۱۳۸۹ فروردین ۸, یکشنبه

افغانستان یک کشور بزرگ با مشکلات بزرگ(نورالحق علومی)


افغانستان یک کشور بزرگ با مشکلات بزرگ

و با رابطه نزدیک با سیاست ها



نورالحق علومی



محترم نورالحق علومی رئیس نوبتی حزب واحد ونماینده مردم در شورای ملی افغانستان بنابر دعوت پوهنتون توفتس ایا لت بوستن ایا لات متحده امریکا در ورکشا پ بررسی مسایل جنوب شرق آسیا وافغانستان که به ابتکار پوهنتون تفتس، انستیتوت رهبری گلوبال، مکتب هاروارد کنیدی، مرکز بلفر برای دانش و امور بین المللی غرض بررسی و تحلیل وضعیت سیاسی ، اقتصادی و امنیتی جنوب شرق آسیا ازتاریخ 17 فبروری تا 21 فبروری 2010 برگزار گردیده بود، شرکت کر دند.

دراین ورکشاب بر علاوۀ نمایندگان کشورهای اروپائی غربی ، جنوب شرق آسیا وایالات متحد امریکا ،عده از افسران عالی رتبه نظامی امریکا ، پروفیسوران ، استادان و محصلین نهاد های اکا د میک نیز شرکت ورزیده بودند. محترم نورالحق علومی در دو نوبت ، در باره " مصالحه در افغانستان" و " مداخله جامعه بین المللی " بیانیه های مبسوطی ارایه داشتند که فشرده برگردان از انگلیسی " مداخله جامعه بین المللی در افغانستان " در زیر به نشر میرسد.

مداخلهء جامعهء بین المللی در افغانستان



حضار محترم، خانم ها وآقایان!

اولتر از همه، تشکر و سپاسگذاری خاص خود را به پوهنتون تفتس، انستیتوت رهبری گلوبال، مکتب هاروارد کنیدی، مرکز بلفر برای دانش و امور بین المللی و سایر سازماندهنده گان این ورکشاپ دارای اهمیت بزرگ برای صلح و امنیت افغانستان تقدیم میدارم.

من باور عمیق دارم که اقداماتی ازینگونه از جانب نهاد های اکادمیک با اعتبار جهانی، حامل اثرات بزرگ و مثبت بر سیاست های ایالات متحده و متحدین آن در قبال افغانستان خواهد بود.

به نماینده گی از مردم افغانستان، از شما صمیمانه تشکر میکنم و به تلاش های شما مبنی بر طرح این موضوع اساسی درین لحظات بی نهایت مهم، ارج میگذارم.

در عین حال میخواهم از همه شرکت کننده گان این ورکشاپ که وقت گرانبهای خود را به شرکت درین گردهمایی اختصاص داده اند تا دانش و تجربۀ ارزشمند شانرا در بارۀ دورنماهای امنیت و حل سیاسی قضایای افغانستان با ما شریک سازند، اظهار سپاس کنم.برای من، شرکت درین گردهمایی ارجمند، موجب افتخار است.

خانم ها و آقایان !

افغانستان یک کشور بزرگ با مشکلات بزرگ و با رابطۀ نزدیک با سیاست ها و پویایی های بین المللی است. کشور ما همیشه در مرکز محاسبات جیوپولیتیک و جیوستراتیژیک قدرت های منطقوی و جهانی قرار داشته است.

جنگ جاری در کشور ما از مبارزۀ قدرت بین دول مختلف منطقوی و جهانی در سیستم بین المللی متأثر است و بسیارند کسا نی که این جنگ را بازی بزرگ جدید یا نوبتی میخوانند.

پس از سه دهۀ پیهم خشونت و فقر، یازدهم سپتامبر و پاسخ ایالات متحده امید های بزرگی را نزد افغانها برای آینده یی بهتر و صلح آمیز ایجاد کرد. افغانها بصورت استثنایی علاقه داشتند که با جامعۀ بین المللی برای آینده یی درخشان کار کنند.

متأسفانه امروز این امید و این هیجان بطور جدی رنگ باخته است و جامعۀ بین المللی با وجود میلیارد ها دالر و ده ها هزار نیروی نظامی، نتوانسته است که تغییر مثبتی را در زنده گی مردم افغانستان وارد کند. امید برای زنده گی بهتر، جای خود را به نا امیدی و عقب روی کشور بسوی افتادن در دستان عناصر رادیکال طالبان داده است.

افغانستان میتوانست یک نمونۀ پیروزی تلاش جامعۀ بین المللی در زمینۀ تأمین صلح در کشوری بعد از درگیری باشد، اما متأسفانه امروز علایم شکست و بد بختی را به نمایش میگذارد.

عمدتا دو دلیل برای شکست جامعۀ بین المللی در افغانستان وجود دارد : یکی اداره بی کفایت و ضعیف افغانی و دیگری، همسایه های که منافع شانرا در عدم ثبات افغانستان می بینند. این دو عامل، مخالفت مسلحانه را جان تازه بخشیده و فعالیت های صلحجویانۀ جامعۀ بین المللی را با دشواری مواجه ساخته است.

مردم امریکا برای حکومت امریکا مالیه میدهند تا به دولت افغانستان کمک کند که برای مردم افغانستان به خوبی خدمت نماید. اگر صادقانه حرف بزنیم، میخواهم بگویم که با تأسف فراوان، وضعیت ازین قرار نیست. بخش بزرگی از پول مساعدت مردم شما به جیب شبکه های معین و برخی مسئو لین اغشته به فساد ریخته میشود. شگفت آور است که یک قسمت از کمک های مالی جامعه بین المللی بشمول ایالات متحده امریکا توسط مامورین فاسد در چار چوب به اصطلاح پروژه امنیتی حتی به مخا لفین دولت یعنی طالبان میرسد. فساد اداری باعث شده است جامعه بین المللی خواسته ونا خواسته هردوجناح جنگ را تمویل کند.

امریکا میلیارد ها دالر در اختیار حکومت پاکستان قرار میدهد تا این کشور در برابر طالبان و القاعده مبارزه کند. با وجود همه پول ها و منابعی که شما امریکایی ها درین راه مصرف میکنید، پاکستان هنوز مهمترین پناهگاه مطمئن برای تند روان مذهبی باقی مانده است.

اطمینان دارم که با ملاحظۀ تمام این چیز هایی که در افغانستان میگذرد، مردم افغانستان را ملامت نکنید که چرا در مورد نیات اساسی جامعۀ بین المللی در افغانستان شک میکنند. افغانها واقعأ میخواهند با مردم امریکا دوست باشند. آنها به کمک شما ضرورت دارند .

فساد،حکومت واداره بی کفایت ومخالفت های منطقوی طالبان را تقویت میکنند. جامعه بین المللی باید درحل این مسایل به مردم افغانستان کمک کند.

متأسفانه،به دلیل آنچه در کشور هایی مثل افغانستان میگذرد، نقش عنعنوی ایالات متحدۀ امریکا را بحیث مدافع دموکراسی در سراسر جهان زیر سوال قرار داده است .

علیرغم آماده گی مردم برای تحقق دموکراسی، افغانستان با دموکراسی فاصله دارد زیرا حکومت و حلقات حاکم در افغانستان به آزادی سیاسی و اقتصادی باور ندارد و دموکراسی را تهدیدی برای قدرت خود میداند.



خانم ها و آقایان !

من یک جنرال و متخصص نظامی هستم و از سال 1960 در مسؤولیت های نظامی و سیاسی مختلف خدمت کرده ام. در زمان شوروی ها آمر زون جنوب در شهر قندهار بودم. در حال حاضر، عضو پارلمان افغانستان هستم و از مردم کندهار که در زمان شوروی ها برای مدت یازده سال درانجا بحیث جنرال نظامی خدمت کرده ام، نماینده گی میکنم.

اجازه میخواهم که تجارب خود را در مورد اینکه شوروی ها چگونه با ما کار میکردند و چگونه ما میتوانیم از گذشته برای مؤثریت در آینده استفاده کنیم، با شما شریک بسازم. من مقایسۀ کوتاهی را تقدیم تان میکنم اما میخواهم صراحت بدهم که من درین جا قضاوت نمیکنم که کی حق داشت و کی حق نداشت، زیرا زمان ها با هم تفاوت دارند.

ایالات متحده از 9 سال بدینسو در افغانستان حضور دارد، شوروی ها نیز 9 سال در افغانستان حضور داشتند.

شوروی ها به افغانستان در حالی آمدند که افغانستان یک حکومت پا بر جا داشت، اما امریکایی ها زمانی در افغانستان مداخله کردند که افغانستان اساسا هیچ چیزی نداشت.

شوروی ها علیه گروه های مجاهدینی رزمیدند که تقریبا از سراسر جهان کمک دریافت میکردند، اما ایالات متحده امروز با طالبانی میرزمد که به دشواری ازکمک های غیر مستقیم چند منبع منطقوی و القاعده مستفید هستند.

شوروی ها با افغان های فعال و حاضر به مبارزه مواجه شدند اما امریکایی ها امروز با افغان های خسته از جنگ و آرزومند صلح مواجه اند.

شوروی ها حاکمیت واقعی افغانها را احترام نموده و در همه تصامیم سیاسی و نظامی از حکومت افغانستان حمایت کردند و کوشش کردند که افغانستان را متکی به خود بسازند. اما امروز ایالات متحده همه امور را به عهده دارد و حکومت افغانستان در جبهۀ پخش فساد و معامله گری قرار دارد.

کمک شوروی ها به افغانستان، همه از مجرای قرارداد های رسمی بین حکومات افغانستان و شوروی صورت میگرفت. شوروی ها هرگز به هیچ ملیشیا یا فردی کمک مستقیم نکردند. کمک های آنها پیوسته از طریق حکومت مرکزی افغانستان انجام می پذیرفت. اما امروز، یاری امریکا و جامعۀ بین المللی به افغانستان از مجرای سازمانها و نهاد های متعدد ملی و بین المللی صورت می گیرد که به مشکل میتوانند فعالیت های خود را در بین خود هماهنگ بسازند.

جنگسالاران،عده از وزیران و والیان و برخی از نهاد های سیاسی، از جانب اعضای مختلف جامعۀ بین المللی که در افغانستان ذیدخل اند، پول و کمک جنسی دریافت میکنند. این کمک های وقت و ناوقت به جنگ سالاران و برخی سیاستمداران افغان ، قدرت را بصورت جدی در کشور نامتمرکز ساخته است و حتی به نوبۀ خود، موجب بسط فساد در حکومت شده است.

شوروی ها هرگز برای مقامات رسمی افغان معاش یا کمک مالی مبذول نداشتند. معاش همه مأمورین افغان مستقیما از جانب حکومت افغانستان پرداخته میشد. امروز تعداد زیادی از مأمورین پائین رتبه یا عالیرتبه از جانب اعضای مختلف جامعۀ بین المللی کمک های مالی گوناگون، به اضافۀ آنچه از حکومت دریافت میکنند، بدست می آورند. حکومت افغانستان هیچ کنترولی برین که چه کسی چه چیزی به کی میدهد، ندارد. این امر، نقش حکومت مرکزی را جدا ضعیف ساخته است. وفاداری مأمورین افغان به آمرین خارجی شان نسبت به وفاداری آنها به حکومت افغانستان بیشتر است.

افغانها پس از شوروی ها چه کردند؟

ما یک حکومت توانا، صادق و متعهد، با نیروهایی امنیت ملی نیرومند، آموزش یافته، مجهز و با انضباط داشتیم. پس از بازگشت شوروی ها، حکومت افغانستان توانست به تنهایی در طول بیش از سه سال در برابر گرو ه های مسلح مبارزه کند که از جانب امریکا، پاکستان، ایران و عربستان سعودی حمایت می شدند.

ما سطح بسیار نازل کشت تریاک، آنهم در مناطق دور افتاده داشتیم. فساد در نازل ترین سطح آن قرار داشت و روحیۀ وطندوستی افغانها بسیار بلند بود.

امروز،بسیاری از مقامات رسمی افغان فاسد اند و به کشور خویش وفادار نیستند. در چنین حالتی، آنها چگونه میتوانند نسبت به جامعۀ بین المللی وفادار باشند، در صورتی که به وطن خود و مردم خود وفادار نباشند؟

اگر امروز امریکا افغانستان را ترک کند، افغانها چه خواهند داشت؟

جواب این سؤال کاملا روشن است : حکومت افغانستان درین صورت بزودی سقوط خواهد کرد و مخالفین مسلح قدرت را بدست خواهند گرفت.

افغانستان چیزی جز یک حکومت فاسد دارای نیرو های امنیتی بسیار ضعیف نخواهد داشت. به مشکل میتوان این نیرو های امنیتی را ملی خواند زیرا که با معیار های قومی و قبیلوی خط کشی شده اند. اردو خود تهدید واقعی فرو پاشی و تقسیم شدن به گروههای متخاصم قومی و قبیلوی را بمیان می آورد.

ما در افغانستان تولیدات تریاک رو به ازدیاد داریم که در سطح بی سابقه در تاریخ کشور ما قرار دارد. ما فساد و منفعت طلبی یی داریم که کاملا جای وطندوستی را اشغال کرده است.

این مقایسه به ما می آموزاند که جامعۀ بین المللی باید به نکات ذیل توجه خود را معطوف سازد :

- حاکمیت واقعی افغانها بر فعالیت های سیاسی و عملیات نظامی ، به کمک جامعۀ بین المللی بخصوص در عرصۀ ارتقای ظرفیت های سیاسی و نظامی خود افغانها.

- وضاحت(شفافیت ) در اهداف و مقاصد جامعۀ بین المللی در افغانستان.

افغانها با خشونت دوجانبه از طرف حکومت و مخالفین مسلح مواجه اند.مردم افغانستان محافظت در برابر هردوی آنها را میخواهند. جامعۀ بین المللی میتواند واقعا از طریق ایجاد یک ادارۀ افغانی مؤثر، خدمتگذار و با وقف که به ارزش ها و اصول دموکراسی احترام داشته باشد، به مردم افغانستان یاری رساند.


۱۳۸۹ فروردین ۴, چهارشنبه

اتهامات دوطرفه وتواًم با فحش وناسزا برای بدنامی همسنگران دیروز وخوشنودی دشمنان!

رفقا ودوستان گرامی!


درود به شما:


باعرض تبریک مجدد، به مناسبت نوروز (5689 مین سال بزرگداشت این قدیمی ترین مناسبت پر افتخار مشترک تاریخی ( جشن عظیم فرهنگی) همه گرامی داران این روز نو وجشن کهنسال وسال جدید خورشیدی ، اجازه دهید ، مطالبی را به عرض برسانم که نه تنها نقاط نظر اعتراضی من میباشند، بلکه تعدادی از همرزمان صادق ووفادار ما به امر مبارزه ووحدت ناگزیر وجدا ءضروری کلیه وطن پرستان وترقیخواهان ،رفیق وهمسو، دراین روزها که جنگ وجدل بی مفهوم دربین یاران وهمرزمان ما،شدت گرفته وبدون تردید محکوم به شکست وعدم پیروزی کلیه پهلوانان شامل این معرکه خواهد بود ، درتماسهای تیلفونی شان، ابراز نگرانی میکنند وتشدید این اتهام زدنهای متقابل را دراین لحظات حساس وسرنوشت ساز وطن واوجگیری اقدامات وحدت طلبانه ی رفقا ویاران دیروز ، نه تنها نا صواب ،بلکه زیانبار ارزیابی میکنند وبه آن اعتراض مینمایند.



مارا اعتقاد بر اینست که کدام حزبی ، کدام رفیق وهمراه ما وکدام فعال سیاسی موافق ، مخالف ودشمن و کدام انسان دارای بصیرت وخرد که درآخرین سالهای حاکمیت دموکراتیک خلق افغانستان وحزب وطن شاهد آنهمه تغییرات ، تحولات واوجگیری مداخلات ارتجاع سفاک منطقوی ، عربی وجهانی درامور داخلی وطن مابوده اند ،وهر اقدام دولتمداران ما وحیله ونیرنگ ارتجاعی سرکرده های اپوزیسیون وابسته به پاکستان ،ارتجاع مکار عرب، ایران ، امریکا ،غرب وروسیه ی میراث خوار امپراطوری تزاری را که آنهااز حمایت جمهوری خلق چین نیز بهره مند بودند، خوب به یاد ندارند واین فلم ها ووید یو هارا را که اکنون بروی انترنت افتیده است ، به اضافه ی ده ها مورد از اقدامات مشابه سایر قدمه ها وشخصیت های کلیدی حزبی ودولتی آن روزگار را خود با چشمان بهت زده ی شان به تماشا ننشسته بودند وبه خوبی به یاد ندارند.



باید ، با تمام صراحت بیان گردد که هدف از نوشتن این سیاه مشق کوتاه وناچیز ، چیزی جز معطوف ساختن قلم به دستان (رفقای هم سرنوشت دیروز وباهم دشمن شده گان ) امروز، برای مراجعه نمودن به تفکر وموضعگیری سالم وتواءم با احساس مسوولیت درقبال جنبش وطنخواهی، آزادی طلبی ، ظلم ستیزی ،دموکراسی خواهی ، عدالت طلبی وخدمت به همه انسانهای مظلوم وتهی دست وطن و خواهان تحقق آرمانهای مشترکِ با خاک وخون یکسان شده ومیراث مشترک رزم وپیکار صادقانه یی که بهترین یاران ما درصف ودرراءس حزب وحاکمیت ،خونهای گرم وداغ شان رادراین راه فداکردند واکنون در گورستانهای عمداء چپه شده وتخریب شده، بقایای استخواهای شان باهم یکجا گردیده ودرعالم بیجانی وبی زبانی ، ازبرخورد های (بچه گانه وانتقام جوییهای غیر قابل توجیه) ما، رنج میکشند وبه یقین که با خود خواهند گفت که عجب میراث ودین بزرگ ملی را که ( ما با ریختن خونهاوفداکردن آرمانهای دوران جوانی) مان پاس داشتیم وارج گذاشتیم، این رفقای مدعی ادامه ی آن راه بزرگ انسانی ، دردوران موهای سفید ،کله های تاس شده ،دهن های بی دندان وقامتهای خمیده وجسمهای ضعیف ونحیف شان وبعد سنین پخته گی (بالاتر از 50 الی 80 سال) به جای پیدا کردن راه حلهای منطقی وبرداشت های سالم از هزاران اقدام نیک ومردمی و وطن پرستانه وده ها گناه واشتباه، از جمله نحوه ی برخورد واقدام غیردسته جمعی در آخرین روزهای تغییر حاکمیت واکنون به جای گرفتن درس عبرت واستنتاج منطقی وعلمی ازدیروز،برای درپیش گرفتن راه سالم واتخاذ تدابیر علمی درمبارزه، به جان هم افتیده اند وقسم یاد کرده اند که آخرین امکانات وتوانائیهای باقی مانده ی شان را فدای تحقق اهداف ارتجاع وعدالت ستیزی نمایند، فرا میخوانیم ودعوت به تعقل، احساس مسوولیت وبرده باری مینمائیم..


ما، به حیث فرزندان صادق حزب مان ، به صفت پاسداران تمام ارزشهای عظیم رزم وپیکار دلیرانه ی یاران به خاک افتیده ی مان و بمثابه ی فرزندان اصیل مردمان زحمتکش وطن مشترک وآبایی همهء افغانان وبالاخره به حیث حزبیهای حرمتگذار به خدمات بزرگ وشائیسته ی همه رهبران ، کادرها ها ، اعضا ، هواداران ومدافعین حزب ،حاکمیت و جنبش ترقی خواهی تواءم با عدالت اجتماعی ، صدای اعتراض شدید مان را دربرابر این همه اتهام زدنهای متقابل بین دوصف شکل گرفته فعلی درداخل بدنه ی باقی مانده ی حزب دیروز ، ابراز نموده و از شما (درگیر شده گان جنگ واتهام زنیهای متقابل)جدا ء میخواهیم که بیشتر ازین در توهین وتحقیر همدیگر نقش بازی نکنیدوباعث بدنامی هریک تان، به وسیله ی یکدیگر که عمری درپهلوی هم برضد ظلم واستبداد ، ارتجاع وبیعدالتی رزمیده اید،نشوید.


ما، عقیده داریم که دراین جنگ تبلیغاتی غیر رفیقانه (خودسوز ودشمن ساز)که اسناد وشواهد ارائه شده به وسیله ی دوطرف( کهنه وتاریخ تیر شده ) است، هیچ طرف درگیر شاهد پیروزی را درآغوش نخواهد گرفت وسربلندی کمایی نخواهد کرد. این تبلیغات کاملا ء خصمانه وطعنه زنیهای غیر سیاسی ولاف وگزاف گوییهای بیهوده وتعریف وتمجید های اضافی از افراد وشخصیت های دیروزو امروز واز نخبه گان زبان دار وقلم دار امروز وصف آرایی به نفع ایشان وهم رکابی شخصی با آنها، مشکلات مارا هرگز حل کرده نتوانسته و( گِـرِ هی از گِـر ِه )های متعدد وطن ومبارزین آن را باز نخواهد کرد.


اگر ، بی پرده گفته شود وپای رنجش درمیان نباشد، میتوان با کل صراحت اعلام کرد که همانطوریکه همه منسوبین حزب ودولت آن وقت ، در پیروزیهای وخدمات اجتماعی به نفع مردم سهم داشتند، دراشتباهات وگناه نیز همه ی ما ( بادرجات متفاوت) سهم داریم وهرگز نمی توانیم شانه خالی کنیم. البته بادرنظر داشت این اصل که :( اشتبا هات بزرگان نیز بزرگ میباشد)


باید صریحا ء بیان گردد که اگر به این جنگ تبلیغاتی بیشتر ازین دامن زده شود، بدون تردید نه تنها همه هواداران وسربازان خسته وماءیوس حوادث گذشته ، بنابر عوامل متعدد موجود ( بدون تبصره) دربرابر هم صف آرایی خواهند کرد، بلکه دستان پلید ونا مریی ی وجود دارند که بالای این آتش تاهنوزضعیف ولی سوزنده وویرانگر (پطرول) میپاشند وسوختن وکباب شدن ( ما) را به تماشا می نشینند. بیائید، دل دشمنان مشترک مان را بیشتر ازین شاد نسازید.!


دراخیر این تقاضا نامه ی رفقانه از هر دوطرف ویا ( طرفهای درگیر) خواهشمندیم که از استعمال کلمات رکیکی که به عزت ووقار سیاسی وحیثیت فامیلی رفقا بربخورد برای آن بایدجلو گیری میشد، که نوشتن چنین کلمات با اهداف ، ادعاهای فرهنگی وخصوصیتهای اخلاقی جامعه ی ما ( خاصتا ء) رفقای ما درمخالفت قرار دارد وباعث تحریکات وانتقام جوییهای بیمورد ومهارنشدنی میگردد.


تذکر این مطلب را نیز خالی ازارزش نمیدانم که گفته شود: رفقای گرامی!در برخوردهاوقضاوتهای تان ، این حقیقت را باید درنظر بگیرید که درشکل گیری حوادث سقوط حاکمیت ، کوتاهی های فراوانی از سوی کلیه قدمه های حزبی ودولتی آن روز صورت گرفته است ومختص ومنحصر به این وآن نمیگردد.اگر هدف بررسی وبدست آوردن حقایق باشد ، باید به صورت دقیق وغیر جانبدارانه وبدون دخالت ( حُـب وبُـغض) سیاسی،شخصی ،فرکسیونی ،قومی ،سمتی،وچسپیدن مذهبی گونه به قدسیت رهبران دیروز وبقایای حلقه ی رهبری حزبی ودولتی درقید حیات، دراین مورد تحقیق شودو این تحقیق را باید تعدادی از اهل خبره ،شاهدان عینی ، کادرهای اثر گذار ، مردمان ومشاهدین غیر حزبی وحزبیهای بیغرض وبی فرکسیون که همه ی این اشخاص باید خارج از حلقه ی آتشین مزاج حمایت از فرکسیونها حلقات موجود باشند، انجام دهند.


از آنجائیکه رسیدن به وحدت مبارزین واقعی ،وحدت داوطلبانه ،دموکراتیک وشفاف همه فرزندان اصیل وطن وهمرزمان صادق مان، به رسالت بزرگ ملی هرکدام ما مبدل گردیده است ،نباید برای تحقق این امر بزرگ درنگ نمائیم و کاری کنیم که سنگ اندازی درراه وحدت مجدد رفقا تلقی گردد وباعث سوء تفاهم شود. این وحدت نیز زمانی کارا ، اثر گذار وبه درد وطن ومردم آن خواهد خورد که از یک طرف درشرایط فعلی صادقانه شکل گیرد ، تحکیم پیدا کند وبه ثمر برسد واز طرفی هیچ حزب ، گروه ،حلقه وشخصیت ِ رفیق ِ هواخواه وداوطلب وراغب به وحدت ، ازاین پروسه دور نماند ودربرابر هیچ رفیق ِ رقیب شده وحریف(!)که دارای امکانات درمبارزه ونیرومند شدن حزب واحد باشد، مانع تراشی نگردد، وطوری زمینه سازی شود که دروازه ی هر حزبی صادق ودور مانده از ارتباط با حلقات واحزاب شامل وحدت فعلی، دق الباب شود وبا او موضوع وحدت مطرح گردد واز آن برای مشارکت درپروسه دعوت شود. این دعوت را نیز نمیتوان به وسیله ی افرادی انجام داد که تا دیروز خودشان دشمن آشکار ویا پنهانی وحدت مجدد رفقا بوده اند.


باید اذعان کرد که اگر هدف اساسی وحدت مجدد رفقا، ایجاد حزب بزرگ وطن پرست ، ترقیخواه ، دموکرات وخواهان تاءمین صلح واقعی وسراسری، آزادی ، دموکراسی وعدالت اجتماعی دروطن باشد، وتلاش نماید تا جبهه یِ وسیع ترقیخواهان دموکرات وعدالت طلب را برای خاتمه دادن به ظلم وبیعدالتی ،وطنفروشی وخیانت ملی ولجام زدن به مداخلات خارجی خاصتاء قطع مداخلات نظامی وموجهای تباه کن بنیاد گرایی ، ریشه داشته درمداخلات ارتجاع مذهبی وافراطی پاکستانی، عربی ومنطقه باشد، بائیست که دربرخوردهای مان نسبت به همه گروه ها وحلقاتی که میتوانند درشرایط مساعد تر وبالاثر پیداکردن زمینه های تفاهم وهم سویی،با هم کنار بیایند ومتحد شوند محتاط ودقیق باشیم وکاری نکنیم که ازاختلافات موجود فرکسیونی وشخصی( دیوار چین) بسازیم وفردا پشیمانی نیز سودی نداشته باشد..

،


دراخیر، از همه آنانیکه لاف از رفاقت وهمسویی میزنند واکنون با بغض وعداوت ، لباس زرهی انتقام جویی وگویاافشاگری را به تن نموده وساعتهارا پیهم درعقب کمپیوتر ها ویا میزهای کار شان سپری میکنند وآثار ونوشته جات گویا( افشا) کننده ورسوا ساز ویا تدافعی خلق میکنند، تقاضا میگردد که : بس کنید وبیشتر ازین درعقب( آب رفته بیل نگیرید) ویا (کاه بی دانه را باد نکنید) زیرا نه تنها سودی ندارد ، بلکه عزت ووقار باقی مانده ی مشترک مان را برباد میکند وبس.!


ایکاش، رفقای گرامی ما،دیروز درمورد حیاتی ترین وخطرناک ترین قضایای سرنوشت ساز ملی وحزبی ،با سنجش ،همسویی ،تفاهم ،تشریک مساعی ،احساس مسوولیت درقبال زحمتکشان ورفقا ومتحدین بی خبر گذاشته شده ،مشوره میکردند ، وبا فراخی سینه، تحمل رفیقانه، عاقبت اندیشی ، مشوره با صفوف ونظر خواهی ازایشان عمل میکردند، وبدون بی سرپوش گذاشتن حزب وحاکمیت ودریک کلمه، قبل از بفکر افتادن برای نجات شخصی وفامیلی، درصدد فراهم ساختن قناعت اردوی عظیم ملکی ونظامی مدافع حاکمیت وقت و.... مشترکا ءعمل میگردید وتصامیم شان درحلقه ی ضیق بالا وبالایی محدود نمی شد، واین همه انتقادها وگله وشکایها واعتراضات به وجود نمی آمد.


حال که 18 سال از آن حوادث رقتبار ورویدادها وانکشافات تحمیلی وغیر دموکراتیک قبلی آن سپری گردیده است . لازم وضروری پنداشته میشود که بعد اینهمه درک وفهم جدید از مبارزه،سیاست، حزب سازی، فهم ودرک بیشتر از دموکراسی وارزش های آن، خردرهبری ورهبری جمعی وارزش مندی مشوره ونقاشهای سازنده ، که با کمال تاءسف دراین زمینه ها لنگش های معینی را اکنون بیشتر احساس میکنیم ،تلاش شود که اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم ودوری های موجود وناشی از برداشتها وانقطابهای گذشته را که دستان مداخله گر داخلی وخارجی درعقب آن قرار داشت ودارد، وعقب مانده گیهای سیاسی وفرهنگی ما، به نوبه ی خود درتشدید آن کمک میکند دائمی نسازیم.

باید ،بدانیم که اکثریت قاطع مجموع حلقات رهبری وکادرهای اثر گذار درپروسه های قبلی .وجدید دراشتباهات دیروز وامروز سهیم اند وخود ما دربدبخت سازی ودربدری مان نقش داریم.


گر حکم شود که مست گیرند *** درشهر هر آنکه هست گیـرند !


بادرود های رفیقانه:جلیل پرشور




*********************************************************************************















« سالهاباهم چراغِ جستجوافروختیم

تاره ورسم حصول آرزو آموختیم »

وبعد:

رفقا ودوستان گرامی!

سالهادرسخنان انتقادی علیه لنگشها،خطاها، وکمبودهای اثرگذاران ،درمبارزات درون حزبی مان،میگفتیم که :

هرچه بگنددنمکش میزنند
وای بر آن روز که بگندد نمک !!

آیا، متوجه شده ایم که :شعرِ وجیزهَ گونهءباارزش بالا، اکنون نسبت به هر زمان دیگری ،چقدربرحال واحوال وقیل وقال فردی وجمعی امروزی ما،مطابقت دارد.؟ سوال پیدا میگردد ،که چرا ( ما )به حال نمی آییم؟ چرا ازگذشته هاوتجارب باارزش مبارزاتی گذشتهء خودمان ،وسایر تحول طلبان وطن ،که بانثارخونهای فروان ومعلول ومعیوب شدن بهترین های ما، شکل گرفته وبه دست آمده است، بهره گرفته نمیتوانیم ؛وبرخلاف آرزومندیهای اکثریت رفقا وخواست زمان، که تعدادی از (خودیها !)ی موءثر(!) وغاوردرشکل گیری گروه های تشکیلاتی موجود واتخاذ تصامیم، هرروز بر قوتمند ترکوبیدن طبل جنگ وجدال درون حزبی( درسطح حزب دیروز) که منجر به تشدیدبحران افتراق وجداییهای دایمی خواهد شد، اصرار و اقدام میکنند، کار موثری را برای کنار آمدنهای اکیداء ضروری وگریزناپذیر -انجام نمیدهیم.

بااینکه خوب میدانیم که شعار ها وفریاد های وحدت طلبانه و تقاضاهای مکرر فردی وجمعی رفقا-برای ترک دشمنیهای جانکاه وروان سوز همرزمان ودل خوش کن برای دشمنان خلق ،ازطرف آنانیکه تصمیم به ادامه ء دشمنی های بیمفهوم وحفظ دایمی فرکسیونهای شان که هدفی جز - فعال نگهداشتن دوکانک های سیاسی دارای مراجعین محدود ، ندارند،برای آ ن اقبال پذیرش نخواهد یافت که تعدادی غرض تصفیه حسابات شخصی وفرکسیونی دیروز ،خاصتاء ( دوران قدرت )، هنوز به اهداف تصفیوی ودرانزوا کشانیدن های رقبای شان پیروز نشده اند.اما ، جای تاْسف دراینست که سوخت این مرحلهء جدید انتقام جویی باردیگررفقای خواهند بود که به هیچ وجه منفعتی دراین کارزار ،ندارند.

این رویاروییهای موجود،بازهم به قیمت تلف شدن بخشی از امکانات مشترک ، ناامید شدن وکناره گیری تعدادی از شخصیت هااز فعالیتهای موثرترسیاسی و به اتلاف کشانیده شدن استعداد های باارزش تعدادی از کادرها ،این(سرمایه های واقعی وطن وامید زحمت کشان هم دیار ،برای رسیدن به آزادی، عدالت ودموکراسی واقعی )گردیده وشایقین جدال واتهام زدنهای های چند جانبه ،بدون احساس مسوولیت وترس از بدتر شدن شرایط وبرباد شدن امکانات باقی ماندهء جمعی رفقا وهمراهان ، راه نا صواب شان را ادامه خواهند داد.

درچنین حالتی، تمامیت خواهان ،دشمنان همسویی ومصالحهء ضروری، صادقانه وواقعاء رفیقانه ،افراد از خود راضی ومدعی وراثت وحق به جانب بودن دربسا مواردکلیدی فکری ویا ( متولیان ووصیان ) تشکیلاتی ،ثابت کرده اند که به هیچ صورت تابع اهداف جمعی وخواسته های معقول اکثریت وحدت طلب حزب( به معنی وسیعتر)،همنوا شدن با شرایط مبارزه ءعلمی وعملی درداخلی وطن و همسویی بارفقا ونیروهای تحول طلب ودموکراتیک واقعی فعال پروسهء موجود مبارزه،نیستند. زیرا، این افراد وحلقات خودسر ،نه دیروز ونه امروز خودرا دربرابر نهادهای موجود ُفعال وواقعا ء طرف ضرورت وشکل گرفته به صورت دموکراتیک ودربرابر کلیه اعضای عادی حزب، جوابده وگزارش دهنده نمی دانند. درغیر آن باید هر اقدام سیاسی وشخصی مضر وحتا مفید فردی ولی موءثر بالای حزب وسرنوشت سیاسی وشخصی اعضا،رفقا وجامعه، وهر نوع اقدامات خودسرانهء این افراد وحلقات،که بدون مشوره وتصمیم جمعی اتخاذ میشد ویامیشود، بدون درنظرداشت روابط شخصی وفرکسیونی وبا بیطرفی وقاطعیت تمام ،مورد کنترول وبازپرس دقیق قرار داده میشد وشود.

این نظریات پیشنهادی وانتقادی ، برای آن درشرایط فعلی مطرح میگردند که تعدادی از افراد وحلقات معلوم الحال وخود محور، سالهاست که ازمحبتها واحترام سنتی رفقای ما استفاده کرده ونیرو وتوان ایشانرابه جای استفاده ءمعقول درراه تحکیم پایه های حزب واحد وسمت دهی مبارزه به سوی اهداف وطرق سالم ُ برای بزرگ نمایی شخصیت های ضعیف خودشان ،به مصرف میرسانند ومیخواهند به صورت غیر قانونی واجباری وبا تمام (چشم سفیدی سیاسی ) خودرا به رسم پار وپرار(ابداءتکرارناشدنی)تا آخرین لحظهء حیات ،بالای شانه های خستهءنسل قدیمی مبارزین درحالی حمل کنند ؛ که نه تنها سهم شایسته وفراخور حال وموقف دیروز شان را درراه بازسازی تشکیلاتی ووحدت مجدد مبارزین، سمت دهی سالم مبارزه درشرایط جدید، مطابق توان وظرفیتهای شان، سهمگیری شایسته ،مشهود وتواءم باعلاقه مندی واحساس مسوولیت ،ایفا نمی کنند، بلکه تعدای ازین افراد که باید برای جبران خسارات ناشی از موضعگیری،های جفاکارانهء شان درحق رهبران، حزب ، مردم وحاکمیت دیروز ،بیشتر از سایرین میدرخشیدند وتلاش میکردند؛ واز این یگانه طریق ،کسب اعتماد مجدد مینمودند، برخلاف تمام اصول وپرنسیپ های تبلیغ شده درگذشته از طرف خودشان،هر اقدام وفریاد وحدت طلبی را به سنگ ناحق(تکفیر) کوبیدند وبا فتواهای غرض آلود وناجایز ،حکم شکستن هرقلم وبریدن هرزبان راستگو وحقیقت بین وصریح را صادر کردند.جاه طلبی تعدادی از این افراد وبعضی از نو به دوران رسیده های شان به حدی رسیده بودوهنوز دراین جهت خطا فعال اند، که قریب است ، بعضی خودرا انسان های زمینی نیز ندانند. آنها ، از برکت بیتفاوتی ،گذشت های بیجا وغیر ضروری صفوف دیروز وامروز، قریب است ، درغیاب کاردینال های سیاسی ، اعلام (تقدیس )شان را خود به اطلاع ( خلق الله)برسانند.

اکنون ،که به برکت مشارکت جمعی رفقا،فشار تادیروز روبه تزاید کادرهای وحدت طلب واحساس مسوولیت قدمه های بالایی رهبری احزاب متحد ملی ونهضت فراگیردموکراسی
وترقی افغانستان،زمینه های مساعد ادغام تشکیلاتی دربین دوحزب برادر میسر گردیده است ،وطوریکه اظهار نظر میکنند که این آغاز کار برای کنار آمدن ووحدت با سایر جزایر وحلقات رفیق ورفتن به سوی کنگرهء واحد همه حزبیها( رفقای دیروز وامروز)میباشد؛امیدواریم که انکشافات منفی وجنگ تبلیغاتی دربین بخشها وفرکسیون های سابق وموجود رفقا، مارا از نیت اصلی نیل به وحدت صادقانه ووسیع الشمول،به سوی (سُراب ) نکشاند وباعث شکست امیدهای تازه درحال جوانه زدن وحدت طلبان که اکثریت قریب به اتفاق همه رفقای وابسته به تشکلهای موجود وبیرون باقی مانده از این تشکلها وحلقات، نگردد .


رفقای گرامی !

اجازه دهید ،بااستفاده ازاین نوشتهءپیشنهادی-انتقادی ، موارد زیر را مطرح نماییم.

اول: آیا ، این تبلیغات ‮موجودرفقا، علیه همدیگر شان ،درشرایطی که عنقریب انتخابات پارلملنی آغاز میگردد وگروه های مختلف سیاسی وشخصیت های مستقل وقومی- ملی،برای احراز کرسی پارلمان ،ثبت نام میکنند ودست به تبلیغات میزنند،تا بارفتن درشورای ملی وازطریق این عمده ترین وقانونی ترین مبارزه درشرایط مبارزات سیاسی وطرف حمایت جوامع دموکراتیک، استفادهء وسیع نموده ودر امر اداره ومشارکت درسیستم دولتی ،نقش شان را ایفا کنند.این درحالیست که مبارزات سالم سازی امور مختلف سازمانی وداخل حزبی ،خاصتاءمبارزه علیه انحرافات وکجروییهای افراد وحتا حلقات ،بی اهمیت قلمدادنمیگردد ، ولی ،بایدشکل این مبارزه ومیتود آن را براساس منافع دور ونزدیک اهداف بزرگ سیاسی وآرمانی ،بصورت علمی ودقیق انتخاب کرد.نباید،منافع تاکتیکی ورقابتهای سیاسی، بسیاری از امتیازات ودست آوردهای قیمت تمام شدهء مبارزات مشترک راکاملاء زیر سوال ببرد وقربانی نماید.

دوم : آیا، این کارزارتبلیغاتی موجوداز طرف همه جوانب ذیدخل دراین معرکه ء تمام عیاری که اگر عقل بر احساسات وعداوت های داخل حزبی ،که به اثراقدامات تکروانهء افراد وحلقات مختلف حزب وحاکمیت ،در دیروز وامروز شکل گرفته وبالاثراهمال وعدم مسوولیت پذیری وگزارش دهنده بودن بالاییهادرحل سوالات ونواقص ،قوام یافته است،غلبه نکند، واستعمال هر آنچه بنام سلاح غیرمجاز به (اساس منشور انسانی وقبول شده ء رفاقت وهمسویی )است ؛ ودر چانته های فکری وآرشیفی طرفین موجود وتا حال نگهداری گردیده است،ادامه یابد،فاجعه بارتر خواهد شد.

سوم : اگر دراین معرکهء رفقا علیه همرزمان ویاران دیرینهءهمدیگر ، شخصیت های ذینفوذ ودلسوز برای همه اطراف وگروه های متاءسفانه جدا شده ازهمدیگر، وارد میدان نگردند واحساس مسوولیت ودخالت غیر جانبدارانه ومستقل تواءم بااحساس مسوولیت نکنند ، خسارهء آن بیشتر به آنانی میرسد که سرنوشت خودرا با تمام قاطعیت وایمانداری ،باسرنوشت حزب ومیراث هزاران شهید ،دهها هزار معلول وصدها هزار یتیم وبیوه ودرد دیده ومستمند وملیونها انسان زحمتکش وطن ،گره زده اند ،نه به به آنانیکه ، به یکباره گی دانشمند ونقاد ودیگر اندیش گردیده وداروندار وافتخارات متعدد یک نسل فداشده را باکل بیرحمی وقساوت (لحاف کهنه میخوانند).تعجب آورتر اینکه این قماش آدمها، مورد تعریف وتمجید سخاوتمندانهء آنانی قرار میگیرند که بزعم خودشان:(پل پای اندیشه ورزان ،مبارزین وبزرگان) دیروز راتعقیب میکنند.

چهارم : درشرایطی که گروه های مختلف سیاسی ومذهبی وطن ، درصدد تشکیل اتحاد ها وایتلافهای جدید اند، وجنگ بیرحمانهء تبلغاتی وخصمانه ء رفقای ما، علیه یکدیگر شان شدت پیدا میکند،چرا،نه تنها همرزمان ما،بلکه هزاران انسان امیدوارشده به شکل گیری وحدت رفقا واتحاد وطنپرستان عدالتخواه وواقعاء دموکرات وطن درداخل وخارج ازمیهن،ابراز نگرانی وتشویش جدی نکنند ونگویند که :آیا،این ناسزاگوییها وطعنه زدنهای متقابل کادرها ومسوولین فعلی وقدمه های بالایی دیروزحزبی ودولتی (رفقای گرامی)ما،از همان تدابیر فعالیست که سیاسیون دور اندیش وفعال وصاحب اهداف بزرگ دورنمایی ووطن پرستانه ومتعلق به یک حزب بزرگ وتاریخی، برای وحدت صفوف خودشان و پیدا کردن متحدین جدید،غرض رسیدن به اهداف ملی وآرمانی شان،خاصتا ء در شرایط بحرانی وطن ،تشدیدروبه تزاید فقر ،بیکاری وتنگدستی اکثریت مردم ،موجودیت نظامی-سیاسی بیشتراز(۴۲) کشور خارجی واحتمال هر لحظه درحالت سقوط قرارگرفتن وطن به کام بنیادگرایان خون ریزتر خارجی وعمال داخلی آنها،ازطرف حلقات وشخصیت های حزبی اتخاذ میگردد که درنبرد برضد جابران وظالمان ستمگر داخلی و درکوره راه های مقاومت وپایه داری علیه مداخله های لجام گسیخته و(حشر) دسته جمعی ارتجاع جهانی ، رشد کرده ودرطی ۴۵ سال مبارزهء سازمانی، ۱۴ سال قدرت دولتی را به دست داشته وبا وجود دشواریها ودادن تلفات عظیم انسانی وتلف شدن مردمان بیشمار، خدمات قابل قدری به انسانهای زحمت کش وطن انجام داده است.هرکس حق دارد از ما بپرسد که،آیا،ادامه دادن به مبارزه ورسیدن به اهداف مطلوب عدالت خواهی ودموکراتیزه شدن تمام شوون زنده گی مردم ،که هدف اساسی مبارزهء تان وادعای همیشه گی تان است،بااین شیوه های تبلیغاتی وفعالیت های سازمانی ای،امکان پذیر خواهد شد، که خود ستیزی ودشمن ومخالف فراموشی،درمرکز توجه پیشکسوتان ومدعیان پیشقراولی درمبارزهء تان قرار دارد!؟

پنجم : آیا، مدعیان ادامه دادن راه حزب دموکراتیک خلق افغانستان وحزب وطن، صدرنشینان جلسات وحدت طلبی وتقارب های رفیقانه در آلمان وهالند،سازمان دهنده گان و رونده گان به سوی کنگره های (حزب وطن وحزب واحد)وسراینده گان غزلها ونواهای دلنشین ومات ومبهوت کنندهء (چپ افغانی)وسایر حلقات وشخصیت های وحدت طلب وواقعا ء مبارز ،جداءناگزیر اند که بعد جلسات وحدت طلبی درهالند ، هامبورگ وبصورت اخص درداخل وطن وصدور قطعنامه ها وتبادلهء اسناد،اعلامیه ها وتبریک گفتن ها،و...در آستانهءانتخابات شورای ملی وشوراهای ولسوالیها،چنین بحران جدید تفرقه واتهام را دامن زده ودرتعمیق اختلافات حل ناشدهء دیروز،چنین موضعگیری را اتخاذ کنند؟ آیا ، این اقدامات بکار بسته شده، بیانگر خامی سیاسی تاهنوز درد آور ومایوس کنندهء رفقای ما نمیباشد.؟

ششم : ازمن وسایر منتقدین کمبود ها،نارساییها واجراآت ناسالم دیروز وامروزِتعدادی غیر مسوول وواجب الاحترام دایمی که برمشکلات موجود ما،افزایش بعمل میآورند، نترسید وبه خشم نیایید، چون مادشمن نیستیم و هرگز هدف بدی دربرابر هیچکدام شان نداریم . حقیقت اینست که دل ما به حال مجموعی رفقا وجنبش وطن پرستانه ایکه در راه ایجاد،فعال شدن واحیای مجدد آن زحمات فراوان کشیده ایم وتلفات مجموعی نیروها وحلقات وطن پرست، دراین راه جداءقابل ملاحظه است، میسوزد.پرسش ما اینست که چه سودی برای مقاله نویسان وارایه کننده گان اسناد ،خاصتاء بخشهای (طعنه زنی، وناسزاگویی )میسر خواهد شد، درحالیکه (حوادث یاد شده ومعلوماتهای جاداده شده درآنهاونحوهء برخورد وعملکردهای حلقات بالایی ومسوولین (بااندک استثنا)،بدون مشوره با قدمه های همیشه فداکار(صفوف) درمقابل چشمان ما ومردم ما، به وقوع پیوسته است وهرکدام ما، درحد توان ،برداشتها وقضاوتهای مستقلانهء مان را درزمینه داریم) و بارها این نواقص بزرگ سیاسی وحزبی راکه قیمت بزرگی بابت آن پرداخته شده است، مورد انتقادهای کتبی وشفاهی جدی قرار داده ایم.

هفتم : باید رفقاوفرزندان واقعی زحمتکشان وطن،وهمهء هم آرمان مانهای مان را برحذر سازیم ، که تیم (نفت پاش و خلق الساعه برای تعمیق اختلافات )از همان بدو این کشمکشهای موجود،وارد میدان گردیده وتلاش میکند ، تا این (تنور سیاسی) را داغ وداغ تر سازد ، تاباشد برای مدتی طولانی تر ،برای خود به قمیت سوختن ما ویاران ما،نان پخته کنند.ازینرو ،برای مشتعل نگهداشتن این آتش تا هنوزخودسوز ولی مفیدبه حال دیگران ،سرمایه گذاری میکنند واشک (تمساح )میریزند.باید،بار دیگر پرسیده شود که آیا،ماحصل این بجان هم افتادن هاوتوهین وتحقیر همدیگر مان ،توشهء درنوردیدن راه دراز وپر از دشواریهای متعدد مبارزهء کنونی وفردای ما، خواهد شد.؟ آیا، شوقی ها ومفتون های این جنگ وطعنه بازیها،به مراد دلشان خواهند رسید؟.آیا،به این حقیقت تلخ اندیشیده ایم که، ما آخرین رشته های باریک تاحال نگسسته وضعیف روابط وتقارب را ،برای (ابدالابد) به دستان خود ما ،قطع نمیکنیم.؟

هشتم :آیا،رفقای ما،به صفت دارنده گان یک داعیه وهدف عالی انسانی ،فکرکرده اندکه ،این نامحدودبودن ساحهءانداخت بدترین وخطرناکترین اسلحهءتبلیغاتی،درصورت ادامه یافتن،روزی از کنترول خودشان خارج ودردستان مهارناپذیر (دایه گان مهربان تر ازمادر!!) قرارنخواهد گرفت؟ آیا ،روزی فرا نخواهد رسید،که اگرتصمیم آتش بس بگیرند، قطعات وقوماندانهای یاغی وخودسر، خودرا تابع قرار ایشان نسازند ومعرکه ،بدون موجودیت طرف های اصلی، دربین وکلای خود خوانده ادامه پیدا کند.

علاوتا ء،باید متذکر گردیم که: این جنگهای (گلادیاتوری) فقط به بقای امپراطوری های موجود می انجامد وبس ، این حرکتها ،هرگزباعث تمرکز نیرو وقوام تشکیلاتی مورد نظر مانخواهد شد.باید،ازخود بپرسیم که آیا، دستآوردی قابل لمس از این تخریبات وسند کشیهای متقابل نصیب کدام شخص وجناح وفرکسیون گردیده است؟ آیا ،بعد نشستن جوش وآرامش این دیگ تا هنوز(پُر ازنفخ وباد ِسیاسی)،همه از اقدامات دشمنانهِ بکار بسته شده درحق یکدیگر ،مایوس ونادم نخواهیم شد . ما،باورداریم که اگر ذره ای احساس مسوولیت ،دوراندیشی وحسابدهی به مردم ورفقا وجود داشته باشد،پشیمان خواهیم شد.

نهم : باوجود اعتراض رفیقانه درمورد بی تفاوتی قدمه های بالایی حزب دیروز ودست بالای دست نشستن شان درجریان این کشمکشها وسایر قضایا، باید صریحاء ابراز نظر گردد ، که علت عدم مداخله وبی اثر بودن اقدامات احتمالی شان دراین گونه موارد، ناشی از موضعگیریهای تشکیلاتی وفرکسیونی یکجانبهء شان است، که بعد سقوط حاکمیت حزب وطن ،ازطرف آنها اتخاذ گردید.نمیتواند منطقی باشد که معاونین، اعضای هیت اجراییه،پیش گامان کمیتهء مرکزی وسایر چهره های موءثر که معاشات وامتیازات شان را تااخیر ماه حمل ۱۳۷۱ ،اخذ نموده بودند، به یکباره گی نسبت به همه مسایل بیتفاوت شوند وجنگ طولانی یاران وحتی مخلصین خودرا به تماشا بنشینند.

همه میدانیم که اگر اولیای امور درفامیلی ،چه خورد وچه بزرگ ، درکشمکش های اعضای آن خانواده ودر اختلافات خواهران وبرادران، ازبخشی از آنهابنابر دلایل موجه وغیر موجه ویا حُب شخصی وحتی تصادفی، حمایت کنند، حمایت واعتماد جانب دیگر را ازدست میدهند ، ودرحل پرابلمهای بعدی به آنها مراجعه نمیگردد.اما، اعضای خانواده باید این را درک کنند که تمام عمر را درجنگ وستیز سپری نموده نمیتوانند، زیرا ،این مناقشات درونی،نه تنها خانواده را بیشتر متلاشی ودرمعرض نابودی کامل قرار میدهد،بلکه خوشی وآرامش فردی را نیز ازهمه میگییرد ودلگیر میشود.بناء ،به فرزندان خانواده لازمیست که برای حفظ آبروی مشترک، زنده گی کمتر بادرد سر وسعادت وخوشبختی فردی، بینهم بنشینند ومشکلات شان را درغیاب بزرگان بی تفاوتشده وتماشاچی حل وفصل نمایند.آنها، باید این حقیقت را درک کنند که درصورت علاج ناپذیر بودن اختلافات، دارایی پدری را ترکه نموده وبا تفاهم واتفاق از هم دور وجدا شوند، اما، نباید بعد جدایی به جنگ سرد کشنده وهرلحظه قابل تغییر به جنگ گرم وکشنده تر ادامه دهند.آنها ،میتوانند،دورازهم ،نه به صفت اعضای یک خانواده ونه به صفت خواهران وبرادران خون شریک وعزت شریک، بلکه به حیث دوستان و آشنایان خوب به زنده گی وفعالیت شان ادامه دهند ودرروزهای (بد)، که زنده گی وبقای تمام شان با تهدید به (مرگ) مواجه گردد واحساس غمشریکی بردشمنی ،عقل بر احساسات خشک وکینه توزانه و نیازمندی بقای(فزیکی وسیاسی)دروجود شان غلبه نماید،به داد وکمک یکدیگر برسند.اخر ،چرا جنگ ، چرا فحش وناسزا وتابه کی؟؟؟

رفقای گرامی!

چرا،کسانی به خود حق قوماندانی واجاره کردن تشکلات،تعین سرنوشت رفقا ،دهلیز فکری وافق دید وطرز نگرش مارا،واگر اجازه داده شوند،طرزنان خوردن ولباس پوشیدن وبه کجا حق رفتن ونرفتن وباکیها حق معاشرت داشتن ومحدودیت ساحهء بیان نوشتاری وگفتاری و مشخص ساختن دوستان ومخالفین را مطابق برداشتهای غرض آلود ،تاریخ گذشته ودرمواردی عقب مانده وپر ازرنگ وبوی متعفن( قومی-زبانی وفرکسیونی)،به خود اختصاص داده اند.؟چرا، تعدادی از کادرها،خودراقبل ازرسیدن دریک پست تشکیلاتی مورد نظرشان، (بانگ زن)دموکراسی، تساوی حقوق افراد،منادی(!)مبارزه علیه نابسامانیها، فرکسیون بازی وقوم پرستی وهر نوع اجراآت ناسالم تشکیلاتی، جامیزنند ولی وقتی باثر معامله گریها وقراردادهای به گمان خودشان(مخفی) درراءس تشکیلی قرار میگیرنذ، با شاه دوشمشیره همنواگردیده، وحتی درگردن زدن آنانی کمر (همت) می بندند، که دستان لرزان آنهارا روزی به مکر وحیله وادار به حمایت خود ساخته بوده ورای کمایی کردند.نزدما این سوال لاینحل مانده است که هدف ما،مبارزه درراه وطن وسعادت مردم آنست ،ویا غلام شدن واطاعت کورکورانه ،از مرشدین خشک وخودخواه وجاه طلبی که حاضرند ،همه تلف شویم ولی (ذوات محترم) درراءس باقی بمانند، ولو در قاعده (چندتن محدود حامی برای باج دادن)باقی بماند.این وضعیت ناگوار ،باوجود تغییرات اخیری که در وضع الجیش نیروها وصف آراییهای جدید وحدت خواهی تا هنوز نا تکمیل ودرحال آسیب پذیر بودن، دراروپا ادامه دارد ،ونگرانیهای قبلی فرزندان صادق حزب را ،برطرف نکرده است.تنقیص وتزیید کردن خودسرانه وحق سکوت دادن برای جلو گیری از یاغی شدن تعدادی از مقام داران قبلی شوراهای اروپایی ،ترفیع دادنها وبرطرفی های عمدی ونظامی گونه،آنانی که شاید یکی دوباری برخورد انتقادی داشتند،همه گواه آنست که سرنوشت مارابه سان تعدادی از اراکین دولتی کابل(حکومت مرکزی)تعین نمیکند .

ترس بزرگی که اکنون وجود دارد ،آنست که تعدادی از رفقا، به این نتیجه رسیده اند که تیم جدیدی دراروپا، برای بقا درسطح مسوولین این منطقه،تلاش میکنند،تا به توافق وقراردادی دست یابند، که درضمن ادامه، حیات سیاسی(رهبر مآبانه)،بتوانند، مع الخیر ،همین تیم بدون تغییر به (کنگرهء وحدت)درصورت برگزار شدن ،مارش کنان بروند ودرآنجا باحریفان داخل وطن ،که باقبول هزاران زحمت،محرومیت ، تهدید، قربانی وفداکاری ،درفش افتادهء رزم وپیکاری را که دیگران درعقب میزهای گرم وسرد اروپا ،ادعای دفاع وچسپیدن به آن را مینمایند،برافراشته نگهداشته اند، دست وپنجه نرم نموده ودرصورت ( چِت )شدن ایشان،خلعت پادشاهی) رادرآنوقت بی رعیت ویا کم جمعیت به تن های مبارک(!) شان کنند. این مورد را باید جدی بگیریم واجازه ندهیم که محصول تلاشهای صدها رفیق مبارز وواقعاء حزبی ،به خاطر اغراض واهداف شخصی ،چند نفر خودپرست،برباد گردد. این،همان افرادی اند ،که هیچگاه دل شان به خاطر بی اتفاقیها وبربادیهای حزب، مردم ومجموع رفقا وهمسنگران،دردی به خود راه نداده است وهیچگاهی رفقا را به سوی وحدت صادقانه دعوت نکرده اند وفقط خودرا میخواهند وبس .!

اکنون، بسیاری از رفقا وکادرهای حزب ما، به این یقین رسیده اند، که دربرابر فعالیت های علنی ومخفی آنانیکه خواسته اند وتلاش دارند، تا از رفقای ما به صفت اسیران تشکیلاتی ومریدان عقاید بی خریدار ودنباله روان پیران (بی طریقت) استفاده نمایند، بی تفاوت باقی نمانده وبه آنها، یک(نی) یی دایمی بگویند وازوجود سازمانها وفعالیتهای وطن پرستانهء روزمرهء شان ،کابوس دخالت ومداخله های فرکسیونی (مسافرتهای مخفی وشبانه) را که به منظور (کُند ساختن ویا خراب کردن) وحدت رفقا وشکل گیری سازمانهای کشوری وحدت طلب ،صمیمی وانتخاب شده به شکل کاملا ء دموکراتیک،برای آن بگیرند که دلهای این افراد محدود هرگز به حال رفقا وحزب نسوخته ونمی سوزد، بلکه ایشان تشویش تیم کاری وهم پلان خودرا دارند، که مبادا( خدای ناخواسته«!!!» ) مردمان عادی نشورند واز پرنسیپ ها، دیسیپلین واصول سازمانی(!) که همان (منافع شخصی ،فرکسیونی ودیدضیق)خود شان میباشد،سرپیچی نشود، وانقلاب تشکیلاتی ای رِخ ندهد که آنها اصلا ء انتظار آنرا ندارند.اما ، باید دانسته شود که این روز واین قیام صفوف درراهست.

سرانجام ،میخواهیم از هزاران کادراثر گذار،پرمدعا ،(صاحبان مناصب ومقامات عالی حزبی وحزبی-دولتی‌)،خاصتاء ازبخش های وسیع کادرها وشخصیت های مجرب و واقعاء مبارزورفیق بپرسیم که، تا به کی منتظر وتماشاچی هستید وتحمل این بربادیها را دارید. تابه کی باید درانقطاب ها وبحرانهای درون حزبی، بالاجبار کشانیده شویم ودربرابر یکدیگر ،به خاطر مصلحتهای فردی وگروهی قربان شویم وبروی یکدیگر خنجر جفا وبی مروتی بکشیم. ماُ چرا منافع بزرگ سیاسی ووطن شمول را فدای حمایت از منافع فردی وفرکسیونی بسازیم. همهء ما، به خوبی درک کرده ایم که سالیان دراز ، مطابق اوامر ورهنمودهای بعضی از(بالا) متاءسفانه(بد؟)را بد و(خوب؟) را خوب گفتیم وبعدها پشیمان شده ایم.مادرک میکنیم که سیاسیون ، به سان سایر آدمهای زمینی اشتباه میکنند، به خطا میروند، فاجعه می آفرینند وتباهی بار می آورند. درحالی که همین آدمهای زمینی وخاصتاء سیاست مداران باوجدان ، رهبران آگاه وفداکار، زعمای فقیر مشرب،غیر مفتون به مال ومنال دنیاُ،درراه سعادت مردم شان وکل بشریت ، حماسه های جاویدان می آفرینند، الگوی تقوا وتواضع میگردند ونفس « اماره » را زیر پا میکنند واز مال دنیا هیچ جیفه ای به جا نمیگذارند.

نسل فدا شده وبه خاک وخون خسپیده ء حزب ما ومتحدین آن ، به شمول هزاران شهید وطندوست وباتقوای غیر حزبی وحتا ضد حزبی ما، رفته گان ورهبران فقید حزب ودولت ما، از این گروه دوم اند که روح همهء شان را شاد میخواهیم.اما باوجود همه حرمت گذاریها واحترام ما دربرابر رهبران به ابدیت پیوستهء مان،آیا، منطقی ،مفید ومنطبق با معیارهای قبول شدهء حرمت گذاری به انسانها وجایگاه شایسته ء هرانسان ،لازم است ، که به طور همیشه گی این بار را حمل کنیم وبر بردوش های مان این وجیبه (!) راکه بایدبه خاطر نامها،جایگاه،فهم ودانش ،سن وقواره ،قوم وزبان،ذیحق بودن وتحمیلی بودن ایشان ، جنگ وجدال را همیشه زنده نگهداریم و همه اهداف وآرمانها ووظایف مان را فراموش ویادردرجه های بعدی اهمیت قرار دهیم.آیا،اینعمل های ما،منطقیست.؟فراموش نکنیم که قبل از سقوط حاکمیت حماسه سراترین های امروزکه درضدیت بادیروز ورهبران آنوقت ،یک جمله از مقالات طویل خودرا نگفته بودند .البته،فراموش نکنیم که حرمت ما به شخصیتهای زندهء رهبری دیروز، کاملا ء به موقف وعملکردهای سازندهُ وحدت طلبانه،دوری از فرکسیون بازها ومداخلات غرض آلود شان درفعالیتهای سیاسی وتشکیلاتی احزاب وحلقات رفیق میباشد.ما، مناصب ومقامات را احترام نمیکنیم، بلکه شخصیتهای باتقوا، وطن پرست،خودگذر وفداکاران باشهامت را که تمام رفقاومردم زحمت کش وطن را به طور یکسان دوست داشته باشند،احترام میکنیم.(احترام واعتماد،درمقابل عمل نیک حزبی وسیاسی ،بیطرفی مشهوددربرخوردباگروه ها وحلقات حزبی وصادقانه)

بیایید ، صادقانه وبا شهامت تصمیم بگیریم که هرگز به خاطر خشنود شدن هیچ شخص ،گروه،مقام ودولتی، بزرگان ،همراهان وفداکاران مان را تخریب نکنیم وکم اهمیت جلوه ندهیم.باییست درضمن حرمتگذاری به نام ومقام معنوی رهبران وبزرگان فقید خود مان وتمامی مبارزین ووطن پرستان گروه ها وحلقات دیگربه شمول(مخالفین )، به خود اجازه ندهیم که درزیر نام رهبران دیروز، برای خود مسند، سنگر دفاعی، ستیژ منفعت جویی ومطرح شدن وتفرقه جویی بسازیم وعامل تفرقه وکینه توزی دربین یارانِ خود شویم و خودرا ( وکیل ووصی )ایشان ،جابزنیم . این مورد اخیر، نه تنهابسیار شرم آور وخفتبار است ،بلکه زمان این ادعا ها وحتی وصیت ها،اگر واقع هم شده باشد ویا شود، سالهاست که سپری گردیده است.

درنهایت، ازهمه رفقا وهمرزمان عزیز (رفقای دیروز ورقبای امروز و «متاءسفانه دشمنان»امروز) {دارنده گان سند وبی سندان مستند گوی} ،صمیمانه خواهش میکنیم که به جنگ کشنده ومایوس کنندهء تبلیغاتی تان هرچه زودتر خاتمه دهید ومارا ازاین سرگردانی وعذاب رهایی ببخشید.آنچه به اشتباهات وبه قولی(خیانت )های دیروز وامروز، افراد واشخاص درداخل حزب ودرطی سالیان حاکمیت تعلق میگییرد، باید گفته شود که بسیاری از رفقا ، خواهان رسیده گی « کاملا ءشفاف،بیطرفانه وعاری از حُب وبغض وموضع گیریهای ازقبل تعین شدهءتغییر ناپذیر دشمنانه ،به این مسایل مهم اند، اما، محل با اعتبار وجایگاه شایستهء‌آن ،کنفرانس وسیع ویاکنگرهء حزب ویا هر مرجع بزرگ وقانونمندِ دموکراتیکی میباشد که همه جوانب ذیدخل در ماجراها وفعالیتهای دیروز وامروز سیاسی- حزبی مان، به آن توافق یابند.

این مرجع ویاگردهمایی وسیع ،قانونمند وجداء دموکراتیک،بدون تردیدباید حضور نیرومند همه احزاب،گروه ها وحلقات جداشده از پیکر حزب واحد رادربرداشته باشد. اگر نام این جلسهء بزرگ را کنگره قبول نماییم، این کنگره ،باید بسیار دموکراتیک ودور از فعالیت های مخفی وهمیشه رندانهء افرادی باشد،که برسرنوشت رفقا ازحلقات مخفی دردرون تشکلهای حزبی جا گرفته اند .آن گردهمآیی باید مصوون از توطهء ها ومانورهای فرکسیونی وتدابیر زیر زمینی واوپراتیفی قدرت طلبانه وفعالی شکل گیرد که با کمال تاءسف ، با استفاده از اعتماد ها ی زوال ناپذیرتعدادی ازرفقا، تا کنون دراجراآت تشکیلاتی بعضی ازنهاد ها واحزاب رفیق ،حاکم است.

درپایان این یادداشت ،ازهمه شخصیتهای موءثر،بااحساس ودلسوز به حال سرنوشت مجموعی رفقا ونهضت عمو می وطنپرستانه، تقاضا میگردد، که وارد عرصه شوند وبه این جنگ وجدال بیهوده وزیانبار خاتمه دهند. تماشاچی ماندن بیش ازاین ،زیانهای جبران ناپذیر دیگری را برپیکر زخمی وخون آلود جنبش آزادی وعدالت خواهی وحق طلبی وارد میکند.

رفقای عزیز ! خانهء تان را آتش گرفته است، آیا این آتش را خاموش میکنید ،یاني ؟!!

همرزمان گرامی! جنگ وجدال وتبلیغات لجام گسیختهء شما،علیه همدیگر تان ، مایهءتاءسف عمیق ونگرانی بیش از حدِ رفقاودوستانی گردیده است که ابداء نمی خواهند ،شمایان،یکدیگر تان را با چنین الفاظ وکلماتی اهانت کنید، که مفادی از آن متصور نخواهد شد.((این نصایح پدرانه«!» نیست، عذر وخواهش رفیقانه است.))


باذروهای های رفیقانه: جلیل پرشور


۱۳۸۸ اسفند ۲۳, یکشنبه

درموردجریان واقعی جلسهء ادغام تشکیلاتی احزاب (م م ا) و(ن ف د ت ا) درسویدن




جمیل جان خیبر، به نماینده گی از نسل جوان حزب، نقاط نظرش را درجلسه ی ادغام تشکیلاتی در ویمربی سویدن ابراز میدارد


برای بزرگ شدن عکسها، لطفاء بالای هر عکس جداگانه کلیک نمائی
.




«فعال ساختن تخنیک اوپراتیفی برای تاءمین تماس ومشوره با قدمه های بالایی(؟) وثبت جریان جلسه، خود یک کارمهم ،شاید یک وظیفه وبدون شک اقدامیست پرمنفعت که باید انجام شود»!

.
رفقا ودوستان عزیز سلام !


به تاریخ سیزد هم ماه مارچ ، جلسهء ادغام تشکیلاتی احزاب متحد ملی ونهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان ، درشهر ( ویمربی) کشور سویدن دایر گردید.

از آنجائیکه نشر خبر جلسهء مذکور ،از طرف اطلاع رسانان همیشه وارخطا (پیش پزک)دریک گزارش اداری گونه ، (سرکاری تیپ) وبدون ذرهء احساس مسوولیت ، امانتداری وتبارز علاقه مندی به آرمانهای وحدت طلبانهء رفقا، ترتیب وبه دست نشر سپرده شده است ، لازم دیده میشود تا رفقای گرامی ومبارزین صادق راه مبارزه ،همسویی وطالب وحدت عملی وبی (غَـل وغَـش )را درجریان واقعی صحبتها ، نقاط نطر ، پیشنهادات وطرز برخورد رفقای شرکت کننده، خاصتا ء ابراز نظر کننده ها ، پیرامون عملی شدن سریع ، صحیح ودموکراتیک وحدت مجدد رفقا،برای آن قراردهیم ، تا برملا شدن این حقایق بتواند طرف استفاده ومورد توجه کاری رفقا قرار گیرد.


الت







محفل ادغام تشکیلاتی شوراهای کشوری سویدن احزاب متحدملی ونهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان با قرائت آیات قرآن مجید از طرف رفیق زمری قیام عضو شورای کشوری سویدن حزب متحد ملی افغانستان آغاز گردیدورفیق نامبرده از رفیق انجینر عزیز ، تقاضانمود تا کارجلسه راکه درآن اکثریت کادرها وفعالین حزب متحد ملی وده تن از مسوولین ومنسوبین نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان وبعضی از شخصیت های قدیمی وسابقه دار دولتی ازجمله تورنجنرال سید کاظم معاون اسبق وزارت داخله اشتراک داشتند، رسماء افتتاح نماید.


رفیق انجینر عزیز، عضو کمیتهً مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان وحزب وطن وسابق معاون شورای وزیران جمهوری افغانستان، جلسه را با کلمات مملو از وحدت طلبی وضرورت اتحاد رفقا وکلیه وطن پرستان رسماء افتتاح نمود ودرمورد تحقق وحدت صادقان وگذشت های ضروری شخصی برای تحقق این هدف والا صحبت نموده واز رفقا فیاض عزیز ورحمت حسن تقاضا کرد که درجاهای ازقبل تعین شدهء شان قرار گیرند.





















جریان جلسه ء(ادغام) تشکیلاتی رفقای ما، در سویدن:


بعد صحبت کوتاه ِ افتتاحیهء رفیق انجینر عزیز ،رفیق فیاض رئیس شورای کشوری سویدن حزب متحد ملی ورفیق رحمت حسن که بعداء فهمیدم که اورا دریکی از جلسات پالتالکی ، خاص ومحدود درپست ریاست شورای کشوری سویدن (مقرر) نموده بودند، مطابق توافقات تیلفونی قبلی ، درجایگاه شان اخذ موقع نموده ودورفیق دیگر، یکی نورضیا فرین ودومی استاد رشید،ازطرف آنها به حیث اعضای سکرتریت جلسه معرفی شده وایشان نیز درجایگاه شان قرار گرفتند.


رفقا، فیاض عزیزورحمت حسن به حیث نماد های وحدت خواهی وترک مخاصمات گذشتهء قبلی تشکیلاتی ، این باوررا با نشستن درپهلوی هم وادارهء مشترک جلسه ایکه هرشرکت کننده از آن جلسه ی مشترک ، انتظارات زیادی ازنتایج آن اولین جلسهء وحدت خواهانه ومشترک داشتند، زیرا با صدق واخلاص وحدت خواهی وآرزوی انتخاب رهبری محلی واحد وتشکیل سازمان مشترک حزبی نه تنها درکشور محل اقامت شان ،بلکه درسطح وطن وخارج از آن، از فاصله های دور، خودرا به محل آن گردهمآیی رسانده بودند .


بعد تشریفات معمول ومصافحه وبغل کشی وتبریکات متقابل ، دورفیق نامبرده هرکدام در مورد سخنرانیهای یکدیگر انانس دادند وتوجه شرکت کننده هارا برای سراپا گوش دادن بیانیه های ایشان معطوف ساختند، وبدون شک که همهء ما به سخنان ایشان گوش دادیم و فکر میکردیم که شاید استفاده ی وسیع ببریم.


رفیق فیاض عزیز رئیس شورای سویدن حزب متحد ملی افغانستان، طی سخنان کوتاه تدویر محفل را به فال نیک گرفت وآنرا مظهر علاقه مندی وتلاش رفقا برای وحدت مجدد دانست وابراز آماده کرد که برای تحقق اهداف وحدت طلبانه ی رفقا بیشتر کارکند. این رفیق تدویر جلسه را گام مهمی درراه تاًمین وحدت مجدد دانست وآنرابه همه رفقا تبریک گفت.
بعداء رفیق فیاض عزیز ، از رفیق رحمت حسن که درموجودیت رفیق هدایت حبیب رئیس قانونی شورای سویدن،خود رادرجایگاه رئیس شورای سویدن نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان جاداده بود، طی سخنانی گفت: "



رفقا ! ( امروز ما بخاطر تحقق و تعميل مصوبات هيئت رهبری حزب واحد در مرکز و فيصله های شورای اروپائی بخصوص طرزالعمل تشکيلاتی آن دور هم جمع شده ايم تا
پروسه ادغام سازمان های خويشرا که بعد از ادغام الی تدوير کنگره بنام حزب واحد ياد میشود در عمل پياده نمائيم.



بنا" تشريف آوری شما رفقای همرزم و دوستانی را که از فواصل دور و نزديک حضور بهم رسانيده اند از صميم قلب خير مقدم ميگويم.


اميدوارم تجديد ديدار وگرمی فضای صميميت و يکپارچگی يخهای سرما را درهم شکسته و هوای نويد بخش بهار را که در آستانه آن قرار داريم تحت شعاع خويش قرار دهد."
سخنرانی های مکمل در آينده نشر ميشود) . « کاپی شده از سایت پیام نهضت »


دربخش صحبتها وابراز نظرها رفقا: عزیز حساس، جلیل پرشور،هدایت حبیب ،نسیم سحر، لالا رزاق ،اکبر اختری وجمیل خیبر صحبت نموده ودورفیق« قاضی معصوم وباقر فرین» به نماینده گی ازشورای اروپایی حزب واحد سهم گرفتند ونظریات شان را پیرامون مسایلی که خودشان لازم میدانستند،ابراز کردند.



مواردی که قابل یادآوری اند عبارت اند از :


1 : کمیت رفقای شرکت کننده ازطرف نهضت فراگیردرجلسه، شامل یازده رفیق بود که :ازجمله رفقا :( اختر راسخ ،حسین محسنی ،محمد داد ، زلمی فقیری ،خلیل نجات، رحمت رحمانی،نجیب الله حساس ، پیرمحمدبری ، عمر ، ربانی وتعدادی دیگر که کادر های ارشد نهضت اند، یا خبرنشده بودند ویا درجلسه شرکت نکردند .این درحالیست که دریکی از جلسات ما ، درشهر استهکلم که رفیق فقید محمود بریالی نیز اشتراک داشت، 86 نفر اشتراک نموده بودیم.به معنای دیگر 87% آن شرکت کننده ها، اکنون با ما نیستند وعلت این افول کمی وکیفی ، مداخله های بیجا وعدم مراعات قاعده های کاری سالم تشکیلاتی وبرخورد های غیرصادقانه وغیردموکراتیکی است که هرروز ابعاد وسیعتر را بخود میگیرد.



2 : کمیت رفقای حزب متحد ملی درجلسه نسبت به تعداد رفقای اشتراک کننده ی نهضت قابل ملاحظه بود آنها«بیشتر از 37 نفر »بودند.وبرعلاوهء مرتب بودن سالون جلسه، ترتیبات و اماده گی شان درامر پذیرایی از رفقای شرکت کننده، از نظم بسیارخوب برخوردار بود .



3 :شرکت رفقا، عبدالحکیم خلیق، خلیل نجات، حسین محسنی ،رحمت رحمانی،پیرمحمد بری وعمرکه اعضای کمیته ی اجراییه ی نهضت اند، در جلسه حتمی بود ولی آنها در آن جلسه ی مهم غیابت داشتند ودرمورد علت عدم حضور شان ازطرف رئیس جدید(!)هرگز لب گشوده نشد.



4 : آیا، نباید سوال برانگیزباشد که چرا ازجمله ی(یازده نفر) اعضای نهضت که به حیث اعضای کميته رهبری توحيد و انسجام حزب واحد در سازمان مشترک سویدن معرفی شده بودند ،5 نفر دراین جلسهء مهم اشتراک نکردند . عدم حضور این رفقا را چه نوع تعبیر وتفسیر خواهند کرد.؟ عدم حضور 45 فیصده ی اعضای کمیته ی توحید وانسجام را چگونه باید توجیه کرد؟ رهبرانی که خود به توحید وانسجام علاقه مند وپابند نباشندویا درجلسه ایکه به این مناسبت تشکیل میگردد ،خبر نشوند، کیهارا متحد خواهند ساخت.؟ آیا، اسمای این رفقا را نیز بسان انتخابات اخیر درشورای سویدن ،بشکل دموکراتیک(!) ،حضوری وتوام با آگاهی واطلاع خود آنها،مشخص ساخته بودند.؟



5 :رفقای نهضت فراگیردموکراسی وترقی افغانستان، رفیقی را به نام ربانی که اخیرا ء از تاشکند آمده است، درترکیب لیست (یازده نفره) ی خود به حیث عضو کمیته ی توحید و انسجام معرفی کردند که با واکنش مسوولین حزب متحد ملی برای آن مواجه شد که رفیق ربانی درثبت وشمار سازمان متحد ملی قرارداشته وحق عضویت خودرا نیز پرداخته است. اما، بزرگان نهضت درسویدن ،بعد یک صحبت تیلفونی وخوش آمدید گفتن به رفیق ربانی ،اورا غیابی درثبت وشمار خود شامل کرده بودند وبدون داشتن معلومات، اورا بدون آنکه درکدام جلسه ی شرکت وحضور یافته باشد وحد اقل شناسایی ودیدار رودر رو باایشان پیدا میکردند ، ایشان را راساء درکمیته ی توحید معرفی نمودند. (آیا، نباید تاءسف کرد ؟؟)



6 : اگر هدف کار است و مبارزه ووحدت یک ضرورت است وما به سوی وحدت نه تنها با رفقای متحدملی وسایر جزایروحلقات رفیق صادقانه تصمیم گرفته ایم، پس چرا به خرابی آشیانه ی چند ساله ی قبلی خود ،کمر بسته ایم. اگر برداشتهای ما نادرست وغلط است، ودشمنی وانتقام جویی را کسانی پیشه نکرده اند، چرا رفقا، هدایت حبیب را که زمانی رئیس شورا بود، حداقل درکمیته ی (یازده نفری) توحید جا ندادند وچرا رفیق لالا رزاق را که یکی از سابقه داران حزب وفرزند صدیق زحمتکشان وطن وقبلا ء مسوول تشکیلات سراسری اتحادیه های صنفی افغانستان بود، درترکیب رفقای کمیته ی توحید شامل نساختند. وبالاخره ،چرا به جای رفیق محترم ربانی که عضو فعال حزب متحد ملی میباشد، رفقای محترم دیگری مثل : رفیق زلمی فقیری ورفیق محمد داد را درترکیب رفقا ی شامل لیست ،معرفی نکردند. درباره ی خودم برای آن صحبت نمیکنم ، چون رقابت وعداوت تصمیم گیرنده گان اصلی را از همان روزهای اول شکل گیری نهضت درقبال خود درک کرده بودم وآنهم به خاطر آنست که من آنها را خوب میشناسم .اکنون نیزبرای خودم چیزی نمیخواهم، اما، نمیتوانم شاهد تلف شدن حقوق سایر رفقا وبازی کردن با سرنوشت آنها از طرف افرادی باشم که حق وصلاحیت چنین تصمیم گیری ها را ندارند .



7 :اینکه خود رفیق محسنی عضو کمیته ی اجراییه ی نهضت چه نوع موقف دارد ودر این زمینه چطور ابراز نظر میکند ، به خودشان تعلق دارد وما حق نیابت را نداریم. ولی، به صفت رفیق وهم حزبی شان، میخواهیم بپرسیم که چرا دربازیهای کسب قدرت درون حزبی این رفیق را که یکی از سابقه داران خوش نام حزب است ، قربانی کردند واورا به جای رفیق هدایت نشاندند وبه حیث رئیس شورای سویدن نهضت اعلام ولی دراختلافات بعدی ایکه دربین بزرگتر های شورای اروپایی نهضت ، غرض جا بجایی کادرها برای محاسبات واهداف بعدی انتخاباتی بوجود آمد ،رفیق محسنی را کنار زدند وبازهم به شکل غیر دموکراتیک ،دریک جلسه ی محدود(7نفره) وسربسته که مسوول شورای اروپایی نهضت ومسوول تشکیلات آن حضور داشتند، حاجی رحمت را به حیث رئیس تعین ودر سایت نهضت ازانتخاب دموکراتیک او دراین سمت نام بردند.



این اجراآت غیر دموکراتیک ، غیر ضروری وبحران زا ،باعث بروز اعتراضات رفقای نهضت درسویدن شد وشخص رفیق هدایت حبیب رئیس قانونی این شورا با نشر یادداشت های اعتراضی وافشاگرانه دربرابر آن واکنش نشان داد .


به برداشت من، یکی از علتهای عدم شرکت گسترده ی رفقای نهضتی درجلسه ی ادغام ،بدون شک اعتراض به اجراآت ناسالم وغیر دموکراتیکیست که درشورای سویدن از بدو تاءسیس تا حال ادامه دارد ودراین اواخر از کنترول ومواد مندرج اساسنامه وهرنوع پرنسیپ تشکیلاتی ونورمهای حزبی حتا قواعد اتحادیوی نیز خارج شده است، وعلت این خودسریها نیز ناشی ازحمایت جانبدارانه وکاملا ء شخصی مهره های گویا کلیدی شورای اروپایی نهضت از شرکا ونورچشمیهای شان به قیمت بربادی آبرو، پائین آمدن گراف کمیت و سطح کیفیت سازمان نهضت در سویدن است.



رفقای گرامی!


بادرنظر داشت نکات مختصر یاد شده ، رفقای هردو حزب درسویدن درجلسه ی ادغام شرکت کردند . واین رفقا: عزیز حساس، جلیل پرشور،هدایت حبیب ،نسیم سحر، لالا رزاق ،اکبر اختری وجمیل خیبر وچند تن دیگر از داخل تالار بلند شده ، صحبت وابراز نظر نمودند.
رفیق عزیز حساس ، عضو کمیته ی توحید وانجام شورای اروپایی وعضو کمیته ی توحید وانسجام شورای سویدن حزب واحد به حیث ابراز نظر کننده ی اول، وحدت مجدد وادغام تشکیلاتی احزاب نهضت فراگیردموکراسی وترقی و حزب متحد ملی افغانستان را شادباش گفت وبعداء دوپارچه شعر را به زبانهای فارسی وپشتو ، به خوانش گرفت .



نوبت گیرنده ی دومی ، من« جلیل پرشور» بودم که صحبت شفاهی داشتم وبا واکنش رئیس جدیداء مقرر شده، نه انتخاب شده ی شورای سویدن نهضت( حاجی صاحب رحمت ) قرار گرفتم . ایشان به نماینده گی از تیم همیشه اخلال گر درجلسات اروپایی که خودش یکبار نیز درآن جلسات ده گانه ،هرگز اشتراک نکرده است، خواست تا صحبت مرا قطع کند ، اما، با واکنش اکثریت قاطع رفقای شرکت کننده در جلسه مواجه شد. ازآنجائیکه ، متن کامل صحبتم را به یاد ندارم ، وبا اینکه موارد اصلی آنبه حافظه ام است ،از نوشتن آن خودداری میکنم وضرورتی نیز به یادآوری مکمل آن نمی بینم. اما، یادآوری این مطالب را ضروری میدانم.



**
درابتدای صحبتم گفتم که من با کل افتخار ، رضائیت وعلاقه مندی شدید وبا کل احساسم ، تقارب ، آشتی ، وحدت وادغام تشکیلاتی رفقای نهضت را با رفقای متحد ملی شادباش وتهنیت عرض میکنم. من ابراز آماده گی نمودم که برای تعمیق این وحدت ووسیع الشمول شدن آن که بدون شک دربرگیرندهً همه احزاب ،حلقات وشخصیت های رفیق وخواهان مبارزه ی مشترک و سزاوار وحدت وهمسویی اند، تمام امکانات خودرا درخدمت رفقا قرار میدهم. به همه ی رفقای عزیزم معلوم است که من درراه وحدت مجدد رفقا ، ازهمان روزهای اول جدایی های جفاکارانه، تلاش ومبارزه کرده ودراین راه هر نوع توهین واهانت را نیز شنیده ام وبه خاطر مصالح بزرگ وطنی وضرورت فداکاری دراین راه ، همه ناملائمات را تحمل کرده ام. اما ،خوش هستم که بخشی از آن آرزومندیهای نیک ، ولو درشکل ابتدایی وپر از دشواریهای کنونی مان، تحقق یافته است.

من،درصحبتم از قانونی بودن ریاست رفیق هدایت حبیب درشورای سویدن نهضت ،برای آن درجلسه تذکر به عمل آوردم که تیم تغییر دهنده ی رئیس واعضای شورای اجراییه ی نهضت درسویدن،جلسه ی شان را به نام جلسهً شورای کشوری سویدن نهضت ،مسما ساخته ووانمود کرده بودند که تغییرات تشکیلاتی از طرف اعضای نهضت درسویدن باثر انتخابات دموکراتیک صورت گرفته است. این درحالی اعلام وبه اطلاع عموم رفقا از طرف سایتهای حزب واحد رسانیده شده بودکه : رفقا ، هدایت حبیب ، لالا رزاق ، حسین محسنی ،عبدالحکیم خلیق وخلیل نجات (اعضای شورای اجراییه ی نهضت ورفقا ،محمد داد ، زلمی فقیری ، نظام قیامی ، جلیل پرشور ،وتعدادی دیگردرآن جلسه ی تشکیلاتی که فقط سه روز قبل از جلسه ی ا دغام تشکیلاتی درسویدن مخفیانه دایر شده بود، نه تنها اشتراک نداشتند، بلکه برای آنها خبر نیز داده نشده بود.
دریک مورد دیگرنیز من توجه بعضی ازرفقا را برای آن جلب کردم که ایشان، بارهااز شورای کشوری، شورای اجرائیه وکمیته ی توحید نام برد ند.من ازایشان سوال کردم که معیار رسیدن به مقامها وپستها چیست وچطور افراد میتوانند ، به این مقامها دست یابند؟ آیا، معیار مبارزه است، سرسپرده گی ، فداکاری ، تقوا وعشق درراه وطن وپیگیری بهترین آرمانهای حزبی وسیاسیست؟ ویا افراط ونامحدود بودن درچاکری وغلام منشی ،آنهم دربرابر افرادی که شایسته ی آن نیستند.

از آنجائیکه، سخنان گرم وحدت طلبانه ی رفیق رحمت حسن ،رفیق فیاض عزیز وسائر سخنرانان وابراز علاقه مندی اکثریت قاطع شرکت کننده ها ، مرا گرمی بیشتر بخشیده بود ، من پیشنهاد کردم که : رفقا، بیائید رهبری واحد خودرا درسویدن انتخاب نمائیم.
میخواهم ازهمه رفقا ،مسوولین واثرگذاران باوقا ،مبارز وخامی مبارزه ،وحدت وطن پرستانه وحیات دموکراتیک داخل حزبی وعلقه مند وطرفدار دموکراتیزه شدن کلیه امور زنده گی مردم واداره ی جامعه ،بپرسم که ما، برای سعادت مردم مبارزه میکنیم وبرای نابودی ظلم نابودیستم سیستم غلامی وباداری ویا برای زنده نگداشتن شیوه ی ارباب رعییتی درداخل حزب خودما ،باید جان کنی نمائیم.!آخر ،ما چه وقت از زیر چنگال این ظالمان مکار ودشمن با آزادی های حیات حزبی وخواهان تحمیل ابدی شان بالای رزمنده گان حزب، رهایی خواهیم یافت. چرا، این اقلیت تمامیت خواه، جاه طلب ، قوم پرست وتحمیل شده ، به قیمت پامال شدن دائمی حقوق وامتیازات هزاران رفیق فداکار ما ، میخواهند ادامه ی حیات خودرا درهر محل وهرزمان جستجو نمایند !

امروز هزاران رفیق ومبارزین جدیداء آماده شده برتای شرکت درمبارزات آزادی بخش ودموکراتیک، از دوام این حالت وفعالیتهای زیر زمینی حق تلفانه وضد وحدت وازدوام این رفاقت بازیهای زیانبار شخصی تعدادی از افراد معلوم الحال خسته شده اند وابراز تنفر وانزجار مینمایند.

بائید، با اتحاد ، صمیمیت وصداقت وطن پرستانه وحزبی ، بموجودیت این بلا ها ومصیبتها ازساحات مختلف فعالیت سیاسی وتشکیلاتی مان ،برای آن هرچه زودتر پایان دهیم که ،نه تنها تحمل بیشتر آنها وجود ندارد، بلکه مانعی درربرابر وحدت صادقانه ی رفقای وهمراهان ما میباشند.ف

بعد من، نوبت سخن زدن به رفیق هدایت حبیب رسید که بعد تبریک وتهنیت به مناسبت وحدت مجدد رفقا که خودش نیز دراین زمینه زحمات فراوان کشیده بود،و درمورد خودش بسان تعداد دیگری ازرفقا،از براه افتیدن یک کودتای تشکیلاتی ، تا هنوز سخن میزند واین ادعا به وسیلهء تعدادی از اعضای شورای اجرائیه وشورای کشوری سویدن نهضت فراگیر، طرف تائید قرار دارد.



رفیق هدایت، باخوانش بخشی از نوشته ی شان ، برای آنکه وقت تعین شده را مراعات کند، ازخواندن نوشته ی خود منصرف شد وگفت که آن را درسایتها نشر خواهد کرد.
قابل ذکر است که بیانیه ی ایشان درسایتهای آریایی و اصالت اقبال نشر یافته است وعلاقه مندان میتوانند ،آنرا بخوانند



رفیق چهارمی، نسیم سحر بود که درضمن گفتن تبریک وتهنیت ادغام تشکیلاتی این دوحزب رفیق، درمورد سیاست های کادری حزب تماس گرفت وگفت که باید شخصی را به صفت رئیس شورای مشترک انتخاب کنیم که جوان باشد، زبان را درست بفهمد وبتواند ارتباط حزب را با نهادها ومراجع کشور محل زنده گی تاءمین کند.



پنجمین سخنران، رفیق لالا رزاق بود که برسر ستیژ نرفت ودرجای خود بلند شده ودر چند نوبت این مطالب را بیان کرد. روی سخنان او به طرف یکی از دوگرداننده ی جلسه (رفیق رحمت حسن) بود واز آن طریق سائرینی را که در آن پلانها سهم جدی داشتند ،مورد خطاب قرار میداد .

مسایلی را رفیق رزاق مطرح کرد ، شامل این موارد بود
:


« چرا ،آجندای جلسه را اعلان ودرمعرض رای گیری قرار ندادید.؟چرا ، آن اعضای نهضت را که انتقاد دارند، درجلسه ی گویا تشکیلاتی تان ودر این جلسه ی بسیار مهم، خبر نکردید.من از پیشنهاد انتخاب رهبری واحد درسویدن جداء حمایت میکنم.چرا رفیق محسنی ی بیچاره را که یکی از بهترین رفقای ما میباشد،قربانی اهداف وپلانهای شوم خودساختید.اورایکبار رئیس شورای نهضت درسویدن اعلام نمودید وبزودی برطرفش ساختید ورفیق دیگری را به جایش نصب کردید.»



وقتی مشاجره درمورد انتخاب رهبری واحد شدت گرفت، رفیق رزاق این مسایل را به آدرس شورای جدیداء تشکیل شده ی نهضت وشخص رفیق رحمت ،بیان ومطرح کردو این شعر را خواند : باش تا محک تجربه آید به میان**تاسیه روی شود هرکه دراوغش باشد.


رفیق لالا رزاق ادامه داده گفت:


«شما،قبلا ء نیز کودتا کردید،وشما حاجی رحمت به اساس کودتا تعین شده اید.حال که ما وحدت میخواهیم ،چرا از نتایج انتخابات میترسیم.؟ اگر درزیر کاسه نیم کاسه یی ندارید،چرا وارخطا شده اید.؟»



وقتی رفقای رهبری نهضت درسویدن پافشاری کردند که این جلسه جلسه ی تشکیلاتی نیست ومانمیتوانیم آنرا قبول کنیم، رفیق رزاق گفت که:« هرجلسه ، یک کار تشکیلاتی است، هر سازمان از خود محکمه دارد، محکمه ی عالی سازمان ، همین جلسه است ،وما مکلف هستیم که هر فیصله ی آن را قبول کنیم. او این مطلب را تکراری یاد آوری کرد وگفت که: حال که وحدت کرده ایم ، چرا از نتایج آن می ترسیم .؟ اگر به وحدت صادق هستید ، ترس تان ازچیست.؟ و.... »


سخنزن بعدی ، رفیق اکبر اختری بود که چند بار این موضوع را تکرار کرد که هزاران بیوه ویتیم درداخل وطن رنج میکشند، این مسایل انتخابات برای داخل وطن است وباید درداخل تصمیم گرفته شود ، جای مبارزه درداخل و....



آخرین ابراز نظر کننده ،رفیق جوانی بود که جمیل خیبرنام دارد .این رفیق جوان ،خوشبین به وحدت ، مبارزهً دستجمعی وضرورت آموزش جوانان از بزرگ سالان حزب، سخنان گرم ودلنشینی را بیان کرد که امیدواری های ما را نسبت به دوام مبارزه درمیان نسل جدید قوت بخشید.


رفیق جمیل خیبر که مسوول سازمان بوروس حزب متحد ملی میباشد، از یکپارچه شدن ووحدت صادقانه وهرچه زودتر رفقا سخن زدوطرف استقبال وسیع نیز قرار گرفت. استقبال گرم از جمیل خیبر به خاطر آن نیز بود که درجمع ما سالخورده گان وسرخورده گان مبتلابه مشکلات ومریضی های گوناگون ، جوانی با انرژی وبااستعداد درعقب ستیژ حاضر شد، واز مبارزه ووحدت سخن بعمل آورد. موءفقیت این نسل جدیدا ء وارد شده به میدان مبارزه وتحقق آرزوهای دیرینه ی زحمت کشان وطن را صمیمانه آرزومیکنیم.


چون ازسخنان دونماینده ی شورای اروپایی رفقا:( قاضی معصوم وباقر فرین)درسایتهای حزب واحد تذکر به عمل آمده است، آنرا تکرار نمیکنم.


آنچه رانبایداز رفقا پنهان نمود،اختلافیست که بعد مطرح شدن نظریه ی انتخاب رهبری واحد درسویدن درآن جلسه بروز کرد . یک بخش رفقای نهضت که شامل رفقا: نسیم سحر ، عزیز حساس ، رحمت حسن ، شیر محمد صمیم ،نذیر، باقر فرین ،نورضیا فرین، سمیع جان وانجینر لطیف بودند ، با اینکه درابتدا چندان واکنش تندی به آن پیشنهاد نشان ندادند وتعداد آرای موافق ومخالف این نظریه را دوسه بار مورد شمارش قرار دادند ، ولی بعداز آنکه دانستند که اکثریت رفقا به نفع انتخاب رهبری واحد رای داده اند، عکس العمل تند ی ازخود بروز دادند وغالمغال کردند. رفیق نورضیا که سخنور سکرتریت بود ، وچند بار درمورد غیر قانونی بودن این پیشنهادصحبت
کرد، خود دوبار تعداد آرای موافق ومخالف طرح را مورد شمارش قرار داد ووقتی دانست که آرای موافق وتائیدی به نفع انتخاب رهبری واحد است، به صف همراهان مخال خود پیوست واعتراضش را بلند کرد.قابل یادآوریست که رفیق نظام قیامی ، قبلا ء عضو نهضت ،نیز در این جلسه اشتراک داشت وموضع سالم اتخاذ نموده بود. نمود.


این بخش رفقای نهضتی ، وقتی نظریه ی انتخاب رهبری واحد را دراکثریت یافتند ونتیجه را که 27 رای درمقابل 16 رای به نفع انتخاب رهبری واحد دیدند،یکی پی دیگری ازجا هایشان بلند شدند وبه سوی دروازه ی خروجی رفتند. بعضی ازاین رفقا با سردادن غالمغالها وحرفهای رکیک وزمینه سازی برای برخورد فزیکی ،فضای رفیقانه ووحدت طلبانه ی چند لحظه قبل را به جویی از ناباوری ، ترس ، شانتاژ وتهدید به ترک تالار مبدل کردند . این وضعیت برایما چندان نا آشنا نبود ، زیرا به آن عادت کرده ایم . ولی، برای تعدادی ازجوانان (پسران ودختران) شرکت کننده در جلسه وآنهائیکه برای خدمت وتهیه ی غذا مصروف بودند، مایه ی تعجب ونگرانی شده بود.


راستی، دانسته نشد که چرا این رفقا ، آب را نادیده موزه کشیدند ، درحالیکه درهمان لحظات اول رای شماری به نفع ویا برضد آن پیشنهاد که نه خیانت بود ونه با مصالح مشترک حزبی ما، درتضاد قرار داشت، 9 نفر از رفقای حزب متحد ملی که اکثرا ء به خانوادهء رفیق انجینر عزیز تعلق داشتند ، درصف رفقای نهضتی مخالف با انتخاب رهبری واحد قرار گرفتند، درغیر آن این بخش رفقای نهضت ، دربهترین حالت فقط ( 7 - 8) رای را کمایی میکردند.



علاوه از آن کی میدانست که ازبین کاندیدهای مطرح که رفیق لالا رزاق ،رفیق هدایت وخودم هرگز خودرا کاندید نمیکردیم . دراین صورت شاید رئیس شورای واحد همین رفیق رحمت ویا یکی دیگری از آنجمله می شد. اما، انتباهی را که درآن جلسه این رفقا ازخود به جا گذاشتند ، نباید طرف حمایت هیچ حزبی وحدت طلب قرار گیرد. ما،باید بدانیم که آخر کار ما همین است که باید سازمان واحد ورهبری واحد خودرا انتخاب کنیم.بطور فرضی اگر حدس بزنیم که اگر آن جلسه ی ادغام تشکیلاتی درسویدن،جلسهء کنگره ی واحد میبود ورفقای دراقلیت قرارگرفته (به گروهی تعلق میداشتند)وتالاررا تر ک میکردند ویا درآینده این شیوه ی نا معقول وغیر دموکراتیک
را گروهی عملی نماید، آیا، اینکارفاجعه بار وپُـرازافتضاح وخیانت نخواهد بود .؟



دراین مورد میخواهم ازیکی از اعضای شورای اجرائیه ی اروپایی نهضت فراگیر،عضو کمیته ی توحید وانسجام شورای اروپایی حزب واحد ،مسوول تفاهم این شوراوعضو کمیسیون توحید وانسجام شورای سویدن حزب واحد(باقر فرین) که درآن جلسه سخنان چند وبی ارتباط به کار جلسه درارتباط با شهکاریها (!)وآنچه انجام نداده بود،وتقریبا ءمنعلق به سالهای گذشته وراپور کارکردهای قبلی خودش بود،ایراد کرد وبا کار جلسه ارتباط نداشت وفرمان خارج شدن وترک جلسه را داد، بپرسم که آیا ، تفاهم همین است که خودت آنرا تمثیل کردی وبه جای قناعت دادن رفقا، خواستی ترک سالون کنی وجلسه را به ناکامی مواجه سازی. درحالیکه خودت از طرف شورای اروپایی نماینده گی میکردی. آیا، موضع گیری خودت درقبال وحدت وتعین رهبری واحد درسویدن واروپا ،عین موضع مسوولین شورای اروپایی حزب واحد است ویا چطور؟!! ، آیا،آنها نیزاز وحدت وانتخاب رهبری واحد عین ترس رادارند که توداری ومجبور شدی چند بار درجریان جلسه با( او ویا ایشان تماس بگیری؟ وادای دین(!؟) نمایی .ند.؟



دراین زمینه ،باید ازرفیق انجینر عزیز تشکر شود که با وجود آنکه درمخالفت با اکثریت آرای رفقا قرار گرفت واقلیت ناراض را دلجویی کرد، ولی با سینه ی فراخ واحساس مسوولیت ومهمان نوازی آنهارا به جلسه برگرداند واز آنها برای صرف غذا دعوت بعمل آورد .



قابل یادآوریست که بعد برگشت دوباره ومع الخیر رفقاییکه تا دهلیز خروجی رفته بودند، بالای چوکیهای شان ، اکثریت رفقا که قبلا ء فکر کرده بودند که محفل ناتمام خاتمه یافته است، به صرف غذا مصروف شده بودند. دراین لحظات تیم برگشتی ، خود بالای ستیژ رفته وقطعنامه ی از قبل تدوین شده ی خودرا به قرائت گرفتند که درزمینه نه ابراز نظری صورت گرفت ونه رای گیری یی شد که حد اقل ،نصف شرکت کننده ها ی جلسه درآن رایگیری بالای قطعنامه، حاضر واشتراک میداشتند. کفتان این تیم درنشر خبر وگزارش جلسه نیز ازسرعت بیمورد وتدابیر اوپراتیفی استفاده کرده وخبر تهیه شده ی یک روز قبل شان را به سایت ها دادند ولی چند قطعه عکس مورد نظر شان را که هرگز شامل رفقایی نمیگردد که آنها راموافق خود نمیدانند ، به آن خبراضافه کردند.!!



ازهمه رفقا وشخصیت های محترم ودلسوز به حال رفقا، وحدت وسرنوشت مردم ووطن مشترک مان،تقاضا میگردد که به راپورهای جعلی ومنفعت جویانه ی افراد مغرض ،جاه طلب ووحدت شکن گوش داده نشود واز هیچ امکانی برای تحقق وحدت صادقانه، شفاف ودموکراتیک که بوی گند قوم پرستی، فرکسیون بازی ورفاقت بازیهای شخصی زیانبار گذشته وجدید را ندهد، دریغ نشود.



دراین کشور به رفقای محترم حزب متحد ملی ، اطمینان داده میشود که حزبیها ونهضتی های صادق ووحدت طلب، دوشادوش شما وسائر رفقا وهمرزمان شان ،برای تاءمین ،تحکیم وتعمیق وحدت صادقانه ،باشما وهمه حلقات وشخصیتهای مبارز ،مردم دوست ووطن پرست، نه تنها برای پیروزی این وحدت ،بلکه برای تائمین وحدت وسیع الشمول وتشکیل جبهه ی بزرگ وطن پرستان ،عدالتخواه، دموکرات وآزادی دوست ،به مبارزه وتشریک مساعی شان ادامه میدهند.



زنده وپیروز باد مردم زحمتکش افغانستان !


پیروز باد صلح، آزادی ، دموکراسی وعدالت اجتماعی !


پیروزباد وحدت همه رفقا وهمه ی مبارزین راه سعادت مردم وطنما!


درود به همه شهدا ورفته گان وطن ما که درراه خوشبختی مردم وترقی وطن مبارزه کردند وخودرا فدا ساختند!


بادرودهای رفیقانه : جلیل پرشور

سویدن - 17/03/2010



.

۱۳۸۸ اسفند ۱۹, چهارشنبه

بیانیه کمپاین 50% زنان افغانستان به مناسبت روز جهانی زن 8 مارچ 2010




بیانیه کمپاین 50% زنان افغانستان به مناسبت روز جهانی زن
8 مارچ 2010
خاستگاه‌ روز جهانی زن فقط‌ رويدادهاي‌ تاريخي‌ آن نيست‌، اين‌ روز در روند اعتراضات‌ و فعاليت‌هاي‌ سياسي‌ زنان‌ شكل‌ گرفت‌ و نمادي‌ شد براي‌ همه‌ي‌ كساني‌ كه‌ از مبارزات‌ زنان‌ براي‌ بهبود شرايط‌ زندگي‌شان‌ دفاع‌ مي‌كنند. این روز به مثابه نقطه تاریخی مبارزات زنان علیه نابرابری ها، فرصت مناسبی برای تجدید پیمان و گام بر داشتن زنان و مردان ازادیخواه در کنار یکدیگر برای ادامه مبارزات حق طلبانه و عدالتخواهانه است.
از سالیان متمادی بخصوص 8 سال اخیر بدین سو در افغانستان از هشتم مارچ، روز همبستگی بین المللی زنان با برگزاری مراسم سمبولیک و اهدا تحایف و کف زدن ها تجلیل به عمل می آید. اگر چه روز جهانی زن باید بهانه ای هر چند اندک برای بررسی واقعی وضعیت زنان و ارائه راه حل ها برای بهبود زندگی آنان باشد اما متاسفانه در کشور ما، با وجود امکانات نسبی، ارزش واقعی این روز مورد غفلت واقع شده و هیچ پاسخ عملی به خواست ها و مطالبات زنان ارائه نمی شود.
علی رغم آنکه ما فعالان حقوق زن همواره سعی کرده ایم تا از اندک فرصت ها و روزنه ها برای دستیابی به حقوق انسانی خویش نهایت بهره را ببریم و خود در ایجاد فضاهای برابر سخت کوشیده ایم اما متاسفانه امروز شاهد شکل گیری اراده ای در اداره جامعه هستیم که سعی در محدود کردن فعالیت ها و ایجاد موانع در راستای مشارکت سیاسی زنان و کمرنگ نمودن حضور هر چند اندک آنان در عرصه های سیاستگذاری و تصمیم گیری دارد.
همه می دانیم که زنان با مشکلات عدیده ای در زندگی عمومی و خصوصی مواجه اند که دلایل متعدد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دارد اما آنچه روشن است یکی از عمده ترین علل عقب مانده گی و عدم توجه به مشکلات زنان پایین بودن سطح مشارکت سیاسی آنان و عدم حضورشان در عرصه های تصمیم گیری و سیاستگذاری است و بیم آن می رود تصمیمات اخیر دولت نیز اندک زمینه های مشارکت آنان را محدودتر ساخته و وضعیت را بحرانی تر کند.
کمپاین 50% به منظور پیشگیری از دچار شدن جامعه به چنین وضعی، توجه دولت و مسئولین را به اولی ترین خواست های خود در این برهه زمانی جلب نموده و عمده ترین مطالبات خود را به صورت روشن و شفاف و با صدای رسا به شرح زیر اعلام می دارد:
1- گذر از شرایط جنگی و بحران های امروز و داشتن جامعه ای مبتنی بر شرایط انسانی و عادلانه مستلزم تلاش هایی پی گیر و همه جانبه در راستای دستیابی به صلح، تحقق عدالت، پایبند بودن دولت و حامیان آن به برنامه عمل صلح، مصالحه و عدالت در افغانستان و به رسمیت شناختن جایگاه زنان در این روند است و تا زمانی که این نقش و جایگاه به رسمیت شناخته نشود، زنان در مذاکرات صلح و تقسیم قدرت جایگاهی نخواهند داشت و تنها شاهد حضور سمبولیک آنها در این عرصه ها خواهیم بود. فلذا اولین خواست کمپاین 50% از دولت تلاش در جهت دستیابی به صلح پایدار و عادلانه در کشور از طریق یافتن راه حل های مسالمت آمیز و پایان بخشیدن به راه حل های جنگجویانه و مذاکرات غیر شفاف با عاملین جنگ، سرکوب و جنایت است که امروز پس از گذشت 8 سال تلاش در راستای ایجاد صلح و نهادینه سازی دموکراسی در افغانستان، بیم آن می رود که این تلاش ها در جریان بازی های سیاسی بزرگ و مذاکرات پشت پرده، قربانی وعده های بی اساس امنیت و صلح شوند.
2- حقوق سياسي به عنوان منشاء ساير حقوق انساني و معياري معتبر براي بررسي وضعيت حقيقي زنان در هر جامعه‌ است. کمپاین 50% با درك واقعيت‌ها و با بررسی وضعيت فعلی مشاركت سياسي زنان در كشور (اعم از انتخابات و انتصابات) و حضور بسيار كمرنگ و شكننده ي آنان در عرصه‌هاي قدرت و تصميم‌گيري، بر ضرورت رفع موانع، كمبودها و چالش‌هاي موجود در برابر زنان براي احقاق حقوق سياسي خود، پافشاری می کند و موکداَ از دولت می خواهد که قانون انتخابات افغانستان را که اخیراَ از سوی ریاست جمهوری توشیح شده، طوری اصلاح و تعدیل نماید که موجب کاهش سهم زنان و از دست دادن کرسی های پارلمانی زنان به ویژه در شهرهای بزرگ نشود و حضور حداکثری آنان را در ولسی جرگه تضمین نماید.

لیست سازمان های حامی کمپاین 50%
اتحادیه سراسری زنان اقغانستان، کمیته مشارکت سیاسی زنان افغانستان، بیناد آرمان شهر، مرکز آموزش حقوق بشر برای زنان، مجتمع جامعه مدنی افغانستان، نهاد همبستگی برای عدالت، نشریه دنیای زن، روزنامه 8 صبح، موسسه زن امروز افغان، مرکز مطالعات اجتماعی – فرهنگی آسیا، موسسه سلام، مرکز جوانان کابل، موسسه حمایت از زنان بی بضاعت افغانستان، موسسه نوا، روزنه صلح برای زنان افغانستان، زنان افغان به سوی انکشاف، نشریه سروش ملت.


آدرس های تماس با کمپاین 50%
www.campign50darsad.blogfa.com
Campaign50darsad@gmail.com

تا کنون بیش از 10 هزار زن و مرد آگاه و راسخ در مناطق مختلف کشور به این کمپاین پیوسته اند شما هم با ما همنوا شوید.

۱۳۸۸ اسفند ۱۲, چهارشنبه

فریاد ِرفیق نعمت الله فریاد درفریاد های رفقایش ،جاودانه میماند !













واین هم پایان زنده گی مبارز مردی که یک عمر برای وطن ومردمش صادقانه مبارزه کرد وبا انبوهی از مشکلات ودشواریها مقابله کرد وتسلیم غیر نشد. درود ما وهمه یاران وهمرزمانش نثار او وهمه آنانیکه سنگر حق ، عدالت خواهی ومردم دوستی را ترک نکردندوبا همه افتخارات جاودانه شدند.!



مرگ نا بهنگام رفیق نعمت الله فریاد ، وطن پرست صادق وبا تقوا، همرزم سابقه دار

وتلاشگر پیگیر راه وحدت مجدد همرزمان پراگنده شده به دست دشمنان کینه توز ودوستان خودخواه وخودپرست ، همهء ما رااندوه گین ساخته ودرماتم واقعی نشانده است.

این ضایعهء بزرگ ومصیبت عظیم را به فامیل داغدیده وارجمند ایشان وبه همه رفقا ویاران آن فریاد گر عدالت وترقی ، تسلیت میگوییم وروح آن مرد سلحشور وتسلیم ناپذیر را شاد میخواهیم.

گزارش مراسم تشییع جنازه وتدفین آن عزیز از دست رفته وتبصره درمورد ابعاد شخصیت آن همرزم وهم فریاد مان را در آینده برای خوانش رفقا ودوستان تقدیم خواهیم کرد.

بادرودهای گرم به روح همه فریاد کشان آرمانهای عدالتخواهی وظلم ستیزی.

با تقدیم احترام :جلیل پرشور