است . بسته هاوبوجي ها ي دالرازبانکها آمريکابه منازل قاتلين مردم افغانستان منتقل وازمنازل دلالان سياسي ، حزبي وتنظيمي به بانکهاي درآسيايي مرکزي وکشورهاي شيخ نشين خليج وبه حسابات محرمانه آنان درروسيه وايران انتقال داده شده است.
آيا درجريان انتخابات اولي که کرزي وعده داده بودتا ا شک وآهي مردم افغانستان رابه لبخند تبديل مينمايد وبوش موقع لشکرکشي گفته بود که مردم افغانستان لذت سخاوت وکمکهاي آمريکارابه گوشت وپوست خويش لمس خواهند کرد همين بود که يُکبارديگرمردم افغانستان رااسيرچنگ ودندان خون الوده دلالان خون آشان نمايد؟؟؟
ريس جمهورآمريکا دربخشي ازاستراتيژي جديد ش درامورافغانستان ميگويد:
وضعيت افغانستان به صورت فزاينده اي بدون همانند است. از زمان سرنگوني طالبان از قدرت هفت سال مي‌گذرد اما همچنان جنگ ادامه دارد و مخالفين بخش‌هايي از پاکستان و افغانستان را در کنترول خود دارند. حملات به نيروهاي نظامي ما، نيروهاي متحدان ما در ناتو و نيروهاي دولتي افغانستان به صورت پيوسته افزايش يافته است. سال دوهزاروهشت مرگبارترين و دردناک‌ترين سال براي نيروهاي آمريكايي در افغانستان بود.
بسياري درآمريكا و کشورهاي شريک در امورافغانستان که فداکاري‌هاي زيادي انجام داده‌اند يک سوال ساده را مطرح مي‌کنند و ان اينکه هدف ما در افغانستان چيست؟
پس از چندين سال ،آنها اين سوال را مي پرسند که چرا نيروهاي نظامي ما در افغانستان مي‌جنگند و کشته مي‌شوند؟ آن‌ها اين شايستگي را دارند که پاسخ روشني براي اين سوال دريافت کنند. اجازه بدهيد با صراحت پاسخ اين سوال را بدهم. القاعده و متحدان ان يعني تروريست‌هايي که حملات يازده سپتامبر را طراحي و اجرا کردند در پاکستان و افغانستان هستند. در براوردهاي اطلاعاتي متعدد هشدار داده شده است که القاعده فعالانه از پناهگاهش در پاکستان در حال برنامه ريزي براي انجام دادن حملات درداخل آمريكا است. اگر حکومت افغانستان به دست طالبان بيفتد و در نتيجه به القاعده اجازه بدهد بدون مشکل به فعاليت‌هايش ادامه بدهد، اين کشور بار ديگر به پايگاهي براي تروريست‌هايي تبديل خواهد شد که مي‌خواهند که هر تعداد که بتوانند از مردم ما را بکشند.
آينده افغانستان به صورت جدايي ناپذيري به آينده کشور همسايه‌اش پاکستان مرتبط است. با گذشت تقريبا نو سال از زمان حملات يازده سپتامبر، القاعده و متحدان افراطي با عبور از مرزهاي افغانستان به مناطق دوردست در سرحدات پاکستان رفته اند. رهبري القاعده نيز در اين زمره است. اسامه بن لادن و ايمن الظواهري از اين منطقه کوهستاني به عنوان پناهگاهي براي مخفي شدن ، آموزش دادن به تروريست‌ها ، ارتباط برقرار کردن با پيروانشان، طراحي حملات و اعزام نيروهايشان براي حمايت از مخالفين در افغانستان استفاده مي‌کنند .اين منطقه مرزي به خطرناک‌ترين منطقه در جهان براي آمريكايي ها تبديل شده است.
اما اين مساله فقط مشکل آمريكا نيست. اين وضعيت ، چالشي جدي براي امنيت بين‌المللي است. حملات تروريستي در لندن و بالي دراندونزيا به القاعده و متحدان آن درپاکستان مرتبط بود. حملاتي که در شمال آفريقا و منطقه خاورميانه ، اسلام اباد و کابل صورت پذيرفته نيز به اين افراد مرتبط بوده است. اگر حمله‌اي بزرگ در يک شهر آسيايي، اروپايي و يا آفريقايي صورت پذيرد، احتمالا ارتباط‌هايي با رهبري القاعده در پاکستان دارد. امنيت جهانيان در معرض خطر قرار دارد. بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان براي مردم اين کشور به معناي آن است که کشورشان تحت حاکميتي وحشيانه قرار بگيرد، افغانستان در عرصه بين‌المللي منزوي شود، اقتصاد کشور فلج شود و حقوق بشر از مردم افغانستان بويژه زنان و دختران سلب شود. بازگشت طالبان به قدرت، سبب تقويت القاعده خواهد شد که با سران طالبان همراه خواهد شد و اين وضعيت سبب خواهد شد افغانستان در سايه خشونت‌هاي مستمر قرار بگيرد...
بهتربودکه اوباما درپهلوي سخناني که تاتحقق ان فاصله هاي زيادي وجوددارد، راه هاي بيرون رفت ازمشکل کنوني رابصورت درست وعام پسند مورد ارزيابي قرارميداد تاهم لعل بدست آيدوهم دل يارنرنجد،ازيک جانب راه هاي عملي براي تطبيق استراتيژي جديد برميشمردوازطرف ديگربصورت فوري وضروري به قطع مصيبتهاي وارده برملت ستمديده افغانستان توجه جدي رامبذول مينمود. استراتيژي جديد بارک اوباما ده هاسوال رادرذهنيتها بوجودآورده است که آيا اين استراتيژي ميتواند به اين سوالها پاسخ منطقي وانساني ارايه بدهد؟:
-> آيا استراتيژي جديد ايالات متحده درافغانستان ميتواند جلوخود سري وبي بندوباري نيروهاي بي انظباط اين کشوررابگيرد؟
-> آيا ديگرمردم افغانستان مورد بمباردمان خودسرانه وکورکورانه قواي ائتلاف درافغانستان واقع نخواهد شد؟
-> آيا کشتن وبستن وبردن نيروهاي ناتودرافغانستان قطع ميشود؟
-> آيا جلوخود سري ، قانون گريزي ، معامله گيري، فريب کاري ، سودابازي ، وابستگي ، وطنفروشي ، گروپ بندي ... دلالان سياسي وتنظيمي گرفته خواهد شد؟
-> آيا ديگر انسانهاي شريف ووطنپرست کشوربد ست باندگروپهاي مسلح موردتحقيروتوهين وخريد وفروش قرارنميگردوانسانهاي بي گناه دربدل بسته هاي دالربه اساس خصومتهاي شخصي ،حزبي وتنظيمي به نيروهاي ائتلاف فروخته نميشوندوبه زندانها وبازداشتگاه انتقال داده نميشوند؟
-> آيادرافغانستان حاکميت قانون وحقوق بشررعايت خواهد شدوثروتهاي طبيعي کشورازچنگ باندهاي مسلح بيرون شده وبه ملت تعلق خواهد گرفت؟
-> آيا آمريکا بارديگرقانون، نظم ، اداره ،کرسي وپولهاي کمک به مردم افغانستان راسخاوتمندانه بد سترس چند معامله گرماهروآموزش ديده ي که منافع ملي رافداي منافع بيگانه مينمايند وبا لشکرکشي آمريکا سمارق گونه سربرآورده اند وازکشورهاي غربي کوچکشي موقت نموده ودرچوکي هاي قدرت وشرکتهاي تجارتي لميده اند ، قرارنخواهدداد؟
-> آيابارديگرمردم خسته ازجنگ ، زيرنام دموکراسي وحقوق بشرمورد سودابازي ومعامله گري اجنبي واجنبي پرستان قرارنميگرند؟
-> آيا زمامداران خودسر، چپاولگران دارايي عامه ، دلالان خون وآتش به پيشگاه ملت حساب پس خواهند دادوميليونها دالرازحيف وميل پولهاي کمک شده به مردم کشورازکيسه هاي زرپرستان بيرون ميگردد؟
-> آيا درکشورانتخابات آزادوعالانه دورازترس سلاح وسلاح پرستان برگزارخواهد شد؟
-> آيا شبکه هاي استخباراتي خارجي که طي اين هشت سال مسوول چوروچپاول دارايي هاي مردم بنام شرکتهاي مخابراتي ،دفاترتجارتي ، انجوبازي ... اند مسدود خواهند شد؟
-> آيا رسانه هاي که به هدايت ود ستورسازمانهاي استخباراتي مصروف پخش ونشرماهرانه ي نفاق ملي وازهم گسستگي جامعه نقش بازي کرده اند( بخصوص درداخل کشور)، مانند سابق به حيات ننگين شان ادامه ميدهند وياپي کارخويش خواهند رفت ؟ تازمانيکه زيروروي صداقت استراتيژي جديد به مردم ثابت نشود بازهم همان ديگ است وهمان کاسه وهمان آش.
-> آيا سازمانهاي استخباراتي خارجي مانند گذشته ازانسانهاي گم نام وخود فروخته ميليونرهاي باشهرت وباآب ونان خواهند ساخت وياد ست ازين عمل زشت برخواهند داشت؟
-> چرا طي نزديک به هشت سال موجوديت قواي ناتو، افغانستان داراي يک قواي مسلح نيرومند نيست؟ وچرا قواي هواي کشورفاقد طياره هاي شکاري وبمباردمان است؟
-> آيا قواي ائتلاف ميتوانند ابروي ازدست رفته خويش رابااستراتيژي جديد درنزد مردم افغانستان بازيابد؟
-> آيا سرنوشت زندانها وبازداشتگاه هاي داخلي وخارجي که صدها افغان بي گناه درآنجا شکنجه ميگردند، چه ميشود؟
-> آيا حريم هاي شخصي مردم که درهرقانون ومقررات ازتعرض مصوون است ديگرمورد بازرسي هاي خود سرانه وعقده مندانه نيروهاي ائتلاف وقوتهاي داخلي قرارنميگيرد؟
-> آيادرکشورزمينه فعاليتهاي علمي وتحقيقاتي ، کاربه اهل کار، آزادي صادقانه وسايل ارتباط جمعي ،حقوق زنان ومليتها ومذاهب که دراقليت قراردارند تامين خواهد شد؟
-> آيا فساد اداري ، کارشکني ، رشوت خوري ،بيروکراسي ، بي نظمي وقانون گريزي ازادارات دولتي برچيده خواهدشد؟
-> آيا درکشور، ديگر پستهاي دولتي ، ثروتهاي ملي و کمکهاي بين المللي براساس روابطي تنظيمي وشخصي تقسيم بندي نخواهد شد؟
-> آيا واليان ومسوولين امنيتي ولايات براساس ارتباطات شخصي وتنطيمي تعيين وتقررحاصل نخواهند کرد؟
-> آيا حسب ميراث استعمارانگليسي ، ادارات بلند دولتي براساس قوم ومليت تقسيم نميگردد؟
-> آيا نيروهاي ائتلاف زدوبندها وسرسري هاي پت وپنهان بانيروهاي مخالف افغانستان ندارند؟
-> آيا آمريکا توانمندي فشاربيشتربرپاکستان را دارد تا اين کشورراوادارسازد که دست ازحمايت تروريزم بردارد؟
-> چرا آمريکا لانه هاي تروريزم رادرپاکستان موردتهاجم وتعرض قرارنميدهد؟
-> آيا آ مريکا نميداند که انگليس درتفاهم با پاکستان براي بقاي تروريزم درتلاش اند؟
-> چرا راه هاي عبورومرورتروريزم درسرحدات کشورباپاکستان وسيله نيروهاي ائتلاف مسدود نميگيردد؟
-> آيا صندوقهاي راي گيري وراي دهي انتخابات آينده رياست جمهوري وسيله نيروهاي بيگانه ود ست اندرکاران داخلي درخانه وپس خانه ها پرکاري وبسته بندي نميشوند؟...
اينها همه سوالهاي فوري وضروري مردم درد مند کشوراست که طي اين مدت ازآن شديدآ رنج برده اند . تازمانيکه قوتهاي ائتلاف درعملکردهاي شان صادقانه وشفاف برخورد نداشته باشند ، افغانستان روي ارامي وامنيت رانخواهد ديد. عمليات نيروهاي آمريکايي و پيمان ناتو درافغانستان حداقل دريک سال اخيربه وضوح نشان ميدهد که اين نيروها به استنا د اخبار کذب وغير واقعي وبه بهانه حضور طالبان، مناطق مسکوني را راکت باران و يا مورد هدف حملات هوايي قرار ميدهند که باعث کشته و زخمي شدن صدها تن تا ا کنون شده است.
ادامه اين رفتار غير انساني نيروهاي ناتو و، آ مريکا باعث شده است تادولت ، بخصوص کرزي اعتراض به کشتار مردم بي گناه نمايند. اما نيروها ي بيگانه بدون عطف توجه به سخنان کرزي، مناطق مسکوني را مورد هدف قرار ميدهند. آمريکا نزديک به هشت سالي که درکشور حکمروايي دارد، نه تنها دستاوردي درنابودي طالبان و القاعده نداشته است بلکه با اعزام نيرو مي کوشد کشور را تبديل به يک پايگاه نظامي براي خود کند و با مخالفان اين برنامه و سياست خود، تحت عنوان طالبان به شدت مقابله و آنرا سرکوب ميکند که نتيجه آن کشتار هزاران غير نظامي درافغانستان است که رسانه ها و فرماندهان نظامی آمريکا و ناتو با پرروي هرچه بيشتر در صدد توجيه آن هستند. تلفات مردم مظلوم در جريان عمليات نظامی نيروهای خارجی به يکی از موضوعات بحث برانگيز مبدل شده و نارضايتی عمومی مردم را در پی داشته است . باشندگان مناطق جنگزده شکايت می کنند که نيروهای خارجی با اجرای عمليات نظامی و در بيشتر موارد در بمباردمانهای هوايی خود، مردم بي دفاع وبي گناه را هدف قرار می دهند.
بارک اوباما ميگويد: ( ... من مي خواهم به صورت کاملا شفاف بگويم ما نمي‌توانيم چشمان خود را به روي فسادي که باعث مي‌شود مردم افغانستان اطمينان خود به رهبرانشان را از دست بدهند، ببنديم. درعوض ما به دنبال مبارزاتي جديد براي سرکوبي رفتار مفسدانه خواهيم بود. ازاين رو معيارهاي اصلي براي دستيابي به همکاريهاي بين‌المللي که بتواند نيازهاي مردم افغانستان را تامين کند،در نظر خواهيم گرفت. افغانستان ازفقر شديدي رنج مي‌برد که دردهه‌هاي گذشته بي‌سابقه بوده است. )
نزديک به هشت سال که ازحضورنيروهاي آمريکادرافغانستان ميگذرد کوچکترين بهبودي درزندگي مردم مستمند کشوررونمانگرديده است ، طي سالهاي اخيرماشاهد خريدوفروش جگرگوشه هاي بوديم که ازفقروبيچارگي دست به اين عمل زدند اما ذره ازترحم وعطوفت قوايي ائتلاف ، دولت کنوني وسران تنظيمي ودلالان سياسي راجلب نکرد . برعکس چپاولگران بيشتربه چپاول و ظالمان به ظلم روي آوردند.
سازمان ملل متحد در گزارشی اعلام کرد، مردم بیشتر مناطق افغانستان ازافزایش قیمت مواد اولیه و کمبود مواد غذایی رنج می‌برند. حدود هفتاد درصد مردم ،با فقرودرشرایط غیرعادی زندگی می‌کنند. افزایش قیمت گندم ،آرد، برنج ، شکر، قند، میوه ، مواد نفتي وموادمصرفي کيمياي براي شستشويي ونظافت خانواده ها که از سال ‪ ۲۰۰۷میلادی بتدریج آغاز شد در سال ‪ ۲۰۰۸میلادی بطور بی‌سابقه ای افزایش یافت . کاهش تولید، عرضه کم ،تهيه يي مواد بي خاصيت ، اعمال محدودیت‌های تجارتی برای واردات وصادرات وافزایش تقاضا به بالا رفتن قیمت مواد غذایی درافغانستان منجرشد، و مردم را با مشکل فراوانی رو به رو کرد. ادامه جنگ هاي ذات البيني درکشور، بي توجه يي دولت به حال ملت ، کشت وتوليد خشخاش ، فساد اداری ، اخذ رشوت توسط ادارات دولتي ونهادهاي امنيتي ازتاجران ، وارد کنند گان ودريوران وسايل نقليه درشاهراه‌ها واقتصاد مبتنی بر تجارت آزاد بیش از همه باعث کاهش قدرت خرید مردم شده است . آيا اين همه بدبختي ومشکلات مردم افغانستان راآمريکاباموجوديت ده ها سازمان استخباراتي نميداند؟ وتااکنون براي رفع ان چه اقدامي نموده است؟ بااستفاده ازمنابع خبري .
آزادي،معنويت،امنيت،رفاه وعدالت عمده ارزشهاي هميشگي و خواستني بشربوده اند، صرفنظر از اينكه آزادي مدنظردرعصركنوني ممكن است با مفهوم آزادي عصركهن متفاوت باشد و يا برداشت ازعدالت درعصر حاضربامفهوم آن درگذشته يكي نباشد، اما همواره اين پنج ارزش،محور كوششهاي بشربوده اند.تمام متفكران و انديشمندان،تمام پيامبران و مصلحان،از زرتشت و بودا وسقراط وافلاطون تا موسي و عيسي و محمد(ص) تا انديشمندان عصرمدرن وپست مدرن همه وهمه درطول تاريخ در پي آن بوده اند كه انسان را با اين ارزشها پيوند زنند تا انسان بودن معنا پيدا كند.



۱۳۸۸ فروردین ۷, جمعه

نکات نظر بارک اوباما، رئیس جمهور امریکا درمورد افغانستان


نکات عمدهً صحبت بارک اوبا ما درمورد حل مشکل افغانستان


این نوشته را با استفاده از راپور تاژ تلویزیون الجزیره طور عاجل ترجمه ودراختیار شما قرار میدهم . لذا، اگر بعضی از بنود آن نسبت سرعت گزارش به زبان عربی ،یادداشت نشده باشد ، مرامعذور بدارید

بارک اوباما ، رئیس جمهور امریکا ، بعد از ظهرامروز( به وقت ا روپا) طی صحبت شفاهی درمورد اقدامات بعدی دولت امریکا ، متحد ین آن کشور وسازمانهای جهانی ، خاصتا ً سازمان ملل متحد درمورد حل مشکل افغانستان وجنگ علیه تروریزم درمنطقه و موضوع کشت وقاچاق مواد مخدر ، گفت :


((1 : امریکا ، به جنگ تا نابودی تروریزم ادامه میدهد.

2 : مشکلات موجود افغانستان ناشی از مصروفیت (6) سالهً امریکا درعراق بود .اکنون درحل این مشکل اقدام جدی مبذول میگردد.

3 : بنیادگرایی ، نه تنها زنده گی مردم افغانستان ، بلکه زنده گی را درپاکستان ، هند ، چین وجهان تهدید میکند .ازین رو درجنگ علیه آن کمک جهانیان را خواستاریم .

4 : امریکا ، تلاش میکند تا ازطریق حمایت مردم وحکومت پاکستان ، دموکراسی را درآن کشور حمایت نموده ومیخواهد تا ازطریق کمک به مردم پاکستان ، بین مردم پاکستان والقاعده که برای امریکا وجهان خطر آفرین است ، فاصله به وجود آورد .

5 : به منظور کمک به دولت ومردم پاکستان برای مبارزه علیه تروریزم ، سالانه مبلغ یکنیم ملیارد دالر (برای مدت پنج سال)کمک به پاکستان را ازسنای امریکا مطالبه مینمایم ، به شرط آنکه این پول درمبارزه علیه طالبان والقاعده به مصرف برسد .

7 : القاعده باید مورد تعقیب قرار گیرد ونابود شود . القاعده به مانند دانهً سرطان است وجهان را تهدید میکند. لذا، من کمک جهانیان را دراین مبارزه طلب میکنم.

8 : ازتجارب عراق درافغانستان استفاده شود. روی این منظور گفتگو با قبایل را مفید دانسته واز آنها برای کمک درمورد مبارزه با تروریزم استفاده خواهد شد.


درمورد افغانستان گفت :

9 : دولت افغانستان ، دولت انتخاب شده ً مردم است ، ولی فساد اداری باعث ضعف آن شده است .

10 : اگر دولت افغا نستان میخواهدطرف حمایت مردم قرار گیرد ، باید هرچه زودتر به فساد در آن دولت خاتمه دهد.

11 : افغانستان مرکز طالبان است ، لذا ، باید با تمام قوت علیه شان( طالبان) اقدام شود . طالبان جز مرگ وخرابی ، چیز دیگری به مردم نمیدهد.

12 : باوجود تشدید جنگ علیه طالبان درافغانستان، ما رسیدن به صلح وتفاهم را نیز درنظر میگیریم.

13 : ما ، هرگز تحمل سقوط مجدد افغانستان بدست طالبان وسیطرهً آنها بر پاکستان را نداریم . این تنها خواست امریکا نیست ، بلکه خواستهً جامعه ًجهانی میباشد . ( دراین موارد عنقریب با دوستان ما، صحبت خواهم کرد )

14 :سازمان ملل متحد وظیفه دارد که با تمام توان در مورد تحقق خواسته های جهانی عمل نموده وزمینهً تحقق آنرا مساعد سازد . این سازمان باید درمورد ظرفیت سازی درافغانستان ، تلاش همه جانبه کند .

15 : من ، به منظور مقابله ً جدی با طالبان وتروریزم ، امر اعزام (17000) سرباز جدید به افغانستان را صادر نموده ام وتا چند ماه دیگر (4000) سرباز( شاید مقصدش مستشاران نظامی وملکی باشد . مترجم) را برای تربیه ً سربازان افغانستان ، اعزام خواهم کرد.

16 : اردوی افغانستان حق دارد که طالبان وتروریست هارا درسرحدات نیز مورد تعقیب وحمله قرار دهد.

17 : ما ، میدانیم که صلح بدون مصالحه وجود ندارد، بنا ً ، به امر مصالحه درافغانستان مبادرت خواهیم ورزید.

18 : برای زیر کنترول گرفتن کشت مواد مخدر ، امریکا مصمم ا ست ، که حمایت ازدهقانان وکمک به ایشان را طرف توجه جدی قرار دهد.
19 :امریکا ، انتظار دارد تا درجلسه ً که عنقریب دایر میگردد ، کشورهای جهان درامر کمک به افغانستان ، سهم جدی بگیرند .
20 : مردم امریکا قربانیهای زیادی درافغانستان داده اند . ما ، تا کنون ( 700) سرباز ما را درجنگ علیه تروریزم درافغانستان ازدست داده ایم . مردم ما به این قربانیان شان افتخار میکنند. ))
قابل یاد آوری میدانم که اوباما چندین مرتبه از فساد اداری وضرورت ریشه کن ساختن آن درافغانستان ، یادآوری کرد، چیزیکه رئیس جمهور افغانستان ، قریب است منکر وجود آن( فساد ) دردولت خودشود.

نوت :
پیرامون این نکات نظر رئیس جمهور امریکا ، درآینده تبصره خواهیم کرد .


بااحترام
جلیل پرشور

۱۳۸۸ فروردین ۵, چهارشنبه

اعلامیهً شورای اروپایی حزب متحد ملی افغانستان ویادداشت ما درباره



اعلامیه ً
شورای اروپائی حزب متحد ملی افغانستان
مورخ 20.03.2009


قرار است انتخابات ریاست جمهوری کشور در تابستان امسال برگذار گردد ، اینکه واقعأ انتخابات برگذار میگردد یاخیر حدس و گمان های زیادی در قبال دارد ولی ازهمین حالا تب وتاب انتخابات بالا گرفته است .
انتخابات ریاست جمهوری کشور قرار است در حالی صورت گیرد که هنوز در اضافه از ده ولایات کشور جنگ و نا امنی ادامه دارد . درچنین وضع انتخابات تا چه حد عادلانه و آورندۀ صلح وثبات و منجر به حل بحران مشروعیت در افغانستان گردد در حاشیه ابهام است . گذشته ازین انتخابات در موجودیت گستردۀ نیروهای خارجی باز هم سوال بوجود آمدن دولت مشروع کاری که قادر به تأمین صلح و ثبات ودر رفع مشکلات عدیدۀ کشور موثر باشد قابل دقت است . بنأ به نظر ما در چنین شرایط پیچیده و عدم تشکل نیروهای ملی ، مترقی و دموکرات کشور ، کاندید کردن و گرفتن مسوُولیت های بسا بزرگ کاریست دشوار .
وضعیت بحرانی سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و اجتماعی و مداخلات کشور های ذیدخل در امور کشور ، این گمان را از ذهنیت ها دور میسازد تا مردم به خواست وارادۀ خویش در انتخاب زعیم کشور مستقلانه بیاندیشند ولی در نتیجه مشارکت جریان های سیاسی و مردم در مبارزات پارلمانی میتواند تا دولت را در حمایت از خواست های برحق مردم قرار دهند .
درچنین شرایط وظیفه تمام نیروهای ملی ، مترقی و دموکرات کشور است تا با حضور ایشان در شورای ملی ،
شوراهای ولایتی و شوراهای ولسوالی ها درجهت تحقق دموکراسی و تأمین عدالت اجتماعی ، حاکمیت قانون ، رفاه و آسایش مردم توجه جدی مبذول دارند .
تأکید بر پیشکش نمودن یک کاندید واحد مستعد از جانب نیروهای ملی ، مترقی و دموکرات کشور ، ایجاب گفتمان و اجماع سیاسی نیروهای ملی ومترقی کشور را مینماید تا کاندید مشترک خویشرا در پروسه انتخابات احتمالی آینده معرفی و حمایت نمایند .
باور ما این است که در تحت اوضاع درهم بر هم کنونی برای نیروهای ترقیخواه شاید بهترین موقف حالت ترصد فعال باشد. برای این نیرو ها داشتن یک فراکسیون فعال وقوی در پارلمان بمراتب مفید تر است نسبت به داشتن یک رئیس جمهور ناکام.
میر عصمت اله سادات
شورای اروپائی حزب متحد ملی افغانستان

یادداشت فریاد برای آزادی وعدالت دراین مورد


باقایل بودن حرمت دربرابر اعلامیه های کلیه احزاب وحلقات رفیق ، میخواهیم درمورد اعلامیه ً بالا ، انده کی به بحث بپردازیم.


شورای اروپایی حزب متحد ملی افغانستان، این اعلامیه را بعد یکی دوجلسهً شورای اروپایی نهضت فراگیر ترقی ودموکراسی افغانستان ، وبه تعقیب فیصله ً مجلس مو ًسسان نهضت فراگیرومصاحبه های مطبوعاتی محترم شیر محمد بزرگر رئیس مجلس موسسان نهضت ومحترم حبیب منگل عضو شورای اروپایی نهضت فراگیر با خبرنگاران درکابل وتلویزیون آریانای امریکا ورادیود بی بی سی ،صادر نموده ومطالب متعدد ومختلفی را بزبان غیر کاملا ً صریح مطرح کرده است.


از آنجاییکه موضوع مورد بحث ما،بسیار روشن بوده وآن عبارت است، از مشخص شدن کاندیداتوری محترم داکتر حبیب منگل از طرف مجلس مو ًسسان نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان ، درانتخابات قریب الوقوع(!) ریاست جمهوری وطن ، بنا ً،لازم است تا هر ابلاغیه وتبصره وهر نوشته ً تائیدی ویا تردیدی دراین زمینه ،برای آن از وضاحت کامل برخوردارباشد، تا خواننده گان محترم ،اعضا وعلاقه مندان احزاب دوست ورفیق ،درروشنی جدی قرار گیرند واز نقاط نظر صریح قدمه های بالایی احزاب شان باخبر شوند.


بهتر آنست که رفقای شورای اروپایی حزب متحد ملی افغانستان ، به جای تحلیل وابراز تشویش درپیام شان ، پیرامون موضعگیری صریح شان درباره ً انتخابات ریاست جمهوری ، کاندیداتوری رفیق حبیب منگل واینکه حزب متحد ملی ، کاندیداتوری درانتخابات ریاست جمهوری آینده بصورت مستقل ویا دروجود ایتلافهای خارج از حلقات حزبی دیروز که بعضی ازاین احزاب وگروه ها ، در زمینه اقدام مستقلانه نموده ومعلوم میشود که تعدادی دیگردراتحاد های تا حال اعلام ناشده مشارکت خواهند کرد، خواهد داشت یاخیر ؟ این موضوع از اهمیت جدی برخوردار است وبرای فهماندن دیگران ، اگرزبان وبیان صریح را طرف استفاده قرار دهند، بسیار مفید خواهد بود .


علاوه ازموضوع انتخابات، رفقای حزب متحد ملی ،باید درمورد سرنوشت گفتگوهای وحدت مجدد ، با نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان ، معلومات دقیق ارائه نمایند تا هزاران رفیق منتظر مکلفیت ها وموقعیت شانرا درقبال این انکشافات درک کنند.

همه میدانیم که درمورد انتخابات ریاست جمهوری ، ما نمیتوانیم که دارای چندین انتخاب باشیم. به برداشت تعدادی از رفقا ما ناگزیر هستیم ، که دراین موارد موضعگیری روشن داشته باشیم.


اول : اگر انتخابات ریاست جمهوری ، برگزار گردد چه کنیم ؟

دوم: به جای انتخابات، لویه جرگه دعوت شود، وبه دوام حکومت فعلی ابرازنظر کند ، ما مشترکا ًباید چه موضعی را اختیار نماییم.؟

سوم:اگر به جای دومورد اشاره شده ً بالا ، صاحبان اصلی قرار واثرگذاران خارجی درقضایای افغانستان ،
کنفرانس جدیدی را دعوت کنند وبه بیان دیگر(کنفرانس بُن)جدید ی رابا ترکیبی گسترده (!) ووسیع ترنسبت به (بُن)
دایرنمایند، رفقای ما ، چه نوع موقف مشترکی را باید اختیار کنند .؟

درمورد اول :

همه ً ما، میدانیم که جز، یکی دوحلقهً رفیق ، سائرین به شمول نهضت فراگیر و حزب متحد ملی به این امر قانع شده اند که باید درانتخابات اشتراک نماییم، زیرا ، منتظر نشستن وروز حساب کردن برای خروج قطعات نظامی خارجی ( صبر ایوب) میخواهد وجنبش وطن پرستانه وترقیخواهانهً موجود را تضعیف ، ماًیوس ومحدود خواهد ساخت. باید درهر شرایط مطابق به امکانات ، مبارزه کرد، زیرا، توقف وتعطیل درمبارزه مجاز نیست.رفقای ما بیشتر از (16) سال را تحت بهانه های امروز وفردا ازدست داده اند، آیا ، بازهم باید منتظر نشست وبه تغییرات خود به خودی اعتقاد پیدا کرد ، ویا اینکه دست به کارشویم وهدفمندانه ویک پارچه ، به مبارزه ادامه دهیم .

اما ، درمورد نحوه ً اشتراک وفعالیت انتخاباتی وداشتن کاندیداتورواحد ومشترک ، نمیتوان هرابراز نظر وفیصله نامه ً را بدون ارزیابی وتوافق جمعی قبول کرد، وبه آن صحه گذاشت . این موضوع باید طرف مباحثات وسیع ، دقیق ، صریح ومنطقی قرارگیرد، وبهترین وریانت را به حیث نقطهً نظرواحد و مسئولانه ً مجموع رفقا ودوستان این پروسه ً مهم وقابل توجه ،شناسایی نموده ودرزمینه، فیصله نامهً واحد صادر گردد ، واین قرار جمعی باید طرف حمایت کلیه جوانب توافق قرارگیرد.

همه، میدانیم که درعین زمانیکه مباحثات وحدت بین دوحزب( نهضت فراگیر دموکراسی وحزب متحد ملی ) افغانستان ادامه داشت ، رفقای نهضت دموکراسی ، رفیق حبیب منگل را ازطرف مجلس مو ًسسان نهضت ، غرض اشتراک در کمپاین انتخاباتی ریاست جمهوری کاندید ومشخص ساخته اند . این فیصله ً رفقای نهضت ، نه تنها با واکنش غیر تائیدی رفقای حزب متحد ملی ، بلکه با واکنشهای مخالف درشورای اروپایی نهضت دموکراسی نیز مواجه گردیده است .


ما ، اعتقاد داریم ، که دلایل هر مخالفت درهرموردی نه باید شخصی ویا خرده گیری باشد .اما دراین مورد تعدادی از رفقای شورای اروپایی نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان ابراز عقیده کرده اند که :


از آنجائیکه کاندیداتورریاست جمهوری ازمیان رفقای شورای اروپایی تعین گردیده است ، بنابراصول معمول سازمانی وتشکیلاتی احزاب ، اولا ًاین کاندیداتوری میبائیست درسازمان مربوطه ( شورای اروپایی)وشوراهای کشوری نهضت دراروپا مورد غور ومشاجره قرارداده میشد وبعد ازاخذ نقاط نظر شوراهای کشوری نهضت دراروپا وصدور فیصله وتوافق جمعی( اتفاق آرا ویا اکثریت آرا )ی این شورا ،غرض ابراز نظر به مجلس موًسسان نهضت دموکراسی وترقی افغانستان ، ارسال میگردید ودرآنجا مورد رسیده گی قرار میگرفت .


منافع ستراتیژیک نهضت سراسری وطنی واحزاب وحلقات رفیق ازیکسو ، وازطرفی دشواربودن پیشبرد این اقدام عظیم ، پر مخاطره و پرمصرف، خاصتا ًدررقابت با کاندیدهای ابرقدرتهای جهان وکشورهای طماع ومداخله گرمنطقه ، خاصتا ًپاکستان، مارا مکلف میسازد که اگر رفقا نهضتی ما ویا رفقای ما درحزب متحد ملی ،صد فیصد باهم درمورد کاندیداتورهای شان اتفاق نظرهم داشته باشند، باید هرگزبه خود این حق را ندهند که دراین مورد ، اقدام تکروانه کنند ، وبه جای کسب امتیاز ومطرح شدن نیرومند درجامعه ، باعث بروز اختلافات جدید داخلی وعمیق تر شدن فاصله بین رفقا وهمرزمان شان در داخل وخارج وطن گردند.اکنون ، وقت آن رسیده است که مابایداز( تجارب گرانبها)ییکه به قیمت گزاف به دست ما آمده است (!)، استفاده کنیم. آیا ، این اقدامات عجولانه ً ما، با آن ادعای کسب تجربه ،منافات ندارد که تعدادی از رفقای ما بارها از آن با تبختر یاد میکنند.؟

انتظار ما این بود که رفقای شورای اروپایی حزب متحد ملی ، نقاط نظر شانرا با صراحت مطرح میکردندوبه رفقا این امکان را میدادند که درامر اشتراک درانتخابات ریاست جمهوری ،مشخص شدن کاندیداتورواحد احزاب وحلقات قابل مفاهمه دراین مورد ، دلایل اشتراک ویا بایکات انتخابات واینکه این کاندیداتور حتما ً باید ازرجال حزبی ما باشد ویا شخص غیر حزبی وقابل قبول تر دیگری را حمایت نماییم، بیشتر ودقیق ترازموضع گیری های رفقا واقف میشدند.

زحمت کشان وطن ونسل سرگردان مبارزین، خاصتا ًرفقا ودوستان ما، ازدیرزمان به اینطرف درپیداکردن راه ووسیلهً برای رهایی از مشکلات متعدد اقتصادی ، اجتماعی ، تجاوز خارجی ، تروریزم وبی امنی درداخل وطن وخلاص شدن از فضای کشندهً بیوطنی درخارج از میهن اند. آیا، کاندید نمودن یکی از شخصیتهای سابقه دار حزبی، باید باعث وحدت وهمبسته گی بیشتر رفقا وجوشش عظیم زحمت کشان وطن گردد ، یااینکه مارا ازاین بیشتر به « توته »ها تقسیم کند وبحران آفرین گردد.ما انتظار بهبود درروابط مان را داریم ومیخواهیم قبل از هر اقدامی ورسیدن به هر هدف محدود ، وحدت مجدد مان را به بستر مطمین نیل به اهداف بزرگ ملی ومترقی تبدیل کنیم، نه اینکه رسیدن به قدرت (!؟)را به قیمت بربادی اعتماد ووحدت رفقا ،پلان گذاری نمائیم.((قدرت هر سیستم ، هرخانواده ، هرحزب وهر ملت به وحدت واتفاق آنها وابسته است))

اما، دربارهً لویه جرگهً احتمالی (اصطراری) :

با نطری گذرا به تدویر لویه جرگهً قبلی ، باید اذعان کرد که این بار نباید با آن بیتفاوتی گذشته برخورد کنیم وهیچ پلان وابتکاری در زمینهً مشارکت دادن نماینده گان احزاب وحلقات رفیق ویا نزدیک به مواضع فکری واجتماعی مان را ازهمین اکنون تدارک نبینیم . اکنون ،که وقت کافی برای پلان گذاریها ، تقاربها وتفاهم های رفیقانهً جمعی وجود دارد، باید با کلیه نیروهای که میتوانیم با ایشان متحدانه عمل کنیم ،درارتباط شویم وبه اساس نفوذ وتوان کمی هر حزب در مناطق مختلف وطن ، کاندیدهای مشترک را مطرح ومشخص ساخته تادرصورت عملی شدن نظریه ًتدویر لویه جرگه ،بتوانیم به جای کشیدن آه وافسوس ویا دست را به دست زدن ، وارد میدان رقابت شویم ونماینده گان مان رابه آن نشست بزرگ سراسری وطنی بفرستیم، تا کسانی باشند که ازنام کتله های وسیع ترقیخواهان وطنپرست، ستیژ بگیرند واهداف وآرمانهای خلقهای زحمت کش وطن را متبارز ساخته ودرتغییر وتحول بعدی نقش خودرا ادا کنند.
ازقرائن معلوم میشود که ابرقدرتها درتبانی با حکام داخلی برای جاگزین ساختن طرح لویه جرگه ً اصطراری به جای انتخابات ریاست جمهوری قبلا ً به توافق رسیده اند، ولی برای اغفال مردم ونیروهای مخالف این طرح را افشا نمی کنند. آنها مشترکا ً شاید به این فکر باشند که لویه جرگه ً مورد نظر شان بتواند دوام حکومت فعلی را بدون دردسر صحه بگذارد.وظیفه ً تاًخیر ناپذیر همه نیروهای وطنپرست است، که هوشیاری را ازدست ندهند وبا وحدت صفوف وعمل مشترک باهر اقدام ناسالم وغیر دموکراتیک مقابله نمایند. این هوشیار باش به هیچ وجه مخالفت با تدویر لویه جرگه هانیست، بلکه ابراز تردید نمودن درحقانیت وقانونی بودن همیشه گی این جرگه ها و جاگزین ساختن این نهاد اکثرا ًغیرانتخابی ویا انتخابی (مصلحتی -توافقی )، بجای پروسه های دموکراتیک وقانونی ایست که درقانون اساسی مسجل گردیده است واز اعتبار برخوردار است، میباشد که باید به آن توجه شود.

پیرامون موقف ما در کنفرانس احتمالی ( بُن دوم)به جای انتخابات ریاست جمهوری ولویه جرگه :

اگر به کنفرانس ناکام ، محدود ، متعصبانه وکورکورانهً (امریکایی -اروپایی)(بُن) نظر اندازی دقیق صورت گیرد، باید،باراصلی ملامتی و شکست را به دوش سازماندهنده گان بین المللی آن کنفرانس وشرکت کننده گان خود محور افغانی آن نشست ، محول کرد ،ولی ، باید بدانیم که مانیز کوتاهی کردیم واز حقوق مسلم مان دفاع ننمودیم. اینبار، واز همین حالابه ما لازم است که ازنام احزاب وگروه های ترقی خواه ، دموکرات ، ضد بنیاد گرایی و جنگ ومخالف

با تروریزم ومواد مخدر،از طریق ارسال پیامها به کلیه سازمان های بین المللی ومنطقوی( سازمان ملل متحد ،سازمان های حقوق بشر، سازمان کنفرانس اسلامی ،اتحادیه ً افریقا ، اتحادیه ً اروپا، اتحادیه عرب ، اتحادیه آسان ، سازمان ایکو، سازمان شانگهای ، سازمان کشورهای همیاری اقتصادی و...) طالب مشارکت دادن نیروهای متعدد فکری وسیاسی در پروسه یی شویم ، وبه آنها بفهمانیم که بدون مشارکت ما ، دوستان ما وسایر نیروهای بالقوه وبالفعل ترقیخواه ودیگر اندیش وطن ، هیچ نوع بررسی مشکلات وراه حلهای ممکن وطبیعی برای حل قضایای افغانستان ، قابل اطمینان نبوده وبه مانند گذشته ، جز شکست وناکامی وسر درگمی حاصلی نخواهد داشت.

ازین رو، این شناسانیدن تواناییها وامکانات ترقیخواهان دموکرات واحزاب ملی ومترقی وطن ، به تنهایی امکان نداشته ونمیتوانیم با این تشتت وپراگنده گی وتعدد گروه ها واحزاب ، که دربین خود ما اعتماد وتفاهم برقرار نباشد، از جومفید درحال شکل گیری احتمالی ،به سود تحقق آرمانهای انسانی وسالم مان استفاده نماییم. بنا ً ، درعمل می بینیم که بقا ، عزت ، افتخار ، قوت ، تاریخ وافتخارات گذشته ،امروز ، فردا وخلاصه اینکه داروندار ما، واز همه مهمتر، کسب اعتماد دوبارهً زحمتکشان وطن وحتا جامعهً جهانی ، درتبارز قدرت نیرومند ماست ، که این قدرت وموجودیت خود درگرو تا ًمین وحدت وهمبسته گی صادقانه ً ما میباشد.

درچنین حالتی، باید هرکدام ما ،خودرا اخلاقا ً مکلف به همسویی بیشتر ، مبارزهً جدی برای تاًمین وحدت با رفقا واتحاد صادقانه با تمام نیروهای ترقیخواه، شریف وعدالت پسند جامعهً ما، بسازیم وبه وحدت طلبیهای زبانی ووحدت ستیزیهای عملی خود خاتمه دهیم ودرکلیه امور وفعالیتهای مان ، مشوره وتبادل افکار بارفقا ویاران را به جای امرو نهی شخصی ، محدود ، فرکسیونی وغرض آلود ، جاگزین ونهادینه کنیم ،ودر عمل طوری باشیم که درزبان وکلام هستیم.

اگر مجالی برای پیشنهاد وجود داشته باشد، از همه رفقای گرامی ، خاصتا ً رفقای نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان ، صمیمانه تقاضا میکنیم که برای وسیع تر شدن مشارکت وطن پرستان دراین پروسه واتخاذ تصامیم وسیع الشمول ودربرگیرنده ًاکثریت احزاب وگروه های ترقیخواه فعال دراروپا وداخل وطن ، جلسات ویا صحبتهای پالتالکی را که درآن نخبه ترین مسئولین ونماینده گان جنبش دموکراتیک وترقیخواه وطن دعوت شوند، دایر نمایند تا ازطریق ابراز نظرهای سالم وسودمند شان ، نه تنها دراین پروسه مشارکت داده شوند ، بلکه از تجارب ونظریات آنها ،ما به نوبهً خود استفاده نموده وتلاشهای مان را برای تقلیل نقایص وکمبود ها، بهتر سازیم وقوت بیشتر یابیم.

سخن آخردراین باره: موقف امریکا ونحوهً برخورد دولت اوباما درمورد حل قضیه ًافغانستان( زخم خونین ) که دولت مردان ونظام های غربی مدعی دموکراسی وانسان سالاری ،سهم قابل ملاحظهً دربوجود آوردن وعلاج ناپذیر شدن آن دارند ، عنقریب ( شاید درطی دوروز) ویابعد کنفرانس جهانی ( هالند)درقبال افغانستان ، روشن خواهد شد ودر نتیجه ، ما میتوانیم پیرامون وظایف ورسالت خود ودوستان مان، دراین زمینه تصامیم مشترک ومقتضی را بادرنظر داشت خطیر بودن اوضا ع ،اتخاذ کنیم .

باید به این حقیقت پی برده باشیم که :

ما ،هرگزبدون تفاهم ووحدت صادقانه، نقش بزرگی رادرجامعه، ایفا کرده نمی توانیم.!

بادرودهای گرم : جلیل پرشور


۱۳۸۷ اسفند ۲۹, پنجشنبه

مژدهً بهاری

یخها درحال آب شدن است ، وما شاهد گرمی ، محبت ووحدت وطن پرستانه دربین هم خواهیم بود . بسیار شکوهمندانه خواهد بود که باپیشه کردن صداقت درکردار وگفتار ، بانفرت وبدبینی های بیمورد وزیانبار موجود، بطور دایمی وداع کنیم وبه هر نوع گروهک بازی ووحدت ستیزی خاتمه دهیم .

در آمد آمد بهار :

تازه ترین امیدواری برای تاًمین وحدت رفقای ما

با مسرت اطلاع حاصل کردیم که شورای اجراییه ً اروپایی نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان درنشست پالتالکی شب گذشته ً خود به اتفاق آرا تصمیم اتخاذ کرد که برای عملی شدن دو شرط پیشنهادی رفیق احمد شاه سرخابی، برای پس گرفتن استعفای ایشان از مقام ریاست شورای اروپایی نهضت که قبلا ً منجر به نشر یادداشت کناره گیری ایشان ازریاست شورای اروپایی نهضت گردیده بود، وعده ً جدی بسپارد وباردیگر با حمایت بیدریغ از ایشان ،برحمایت مجدد اعضای شورای ا روپایی از رفیق سرخابی ، به اتفاق آرا از رفیق نامبرده برای ادامه ً کارش درموقف قبلی تقاضا نموده وعملی شدن وحدت حزبی راوظیفه ً جدی شان بدانند.اطلاع میرساند که هیچگاه درشورای اروپایی نهضت چنین موضعگیری واحد درمورد حمایت ازیک مسئول شورا وجودنداشته واین جلسه میتواند نمونهً خوب وقاطع از نظریات سالم ونیک وحدت طلبانه ً رفقای ماباشد.گفته میشود که دراین جلسه ، تمام اعضای آن به رفیق سرخابی صلاحیت عام وتام دادند که برای تحقق اقدامات وحدت طلبانه با رفقای حزب متحد ملی ، باتمام امکان وتوان داخل اقدام گردد.گفتنی است که رفیق سرخابی، دوشرط اصلی را برای پس گرفتن استعفای خود به جلسه ً شورای اروپایی نهضت تقدیم کرد. این شروط عبارت اند از :

اول :
حتمی بودن تاً مین وحدت با رفقای متحد ملی وکوتاه ساختن دستان مداخله گر ِ مخالف وحدت ازاین پروسه که (طرف حمایت اکثریت قاطع رفقای حزبی) قرار دارد ،وطوریکه معلوم است ،رفقا ی ما هرگونه تعلل وایجاد موانع درراه تحقق این هدف راتحمل نمیکنند .

: دوم : قطع مداخله ً شخصیت های غیر مسئول در امور سازمان های نهضت دراروپا ومداخلات وتماس های بی مورد وخارج از صلاحیت شان با رفقای مجلس موًسسان نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان ( درکابل ) . دراین مورد شورای اجراییه ً اروپایی نهضت تصمیم گرفته است تا کوردینه ً کاری ومشوره ها با رفقای داخل ، صرف از طرف رفیق سرخابی ودو رفیق دیگر (....) صورت گیرد وسایر رفقا جز درموارد شخصی ، نمیتوانند که از نام شورای اروپایی به رفقای داخل ، مطالبی را انتقال دهند ویا باعث بر هم خوردن پروسه ً نورمال کارهای شان شوند.

رفقای محترم ! اگر بادیدی مسئولانه به این نشست نگاه شود، میتوان امیدوار بود که بالاخره رفقای ما درشورای اروپایی نهضت ، به یکی از مهمترین مشکلات ماه های اخیر رسیده گی جدی وقاطع نمودند وتصمیم گرفتند که برای تا ًمین وحدت مجدد حزبی وپایان گذاشتن به برخورد های غیر مسئولانه ً تعدادی از افراد، گامهای متن تر واستوارتری را بهتر از گذشته بگذارند، ومارا امیدوار بسازند که در آمد آمد بهار، یخهای ناامیدی ویا ًس به نفع گرمجوشی وتقارب رفیقانه ، ذوب می گردد وجوانه های امید وآرزوی رسیدن به وحدت برای مبارزه غرض نجات وطن وانسان زحمت کش آن ، نه تنها دوباره سرمیزنند ،بلکه شاخ وپنجه میکشند ،بارور میگردند وحاصل میدهند.

ما، که گاهگاهی فریادهای مان را بلند میکنیم واعتراض مینماییم ، هدفی جز مبارزه درراه وحدت صادقانهً تمام رفقای حزبی واتحاد باتمام نیروها وحلقات وطن پرست نداریم . ما ، دشمن افراد واشخاص درداخل صفوف رفقای خود نیز نیستیم، فقط با عملکردهای نادرست وشخصی ، فرکسیونی ، قومی وهر نوع فعالیت مخفی بقصد تحقق اهداف شخصی درزیر نام بزرگان دیروز حزب وحلقات تشکیلاتی فعال درشرایط دیروز هستیم که اکنون ضرورت حفظ آن نه تنها منتفی گردیده است ، بلکه جدا ً زیان بارنیز میباشد.ازین سبب است که عده ً محدودی از فعالین امروز درحلقات رفیق، تحمل صراحت لهجهً ماراندارند وبا استفاده از منبری که ( خدا) برای شان ارزانی کرده بود،با کل بیرحمی وبی عاطفه گی درتخریب ما، بدتر ازهر دشمن آشتی ناپذیر ، با بسیار خودسری وبطور غیر مسئولانه عمل کردند وتا هنوز بجای کوبید ن ، تخریب کردن ، تشخیص دادن وتشدید مبارزه علیه دشمنان واقعی حزبی که ازنام آن صحبت میکنند ، علیه رفقای شان دندان میسایند.اعتقاد ما اینست که از اعتماد رفقای شریف حزبی نباید به خاطر تحقق اغراض شخصی استفاده شود، این کار ناروا هرگز نتیجه ً مفید ندارد وبه منزل مقصود نمیرسد.

تعدادی از افراد ماراوبخصوص (مرا) متهم میکنند که درجلسات حزبی ودرکابل وعدهً همکاری وختم خصومت میدهی ولی باز درهمان راهی میروی که قبلا ً میرفتی . دوستان عزیز! من در هیچ جای ومقامی وعده ً غلام شدن وپرستیدن بتها را نداده ام ، من مبارز راه رهایی انسان زحمت کش وطنم وجهان هستم ومیخواهم تشکیلات حزبی ما شفاف ترین ودموکراتیک ترین قواعد سازماندهی سیاسی را ازخود متبارز بسازد ، ودرهرموردی تصامیم دسته جمعی وواقعا ً دموکراتیک اتخاذ نماید. علاوتا ً ، ازدیر زمان به این طرف به این عقیده هستم که حرمت گذاری به شخصیت ها را نباید تاسرحد بُت پرستی ارتقا داد وتعمیم بخشید. ماهمه انسان های دارای حقوق مساوی هستیم وفقط تقوا وفداکاری ودانش تواًم با عمل نیک است که به انسانها برتری می بخشد ، نه مقام وسایر ممیزات خود ساخته وعقب مانده ًسنتی درجامعه.

ببینید، تعدای با خودسری واقدامات پشت پرده وحتا اغواگری ، پروسهً وحدت مجدد رفقا را اخلال وشروط دولتی گونه برای آن گذاشتند، نتیجه چه شد؟ رفقا، سرخابی وهدایت حبیب استعفا کردند وزمینه برای استعفای سایرین مساعد گشت، که اگر برخورد سالم صورت نمی گرفت وجلو خودسریها گرفته نمیشد وبرفقای مستعفی اطمینان پیشبرد ونهایتا ً تحقق وحدت وجلوگیری از مداخلات بیجای سفرای خودخوانده و (کابل رَو) داده نمشید ، نه تنها دورفیق مستعفی به وظایف شان برگشت نمیکردند ، بلکه بحران عمیقی شاید نهضت را دربرمیگرفت، که ازکنترول خارج می شد وزیان بارتر میگردید.

بنا ً ، اگر واقعا ً هدف ما مبارزه وفداکاری درراه مردم ووطن است ، ومیخواهیم مبارزین صادق وپراگنده را دوباره متحد سازیم وحزب نیرومند داشته باشیم ، باید نورمها ی سالم ، دموکراتیک ، مفید وطرف قبول درشرایط فعلی را جاگزین قومانده های خشک، انتباهات و برداشتهای کهنه ، تاریخ گذشته ومنافع ضیق قومی ، زبانی ، فرکسیونی و شخصی بسازیم .این تغییرات به حال ما وحزب ما صدها مرتبه نسبت به اینکه ما کی بودیم وبا کی بودیم وچه کردیم وغیره ...مفید وسازنده است. ما ، دیروز خودرا فراموش نخواهیم کرد ، طوریکه امروز وفردا را قربان دیروز بر گشت ناپذیر نیز نمیسازیم.دیروزجز ً افتخارات جاویدانی مااست، اما، امروز وفردا ، زنده گی وبقای مارا دربرمی گیرد. پس ، برای آنانیکه غرض دوام حاکمیت شخصی شان هنوز فکر میکنند که رفقای ما به همان حالت قدیمی باقی مانده اند وهر دروغی را باور خواهند کرد(!) صریحا ً میگوییم که باید به تجارت شان به نام دیروز خاتمه دهند وباکل دیده درایی واستفاده جویی ، نباید ازنام رهبران وشخصیتهای فراموش ناشدنی ومشترک مان ، برای حفظ سیطره ونفوذ شخصی وتشکیلاتی افراد محدود ودلخواه (مریدان ومقلدین) شان استفاده کنند. به کادرهای با احساس وفداکار نیز لازم است که باوارد شدن درصحنه ًعملی مبارزه ، مقاومت وساختن حزب واحد، به این نوع اقدامات مجال ادامه ً فعالیت ندهند .

ما، به رفقای شورای اروپایی نهضت فراگیر صمیمانه تبریک می گوئیم که توانستند باارادهً جمعی پروسه ً سینه خیز وحدت بارفقای متحد ملی را ازطریق قبول نظریات رفقا سرخابی و هدایت حبیب وسایرینی که درزمینه یادداشت رسمی مبنی بر واکنش شان دربرابر اقدامات خودسرانه ً افراد محدود، صادر نکرده بودند ولی عین موضعگیری را داشتند،جان تازه ببخشند واین فعالیت های سازنده را که عده ً فکر می کردند بتاریخ خواهد پیوست وخواهد مُـرد،ازسر زنده کنند .ما ، امیدجدی داریم که هرچه عاجل این فعالیتها ازسر گرفته شود وبه ثمر برسد. درغیر آن بحران جدی وزلزله ً شدید تشکیلاتی به وقوع خواهد ودرآن صورت ندامت وانگشت خودرا بعلامت پشیمانی گزیدن ، سودی نخواهد بخشید.


باوجود همه امیدواریها وتلاشهای بکار بسته شده، توجه همه رفقا را به این امر معطوف مسازیم که یک لحظه هم نباید غفلت کنیم وبه تجدید فعالیت های خرابکارانه چه بشکل علنی ویا مخفی تر شدن آن ، مجال سربلند کردن وادامهً حیات بدهیم. باید ، بدانیم که همه رفقای دیروز وهمه حلقات وافراد امروز، منافع واهداف یکسان درمورد تا ًمین مجدد وحدت رفقا ندارند. بیداری همه رفقا وکنترول دایمی هرکدام شان از چگونه گی پیشرفت پروسه ً وحدت ودموکراتیزه شدن کلیه امور زنده گی وفعالیت حزبی، به مانند آب حیات، ضروری واکیدا ً قابل توجه جدی ودایمی میباشد . جای گفتن دارد که چرا ما به طور ابدالابد ، تماشاچی ومنتظر هدایت ویا ( اشپلاق ) سیاسیونی باشیم که جرا ًت وتوان شان بما ثابت شده است. چرا ما ازابر های سفید تابستان ها که جزحایل شدن دربین آفتاب وزمین، کار دیگری ازآنها ساخته نیست ، انتظار باران های مفید ی راداشته باشیم که نه درتوان شان است ونه نیت ریزش آن را دارند.چرا، به پاهای خود مان ، بعد این همه سالهای طولانی رزم وپیکار وطن پرستانه ، ایستاده شده نتوانیم .؟

درمورد ، مسالهً مهم وسرنوشت ساز کاندیداتوری واحد نیروهای مترقی ودموکراتیک وطن درانتخابات ریاست جمهوری افغانستان ، باید به صراحت ابراز عقیده شود کههنوز وقت کافی داریم وباید دربین تمام احزاب ، حلقات وشخصیت های رفیق ومتحدین دیروز وامروز، تفاهم و همدلی به وجود آید وبهترین وسالم ترین موضع گیری واحد بعد جروبحثهای سازنده، دراین زمینه اتخاذ گردد. تکرویی وبی تفاوتی دراین مورد هیچ ثمری ندارد ومارا منزوی میسازد.

بناً ، اگر درانتخابات اشتراک میکنیم ویا تصمیم میگییریم که اشتراک ما دراین پروسه مفید نیست ویا کدام شخصیت طرف توافق جمعی را باید کاندید نماییم ، بهتراست که دراین زمینه ،اشتراک عمل وتوافق نظر داشته باشیم. طوریکه معلوم گردید که دراقدامات بکاربسته شده ً قبلی ، حتا شورای اروپایی نهضت متفق القول نبوده وتصمیم مشترک در زمینه اتخاذ نشده بود، چه رسد به نقاط نظر سایر رفقا واحزاب دوست ورفیق دراین مورد.

اگر نظری دقیق به اعلامیهً اخیرشورای اروپایی حزب متحد ملی انداخته شود، دیده میشود که حزب مذکور که درحال وحدت کردن وادغام تشکیلاتی بانهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان است، نظر وموضع دیگری دارد. باید این اعلامیه را نیز مدنظر بگیریم وبه آن اهمیت قایل شویم.


پیروز باد وحدت صادقانهً همه رزمنده گان واقعی راه خوشبختی ، آزادی وسربلندی مردم ووطن ما!


با استفاده از فرصت ، آمدن بهار ، روز نوروز وسال جدید خورشیدی ( 1388) را به همه ً مردمان شریف وزحمت کش وطن ،درداخل وطن وخارج ، به همه رفقا ودوستان عزیز وبه شما خواننده گان عزیز این نوشته ، صمیمانه تبریک میگوییم وسال پرازخوشی وسعادت برای هرکدام شما آرزوکرده ، امیدوارهستیم که به عمر تفنگ ،دود وباروت وریختن خون مردمان وطن ما بوسیله ً انواع اسلحه ها واردوها وافراد گوناگون تفنگ بدست ، هرچه زودتر پایان داده شود ومردم وطن حاکم برسرنوشت خودشان گردند. وحدت مبارین واتحاد وطن پرستان، شرط اساسی واولی رسیدن به این هدف بزرگ ملی وانسانی می باشد. ! بنا ً، رفتن به سوی آشتی وتفاهم سالم وضروری را باید درپیش گرفت وروح هزارن مبارز را که آرمانهای پاک شانرا باخود به زیر خاک بردند ، شاد ساخت .

از آنجاییکه ، متاًسفانه نوروز ، سال نو ، عیدها وجشنها وسایر ایام قابل تجلیل ، درهمه خانواده ها وفامیلهای ساکن وطن وبا امکان وملیون ها انسان بی خانه وفقیردرداخل وبی وطن شده ودربه در، یک سان استقبال شده نمی توانند وفقروتنگد ستی ومحتاج بودن به یک لقمه نان خشک ، باعث عدم مشارکت ملیونها هموطن شریف ما دراین مراسم میگردد ، دین خود می دانیم که درضمن ابرازهمبسته گی بااین توده های ملیونی زحمتکش وناامید وطن، ازهمه رفقا وسایرمبارزین راه نجات زحمتکشان وتامین عدالت واقعی اجتماعی وخود این هم وطنان خواهان تغییروتحول به نفع خودشان، تقاضا کنیم که صفوف شان را فشرده تر سازند وبا اتحاد و وحدت قوی ترازهروقت دیگر، برای پیروزشدن آرمانهای صلح ،برابری وتساوی حقوقی همه هموطنان، مبارزه وتشریک مساعی نمایند.


بادرود های گرم . جلیل پرشور 29/12/1387




هموطنان عزیز!
بهار ونوروز تان مبارکباد !









سال خوب وصلح آمیز برای همه آرزومندیم !










۱۳۸۷ اسفند ۲۸, چهارشنبه

درمورد علت استعفای سرخابی صاحب ورفیق هدایت حبیب

دوستان وعزیزان سلام بدون تکلف مرا پذیراشوید.


من یکی از اعضای شورای اجراییه ی نهضت فراگیر میهنی وبعداً فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان بوده ودر حزب دیروز ،عضویت کمیته ی مرکزی آن را دشتم و...

بی پرده بگویم درفعال شدن اولین هسته ی نهضت میهنی نقش بارز ایفا کردم وتاکنون دراین تشکیل جدید (نهضت فرا گیر دموکراسی وترقی افغانستان)نیز فعال هستم.اماباکمال تاسف که خرابی اوضاع داخل نهضت ازامروز شروع نشده ودیروز نیز آغاز نگردیده است. ما رفقا دربین ما ازهمان روزهای اول به اصلی وغیر اصلی تقسیم شده بودیم ودر مقابل چشمان ما میدیدیم که افراد خیلی عادی از لحاظ تشکیلاتی نسبت بما نزد بزرگان نهضت اهمیت داشتند وامرونهی بدست آنها بود.این وضعیت اسفبار همیشه دوام داشت تا آنکه دردوسه مورد جابجایی کادرها ، باعث استعفای رفیق داکتر منگل گردید. یکبار این استعفا دردوران نهضت میهنی نیز بوسیله ی داکتر صاحب مطرح شد که باثر پافشاری رفقا توده یی ،پیکارگر ،رزمیار ، سنگین وخلاصه بسیاری دیگر منجر به بقای رفیق داکتر درشورای اجراییه ی نهضت میهنی شد.

باتغییر وتحولات چند سال گذشته ، داکترصاحب خودسرانه به کابل رفتند وتلاش کردند باب مذاکره را با اثرگذاران دولتی باز کنند واز آنجاییکه منطقا ً باید با قوت مطرح می شدند، همآیش وسیع کابل را سازمان دهی ونقش کلیدی را درطرح مسایل آینده ی سیاسی بجای رفیق شیرمحمد بزرگر به جلسه ورهبران گروه های شرکت کننده ی سیاسی وتیم شرکت کننده ی خارجی درآن جلسه ایفا نمودند ،وطوری انتباه خودبخودی ایجاد شد که درکابل فکر کردند که همه کاره ی این نهضت جناب داکتر صاحب حبیب منگل است.


از آن روز ببعد، دوربین های دولتی واثر گذاران خارجی بسوی ایشان متوجه ساخته شد که این توجه درداخل نهضت باعث ایجاد خصومت وحسادت گردید وافراد کلیدی نهضت درفکر تخریب او برآمدند.

فشار شوراهای کشوری وبعضی از حلقات ناراضی نهضت وتبلیغات بجا وبیجای آنها ، باعث ضرورت تغییر رهبری درشورای اروپایی گردید ودرنتیجه ما برآن شدیم که حداقل رییس شورای اجراییه ی اروپایی نهضت فراگیر از نوانتخاب گردد، تا وضع بسوی آرامش برود. همان بود که چند رفیق صاحب صلاحیت خودرا کاندید این مقام نمودند ، که داکترصاحب حبیب منگل ، یکی از بااستعداد ترین ایشان بود، اما از آنجاییکه درفعالیت های دوران مبارزه ًمخفی باتیم قدرتمند داخل شورای اروپایی، قبلا ً همکار نبود ،وبه قول گروه اخیر،او ( حزب اعتدالیون) را بر ضد رفیق فقید ببرک کارمل فعال ساخته بود، نه تنها طرف حمایت قرار نگرفت بلکه تخریب شد، وبرفقا وظیفه سپرده شده بود که به ایشان رای ندهند.درنتیجه رفیق داکتر حبیب با گرفتن (8) رای عصبانی شد ورفیق دیپلوم انجینر احمدشاه سرخابی که قبلا ً وزیر وعضوکمیته ی مرکزی حزب وشخصیت آرام ومتواضع بود ، طرف حمایت قرار گرفت ورییس شورای اروپایی نهضت فراگیر شد.

ازآنجاییکه تعدادی از رفقا به اساس شناخت وحرمت شخصی شان نسبت به رفیق نامبرده به او رای داده بودند، گروه مسلط به این عقیده بود ،که حال سرخابی را دراختیار دارد وبوسیله اوهمه ً کارهاییرا میتواند انجام دهد که قبلا ً می توانست، منتها این بار کاملا ًبدون درد سر وکم مصرف. بناً ، درجریان جلسه ،گوش بگوش شدنها شروع شد وآنها به جناب سرخابی صاحب فهماندند که (ما) ، ترا درمقابل داکتر منگل سپوت میکنیم وتونماینده ی ( ما) هستی. داکتر صاحب منگل که بعدا ً متوجه بند وبست تشکیلاتی ضد خودش شده بود، ناگزیر شد که استعفا نامه ی جدیدی را نوشته وبرخلاف دفعه ی قبلی آن را به بعضی از سایت ها ، ازجمله ( سایت فراتر از مرزها ) ارسال کند که درکل دنیا کسی بیخبر نماند.
مدتی به این سان سپری گردید ومسایل وحدت مجدد رفقا بسیار جدی تر مطرح شد وفشار روز افزون کادرهای هردو طرف درشوراهای اروپایی ،هردوحزب را ناگزیر ساخت که درزمینه گامهای عملی بردارند ،ومراکز رهبری شان را درکابل نیز زیر فشار بگیرند. آن تلاشها منجر به امضای اسناد معتبر وحدت گردید وموجی از شور وخوشحالی را دربین رفقا بوجود آورد.این وحدت طلبی با وجود باارزش بودنش نمیتوانست مطابق خواست همه شخصیت های ومهره های کلیدی هردوطرف قرار گیرد وبه همین سبب پاره ی نارضایتی ها وکارشکنی ها ، خاصتا ً دربخش اروپایی نهضت شروع شد وپروسه ی وحدت به کندی مواجه گردید.

رفیق سرخابی که یکی از امضا کننده گان سند وحدت بود واز طرف رفقا بوسیله ی تیلفون ودربرخورد های روبرو بخاطر این کارش حرمت میگردید ، به خار چشم جدید دوستان قبلی اش تبدیل گردید. تیم هر کاره که خودرا قدری ناتوان یافت ،این بار پوستین را چپه پوشیده وبا نوشیدن چند پیاله چای داغ ، تمام نزاکتهای پیش آمده ی قبلی ورنجشها را فراموش نموده واز جدید جناب داکتر صاحب منگل را درآغوش گرفت وبا تمام توان تلاش کرد که درجلسه ی (25) فبروری (ما)را مجبور بسازد تا از کاندید شدن داکتر صاحب منگل حمایت نماییم.درآن جلسه صحبتهای زیادی شد وبا اینکه اکثریت ما رفقا به کفایت وشایسته گی ایشان اعتراف داریم ولی ما هرگزفیصله ایرا امضا نکرده ایم که به اساس آن رفقای ما درکابل آن را مدار اعتبار دانسته واز پیشنهاد شورای اروپایی نهضت( که اصلا ً آن پیشنهاد وجود خارجی) نداردحمایت نمایند واورا کاندید نهضت فراگیر درانتخابات ریاست جمهوری اعلام نمایند. درحالیکه نیت قبلی ما این بود که اولا ً دراین انتخابات شرکت ما ضروری نیست، واگر لازم افتد که شرکت نماییم ، باید کاندید مشترک تمام رفقا ووطن پرستان را بعد غور ودقت لازم تشخیص ومعرفی کنیم. ما نمیدانیم که این سرعت بخرچ دادن برای چی وبخاطر کی؟ .

اعتقاد من وچند رفیق دیگر درشورای اروپایی نهضت اینست که یکی از دلایل عمده ی استعفای رفیق سرخابی ،همین اقدامات خودسرانه ، مخفی کاری وجور آمد شخصی بین چند نفر درشورای اروپایی نهضت با رفقا ی مجلس موسسان بدون مفاهمه با ریاست شورای اروپایی نهضت است که اخلاقاً نمیتوانستیم بی تفاوت بمانیم.

ازین گذشته دراستعفانامه ی یک رفیق خوب ومتواضع دیگر ، رفیق هدایت حبیب عضو شورای اجراییه اروپایی ورییس شورای کشوری سویدن نهضت فراکیر دموکراسی وترقی افغانستان که بعد نشر استعفا نامه ی رفیق سرخابی به اعضای شورای اجراییه ای میل شده است ، کاملا ً واضح وروشن شده که رفیق سرخابی بخاطر خودسری ها ، موجودیت رهبری دوگانه ، اقدامات غیر جمعی وتصامیم فردی توام با اعمال نفوذ افراد نامعلوم از لحاظ تشکیلاتی وبه خاطر مخالفت با کاندید شدن داکترصاحب حبیب منگل درانتخابات ریاست جمهوری که نسبت تک کاندیدی تک حزبی، اصلا ً بردی برای مامتصور نیست ، ازپست شان به حیث رییس شورای اروپایی نهضت فراگیر دموکراسی استعفا داده ورفیق هدایت حبیب نیز آن را حمایت کرده است .

به اطلاع میرسد که این آغاز پروسه ِ واکنش ومخالفت دربرابر اقدامات خودسرانه وشخصی است ،وبه سوی وسیع شدن وعمیق شدن درحال حرکت است. حتی بازگشت رفقای مستعفی که تلاشهای فراوانی درزمینه صورت گرفته ورفیق شفیق الله توده یی نیز به خانه ی رفیق سرخابی رفته تا اورا وادار به بازگشت برسر میز کارش کند ، برای این بجایی نمیرسد که این راه علاج اساسی مشکلات نیست، زخمهای عمیق وچرک دار را نمیتوان با پانسمان وبوسیله ی نرس ها تداوی کرد، مگر آنکه مطابق اصولی عمل شود که هرکدام خودرا برعایت آنها مکلف میدانیم
این بحث را ادامه میدهیم.

ازینکه نام اصلی امرا نگرفتم باور کنید که دلم بحال همه ی ما میسوزد. شاید دریاداشت بعدی با نام خودم بنویسم. بااحترام ...ازهالند


۱۳۸۷ اسفند ۲۶, دوشنبه

رفیق هدایت حبیب میگوید : اونیز ازسمتهای تشکیلاتی نهضت استعفا داده است

قابل توجه همه رفقای محترم !

وقتی خبر استعفای رفیق محترم سرخابی را از طریق ای میل nahzat_nl
85@yahoo.com دریافت کردم ، موضوع را بارفیق هدایت حبیب رئیس شورای کشوری سویدن نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان درمیان گذاشته واین سوالات را ازایشان پرسیدم.

1 -آیا، واقعا ً رفیق احمد شاه سرخابی ، از پُست ریاست شورای اروپایی نهضت فراگیر دموکراسی استعفا داه اند؟

جواب : بلی رفیق سرخابی از مقام ریاست شورای اروپایی نهضت استعفا داده اند.واین استعفا تاجاییکه من میدانم برفقای شورای اجراییه ً اروپایی نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان، ابلاغ شده است .

2 : اگر استعفای شان دقیق است، علت این استعفا چیست .؟

جواب :رفیق سرخابی ،درطی انتخابات آزاد به صفت رئیس شورای اجراییه ً نهضت انتخاب گردیدند. ایشان ازهمان روزهای اول با تمام توان وانرژی وبسیار صادقانه، بخاطر تحقق برنامه ً نهضت ، دست بکار گردیده وبا وجود مشکلات متعدد وخلق عمدی موانع دربرابر شان، دراجرای مکلفیت های سیاسی وتشکیلاتی شان ، یک لحظه درنگ نکرده ، باشور واشتیاق فعالیت میکردند.

رفیق نامبرده درامر تا ًمین وحدت رفقا، خاصتا ً وحدت با حزب متحد ملی بسیار تلاش کردند. رفیق سرخابی به حیث یک انسان متواضع وشریف ، آنچه درتوان شان بود بخاطر برآورده شدن اهداف نهضت بکاربستند ولی متا ًسفانه که درست همکاری نشدند.

من فکر میکنم که خوشبختانه ایشان ازسلامت جسمی وروحی مطلوب برخوردارند ونسبت ناگزیریهای معین وبه بن بست کشانیده شدن تلاشها ی وحدت خواهی از سوی اشخاص معین درداخل شورای اروپایی نهضت مجبور به استعفا گردیده اند.

3 : دراین صورت موضعگیری شخص شما از چه قرار است .؟

جواب: من هم از عضویت درشورای اجراییه ً اروپایی نهضت واز مقام ریاست شورای کشوری سویدن نهضت دموکراسی استعفا نموده ودلایل استعفایم را در متن کتبی استعفا نامه که عنوانی اعضای شورای اجراییه ً اروپایی نهضت ارسال شده، برشمرده ام وتصمیمم درزمینه قطعیست. البته به حیث یک فرد عادی درجنب نهضت باقی خواهم ماند.

رفیق هدایت حبیب ، درمورد چندین سوال من ، حاشیه رویی نموده واز دادن پاسخ خودداری میکرد ونمیخواست درعمق مسایل داخل شود ویا درمورد ،چیزهای بیشتر بگوید.اما، تا آن جا که من دریافت کردم از شکل اجراآت درشورای اجراییهً اروپایی نهضت ناراض بود وعلت استعفای رفیق سرخابی وخودشان را ناشی از سیاستهای غلط ،خودسریها واعمال نفوذ بیجا وشخصی بعضیها وانمود میکرد که اکنون درزمینه لازم نیست چیزهای بیشتر گفته شود.

دراخیر من از رفیق هدایت پرسیدم که میخواهند تا متن استعانامهً شان را بمن ارسال ونشر نمایم ؟ جواب دادند که فعلا ً آن استعفانامه دراختیار رفیقای شورای اجراییه ً اروپایی نهضت قرار داده شده است، شاید خودشان بخاطر حرمت به آزادی رای واندیشه آن را بدست نشر بسپارند ، درغیر آن بعدا ً تصمیم خواهم گرفت.

من از ایشان تشکر کردم ومشترکا ً درمورد این انکشافات غیر دلخواه وغیر مفید ابراز تشویش نموده وعده کردیم که بهر قیمت برای تا ًمین وحدت همه رفقا ، خاصتا ً وحدت نهضتی ها بارفقای متحد ملی وبا سایر احزاب وحلقات رفیق، بمبارزه ونلاشهای مشترک باید ادامه دهیم. چون قوت وعزت وبالاخره پیروزی ما دروحدت صادقانه وهمه جانبه ً ما نهفته است .


جلیل پرشور

استعفا نامهً محترم احمد شاه سرخابی از پست ریاست شورای اروپایی نهضت


16 مارچ 2009

رفقای عزیز و ارجمند هیئت اجراییه شورای اروپایی نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان!

اجازه دهید که از شما و از همه ِ اعضای شورای اروپایی نهضت بخاطر اعتمادتان نسبت انتخاب من به حیث رییس شورای اروپایی نهضت صمیمانه ابراز امتنان نمایم.

انتخاب من اگر از یک جانب نشاندهندهً حسن نیت رفقا تلقی میگردید از سویی دیگر گامی بود موثر بسوی نهادینه شدن زندگی سازمانی ما بسوی تکامل پروسه ًِ دموکراسی در راستای تحقق اهداف برنامه یی نهضت ما.

من درین مدتی که گذشت تمام امکانات خویشرا بخاطر تحقق اهداف برنامه یی نهضت به خرچ دادم و گامهای موثری بخاطر وحدت و همآهنگیِ در بین نیروهای ملی- دموکرات ، مترقی و عدالت پسند و بخصوص با حزب متحد ملی افغانستان که از نگاه ِ طرزدید و سابقهً مبارزاتی خویش نزدیک بودیم ، به پیش بردم.شما در جریان قرار داشته وسهم شایستهً را درین پروسه داشته و دارید. اجراآت و فعالیتهای ایندورهً کوتاه در آرشیف شعبهً اسناد و ارتباط موجود است.

ازآنجایی که وضع صحیی من اجازه دوام این وظیفه را در وضعیت دشوار کنونی نمیدهد با ابراز حرمت بی پایان به هریک تان ، بدینوسیله استعفای خویشرا ازین وظیفهً بس بزرگ اعلام میدارم و موفقتیهای هرچه بیشتر شما را درامر تحقق اهداف برنامویی نهضت آرزومندم.

با احترام

دیپلوم انجنیر احمدشاه سرخابی
رییس شورای اروپایی نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان

۱۳۸۷ اسفند ۲۵, یکشنبه

کاند یداتور واحدنیروهای ملی ومترقی :

یگانه راه پیروزی درانتخابات !


ابتکاررهبری نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان وتصمیم گیری قاطع برای شرکت درانتخابات ریاست جمهوری افغانستان، بیانگر جان گرفتن یک خط جدید فکری وپشت پازدن به بینشهای متعصبانه ایست که از سالها به اینطرف تعدادی با توجیهات سیاسی- تیوریک مورد قبول خودشان ،امکان تبارز نهضت به حیث حزب فعال ، عمل گرا و مردمی را ازآن سلب نموده بودند واین حزب نیرومند را روز بروز به حاشیه ًجامعه می راندند. امیدواریم که فعالین نهضت در وحدت وهمبسته گی بین خود شان و اتحاد رفیقانه باسایر احزاب رفیق وهم سرنوشت درتحقق بزرگترین اهداف ملی ومترقی که بدون شک به تنهایی امکان تحقق آنها هرگزمیسرنخواهد شد، بیش تر ازپیش سنجیده تر عمل کنند.زیرا، تنها با معرفی کاندیداتورها، با دادن شعار ها، نشرمقالات ، بیانیه ها واشتراک درپروسهً انتخاباتی( قریه ها، ولسوالیها ، ولایت ها، انجمنها ،اتحادیه های مسلکی وصنفی ،شورای ملی وریاست جمهوری )، هرگز نمیتوان بدون داشتن آماده گی ها ،توانایی ها وامکانات متوفر سیاسی ، نفوذ مردمی ، حمایت دوستان ورفقای سیاسی درسایر احزاب وحتا تشکیل جبهه ً نیرومند احزاب ، گروه ها وحلقات همسو، به اهداف مطلوب ولازم سیاسی مورد نظررسید.
همه میدانیم که بین صحبت ها وتبارز احساسات گرم وآتشین هرکدام ما درجلسات حزبی وگردهمآییها وساحهً عملی مبارزه ً کسب قدرت( درهر سطحی که باشد) ، فاصله ًزیاد وجود دارد. عابرینی که ما باآنها درکوچه ها وبازارها ویا قریه جات سرمیخوریم ، آن انسان های دیروزی نیستند . آنها افکارتازه ، باورهای نو ، روابط جدید و آرزوهای خیلی بلند بالا برای آن پیدا کرده اند که سطح نیازمندی ومحتاج بودن شان خیلی ذوجوانب وعمیق است. ازینرو ،آیا ،چنین مردم شریف وتشنهً عدالت ورفاه را میتوان از طریق دادن آگاهی( چند سخنرانی) ، وآنهم بوسیلهً یکی دو نفر ،یا یک حزب وبا یک شیوهً بیان خاص بسوی خود کشانید ومتمایل ساخت ، درحالیکه طرفهای مقابل، با کانتینرهای دالر ، با محافظین راکت به شانه ، باحمایت بیدریغ غرب ،پاکستان ،ایران وعربستان ، باعبا وقبای فریبنده وبا تیمی ازخدمه وحشم (محافظین تادندان مسلح وتیم خراج نان پز ونان ده) ، نه برای رقابت انتخاباتی، بلکه برای بدام اندختن مردم ، ایجاد ترس وارعاب وسرانجام برای خالی ساختن آرای ریخته شده درصندوق های رای دیگران درگاو صندوق های خودشان ، با هرکاندید وشخصیت ملی ترقیخواه ووطنپرست ،باچنگ ودندان مقابله خواهند کرد .
لذا ، دربرابرچنین رقبا ومخالفین سیاسی سرسخت وحتا آشتی ناپذیر،تنها وتنها این سلاح وحدت وتشریک مساعی صادقانه ً جمعی غیر خود محورانه ًهمهً نیروهای اصیل دموکراتیک وعدالتخواه است که میتواند ،کارا واقع گردد ، وخوداین نیروها با ایجاد وتحکیم تفاهم صادقانه ، اعتماد واحترام متقابل وکاملا ً طبیعی در بین خودشان( صاحبان نقاط نظر بهم مشابه ولودریک لمحه ًتاریخی معین ) ، برای مطرح شدن ، کسب امتیازات معین ودرنهایت کسب قدرت ازطریق انتخابات آزاد ودموکراتیک ،بخشی از رسالت بزرگ تاریخی شان را ادا نمایند.

خواننده گان گرامی سایت وزین اخبار افغانستان ، حتما ًبه خاطر دارند که درحدود یک ماه قبل ،نوشته ً همراه با فوتوی محترم داکتر حبیب منگل ( به حیث شخصیت سزاوارجاگزین شدن درمقام شهید داکتر نجیب الله ) نشر شده بود . درآن نوشته پیرامون توانایی ها ی متعدد ایشان نیزصحبت شده بود .
نشرخبراطلاعیه گونه ً کاندیداتور بودن داکتر حبیب منگل درآنوقت،با واکنشهای مختلف موافق ومخالف مواجه شده وتعدادی چنین برداشت نموده بودند، که شخص داکتر حبیب منگل درجریان این نوع نوشته ها وتلاشها قرارندارد، ویکی ازنزدیکانش خودسرانه به چنین اقدامی دست زده است .

اما ،درمورد شخصیت وتواناییهای رفیق محترم داکترصاحب حبیب منگل باید گفت که: هرگز نباید منکربسا شایسته گی های نامبرده گردید . اما ، اینجا مجموع امکانات وتواناییهای فردی ، حزبی وهمه ریزرف هایی باید مورد توجه ، پلان گذاری وفعال شدن قرار گیرند که برای نیل به هد ف به آنها ضرورت داریم ، برجسته گی واستعداد فردی یکی از آن ارزشهاست نه کل آن.

درمورد نشر آن خبر ، تبصره های تاییدی وتردیدی تا وقتی ادامه داشت ، که جلسه ً رسمی شورای اروپا یی نهضت فراگیردموکراسی به تاریخ ( 25 فبروری) دایر گردید. قراراطلاع ،این موضوع ( انتخابات ریاست جمهوری) نیز درآن جلسه ، طرف مناقشه وجروبحث قرار گرفته وبرعلاوه ً ابراز نظر چند عضو آن شورا ، شخص داکتر صاحب منگل نیزپیرامون کاندیداتوری شان در انتخابات قریب الوقوع(!) واحتمالی ریاست جمهوری افغانستان ، ابراز نظر نموده وگفته بودند که اگر ( نهضت مرا در انتخابات مقام ریاست جمهوری به صفت کاندید خود معرفی نکند، من شخصا ً خودرا کاندید خواهم کرد ) .
منابع موًثق شرکت کننده درآن جلسه ًشورا ی اروپایی نهضت دموکراسی میگویند که : ((درآن جلسه در مورد انتخابات ریاست جمهوری آینده صحبت شد. مجموع صحبتها ی رفقا ،چهار موضوع ویا بند را شامل بود.
1 : بنابر اهمیت انتخابات ، همهً شرکت کننده گان وابراز نظر کننده ها درآن جلسه ً شورای اجراییه ً اروپایی نهضت فراگیر ( متفق القول بودند که ازنام نهضت درانتخابات شورای ملی به حیث حزب اپوزیسیون نقاد شرکت کردن وتشکیل دادن فرکسیون پارلمانی، به نفع نهضت است وباید درآن سهم جدی گرفته شود) .
2 : درمورد شرکت درانتخابات ریاست جمهوری ، رفقا به این عقیده بودند که :

نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان، باید با کاندید خاص خودش شرکت کند ، زیرا ، کمپاین انتخابات میتواند در شناختاندن ومعرفی نهضت در داخل وطن مفید واقع شود، وازاین طریق نهضتی ها میتوانند برای توضیح برنامه واهداف شان در تمام مناطق کشور با استفاده از تمام امکانات وسهولت هاییکه دولت برای کاندیدان ریاست جمهوری،فراهم میسازد استفاده نمایند . درجریان این گفتگوها که چندان برای نهایی شدن این نظر توجه نشد ، رفیق داکتر حبیب منگل آماده گی شخصی شان برای شرکت درانتخابا ت ریاست جمهوری، به حیث کاندیداتور نهضت اعلام داشتند که نه مورد تایید قرار گرفت ونه صریحا ً رد شد .

3 : نظریه ً سومی درمورد این اصل می چرخید که : تعدادی از رفقا استدلال میکردند که آیا، شرکت در انتخابات برای بدست آوردن چوکی ریاست جمهوری ، بیان گر تلاش بی موقع نهضت برای کسب قدرت دولتی ، آنهم در شرایط حضور گسترده ً نیروهای خارجی و موجودیت بحرانهای متعدد وعلاج ناپذیر در کشور تلقی نخواهد شد.؟ زیرا نهضت از یکطرف حزبیست نوپا وغیر آماده برای قبول چنین مسئولیتی در کشوربحرانزده و درحال جنگ و از سوی دیگر با درنظرداشت موجودیت نیروهای نظامی خارجی و تاثیرات مستقیم وقطعی آنهادرهر نوع انکشاف سیاسی افغانستان که هرگز نمیتوان این حقایق را نادیده گرفت، ما دست به اقداماتی میزنیم که عواقب خطیری را درقبال خود دارد.

لذا ،مشارکت ما درانتخابات ریاست جمهوری، بدون تردید میتواند صدمه ً جبران ناپذیری به نفوذ اجتماعی و معنویت بااعتبار نهضت درجامعه وارد کند.روی این دلایل ما ناگزیر میگردیم که نباید در انتخابات ریاست جمهوری کاندید مشخصی ازطرف نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان ، معرفی شود .

4 : تعدادی ازرفقای شرکت کننده درآن جلسه ابراز نظر کردند که حزب ما ( نهضت فراگیر دموکراسی و...) نباید به تنهایی خود عمل کند وکاندید معرفی بدارد .جدا ًمفیدخواهد بودکه اگردرین رابطه به گفتمان سیاسی وسیع با مجموع نیروهای ملی ، ترقیخواه، وطن پرست، دموکرات و عدالتخواهد پرداخته شود و درهمنوایی با این نیروها تصمیم مشترک اتخاذ گردد ، زیراهرنوع اقدام وبرخوردهای گروهی و منفردانه میتواند عواقب بس ناگواری را درقبال خود داشته باشد وفضای اعتماد را برای مشارکتهای بعدی ازبین ببرد.))

تعدادی از رفقای شرکت کننده درآن جلسه اظهار میدارند که : (ما ،به کدام توافقی دراین زمینه نرسیدیم، وفیصله نامه ً نیزدرمورد ازطرف شورای اروپایی، صادر نشد). این در حالیست که مجلس مو ًسسان نهضت فراگیردموکراسی وترقی افغانستان ، مبتنی بر یادداشت ارسال شده ازسوی رفقای مسئول شورای اروپایی نهضت ، جروبحث نموده وفیصله نامه ً را مبنی برکا ند یداتوری داکتر صاحب حبیب منگل در انتخابات آینده ً ریاست جمهوری افغانستان ،به تصویب رسانیده وبه نشر سپرده است.
***********************************************************************************
ازآنجاییکه ، تصامیم وفیصله های مقامات مرکزی واروپایی نهضت ، جزء صلاحیت ها ووظایف خود شان است ،ما، درضمن حرمت گذاری به ایشان و بدون تبصره وواکنش منفی درزمینه برخورد میکنیم ، ولی این موارد رامتذکر میگردیم.
1 : سخن ویادداشت ما ، دراین زمینه، به هیچ صورت مخالفت با کاندیداتوری داکتر صاحب منگل نیست ، زیرا، درضمن اینکه ایشان از صفاتی برخوردارند که در اعلامیهً مجلس مو ءسسان نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان ،قید شده است، مارا عقیده بر اینست که درهراقدام وتلاش نه تنها وسایل نیل به هدف دقیق انتخاب گردند ، بلکه زمینه های عینی وآسان رسیدن به هدف بایدهمه جانبه سنجیده شود ،وپلان گذاران خود به صحت تصمیم گیری ورسیدن به مو ًفقیت شان باورداشته باشند، نه آنکه فقط ادای دین نمایند. امید است اقدام اتخاذ شده به موًفقیتی بینجامد که رفقا ودوستان ما ،انتظار آنرا دارند.
2 : مدتها بودکه ما،دربین حلقات خودی برسر این موضوع کلیدی شوروبحث داشتیم که آیا ،میتوانیم در موجودیت قوای نظامی واستخباراتی قوتمند وازکنترول خارج ناتو وغرب دروطن ، مشروعیت حکومت فعلی را بپذیریم، ودرفعالیتهای مختلف سیاسی وپروسه های انتخاباتی شرکت کنیم .؟ حال که این سوال با مشخص شدن کاندیداتوری یک کادرسابقه دار سیاسی- دیپماتیک مان درانتخابات آینده ًریاست جمهوری ، جواب خودرا یافته است، ضرور بود که رفقای تصمیم گیرنده ، این موارد جدا ً سرنوشت ساز واکیدا ً غیر قابل اغماض را قبلا ً ، مدنظر میگرفتند .
3 : رفقای گرامی رهبری نهضت فراگیردموکراسی وترقی افغانستان وشورای اروپایی آن به خوبی میدانند ،که ازمدتی به این طرف همهً ما تلاش کردیم تا زمینهً وحدت مجدد رفقافراهم گردد. ازاثر آن تلاش های جمعی ، اسنادی میان احزاب نهضت فراگیر دموکراسی وحزب متحد ملی افغانستان ، برای به ثمر رسیدن وحدت مجدد حزبی به امضا رسید ، ومورد استقبال گرم همه رفقا وسایر وطنپرستان قرار گرفت، وهنوزتعدادی زیادی ازرفقا، مصممانه درپی تعمیق وتحقق نهایی این وحدت ، به هر قیمتی که تمام شود،هستند.

4 :حال ، با معرفی نمودن کاندید مشخص نهضت، آنهم بدون مشوره با این حزب برادر درحال مذاکرهً وحدت ،آیا نباید تشویش آنرا داشته باشیم که « وقتی رفقا ورهبران حزب ما ، درکلیدی ترین،وسیع الشمول ترین و سرنوشت سازترین امر بزرگ ملی ( انتخابات ریاست جمهوری ) و برای پیروزساختن شخصیت مورد نظر ترقیخواهان وطن، به جای آنکه درصدد تشکیل جبهات وسیع انتخاباتی میشدیم ، خود با بسیار عجله وحتا بدون مشوره واخذ نظریات رفقای شامل تشکیلات مان درداخل وخارج وبدون تبادل نظر با احزاب رفیق ودوستی که به کمک شان اکیدا ًضرورت داریم ، ومیدانیم که یک حزب ود و حزب درشرایط کنونی وطن که اکثریت قاطع احزاب به گروه ها ودسته ها تقسیم گردیده اند وکارهای مهمی را به تنهایی پیش برده نمیتوانند، یکی از شخصیت های مان را برای اخذ مقام ریاست جمهوری کاندید کرده ایم » ، مشسکلات فروانی را درسر راه وحدت وتفاهم مورد نظر ما با حزب متحد ملی وسایر احزاب وحلقات رفیق به وجود خواهد آورد؟ .

5 :اگرهدف ما، مبارزه ً تبلیغاتی ومطرح شدن بهر شکل وسطحی درجامعه باشد، این اقدام را نمیتوان نادیده گرفت وبه آن اهمیت قایل نه شد ، ولی اگربه قصد رسیدن به مقام ریاست جمهوری وطن ، تصمیم گرفته ایم که کاندیداتوری را مشخص ساخته وقدرت ریاست جمهوری را به دست گیریم ، این اقدام ما بیشتر به خواب دیدن شباهت دارد. دراینصورت با وجود احترام به داکتر صاحب منگل که ناگزیریم برای رکلام شان کاروسیع دسته جمعی را سازماندهی نماییم ، بهتر بود یکی از پیش کسوتان دیگری را که کمتر به رکلام کردن ضرورت دارند واز محبوبیت وشهرت لازم برخوردارند، دراین مقام مدنظر میگرفتیم ، تا اطمینان بیشتربه موفقیت ایشان، برای مردم زحمتکش، خود ما ومتحدین ما پیدا میشد.

اما، اگر هدف از کاندیدتوری داکتر صاحب منگل که پیشاوند نام شان ( داکتر ) است ومیتوانند همردیف سایر کاندیداتورها ازجمله ، داکتر خلیل زاد ، داکتر اشرف غنی احمد زی، داکتر عبدا لله عبدالله ، داکتر رمضان بشر دوست، داکترعلی احمد جلالی وداکتر احدی وسایرین باشد ،ونیت ما تقدیم کردن کاندیدی همرنگ وهم وزن باسایر کاندیدان احتمالی باشد، درزمینه نمیتوان تردید داشت. اما، نسبت شناخت وسیع ازگوشه وکناروطن مشترک مان ، مرا عقیده بر آنست که درصورتیکه این تصمیم نهایی باشد ، باید از همین اکنون برعلاوه ً سازمان دهی تیم کاری بزرگ وحرفه یی تبلیغاتی ووارد به سنن وفرهنگ مناطق واقوام مختلف وطن ومطالعه ً سایر موارد ضروری این پروسه ً بغرنج ونهایت دشوار وپر خطر، درحل مشکلات ذیل اقدام عاجل شود.

الف : ایجاد زمینهً مشترک کاری ازطریق تفاهم رفیقانه ً صریح وآفتابی بارفقای متحد ملی ، برای قبول این تصمیم اتخاذ شدهً رهبری نهضت درمورد مشخص شدن داکتر حبیب منگل به حیث کاندیداتور درانتخابات ریاست جمهوری .

ب : تدویر جلسه ً وسیع با تمام رهبران وفعالین سایر احزاب رفیق ، کمیسیونهای متعدد وحدت ورفقای مستقل حزبی ، نی، برای تحت فشار قراردادن ویا ناگزیر ساختن شان برای قبول نقاط نظر نهضت ، بلکه برای استماع نظریات وپیشنهادات شان دراین مورد که اصولا ً باید قبل از تصمیم گیری درزمینه اقدام میشد. با اینکه دیر شده است وناوقت است، ولی بیهوده نیست که این جلسه سازمان دهی گردد وبه نقاط نظر آنها اهمیت داده شود وکمکهای شان جلب گردد.

ج :دریکی از جلسات بزرگ وپر طنطنهً هالند تشکلیلی عرض وجود کرد که رفقای ما نام آن تشکیل را « کمیته سازماندهی و همآهنگی امور نیروهای ملی ، مترقی و دموکرات کشور دراروپا» گذاشتند .این کمیته چندین بار تشکیل جلسه داده وموارد متعددومهمی را تحت مطالعه گرفته وابلاغیه هایی درزمینه انتشار داده است ، که به حال ترقیخواهان وطن پرست جدا ًمفید بوده است . نظرما اینست که با شخصیت های شامل آن کمیته واحزاب مربوطه ً شان درمورداین مهمترین تصمیم گیری سرنوشت ساز ، مذاکره وتبادل افکارصورت گیرد وهمکاری آنها درصورتیکه خود کاندید جداگانه نداشته باشند ، جلب شود.
د : همه به خاطر داریم که به تاریخ دهم عقرب سال 1386 همآیش بزرگ نیروهای ملی وترقیخواه افغانستان درشهر کابل ، به ابتکار ودعوت نهضت فراگیر د موکراسی وترقی افغانستان ، دایر شده بود. درآن همآیش بر اساس گزارش رسمی رهبری نهضت بیشتر از 13 حزب سیاسی ، 60 نفر خبرنگار داخلی وخارجی ، وکلای پارلمان ، تعدادی از تجار ملی ، روشنفکران ودیگر اندیشان مستقل وجمعا ً 600 نفر اشتراک نموده بودند.آن گردهمآیی درنوع خود کم نظیر بوده وبیانگر نفوذ وقدرت نهضت در داخل وطن ارزیابی گردیده است .
حال که نهضت گام بزرگ ومهم دیگری را ازطریق اعلان کاندیداتوری محترم داکتر حبیب منگل به حیث نامزد انتخابات ریاست جمهوری آینده ًکشور،برداشته است،چقدرمفید وسازنده میبود که مسئولین محترم نهضت این تصمیم شانرا اولا ً با سران احزاب وشخصیت هایی که درهمآیش (دهم عقرب سال 1386) ،همسویی وتوافق نظر خود را با نقاط نظر، طرحها و فعالیت های نهضت فراگیر دموکراسی درکابل ابراز نموده بودند، درمیان میگذاشت وبه این وسیله نه تنها کمک های آنها را برای موًفقیت کاندیداتور خود جلب میکرد ، بلکه از کاندید شدن احتمالی بعضی ها به نفع کاندید خودش جلوگیری می نمود .
ه : همه میدانیم که برای موًفق شدن کاندید مان به کمک ومساعدت احزاب رفیق ومتحدین دیروز وامروز خود جدا ً ضرورت داریم. آیا ، دراین زمینه با احزاب ، جنبش ملی واسلامی افغانستان ، رفقای خلقی ، سازا ، سفزا، حزب کنگره ً ملی ، حزب پیوند ملی ،سایراحزاب ملی ودموکرات ، سازمانهای اجتماعی ، گروه های غیر بنیادگرای مذهبی ودرراس همه دوستان ورفقا ، با حزب متحد ملی افغانستان ،دراین زمینه مباحثه شده وکوردینه به عمل آمده است . آیا ، آنها حمایت شان را از کاندید ما ،ابراز کرده اند ؟ درغیر آن به جز اعضای نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان وحامیان آن ، این کدام نیروها وقوتها خواهند بود که آرای شان را به صندوقهای مابریزند وما سربلند از جریان انتخابات بیرون آییم.؟
اخیرا ً ، برای جلوگیری از طولانی شدن این نوشته وعدم تکرار پیشنهادات ،بابسیار اخلاص وکاملا ًاز روی صداقت وهمنوایی با رفقا وشخص داکتر صاحب حبیب منگل ،ازهمه مسئولین نهضت درداخل و خارج تقاضا میکنیم ومیگوییم : حال که شما مسئولین ورهبران نهضت با استفاده از صلاحیتهای تشکیلاتی تان ، بدون مراجعه به ابراز نظر ها ونظریات اعضای نهضت درداخل وخارج چنین تصمیم بزرگی را اتخاذ کرده اید، باید همه ً ما بدانیم که دردشوارترین شرایط برای عملی شدن یکی ازبزرگترین ماموریت های سیاسی وتاریخی مشترک مان ، قرار گرفته ایم. به سر رسانیدن این رسالت بزرگ وادای این ماموریت را هرگز با خودسری وبرخوردهای احساساتی تشکیلاتی وگروهی نمیتوانیم بسر برسانیم وسرخرویی را کمایی کنیم ، مگر آنکه تمام توانها وامکانات مانرا بسیج ساخته وبرای ایجاد تفاهم با همه احزاب ، گروها وحلقاتی که میتوانند مارا کمک کنند ، تا سرحد تجدید نظر دراین تصمیم گیری ، آمادهً گفتگو ، وتبادل نظر گردیم وبرمواضع خود تا آن حدی پافشاری نکنیم که خدای ناخواسته درمیدان تنها بمانیم.
هدف مامعلوم است وآن پیروز شدن یک شخصیت ملی ، مترقی ، دموکرات ووطن دوست است ، نی، دفاع از شخص خاص ، لذا ، نباید استراتیژی را قربان تاکتیک کرد وبیجهت قربانی داد. این مسا ًله ً نیست که ما با بیتفاوتی وساده انگاری از پهلوی آن بگذریم وبگوییم که ما حالا تصمیم خودرا گرفته ایم ونمیتوانیم در آن تغییری به عمل آوریم. اعتقاد ما اینست که هر چیز وهر مفکوره وهر تصمیم ، برای رسیدن به هدف قابل تغییر ، تجدید نظروتعویض است ونمیتوان با یک د نده گی ویا سیاستهای دیکته برای همیش عمل کرد. بهترین راه برای آنکه رئیس جمهور دموکرات داشته باشیم، اینست که کاندید های احزاب خود به شکل دموکراتیک وبعد ابراز نظرهای موافق ومخالف ،ازطریق به دست آوردن اکثریت آرای رفقا وهم حزبیهای شان ، مشخص ومعرفی گردند.
ما، باورجدی داریم که رهبری نهضت دموکراسی وترقی افغانستان ، خلوص نیات مارادرک میکند وبرای تحقق اهداف شریفانهً شان که نزد ما نیز ازارزش واهمیت جدی برخوردار است ،ازتعمق بیشتر وتدارک امکانات وسیع دراین مورد وسایر موارد استفاده خواهد کرد. حفظ وحدت درداخل نهضت ودفاع از همسویی ووحدت طلبی باسایر احزاب وگروه های رفیق ،درراًس حزب متحد ملی ، حزبی که با نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان، نه تنها نقاط نظرمشترک ، سابقهً طولانی هم سرنوشتی وتقدیم قربانیهای بیشمارمشترک درراه زحمتکشان وطن دارد ،برای ماازآن جهت مهمتر ازهر پست ومقام دولتی است که اگر وحدت داشته باشیم ومتحد باقی بمانیم ، به اکثر اهداف مان میرسیم ، درغیر آن حتا همین امکانات موجود را نیز ازدست خواهیم داد. !

نوت : یکی از پیامدهای ناگوار این تصمیم عجولانه وغیر دموکراتیک ، استعفای رفیق احمد شاه سرخابی ، از پست ریاست شورای اروپایی نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان است، که میتوان این استعفا را بمثابهً اعتراض علیه اجراآت خودسرانهً افراد غیر مسئول ولی حاکم بر سرنوشت نهضت اروپایی دانست واز عمیق تر شدن این بحران ابراز نگرانی کرد .
عقیده وباور جدی داریم که بدون وحدت وهمبسته گی تمامی همرزمان و بدون تفاهم واتحاد با همه نیروها وحلقات وطندوست ودموکرات ،ما نه تنها ،قادرنخواهیم شد که درانتخابات ریاست جمهوری به پیروزی برسیم ، بلکه آرای قابل ملاحظه ایرا نیز به دست نخواهیم آورد . لذا، اکیدا ً ضروری پنداشته میشود که باب گفتگو وتفاهم با همه رفقا ونیروهای همسو ی سیاسی دراین شرایط ، باز وبا جدیت تعقیب گردد.

امیدواریم رفقای عزیزمان درنهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان، نیت خیرخواهانه واهداف دلسوزانهً مارا درک کنند وبدون سبب عصبانی نگردند.!!!زیرا ،ما نه تنها موفقیت وپیروزی جمعی رفقا ،دوستان ووطن پرستان را آرزومیکنیم، بلکه وحدت،سربلندی وافتخار رفقای عزیز تر ازجان مان ومهمتر ازهمه تا ًمین صلح سراسری وتحقق آرزوهای برباد رفته ً اکثریت قاطع مردم وطن ،هدف والای مارا تشکیل میدهد. اما، هر تیر به هدف نمیخورد وهر تصمیم نمیتواند عاقلانه باشد. ازینرو باید به تفکر وقضاوت جمعی مراجعه شود. خودسری بس است !.


بادرود وسلام .جلیل پرشور
15/03/2009