۱۳۹۰ مرداد ۶, پنجشنبه

آیندۀ گُـنگ ومجهول وطن ومردم ما


هموطنان گرامی ما، درداخل وخارج باید بدانند که حوادث خونین ناشی از انفجارات،عملیات انتحاری،اختطافهاوترور سران و اشخاص بلند رتبۀ نظامی- ملکی،روحانی وقومی حکومت و ترورافرادکلیدی درهفته های اخیر درشمال وجنوب غرب افغانستان،توضیح کنندۀ خطیربودن اوضاع امنییتی، بی ثباتی سیاسی وپلان گذاریهای دقیق مراکز سیاسی- استخباراتی کشورهائیست، که هیچ نوع سر پیچی وبی اطاعتی از اوامر واهداف شان درافغانستان را به هیچ کسی اجازه نمیدهند،ومیخواهند بهرقیمتی فقط سناریویی خودرا تطبیق کنند وبس . مشکلات رو به فزونی گذاشتن مشروعیت ولسی جرگه واحتمال تعویض (62) نمایندۀ درشرائط بدون رسیدگی به صدها مورد خیانت وتخلفات انتحاباتی که بحران آفرین گردیده است،تقابل وجنگ تبلیغاتی قوای سه گانۀ دولت، گلایه ها وانتقادهای رئیس جمهورازنیرو های امریکایی وناتو وتمایل نشان دادن به تقارب سیاسی- نظامی باچین ،روسیه،ایران وپاکستان، درزیرباران راکتها وخمپاره های پاکستانی علیه مناطق شرقی وطن ما که تا حال هیچ نوع واکنش رئیس جمهور ومسئولین نیروهای مسلح کشوررا در قبال ندارد؛ زمینه ساز تبصره ها وشکل گیری ترس ونگرا نیهای زیادی گردیده است، و باعث شده که همگان بپرسند که این خموشی کاخ ریاست جمهوری وتماشاچی باقی ماندن اینهمه قوتهای خارجیی مصروف جنگ علیه تروریزم وتجاوز(!) برضد افغانستان،برای چیست وچه اهدافی را درقبال دارد. در چنین شرایط، نه فقط اهل سیاست،بلکه مردمان عادی افغانستان،از توافق پنهانی قوت های خارجی درحال ترک کردن این وطن، با گروه طالبان، حزب اسلامی وسائرتفنگ داران شامل جنگ بادولت ونیروهای خارجی ی طرف حمایت شبکه ها وکشورهای بیرحم وتجاوزگر ،مثل پاکستان وسائر دولتها وشبکه های افراطی وحلقاتی ازاستخبارات غربی وعربی ایکه درعقب این نیروهای قراردارند؛ برای آن درحالت تشویش بسرمی برند، که سالها شاهد خرابیها،چور ،غارت ونسل کشی این گروه هاوحلقات درگوشه گوشۀ وطن شا ن بوده اند.ازین رو برای مردم وطن ما ،درمورد شناخت گروه های خون ریزوغارتگر،ضرورتی برای تبلیغ وآکاه سازی وجود ندارد؛ زیرا این مردمان شریف و مظلوم ،سالها باگوشت وپوست شان ماهیت هرانسان، گروه وهمسایۀ شریف ، متجاوزوخاین را بخوبی درک کرده است. اکنون که نیروهای خارجی،دررأس ایالات متحدۀامریکا وانگلیس میخواهند، قبل از ترک وطن ما، بهر قیمتی طالبان وگروه های معیتی جنگی اورا شامل حاکمیت دولتی سازد، وپلان راکت باران شرق افغانستان را بهدف جاگزین ساختن نیروهای جنگی تحت حمایت پاکستان ،سازماندهی وعملی ساخته اند؛ برای هیچ چشم بصیری پوشیده باقی نیست که ، امریکائیها واسلاف شان که همین (انگلیسها)ی کهنه کاراستعمارگرمیباشند، برای تداوم حضور نیرومند دائمی خودشا ن دراین منظقۀ مهم ستراتیژیک وحفظ آبرو(!) وموجودیت پاکستان این مولود لابراتواری استعمار ولشکریان جهانی بنیاد گرایی تحت فرمان شان، تصمیم گرفته اند،تا فرارسید ن (5- دسامبر) سال جاری ( کنفرانس بن دوم )، طالبان وهمقطاران جنگی ودشمن با صلح ودموکراسی همرکاب شانرا درمناطق قندهار الی جلال آباد ونورستان که همان (لوی قندها، لوی پکتیا ولوی ننگرهار) میباشد؛ جابجا گرده وقدرت محلی رادراختیار آنها قرار دهند. با انکشافات اخیر سیاسی ومذاکرات پنهانی ،گاهی انتقاد وگاهی تقارب ودلجویی از پاکستان،حلقاتی معتقد شده اند،که باچابجا ساختن طالبان درشرق ،جنوب وجنوب غرب افغانستان،درمورد حل مشکل اصلی بین افغانستان وپاکستان ،رسیدگی خواهد شد،وبه احتمال قوی که تلاشهای خارجی،بازیهای سیاسی واقدامات جنگی –استخباراتی- مذهبی وحریداری افراد وگروه ها ازطرف پاکستان، بیتفاوتی وشاید علاقمندی بدون اظهار مردمان واحزاب آنسوی دیورند،که متأسفانه تمام اقدامات تروریستی وتجاوزکارانه علیه سرزمین افغانها،ازهمین مناطق پشتون نشین وبلوچ نشین ،صورت گرفته وادامه دارد؛دست به دست هم داده وباعث شناسایی خط دیورند،این (زخم خونین که با شمشیرامیر عبدالرحمان خان)بروی سینۀ افغانستانترسیم گردید،شود. امروز مردمان وطن ما که قربانیها وتلفات فراوانی را بخاطر حمایت از جنبشهای رهایی بخش خلقهای بلوچ وپشتون آنطرف خط استعماری دیورند،تاهمین اکنون میپردازند، متیقن هستند که معمار اصلی آن خط ،بادارووادار کنندۀ امیر بزگوار(!) عبدالرحمان خان،باقوای صدهامرتبه مجهزترازدوران گذشته وباصلاحیت تصمیم گیری(دلخواه)دراینطرف سرحد تشریف دارد ،وهرگز اجازه نخواهد داد که قرارقبلی اورا کسانی از اهمیت ساقط کنند،وبه پاکستان ،این فرزند واقعی او،صدمه برسانند لذا،بعد تسلیمدهی مناطق وسیعی درداخل جغرافیای فعلی افغانستان به گروه طالبان که به خط (حایل )بین افغانستان وپاکستان، تبدیل خواهد شد،وپاکستان با آرامش بیشتری برای تحقق اهداف تجاوزکارانه وسیطره جویانه اش علیه وطن ما وهندوستان ،ادامه خواهد داد. زیرا،پاکستان که همسن وسال اسرائیل است،برای همین منظور ایجادگردیده وتابع قول وقرار وتعهد نیست. زیرپا کردن قراردادژنیو باجمهوری افغاستان درمورد عقب نشینی قوتهای اتحادشوری وتشدید جنگ وتجاوز علیه افغانستان،مارا به این امر معتقد میسازد که باردیگر وبا وجود جابجا سازی طالبان درمناطق وسیع مرزی با خط دیورندوحتی برسمیت شناخته شدن خط دیورند،آرام نخواهد بود،مگر آنکه مردم ما به فعالیتهای گماشتگان وحلقات مزدور پاکستان دروطن شان خاتمه دهند وبه مشت واحد تبدیل گردند. مشت واحد شدن مردمان یک کشور بدون تأمین عدالت وتساوی حقوق شهروندان درکلیه ساحات زندگی ،هرگز امکان پذیر نیست.ازین رو مردم ما به دولت عادل ،دموکرات ،جوابگو ،وطندوست وغیر وابسته به قوم خاص ضرورت دارد.این هدف عالی نیز بدون شکل گیری وتشکیل احزاب قدرتمندملی ،ترقیخواه وظلم ستیز وواقعأ دموکراتیک ،امکان پذیرنحواهدشد. دراوضاع واحوال متشنچ ،بحرانی وخطرناک فعلی ،باید برای مردم وخاصتاً جوانان انگیزه داده شود،آنهاراباید باعشق وطن پرستی وروحیۀ فداکاری نسبت به وطن ومردم آن تربیت وتجهیز کرد.نبود این ارزشها دربین مردم وجوانان ،باعث قوت یافتن متجاوزین وعمال آنها گردیده است. مردم وطن ما ضرورت وحق دارند ،تا دشمنان ودوستان خارجی وداخلی خودرا بشناسند ،درغیر آن حاکمیتها،تنها باقی میمانند وسقوط مرگبار درانتظارشان است. عدم تشخیص وشناسانیدن دشمنان ودوستان مردم ما، به شهروندان وخاصتاً به نیروهای مسلح وکلی گوییهای بیمفهوم دراین مورد حیاتی ،باعث ضعف مقاومت وروحیۀ رزمی سربازان وافسران وپائین آمدن سطح مورال مردم گردیده است .باید به این تفسیر های رنگارنگ وهرروز درحال تغییرازدشمنان وطن خاتمه داده شود.چطور مردم باورکند که عامل انفجار وکشتار بیرحمانۀ سه روز قبل ، امروز هم پیمان،دوست ،برادر وهمسایۀ نیکِ مسلمان وانمودمیگردد.چنین عملکردهای سیاسیی ذوقی ویا منفعت جویانه ،باعث سلب اعتماد سیاسی وملی از حاکمیتها واحزاب میگردد. باید، جدی وبااهمیت پنداشته شود که اگرشریک ساختن طالبان وشرکایش درادارۀ قدرت دولتی، بخاطر تأمین صلح وختم جنگ باشد، وواقعاً بتواند این هدف را درصورتیکه خود هدف درنزد مجریان داخلی وخارجیی این پروسه وجود داشته باشد،اقدامیست جدأ قابل حمایت که باید بیشترازاین درزمینه غفلت نشود.اما، تأسف واحساس خطر اکثریت مردمان عدالتخواه ودموکرات وطن دراینست ، که ازیکطرف پاکستانیها بجای طالبان وتیم همراهش ،جانب اساسی گفتگو وتفاهم احتمالی میباشد واز طرف دیگر همه دیدارها وپیشرفت توافق دراین زمینه که نهایتأ برای مردم ووطن ما،سرنوشت ساز میباشد؛ بدون آگاهی مردم ونیروهای اثرگذار ومطرح سیاسی کشور ادامه دارد وبدون شک روزی فرارسیدنیست که این توافقات استخبارتی رسمیت پیداکندوبالای مردم و جغرافیۀ سیاسی وطن ما ،تحمیل گردد . در آنروز بدون شک، صدها وشاید هزاران دست قبلاً آماده شده را هدایت بدهند،که باید بدون سوال وتبصره ،چند بار بالا وپائین شوند واسنادی را (صحه) بگذارند، که ندامتهای احتمالی بعضیها،بمثابۀ(خینۀبعدازعید) اهمیت بیشتر پیدا نکند. درچنین حالتیست که باید صدهاباربه خاطر نبود وحدت وطنپرستان ،عدم موجودیت اتحاد ترقیخواهان دموکرات وناسیونالیستان واقعیی غیرمحدودنگر ودرکمبود یک اپوزیسیون واقعی وغیرمعامله گروعاشق وطن ، نه تنها افسوس کرد ،بلکه از صدق دل گریه را سرداد. میخواهم ازآنعده ازروشنفکران وحاملان شعارهای ملی گرایی ومفتون حکومتهای ریاستی ومرکزی قدرتمند، بپرسم که: آیا ،تسلیم کردن احتمالی ولایات « قندهار، ارزگان، زابل، هلمند، پکتیکا،پکتیا،خوست،ننگرها، نورستان ولغمان » به طالبان وتیم همراه ، رفتن ویا قبول کردن نوعی از { فدرالیزم } وسپردن اختیار یک منطقۀ وسیع بدست یک قوت مسلح یک قوم وزبان، نیست .؟اگر با این پلان همنوایی شود، آیا ،این خود قبول کردن شکلی از فدرالیزم نیست ؟دراینمورد، باید بدون عصبانیت فکر شود وآگاهی بخشیده شود. زیرا،اقدام فوق بدون شک واکنشها وموضع گیریهای مختلف این چنینی را درقبال خواهد داشت.آیا،خموشی اختیار کردن دراین زمینه، باید بمعنی بلندکردن دست توافق ارزیابی گردد؟. قابل تذکر دانسته میشود که درپهلوی خطرآفرینی پاکستانیها،نباید ازمداخلات واهداف غیر دوستانۀ زمامداران ایرانی درمورد کشو مان چشم پوشی نماییم.ایرانیها که زمانی با بی سرحد بودن اسلام ،سیلی از افغانهارا به مهاجرت تشویق کردند، سالهاست که مشکلات فراوانی را برای مهاجرین ما،بوجود آورده ومیخواهند درهر موردی با ایشان مشوره شود ونقاط نظر شان ولو با منافع ملی ما،درمخالفت قرار داشته باشد،برآورده گردد. اینجاست که همه گروه ها وحلقات وطنپرست وبا احساس ملی،دوراز تعصبات کورقومی وسمتی،برای نجات وطن وتعین سرنوشت مشترک سرزمین آبایی مان،گردهم آیند وموضع مشترک وسالم ملی را اتخاذ کنند .درغیر آن همه میدانیم که آنهائیکه تحت هر بهانه وپلانی آمده اند،مطابق دلخواه، کارشان را انجام میدهند.
درنبود قوتمند (ما ومتحدین)ما،درعرصۀ سیاسی وطن، هر انکشاف وتغییر ناسالم،امکان پذیر است.

جلیل پرشور 5/5/1390

۱۳۹۰ تیر ۳۱, جمعه

مرابا شما کاری نیست ،آدرس را اشتباهی گرفته اید

رفقای گرامی !


باعرض سلام به اطلاع شما میرسانم که :

من مدتهاست که علاقمندی ام را درمورد ادامۀجدلهایی بیهودهء سیاسی مروج شده دراروپا، ازدست داده ام .زیرا ، صدها بار مواجه گردیدن ،نوشتن سیاه مشقها(!) وانتقاد های جدی ووارد رودرو(باوجود مخالفتهای ازقبیل تنظیم شده)، چه اثرمندیی وارد کرد که اکنون باز به آن ادامه داده شود. درحالیکه چشم دیدها ومطالب فراوان با ارزش واثرگذار بحال سرنوشت مشترک حزبی ما وبرای ابراز موضع وعقیده درموارد متعدد حزبی وسیاسی وپیرامون شناخت دقیق افرادورهبران واقعی ودروغین داشتم ودارم، مدتها قبل از این رویاروییهای جدیدِ تعداد دیگری ازرفقای سرخورده ومنتقددرداخل تشکیلات شورای اروپایی، با جماعتی که جز به خودشان ، به هیچ چیز دیگر فکر نمیکنند ، منصرف شده بودم . اما ، از آنجائیکه تعدادی ازسیاست بازان بنابر نداشتن سوژه ویااهدافی والاتر از این درامه های پلانیزه شده برای تداوم حاکمیت تیم شان به قیمت بربادی وحدت وباور بهترین کادرهای حزب،بطور پیوسته با اشاره ویابطور صریح پای مرا در فعالیتهای اعتراضی موجود میکشانند ، و یگان تای شان بیشتر از دیگران لطف خاص را درموردمن ارزانی میکنند ، ومیخواهند به میدان جنگهای بیهوده وسَتِـربخشندۀ شکستها و افتضاحات شان دعوتم کنند، میخواهم بگویم که من دیریست بکار آنهایی غرض ندارم که صدها همچون مرا درمواقع ضرورت قهرمان،سمبول مقاومت وایمان وباعث افتخار خوانده، ولی وقتی که پای مصلحتها واهداف شخصی شان مطرح باشد، خاین، خودخواه، ضدحزبی وضد رهبران میخوانند و قربانی میسازند. یکی از دلایل این جفاکاریهای آنها بدون شک برای آنست که من ورفقایی چون من به حزب، آرمانها ورهبرانی تعلق،اخلاص واعتقاد داشتیم که جای شان خالی است وهرگززیربار دروغ وفریب کاری نرفته ونمی رویم ، واین دوستان محترم ، گاه گاهی ، صرف برای کسب مشروعیت وپیوند کردن کارهای امروزی مجهول وبی استقامت شان با دیروز ، ازآن ارزشها بطور تفنی یادمیکنند،نه براساس اعتقاد وباورهای دیروزی وفعلی شان. بدون تقابل ومواجه شدن با اتهام زنیهاوجملات غیر رفیقانه یی تعدادی ازرفقا، میخواهم بگویم که عزیزانی مثل ، رفیق عوض ، مرا عوضی گرفته اند.این رفقا وافراد این خندق وکمین کرده علیه رفقای خودشان،باید بدانند،که من سالها ازنام خودم نوشته کرده ام وگپ زده ام ، واز هیچ کسی جزازباورها، آرمانها ، همراهان صادق و منافع حزب ومردمم ، ترس وبیمی ندارم .اما، تیم به بن بست رسیده ، نباید همۀ مخالفین سیاسی وتشکیلاتی شان رااخلاقاً متوجه ومرتبط به من بسازند، این کارغیرعادلانه است، واین فیرهای تفنگهای(دهن پر)، بیهدف است وشکاری درقبال ندارد. لطفاً،مرا درجنگهای گروهی، حزبی ورقابتهای تان درآستانۀ تدویرکنگرۀ تان که با وجود نداشتن ارتباط تشکیلاتی باشماو همه احزاب وگروه ها، برای تدویر موءفقا نۀ آن ، لحظه شماری میکنم، بیشترازاین نکشانیدوواداربه واکنش نسازید. بروید وبرمسایلی توجه کنید که باعث رفع کمبودها ووحدت صفوف تان شود. عوضی گرفتن افراد منتقدِ دوست ومخالف، وسردادن حرفهای کم اهمیت حزب وتشکیلی را قانونیت وقوت نمی بخشد. باصراحت وبدون طویل ساختن حرف ، مرا به خوب وبد شما،برای آن غرض نیست که شما مرا ورفقایی مانندمرا،هیچ وقتی ازخودندانسته اید. بناً ،من همچنان در اوضاع واحوال فعلی، با شما نیستم. مرا به حال خودم بگذارید.آیا وظائف دیگری ندارید که متوجه آن گردید وبه هزاران کمبود ،نارسایی وپرابلم های داخلی وبیرونی تان برسید.؟ اما، درمورد خودم باید باردیگر واضح سازم که برای من هرگزمجال همراهی باتیم حاکم ساخته شده برسرنوشت تعدادی از رفقا، برای آن موجود نیست ، که آن گروهک چند نفری ،فکر میکنند ،غیر خودشان ،هیچ فرد دیگری حق ابراز نظر،حق مطرح شد ن وحق دادخواهی ندارد.آنها میخواهند که زیردستان شان باید طوری فعالیت وعضویت در تشکیل آنها داشته باشند، که آب از آب تکان نخورد واعضاءباید کاملاً مطیع و(خادم) باشند،نه سوال کننده وخواهان برابری حقوقی با رهبران فضایی.آنها باید درک کرده باشند که این نوع توقعات وهمراهی کردن ازاهداف نظامیگرا نه وغیر دموکراتیک ازحزبیهای مثل (ما) اصلاً محال وغیر ممکن است . من با دیدن سیما ووحشت استبداد حکومتی در سه بار زندان وسالها بیکاری ، همیشه بر مقاومتم افزوده بودم،وتا پای جان دراین سنگر باقی مانده، نه با تسلیم طلبی وکنار آمدن با عوامل انحرافی وخودکامگی و.... . اکنون که با نوع دیگری از استبداد وزورگویی مواجه هستیم ، طرف درگیر باید از خود بپرسند که آیا،خودسریها وخود کامگی ایشان ، با استبداد وخشونت حفیظ الله امین ، متفاوت است .؟ ازدید من فرق این دومورد درآنست که (امین ) تفنگ ودولت سرکوبگرداشت، وشما فعلاً سلاح دیگری جز تصامیم تشکیلاتی، بدنام سازی کادرها، جابجایی مزدوران درجاهای کلیدی ووظائف (خاص)، ارتقای افراد عادی، دسیسه سازی وتشکیل نیروی ضربتی (بسیجی گونه) در جلسات وگردهمآیی ها، غرض خاموش ساختن فریادهای معترضین حزبی ومبارز،وزمین وزمان را متهم ساختن به خیانت وضد حزبی بودن ،دراختیار ندارید، وگرنه باردیگر شما نیزدریغ نمیکردید. باید از شما پرسیده شود که تا به کی ازنوشتن چند قطعنامۀ فرمایشی ومقالۀ تائیدی به نفع خودتان ولی تخریبی وجفاکارانه برضدحزب ورفقای سرسپرده، کسب مشروعیت(!) میکنید . آیا ، بیاد ندارید که دردوره های گذشتۀ خودماو سایرین ، این شیوه های ناکام سیاسی وچنین فعالیتهای حزبی،نه تنها سودی در قبال نداشت، بلکه سرانجام به شکستهای خونین منجرشد. میخواهم بطورصریح ابراز عقیده کرده بگویم که، شخصاًعلاقمند طرف انتقاد قراردادن شما، برای آن نیستم، که اساساً انتقاد برای اصلاح وبهبود اوضاع صورت میگیرد، درحالیکه شمابعد هرا نتقاد وارائه نظرسازنده ،بجای بهتر شدن وحرمتگذاری به نقاط نظرسازنده وکاملاًحزبی رفقا،بدتروخرابتر میگردید. دراینصورت چرا به این کارهای انتقادی بیهوده وبی اثردست بزنم. بناً، بکارتان غرض ندارم ومصلحت شما نیز درهمین است که پای مرا بار دیگر درمیا ن نکشید. این یک تقاضا است، نه تهدید، چون عواقب بس خطر آفرینی را درقبال خواهد داشت ،که شخصاً از آن راضی نخواهم بود. زیرا برای من ملول ساختن خاطرتعدادی از رفقای عزیزی که تاهنوزدرماحول شما بصفت حزبیهای فدایی،صادقانه فعالیت میکنند واز بسا حقایق که هرگز اجازه ندادید که به اطلاع شان رسانیده شود، تاًثربار خواهد بود درفرجام ،باردیگر با کل صراحت میگویم که من درعقب افشاگریها ونوشته جات ضد حاکمیت شورای عالی اروپایی شما، قرار ندارم. مخالفین تاج وتخت شما دراروپا وداخل وطن آنقدر زیاد است ، که خوشبختانه اکنون برای من نوبت ابراز نظرنمی رسد. درچندروز گذشته مطالب فراوان وتهمت زدنهای تفریحی گو نهء بعضی از دوستان حرفوی دراین موارد را خواندم ، واقعاً ذوق شان برای ایجاد سرگرمی وشوخیهای سیاسی قابل قدراست، اما،آدرس مرا درارتباط با نشریهء(سنگ محک)به اشتباه گرفته اند، زیرا من همیشه نقاط نظرم را بصورت واضح وبدون پشیمانی نوشته ام، واگر بخواهم بنابر ناگزیری ایکه شما بالایم تحمیل کرده اید، بسان امروز ( لچ وپوز کنده)بنویسم،ازشما میخواهم که عقل تان را بکار بگیرید و قضاوت کنید که آیا اعلامیه ها ویادداشتهای آنچه شورای اروپایی میخوانید ، درجیب من قرارداشت که نشر میکردم ویا بکنم. طوریکه دریکی از یادداشتهای همان سنگ محک جدیداً درد آفرین برای شما تمامیت خواهان خواندم ، نوشته بودند که (مارا درهر سو جستجو نکنید، ما درپهلوی شما ودرمحلات زندگی وفعالیتهای شما قرارداریم ودرزیرذره بیهای ما هستید).این دیگربه جلیل پرشورهزاران کیلومتردوراز شما ازلحاظ سیاسی وجغرافیایی چه تعلق دارد.لطفاً آدرس هارا باردیگر اشتباهی نگیرید ومرا بزور درپهلوی سنگ محکیان قرار ندهید. اکنون که بعد خواندن مقالهء رفیق محترم فهیم ادا ،برایم عقیده پیدا شده است که یخها درحال آب شدن است وشاید بزودی رفقای ما، درنهضت فراگیر با تشکیلات حزب وطن مدغم گردند، این امیدواری ها قوت پیدا میکنند که جای دشمنیها وتبلیغات تخریبی را مصالحه وآشتی (خودیها) خواهد گرفت ودنیا(گل وگلزار) خواهد شد. تحلیل جامع رفیق فهیم اداء ، دیگر جای شک وشبهه باقی نگذاشت که انکشافات وتغییرات سالهای 64 و65 ه ش ،مطابق به قانونمندیهای تشکیلاتی وروحیۀ دموکراسی واقعی عملی گردیده بود. آیادرپرتو این تحلیل که بدون شک درتفاهم وکوردینه با شخصیتهای کلیدی وتصمیم گیرندگان اصلی نهضت فراگیر نوشته ودرسایت حزب واحدنشر شده است، وقت آن فرانرسیده است که نهضت فراگیر با تشکیلات حزب وطن، اعلامیۀ را نشروقدمهای بعدی را برای وحدت تشکیلاتی بردارند.؟اگر تحلیل وقضاوت رفیق محترم فهیم اداء را جدی بگیریم وهدف خود شان نیزفراترازمقابله باچند منتقد باشد، بدون تردید حتی احتمال وحدت رفقای نهضت با رفقای وابسته به تشکیلات موءقت حزب وطن ، قبل از تدویر کنگرۀ وحدت ، باحزب متحد ملی وجود دارد،زیرا انتقاد اساسی تشکیلات موقت حزب وطن، بایدبا این قضاوت وتحلیل تئوریک – سیاسیی رفیق فهیم اداء، رفع شده باشد.ازطرفی شاید نوشتن ونشر آن درسایت بامداد،این ناشر اندیشه ها ونگرش سیاسی رفقای عمدتاًنهضتی ،با فراخوان تشکیلات موءقت حزب وطن برای تدویر کنگرهء شان ،تصادفی نباشد. امیدواریم این تقارب جدید،باعث برهم خوردن موعد تدویر کنگرۀ وحدت رفقای نهضت با حزب متحد ملی نگردد. دراین مورد فقط یک سوال بی جواب باقی میماند اینست که : درپرتو دید واضح وتحلیل دقیق رفیق فهیم اداء،چطورمیتوانند ازحقا نیت واصولی بودن سازمان مخفی که افرادی تا کنون بخشهایی از آن را برای تداوم سیطره ونفوذ شخصی شان فعال نگهداشته اند،دفاع کنند.آیا،این قضاوت وارزیابی بی سابقه ، آنهم از طرف یکی ازچهره های شاخص نهضت اروپایی، سرآغاز یک جدل ومقابلۀ داخل حزبی نخواهد شد.؟ حال بایدنوبت تیروکمان گیری آنهایی باشد،که سالها در سایۀ سازمان مخفی برای خودشان شخصیت ساختند ومطرح شدند. قابل تذکر میدا نم که اگر افراد کلیدی سازمان مخفی خموشی اختیارکنند، باید منتظرشکل گیری یک نوع تفاهم وتقارب های سیاسی وبدیل درپروسۀ وحدت نیروها ،باشیم . دراخیر باردیگر، با اینکه باشیوه های نادرست کاری واستبداد تشکیلاتی شما مخالف هستم، اما، وحدت تان را حمایت میکنم ودر کارهای تان کدام غرض ندارم.اتهام نزنید وهمه را به دشمنی با خود فرا مخوانید. با رفقا ونویسندگان سنگ محک نیز دشمنی نکنید، درپی حل مشکلات برآئید، نه در زایش دشواری های جدید. من از نظریات رفقای گرامی درسنگ محک ،حمایت میکنم ولی با اینکه تقریباً هم نظر هستیم، تاحال با وجود چندین ای میل شان ،مطلبی راغرض نشربه آنها ارسال نکرده ام ،ولی اتهامات وتحریکات بعضی ها، شاید سبب گردد که درموقف خود تجدید نظر کنم. میخواهم توجه همه رفقای صادق به حزب ومردم زحمتکش افغاستان را که هنوز برای پیرزوی وچیره شدن عدالت برظلم وبیداد وخیانت ووطن فروشی مبارزه میکنند،ومهمتر ازهمه توجه رفقا وفعالین سیاسی در اروپا را به این امر معطوف بسازم که از بدو تشکیل نهضت فراگیر میهنی وبعداًنهضت فراگیر ترقی ودموکراسی افغانستان، اقلاً یکبار مسوولین آن درقبال رفع شکایات و رسیدگی به انتقادات فردی وجمعی رفقا ، احساس مکلفیت اخلاقی وسیاسی نکردند ، وراه هایی را جستجو وطرف آزمایش قرار ندادند .؟بجز یک راه وآنهم اتهام زدن ،بدنام ساختن ، دور ساختن کادرها وتصفیۀ تشکیلات از وجود دیگراندیشان مبارزوصادق به حزب واتحاد همه مبارزین .کسانیکه برای اهداف بزرگ ملی واندیشه های رهایی بخش انسانها می اندیشندوباور دارند، چنین عمل نمیکنند، که شما مشغول آن هستید . لطفاً ،کمی کوتاه بیائید واطراف تان را با چشمان باز نگاه کنید که چه تعداد از بهترین کادرهای حزب را شما مجبور به ترک حزب کرده اید ویاعلیه تان قرار گرفته اند.مشکل تان اکنون، پرشور نیست صدها مبارز قوی تر وجدی تر از پرشور، وارد عرصه گردیده وشیوۀ فعالیت سیاسی ورهبری شما را قبول ندارند. میخواهید درتقابل باهمه ادامه دهید ویا احساس مسوولیت میکنید ورفقارا آزاد میگذارید که خود سرنوشت شان را تعین کنند، درغیرآن روزی فراخواهد رسید که لشکرباقی مانده نیز(پای دوست گفته) وترک میدا ن کند. هنوزوقت برای تفکر سالم واحساس مسوولیت باقیست.(اگر بخواهید) جلیل پرشور/کابل 30سرطان 1390

۱۳۹۰ تیر ۲۸, سه‌شنبه

جانیان بیرحم ، حق زندگی را از رفیق هاشم وطنوال نیز گرفتند !



 جانیان بیرحم ، حق زندگی را از رفیق هاشم وطنوال نیز گرفتند ! 

بادریغ وافسوس که وطنپرستان افغانستا ن ،اینبار یکی از مبارزین دیگر سابقه دار
خودرا ازدست دادند. نوبت قرعۀ مرگ  اینبار،بنام مبارز مرد دیگری بود که سالها 
درراه وطن وسعادت مردم زحمتکش آن مبارزه کرد ودیشب بافیرمرمی کوردلان 
بیرحم وهمیشه تشنۀ خون، راه قافلۀ شهدا را گرفت.
 به این مناسبت غم انگیز ،مراتب تسلیت خود وجمعی از رفقا ومبارزین داخل وطن را
به فامیل داغدیده ، رفقا وهمسنگران، اقارب  و دوستان  آن شهید بخون آغشته وگرامی 
تقدیم داشته، برای خودش علوی درجات آرزو کرده وبرای همه کسا نیکه در غم 
وماتم ایشان خودرا شریک میدانند، ازخداوند منان صبر وشکیبایی آرزو میکنیم .
از طرف جلیل پرشور وجمعی از رفقا
کابل 27/4/1390

۱۳۹۰ تیر ۱۱, شنبه

مراسم فاتحه ٰغمشریکی ودعا درحق شادروان عبدالمجید سربلند


مراسم فاتحه  ٰغمشریکی ودعا درحق شادروان عبدالمجید سربلند


 ملا لۍ سربلند وعبدالباری سربلند برادرزاده ها ، سيد احمد رازی ، محمود رازی ، گل غوټي رازی و نوریه رازی خواهرزاده ها ، شیرین جان سربلند خانم برادر، انجینر شریف رفیق داما د برادر .
  الحاج سید محمد اسلم پاچا وقدیر محبوب پسران خاله ، شهناز ابوی دختر ماما وصمد مومند پسر ماما .   
   نسبت وفات روانشاد عبدالمجید سر بلند، سابق معاون صدراعظم ووزیر اطلاعات وکلتور که جناره قبلاٌ درکابل به خاک سپرده شده، به اطلاع دوستان می رسانند که فاتحه زنانه ومردانه ی آن زنده یاد، به روز یکشنبه 3 جولای، از ساعت دونیم تا چهارونیم،  درشهر آرنهم  کشور هالند برگذار می گردد.

آدرس محل فاتحه :

Arnhem
Turkiym Camii Moskee
Maaslanstraat.7
6826 AC   Arnhem


تیلفونهای تماس :

0031/0264430947
0031/0638234889
0031/0626791214