۱۳۹۰ بهمن ۸, شنبه

ابراز امتنان ِ توأم با پیشنهادهای دوستانه

 

ابراز امتنان ِ توأم با پیشنهادهای دوستانه

ازهمه دوستان عزیز ومسوولین سایتها ووبلاگهای هم اندیش که لطف شان را شامل حال من میسازند، وسیاه مشقهای مرا که از عمق اخلاص واعتقاداتم برای  بهتر شدن شرایط مبارزه وتشریک مساعی برای مؤثریت بیشتر فعالیتهای سیاسی کلیه احزاب وحلقات ترقیخواه،دموکرات ووطنپرست نوشته ونشرمیگردند، درسایتها ی وزین شان نشر میکنند، درضمن ابراز تشکر، بسیار صمیمانه خواهش مینمایم که اقلاً منبع اخذ وارسال مطالب را برای آن تذکر بدهند که نسبت عدم استفادۀ من از پروگرام (پی دی اف ) تغییراتی درمتن بوجود نیاید، وباعث ایجاد سوء تفاهم دربین همرزمان حساس ما نگردد.
این خواهش را برای آن مطرح کردم که چون از مدتی  باینسو به هیچ گروه تشکیلاتی متعلق نیستم، وهمه رفقا ودوستان مبارز وعدالتخواه (قدیمی وجدید) را یکسان احترام نموده وبه نفع هیچ تشکیلی برضد تشکیل وحزب دیگر ، قلم شکسته وزبان پُراز لکنتم را از مدتها باینسو طرف استفادۀ مغرضانه قرارنداده ام، میخواهم باصراحت ابراز بدارم که بنابر درکی که از بیهوده بودن تبلیغات خصمانه مبارزین وتحول طلبان دموکرات ، خاصتاً عاشقان سعادت وخوشبختی انسان زحمتکش وختم هرنوع ظلم وبیداد،علیه یکدیگر شان بمن ثابت گردیده است، میخواهم کلیه اقداماتم واضح وقابل درک باشند.
از آنجائیکه اکثراً نوشته هایم را به سایرسایتها ووبلاگها، خاصتاً دراین اواخرارسال نکرده ام،بسیارنیکوخواهد بود که دوستانی که نوشته های ناچیز ولی پر از اخلاص ،صمیمیت واحترام نسبت به تمام حلقات وشخصیت های واقعاً مبارز وفداکار را ازوبلاگ (فریاد وحدت،آزادی،عدالت ودموکراسی) لطف نموده وکاپی میکنند، منبع را متذکر شوند ومنت گذارند.
با استفاده از این فرصت میخواهم با همه تواضع، احترام ونیات نیک، ازهمه رفقا ودوستان مبارز ووطن دوست خواهش کنم که : بیائید ، ازطریق صفا وصمیمیت های واقعی، رفاقت وهمسویی،با حرمت گذاری به همه انسانهای با شخصیت، مبارز وفعال سیاسی ، قایل شدن حقوق یکسان به همه احزاب وحلقات وشخصیتهای رفیق، رقیب ومخالف، احترام وتقارب به شخصیتها وتشکلها براساس تقوا، درجۀ رزمندگی وفداکاری دربرابر وطن ومردم ، اصول قبول شدۀ دموکراسی وحقوق انسان، به جنگ تبلیغاتی وکشندۀ درونی خود خاتمه دهیم ، وتمام توانائیهای فزیکی ومعنوی مانرا در خدمت مردم، آزادی،دموکراسی وتأمین صلح ،عدالت اجتماعی ودفع وطرد مداخله ها ودسائس ارتجاع خونخوارداخلی، منطقه واستکبار غارتگر جهانی بکارببندیم ، وبقیۀ عمر را درخدمت شخصیت سازیهای خود وهزاران مبارز واقعی گمنام وجاودانه ساختن یادها وخاطره های شهدای گلگون کفن راه نجات انسانها سپری نمائیم. جنگ ما وشما،برای دفاع وبرحق وانمودکردن شخصیتهای دیروز وهمچنان برای تخریب تعدادی از آنها ، برای ابد بس است وکافیست، باید متوجه امروز وکوهی از وظایفی گردیم که بردوش ما گذاشته شده است.
باور داشته باشید، که بدون صلح، آشتی، تفاهم ، احترام واعتماد متقابل دربین یاران واقعی وبدون تکیه کردن بر اصول زرین دموکراسی وشفافیتهای تشکیلاتی وبدون دورکردن افراد تصادفی ونفوذی ، وبدون تشخیص وگماریدن دموکراتیک شخصیتهای آگاه ،  باتقوا، مبرا از زدوبندهای مخفی ، تشکیلات واقعی وقابل اتکائیکه بتواند نسل فعلی مبارزین را آگاهی ببخشد ، وهمه نیروهای تحول طلب را دریک اجتماع ویا سنگر واحد ملی جمع کند واستقامت دهد، هرگز شکل نخواهد گرفت .
اگر میخواهیم مردم را نجات دهیم، اولاً درفکر نجات خود شویم وبا دشمنیها وکینه توزیهای که دیگر به مایۀ شرم وننگ برای همۀ ما مبدل گردیده است ،بطور دایمی وداع کنیم. این گام اول برای مبارزه وبرجسته شدن درجامعه است .
شاد و مؤفق باشید.
جلیل پرشور

۱۳۹۰ بهمن ۴, سه‌شنبه

وطنپرستان واقعی منافع بزرگ وآرمانی را ،هرگزقربان اختلافات شخصی وگروهی نمیسازند!


آیا ، ازطریق دایر کردن کنگره ها وکنفرانسهای سرتاسری متعدد و از طریق نهایی ساختن انقسامها وانقطابهای فعلی دربین رفقا ،یاران قدیمی
دارندگان عقیدۀ مشترک و لشکریان دارای راه ورسم واحد رزمی ویا خیلی بهم نزدیک ، خاصتاً درشرایطی که بدست ابرقدرت یکه تاز ومغرورِغیر جوابده دربرابر بشریت وسازمانهای جهانی وبیتفاوت نسبت به تلفات عظیم بشری وفقیرترشدن ملتها، ومتحدین منظقوق وجهانی آن ، بدترین سرنوشت نه تنها برای مردم ما رقم زده  
میشود، بلکه تمامیت ارضی این وطن مشترک وآبایی ما ، درمعرض ازهم پاشیدگی ، فروپاشی وتجزیه قرارداده شده است، آیا، واقعاً میتوان با  
وجدانهای راحت دربرابر مردم وهمراهان سیاسی - فکری ازخود واقدامات این چنانی خود دفاع کنیم،واحساس غرور وسربلندی نمائیم.؟
مارا عقیده براینست که:جزدوراندیشی، احساس مسوولیت،تحمل دیگراندیشان خودی ومخالف،پیاده ساختن شیوه های دموکراتیک فعالیتهای تشکیلاتی، محدود ساختن زمینه های تاحال حاکم خودخواهیها، خودمحوریها،ارجحیت قایل نشدن به رفاقت بازیهای قبلی فرکسیونی وقومی ونچرخیدن پروانه وار بدور تشکلاتی که خود به آنها وابسته ایم، بقیمت نادیده گرفتن موجودیت وارزشهای واقعی دیگران، تشخیص سالمِ متحدین وکنار آمدن حتی با مخالفان ودشمنان وطندوست و عدالتخواه ،برای نجات وطن از نابودی حتمی، ازطریق مساعد ساختن زمینه برای شکل گیری صف واحد ملی برای مقابله با اهداف
پلیدغارتگران وعدالت ستیزان خونریزو بی فرهنگ داخلی ودشمنان منطقوی وجهانی وطن مشترک مان ، نمیتواند گزینۀ  باارزش تر، مفید وانسانی یی دیگری قابل پیاده کردن باشد، که باید هرچه زودتر و
 بدون کوچکترین تأخیر وتعلل جاگزین نمایش( قدرت ،عرض عضلات سیاسی، ،تخریبات دشمنانه ودور ازفرهنگ سیاسی ،حزب سازی وتقسیم مجدد ساحۀ قدرت(!) دربین رفقا  ما باشد . 
  آیا ، متهم ساختن وتقسیم رفقا از طرف چند فرد مغرض، مشکوک  وبدنام ، به گروه ها وشخصیتهای (مالیخولیا، خاین، وطنفروش ومعامله گر) بدون ارائۀ کوچکترین دلیل وسند،صرف بخاطر خشنودی سران گروه  طرف حمایت ویا شبکه های پشت پردۀ داخلی وخارجی ،ومهمتر وخطر ناکتر ازهمه قبول کردن این جعلیات ویاخموشی و بیتفاوتی دربرابر چنین فعالیتها ازطرف کادرهای واقعاً حزبی و وطنپرست، دربرابر این رسوائیها وفاجعه که جز آبرو ریزی وتوهین به همه ارزشهای سیاسی وانسانی میباشد، آیا ، میتواند تأمین کنندۀ منافع سیاسی آبرومندانه برای شخصیتها وحلقات سیاسی ومدعی ترقیخواهی ودفاع از آرمانهای دموکراتیک باشد.؟
وقتی درمورد جفاکاران واقعی بحق حزب وحاکمیت دیروز، مهر سکوت بر لب میزنند، بکدام حق ، بهترین رزمندگان دیروز حزبی(نظامی وملکی ) فداکار را درسطح کوچه وبازار مورد حمله قرار میدهند،درحالیکه گویی بادشمنان قسم خورده ودایماً خاین به مردم وعدالت اجتماعی آتش بس اعلام کرده وموضع مشترک غیر اعلان شده را اتخاذکرده اند. ما باید دیروز را  درکلیه موارد،ابعاد،سطوح وانکشافات خوب وبد،موافق ومخالف فراموش نکنیم. آنهائیکه سردرکف گرفته وشب وروز درجبهه ومقابله  بادشمنان،سپاهیان ورزمندگان حزبی وغیر حزبی مدافع حاکمیت را همراهی ورهنمایی کردند وامروز نیز بدون آرامش درفکر تداوم مبارزه وبرافراشته نگهداشتن پرچم آرمانهای صلح،ترقی وعدالت اجتماعی ،درحدود توان،ظرفیتها وبرداشتهای شان از سیاست مبارزه میکنند ولی درحلقات( من وتو) نیستند، باید آنهارابابدترین وشرم آورترین کلمات یاد کرد،متهم نمود وتخریب کرد.؟آیا این نوع سیاست ،عمیق ترین گودال انسان ستیزی، جفاکاری،سقوط اخلاقی وبدترین تعریف از سیاست وتجاوز درحق آزادی،کرامت انسانی وحقوق مسلم انسانها وخیانت عمدی درحق حزب ، همراهان ورفقا نیست؟.
دراین زمینه  مدعیان رهبری وپیشکسوتی با چنین فعالیتها وخوش خدمتیهای رفاقت ستیزی وجعل وتوهین رفقا ورقبای سیاسی ، اکیداً بایدهمراهی نکنند،تماشاچی نباشند واقلاً درظاهر صف خودرابا افراد کرایی وتصادفی ویا(نفوذی دشمن) جداکنند، درغیر آن باید تداوم این کارزار تبلیغاتی را تراوش فکری، بیانگر اهداف وپلانهای آنهایی دانست که رقیب را تحمل ندارند ولوآن رقیب ازبین خودشان قد راست کرده باشد .  
 چرا ما حق ویا مکلفیت نداشته باشیم که دربرداشتها وطرز دید ومضمون ونحوۀ فعالیتها وشناسایی دوستان ودشمنان واقعی وطبیعی آرمانها ومردمان زحمتکش وطن ما،بازنگری وبرخورد نقادانه ننمائیم . درشرایطیکه امروزهمۀ بشریت به چشم سرشاهد تجاوزات،چپاولگریها وخونریزیهای دشمنان صلح ،عدالت وبرابری حقوق جمیع بشریت که همان سیستم امپریالیستی واستعماری سفاک است،میباشند،وآنها دیروز با حیل شیطانی ،باهمنوایی ومساعدت عقبمانده ترین،متحجرترین حلقات داخلی وابلیسان منطقوی درسقوط حاکمیت وحزب ما وده ها حزب ودولت مردمی که نام( یاغی) را بالای آنها گذاشته بودند وهنوز تعدادی شامل آن لیست شان است،عمل کردند و اکنون تحت نام دفاع از دموکراسی،نابودی دیکتاتوریها ودفاع از مردمان ملکی، سرنوشت کشورها وملتهارا تعین میکنند، ودرپی تغییر نقشۀ کرۀ زمین وتقسیم مجدد جهان دربین«  دیناسورهای نظامی- اقتصادی » بهر سو لشگر کشی میکنند، وطبل جنگهای مقدس را بصدا آورده اند،چرا ازجو مساعد فعلی به نفع مردم وآرمانهای انسانی قربانی شده استفاده نکنیم .باید با عقل سلیم وسنجش دقیق وخالی ازریا وتعصبات کور، حلقه بازی وآغشته به تفننهای فتنه انگیز سیاسی ، به این قناعت ودرک برسیم که : آیا ،دشمنان وطن ما ،متجاوزین منطقوی وجهانی اند، ویا فلان حزب رفیق وفلان رئیس ویا تیم رهبری احزاب ملی ومترقی بیرون از تشکیلات فلان حزب (...). باید ازعقل، منطق ،وجدان واحساسات وطنپرستانه دراین  موارد خواستار مشوره ورهنمایی گردیم. 
انکشافات اخیر در اقدامات وعملکردهای احزابی که (ما) آنهارا به احزاب رفیق مسما کرده بودیم ، بیشتر به خودکشی  سیاسی،تقابل جنگی ،اوج قساوت وبیرحمی درمورد یکدیگر ومنافع دراز مدت ووسیع زحمتکشان خواهان حاکمیت دموکراتیک وعادلانه بوده ، و میتواند نوعی به مدح وصفت مخالفین ودشمنان تفکر وآرمانها ی مشترک ویا زمینه سازی برای چنین اقدامات باشد ، این نوع فعالیتها ازچشمان تیز بین وجستجوگر فعالان سیاسی هرگزمخفی باقی مانده نمیتواند.اگر تعدادی بنابر علاقمندی های عاشقانۀ سیاسی ویا احساسات آتشین گونۀ تشکیلاتی وحلقه بازی، ازنشر هرنوشتۀ فتنه انگیز، هراتهام شنیع،هرفحش وناسزا در حق هردوست ورفیق دیروزی ولی رقیب تشکیلاتی، بخود میبالند وتیلفونی بیکدیگر آدرس وعنوان نوشته را خبر میدهند،باید خوب بیندیشند که آدرس دشمنان قسم خوردۀ شان عوضی داده شده است،این خوشیهای بیمورد ومقطعی را باید تحویل نگیریم ودرپی ترمیم خرابیهای بوجود آمده درپیکر حزب مشترک وصیقل دادن تفکر مشترک مان باشیم، نه درپی تخریب آخرین امکانات محدود باقیمانده .باید مشترکاً تلاش کنیم که درشرایط دشوار فعلی ،چه نوع سیاست وخط مشی را درپیش گیریم که برای مردم جذاب باشد وافراد وحلقات تحول طلب وعدالتخواه را متحد وبخود نزدیک سازد، نه اینکه با اقدامات بچگانۀ سیاسی رفقا وکادرهای باارزش را یا ازدست بدهیم ویا مأیوس وگوشه گیر سازیم. این نوع سیاست جز جفا درحق مردم،وطن، حزب وآرمانهای ما وخدمت به دوام اشغالگریها، تجاوزات خارجی وتداوم جنگ، ظلم،بیداد،غارت وتحمیق مردم به وسیلۀ شیادان معاصر،چیز دیگری نمیتواند باشد.
باید خوب بدانیم که درپی هر جنگ گرم خونین وهر مناقشه وجنگ سرد، حتی برای حل پرابلمهای سیاسی افراد وحلقات داخل یک حزب ، ازجمله رفقای شریف وپراگنده شدۀ ما،این مذاکره، تفاهم وصلح است که طرفدار دارد وحمایت میشود.بیائید،به جنگ واهانتهای متقابل خاتمه دهیم وآگاهانه وبا فرهنگ عالی سیاسی که درمکتب خراب شدۀ با افتخار مان سالها تدریس گردیده است، سیاست کنیم وحتی به آدرس دشمنان مان اهانت وناسزا را روا ندانیم .سیاست ابتذال وناسزاگویی نیست.
قوت، بقا وپیرزوی ما، دروحدت ماست !

عقیده وباور محکم داریم که :

وطنپرستان واقعی، منافع بزرگ وآرمانی را ،هرگزقربان اختلافات شخصی وگروهی نمیسازند!

بادرودهای رفیقانه: چلیل پرشور

۱۳۹۰ دی ۲۹, پنجشنبه

مسوولیت


نقاط نظر وپارۀ انتقادات تعدادی از فعالین نهضت فراگیردموکراسی وترقی افغانستان در اروپا
---------------------------------------------------------------




عتیق الله کوهسان معاون شورای هامبورگ شورای آلمان حزب واحد



با تاسف وحدت بارور شده حزب بنا بر سهل انگاری ها ، خود خواهی ها ، خود مطرح گری ها و اختلاف ها به سراشیبی سقوط مواجه گردید . شورای اروپایی حزب واحد که زمانی در باروری وحدت تلاش می کرد در این سالهای اخیر یکی از عوامل سقوط وشکست آن گردید.


یادداشت های نشر شده در سایت های بامداد ووطن بیانگر آنست ، که نخستین سنگپایه های سقوط وحدت در اروپا گذاشته شد. در حالی که اکثریت اعضای حزب طرفدار وحدت می باشند ، با آنهم این آرزوی دیرینه آنها برآورده نگردید.


من در حالی که به سرنوشت حزب واحد وبه وحدت آن سخت علاقه دارم ، آرزو دارم تا حزب ما به مثابه حزب برخاسته از میان مردم که برنامه واساسنانه اش از آبشخور همگانی گذشته به نیروی توانمند جامعه مبدل گرددو آرزو های رهبران خردورزما را برآورده سازد.






به این آرزو مندی در سایت های انترنیتی وتارنما های سیاسی سرگردان بودم که توجه مرا یادداشتی از نام رفیق محراب هادی مسوول شورای آیالتی بادن ورتنبرگ کشور آلمان جلب کرد ، این یاداشت را چندین بار سر تا پا خواندم ، به این نتیجه رسیدم که هرگاه شورای اروپایی آرزو دارد تا به دشواری های موجود خاتمه داده شود ، وحزب واحد جایگاه وپایگاه اساسی اش را در جامعه ی سیاسی در خارج از کشور بدست آورد ، من نیز پیشنهاد می نمایم تا به یادداشت رفیق هادی توجه جدی مبذول فرمایند وجلسه بی غش وعاری از تقلب را در شورای اروپایی دایر نمایند


جلسات سیاسی وقتی ارزشمند است که به آزادی بیان ، دموکراسی ، و عدالت سیاسی توجه جدی نمایند.


معتقد هستم که هرگاه رهبری شورای اروپایی آرزو داشته باشند تا از دشواری های موجود بیرون شوند .به پیشنهادات یادداشت ارایه شده توجه جدی مبذول دارند. با احترام



عتیق الله کوهسان


معاون شورای هامبورگ شورای آلمان حزب واحد 
 ***********************************
 
مسوولیت اخلاقی ورسالت جمعی رفقای ما :
«  ترک  دشمنیهای زیانبار و مبارزۀ متحدانه» میباشد .
باید همۀ ما باین حقیقت پی برده باشیم، که بدون مداخلۀ مستقیم، نیرومند،متحدانه وهمیشگی یی کادرها وفعالین معتقد به احیای حزب نیرومند،یکپارچه،واقعاً مبارز ودشمن با ظلم واستبداد،ازطریق ترک جنگ ها ورقابتهای تشکیلاتی وتوتم گرایی های تحمیل شده برما،نه وحدت خودرا تأمین کرده میتوانیم، ونـه تغیرات جذری درزندگی مردمان زحمتکش وطن ما بوجود آمده میتواند.
مبارزه علیه کلیه مظاهر مداخله واشغالگری ونجات وطن از این شعبده بازیهای سیاسی ایکه ازطرف قدرتمندان غاصب داخلی وخارجیهای حامی یی آنها،هرروز با ارائۀ اهداف وپلانهای ضد ونقیضِ، مردم مارا فریب داده ومشغول نگهمیدارند،ِبدون کوچکترین شک،بدون فعال شدن حزب سیاسی یی قدرتمند، فعال،یکپارچه،تسلیم ناپذیرِ چپ، وتشکیل جبهۀ نیرومند ترقیخواهان وطنپرست وعدالت طلبانِ واقعاً (ملی ودموکرات)،بکدام نتیجه یی نمیرسد.
کادرها وفعالین گرامی همرزمِ شامل تمام احزاب وحلقات وحدتخواه وهم اندیش!
بیائید،با حفظ احترام به همه تشکلهای قوی وضعیف(!)خودی، اقلاً یکباربدون اهمیت دادن به وابستگی های تشکیلاتی یی که باعث دوری ،افتراق وحتی دشمنی دربین رفقای ماگردیده اند،وارد میدان شوید، وخواسته ها ونظریات نیک سیاسی تان را ازچوکات طرحها وتماسهای طولانی مدت تیلفونی وایمیل بازیهای بی نتیجه،خارج ساخته ووارد عرصه شوید،درغیر آن همۀ ما بسان صدها رفیق ومبارز دیگر با همه آرمانهای تحقق نیافته بدیار خموشی ابدی خواهیم پیوست.

 هدف ما ،ازین نوشته، جلب توجه عمیق رفقا به خرابی گرائیدن هرچه بیشترروابط رفیقانه،ازطریق رقابت های کنگره سازی، حزب سازی، ائتلاف سازی وهراقدام دیگریست که به انقطاب وپراگندگی طولانی مدت ویا دایمی آنها بحیث فرزندان یک حزب ویک آرمان کمک میکند.مادرحالیکه درسابق نیز اقدامات خودسرانۀ حلقات(رهبری) احزاب وگروه های  رفیق ودارای سرنوشت مشترک را درامر شامل شدن به اتحادهای سیاسی، بدون مشوره وطی مراحل گفت وشنود با صفوف وکادرهای حزب شان، حمایت نکرده ایم، اکنون ودر آینده هم چنان برضد اقدامات خودسرانۀ که بجای تلاشهای سالم سیاسی واساس گذاری سنگ بنای مستحکمی که برای آینده های دورجداًضروریست،با پیشه کردن اقدامات عجولانه ،باعث زایش ائتلافها یی میگردند؛که  روحیۀ انتقامجویی از حریفان خودساخته ازدَروبام اقامتگاه های جدید شان میبارد، و صدای دهل وسرنای سمفونی ائتلافها واتحادهای جاگزین شدۀ وحدت حزبی رفقا، و حمایت بوسیلۀ مقاله های از قبل تدوین شده، خبردهندۀ غیر طبیعی این اتحادهابسان سرزدن سبزۀ بهاری بعد رعد وباران های شدیدیست، که گرمای تابستان ومواسم بعدی آن مقاومت چنین درختان کهنه ومستفید شده از رحمت بهاران را به(بوتۀ) آزمایش خواهد گرفت.
آخرین ائتلاف  نشان داد که رفقای گرامی ما از سنگر سوسیالیزم علمی،با دموکراتهای انقلابی ایکه دراینجا وآنجا وضع رادیده ابراز عقیده وایدولوژی میکنند، وماهرانه با دیروز توأمیت شان را نشان میدهند، بحیث بدنۀ چپ ائتلاف با گروهای پیوندی وتفاهم ودربین بحرانهای داخلی ومطابق مطالبات قدرتمندان داخلی وخارجی ناگزیرند، کارنمایند، متحد شدند وسندی را بنام ائتلاف نیروهای ملی ودموکراتیک، که بحث دقیق توضیحی را درمورد شخصیتها وحلقات باهم ائتلاف کرده میخواهد، امضا کردند ،ویکی از سادات اسماعیلی مذهب را با وجود آنکه مسوولیت مذهبی از طرف محترم آغاخان (امام حاضر اسماعیلیها) ندارد،ولی تعدادی ازمریدهای قدیمی براساس دوستیهای شخصی- مذهبی، مشکلات اقتصادی ، تاحال در سنگر دفاع واخذ دعا از (پیرها) در جنب ایشان باقی مانده اند، رئیس ائتلاف مقرر کردند.
امیدواریم که مجموع رفقای حزبی شاملین ائتلاهای جدید وگذشته، بدون حسادت ودشمنی یا اخذ موضع گیریهای قبلی دشمنان فرکسیونی وجانبداری از رهبران قدیمی وجدید، با روحیۀ رفیقانه وپذیرفتن یک دیگر درجایگاه رفیق وهمرزم،کلیه مسایل را درسرمیز مذاکره مطرح کنند، وبا حل اکثریت نقاط نظرهای انتقادی ومبهم وتوافق بخاطر مبارزۀ سالم تشکیلاتی وتدوین خط درشت وزرین مرامی وسیاسی، رهبری واقعی،دموکر اتیک وغیر تحمیلی را با اعضای شبکه های متمم ومستلزم فعال شدن،انتخاب وفعال ساخته واقلاً ساختن ائتلافی را دربین خودشان جاگزین وحدتهای ناپخته وتوأم با (وارخطایی) سازند، و در خیمۀ های کرایی ومحلات فعالیت وسازماندهی دستان مرموزونهادهای دشمن با وطن ومردم ما،داخل نگردند.
هدف ما اینست که همه احزاب رفیق میتوانند درحزب واقعی وبزرگ جمع شوند ویا، باهم ائتلافهای ملی،میهنی واتحادهای دموکراتیک را اگر هدف شان واقعاً نجات وطن ومردم ماست، تشکیل دهند. رفقای ما باداشتن چند دهه تجربۀ حزبی وساختار سازی ، درصورت تعهد به حزب واعتقاد به باورهای انسانی دیروز وامروز شان،میتوانند بادادن اعتماد ویا کسب اعتماد نیروهای ملی-مترقی، اکثریت ترقی خواهان دموکرات را درصف واحد ملی متشکل سازند ویک اپوزیسیون واقعی وقدرت مند وطنپرست عدالتخواه را بسازند، وبا ظلم،بیعدالتی،جهالت،عقبماندگی وتحمیق مردمان کم سواد وطن مبارزه کرده ومقاومت ومبارزۀ فعلی علیه مداخله گران خون ریز خارجی ومنطقوی را سمت وسوی منظم وهدفمند بدهند.این هدف،فقط درگرو وحدت رفقا ازطریق ترک دشمنیهای بیمورد وزادۀ خودخواهیهاست،میباشد. گروه های متشتت، بی اتفاق وبی اعتماد نسبت بهدیگر،هرگز طرف اعتماد دیگران قرار نمیگیرند.لطفاً خودرا فریب ندهید.
هیچ حزبی یی سالم دربین گروه های رفیق وشخصیتهای نیک اندیش وواقعاً مبارز رفیق فرقی قایل نمیگردد، وحرمت واحترام این بخش رفقا نسبت به رهبران وکادرهای مجموع احزاب وحلقات رفیق،یک سان بوده وتمایز آن بدرجۀ صداقت وزحمتکشیهای آنها درقبال تحقق اهداف مشترک مان میباشد.
 رفقای گرامی، همرزمان ووطنپرستان واقعی وطن !

انکشافات اوضاع وفعالیتهای فرکسیونی وگروپی ی اخیر احزاب وحلقات منتسب به حزب دموکراتیک خلق افغانستان، سبب گردید، که پیرامون این مسایل، اندکی تماس گرفته ونقاط نظر مان را برای آنکه کادرهای با احساس ،واقعاً مبارز ومدافع وحدت تمام رفقا وهمرزمان، حد اقل یکبار خود وارد میدان شوند وسرنوشت مان را ازدست (جلابهای سیاسی) نجات داده و بدست گیرند،مطرح کرده ودر مورد خطرات حرکتها وتشبسات تشکیلاتی،حزب سازی وجبهه سازیهای خودسرانهء حلقات محدود وچند نفری ،که قراردادها وتوافقات شان ، همیشه قبل از دادن آگاهی به رفقا وفعالین حزب واخذ مشوره ونقاط نظرستون فقرات حزب(صفوف وکادرها) صورت گرفته است، برتاکیدات همیشگی خود،اصرار نمائیم ، وخواهان بلند نمودن فریاد مخالفت به یکه تازیهای زیانبارِ (کفتانهای سیاسی) گردیم .این مخالفت عادی ترین وطبیعی ترین حق سیاسی ماست،زیرا درمورد سرنوشت حزب وافرادی درعقب درهای بسته تصمیم گیری میگردد، که اکثریت قاطع این افراد تمام دوران جوانی وحتی تمام عمر وزندگی شان را دراین راه سپری وقربان ساخته اند.لذا، گفتن کلمات (به کسی غرض نیست) بسیار بیجاوغیرقابل توجیه میباشد.
ازآنجائیکه درمورد آرمانها،فداکاریها،دستآوردها ،خوبیهای،بدیها ،دشواریها،اشتباهات وکجروییهای رهبران وکادرهای این حزب، همچنان درمورد تهاجم ارتجاع سیاه جهانی تحت رهبری امریکا- متحدین غربی-عربی واسلامی ی دشمن با خیزشها وقیامهای ملتها درراه بدست آوردن حق خود ارادیت واستتقلال واقعی درهمه زمینه ها، بارها ازطرف طرفداران ودشمنان حزب ابرازنظر گردیده است؛ وعلاوتاً پیرامون بیتفاوتیها وتماشاچی باقیماندن کادرهای باقی ماندۀ آن حزب ،خاصتاً بعد سقوط دراماتیک وتاحال مرموزحاکمیت ،درامر تداوم مبارزه ورسالت انسانی ی وعده داده شده به زحمتکشان ، شهدا وقربان شدگان آن حزب وحاکمیت،ازطریق تأمین وحدت صفوف پراگنده وفرکسیونهائیکه فعال ساختن آنها بوسیلۀ ( کلیدی ترین  شخصیت های شامل تاپ ترین حلقۀ رهبری حزب ودولت دیروز) صورت گرفته و اکثریت آنها همین اکنون (زنده) اند، وبجای بسیج ساختن مجدد رفقا توأم با دلسوزی واحساس مسوولیت اخلاقی وناشی از جبر وجدان،که باید رفع اشتباهات گذشته را میکردند ، وادای دین وعملی شدن وعده های صدهابار ارایه شده بامشتهای بسته و(هوراها ی لرزاننده) ازطرف خودشان را مینمودند،اکنون تعدادی ازآنها باخاطر آرام، نوشیدن چای وکافی را درپیش گرفته وتعدادی با یکی دونفر از (بالکه) های مخلصن شان، احزاب وحلقات انترنیتی وتیلفونی را رهبری واستقامت میدهند. این طرز کار وموقف گیری، درسابق یکی از عوامل اساسی سقوط ودر بدری مردم وکلیه ترقیخواهان وطنپرست گردید . چون دراینموارد مطالب زیادی نوشته شده است ، که حتی به تکرار( احسن ) نیز ضرورت پیدا نمیشود.
طوریکه همه درجریان هستید ،مدتهای طولانی سپری شد،اما ، باکمال تاءسف که تعدادی از شخصیت های کلیدی دیروز وتعدادی از قدرتمندان درشورای اروپایی نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان ،بدون دادن قناعت وجروبحث سازنده ورفیقانه که کاملاً حق ما ومسوولیت اخلاقی وسیاسی خود آنها میباشد، عمدأ وقهرأ فریاد وحدت طلبانه ودادخواهانۀ فرزندان واقعی حزب را که هیج هدفی جز بهتر شدن وضع تشکیلاتی، قدرتمند شدن نیروی کمی وتعمیق وگسترده شدن کیفی فعالیتهای حزبی وسیاسی رفقای ما وسرانجام تأمین وحدت صادقانه ووسیع شمول همه احزاب وحلقات وابسته به حزب ودولت قبلی ، دربرنداشت ، نه تنها نادیده گرفتند ، بلکه اتهامات بیشماری نیز علیه تعداد زیادی از بهترین کادرها ی حزب ، که سراسر زندگی وجوانی شان را درراه تحقق اهداف حزب وپیاده شدن اوامر همین حلقات رهبری دیروز وامروز برباد دادند، وارد کرده وازطریق فعال ساختن وبلاگها وفارومهای تخریبی خاصتاً وبلاگ بدنام(داور !)به گردانندگی چهره های مشهور ومسوول شامل تشکیلات شورای اروپایی نهضت( حزب واحد!) مطالبی علیه فرزندان وحلقات رهبری احزاب رفیق به نشر سپردند، که مایۀ شرم وخجالت است.
لذا ،  برای جلوگیری از ضیاع وقت بیشتر، خاتمه بخشیدن به تفرقه وده پارچگی رفقای حزبی، ازدست دادن آخرین زمینه های کار سیاسی مؤثر ، تشدید ناامیدی وبه انزواکشانیده شدن تعدادبیشتر مبارزین اصیل وطن وبرای مطرح شدن باقوت درجامعه وبدست آوردن جایگاه شایستۀ سیاسی درقطار احزاب جدیدأ تشکیل شده وروز بروزدرحال قوتمند شدن بیشتر، که آنهم ناشی از عدم موجودیت فعال حزب ما وسایر احزاب ترقیخواه ووطنپرست میباشد، لازم میدانیم واکیدأ اصرار وخواهش میکنیم که به این نظریات وپیشنهادات حزبی وکاملاً ازروی صداقت واخلاص ما ، توجه جدی شود ، درغیر آن مسوولیت عواقب بد وخطرناک انکشافات ناشی از بیتفاوتیها وسبوتاژ های این حلقات ،بدوش خود آنها وافراد اجاره شدۀ شان است.
مسألۀ بسیار قابل توجه برای هر مبارز وعضو حزب اینست، که بایدهمۀ ما ازخود بپرسیم ،چه شد غروروطنپرستی،احساسات ملی ومترقی،مسوولیت پذیری وروحیۀ فداکاری جمعی ما، درقبال تأمین منافع زحمتکشان ونبرد بی امان علیه ظلم ،خیانت وغارتگریی شبکه های حاکم برسرنوشت مردم وستمگران جهانی همدست آنها.
آیا، بالاف وگزافِ سیاسی، تشکیلات سازیهای بیمورد وغیر مفید از بقایای حزب دیروز، میتوانیم کمبود نیروی رزمنده ومعترض علیه تجاوز خارجیها، مداخله های روزافزون پاکستانیها ورژیمهای ارتجاعی منطقه، وجای فریاد گران مدافع مردمان فقیر ومظلوم وطن را که با همه جسارت وشهامت  کم نظیرعلیه بیدادگرایان ، درفابریکه ها ومحلات شهری ودهاتی دست به اعتراض ،مظاهره واعتصاب میزدند، کمایی وپوره کنیم وبدست آوریم؟.
نظریات و پیشنهادهای ما شامل این موارد اند :
اول : تمام رفقا بخاطر دارند که همۀ ما برای رفتن به جلسۀ شکوهمند کنگرۀ حزب واحد ،با چه شور واشتیاق لحظه شماری میکردیم، ودرخیالات مان میدیدیم که حتمأ درختم کارکنگره، همه بصورت صادقانه یکدیگر را درآغوش گرفته وبا جاری ساختن اشکهای شادی ووحدت رفیقانه برای خدمت بوطن، زنگ وغبار تفرقه واختلافات ساخته شده بدست (چارکلاه های سیاسی ودشمنان قسم خورده) را از خود دورمیسازیم ،وبا سیل اشک،غسل تعمید واقعی سیاسی را برای تزکیۀ اخلاق حزبی وتکمیل شخصیت حزبی خود،انجام داده واجازه ندهیم که باردیگر دیو تفرقه وجهالت خودخواهی ویک تازی بر ما چیره گردد. ولی با صدافسوس که چنان نشد وبه آرزوهای عمیق انسانی ماخیانت صورت گرفت، واجاره داران بخاطر رسیدن بمقام وتحقق پیش شرطهای تجارتی شان، کنگره ای را که خود به نفع آن تبلیغ میکردند، وآنرا ثمرۀ تلاش واقدامات خودشان وانمود مینمودند، به توپ وراکت بستند ومانع شرکت رفقایی شدند که تعدادشان دراروپا با مهارت های خاص وبالاتر از نورمهای تشکیلاتی واستحقاق، بسان غیر قانونی بودن تشکیلات شورای اروپایی نهضت، تعین ویا انتخاب شده بودند، بشمول شخصیتهای مستحق درکنگره اشتراک نکنند، وبرعلیه کنگرۀ وحدت، وحدت شکنی کنند،وآنرا غیر قانونی قیمت دهند تا باشد روزی خود بازتعداد دیگری را ازبین رفقا جمع کنند ودرزیر سقفی یکجا نموده ،بادادن چند شعار احساساتی وقصه های ساختگی از دیروز ودیروزیها ورهبران فقید، که خود اینها درمقابله با آنها چه (شهکاریهایی!!) قبلاًانجام داده بودند، نام این گردهمآیی را کنگرۀ حزب واحد(!) بگذارند، تا باز نوبت به عروج وجلوس (امیر ارسلانهای افغانی) برسد.این دیگر نه تنها مایۀ شرم وخجالت است،بلکه به هیچ وجه نمیتواندبرای مبارزین واقعی حزب ما(بمعنی وسیع واژه) قابل قبول باشد. آرزومندی این بود که بعد این همه بحران سیاسی- تشکیلاتی،تشدید بی اعتمادی وچند دستگی درداخل خود نهضت فراگیر، نه خود این پیشکسوتان ، دست به اقدامات خودسرانه  وغیر دموکراتیک خواهند زد،ونه برای این گروهک کسی اجازۀ  (بدعت) جدید وفاجعه بار را خواهد داد.
دوم : همه رفقا وتعقیب کنندگان جریانات حزبی ما میدانند ، که  سه سال تمام درراه وحدت دربین دوحزب مبارزه کردیم وبه خبرها وراپورهای رفقای مسوول وحتی به گزارشهای غیر واقعی شان درمورد پیشرفت ، تعمیق وبرگشت ناپذیر بودن پروسۀ وحدت ورفتن به کنگرۀ حزب واحد، اعتماد کردیم ، ودل خودرا (خوش ) کرده بودیم که عنقریب رفقای ما باهم یکجا میشوند. باید اعتراف کنیم که مارا فریب دادند واز اعتماد ما،بی  نهایت سوء استفاده کردند ، وسرانجام دیدیم که چه شد وچه کردند .
این افرادِ محدودِ خودپسند که خودرا باحیل مختلف وفعالیتهای مخفی ازطریق فریب دادن کادرها،قسم خوردنهای دروغین بنام(شرافت،وجدان ونام رهبران متوفای طرف حرمت )،تقارب پلانیزه شده با اعضای خانواده های رهبران عزیز وفقید ما برای کسب حمایت آنها از پلانهائیکه بعدأ غیرحزبی بودن وغیر سالم بودن اهداف شان برهمگان معلوم گردید، اولاًبرمقدرات  رفقا درشورای اروپایی حاکم شدند، وبعدأجلو اسپ شان را گرفته بهر سو وطریقی که منافع شان بود،نه اینکه خود طی راه نمودند، بلکه تعداد زیادی ازصادق ترین رفقای مارا باخود،برای رفتن به آدرسهای نامعلوم همراه ساختند. اما ، خوشبختانه تعداد قابل ملاحظۀ رفقای ما درطول راه ، بعد عدم دریافت جوابهای قناعت بخش ومشخص نساختن آدرسهای جدید سیاسی ومکانی که باید درآن جا(اورتاق) میکردند، راه شان را جدا ساخته یا تیم پیشقراول را تنها گذاشتند ، ویا به آدرسهای قدیمی ومطمین شان برگشت کردند.
سوم : اکنون که درکارکنگره ایکه قبلاً ازطرف خود این باصطلاح پیشکسوتان، بنامهای  کنگرۀ حزب واحد، کنگرۀ وحدت وکنگرۀ احزاب نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان وحزب متحد ملی افغانستان ویا کنگرۀ تاریخی خوانده میشد،باوجود براه انداخته شدن انتخابات ومشخص شدن تعداد نمایندگان درداخل وخارج وطن، بخشی از رفقا که قبلاً تعلق تشکیلاتی با رفقای نهضت داشتند، باثر مخالفت رهبران نهضت ،خاصتاً بخش اروپایی آن که برهمه اموردرآن حزب مسلط اند، ازشرکت درآن کنگره ممنوع شدند، وتخریبات واتهامات درمورد حلقۀ رهبری حزب متحد ملی راطرف توجه قرارداده ویا قبول کردند، ودرنتیجه درکنگرۀ حزب واحد اشتراک نکردند، این سوال پیدا میگردد که چه باید کرد ، وچه راهی را باید درپیش گرفت؟ .
دراین زمینه یگانه گزینۀ عاقلانه، طرف قبول اکثریت رفقا وبی مصرف سیاسی،مراجعۀ همه احزاب، گروه ها وکادرهای حزب دیروز به میز مذاکرۀ وتفاهم رفیقانه غرض از سرگیری گفتگوهای مؤثرو توأم باعلاقمندی واحساس مسوولیت غرض فراهم سازی زمینه برای ایجاد صف واحد رزمی ووطنپرستانه میباشد، که خودمیتواند عامل قوتمند برای تأمین وحدت صادقانه وساختن حزب واحد باشد، حزب واحدی که تشکیل وفعال شدن محدد آن بر اساس نورمها وقواعد دموکراتیک حزب سازی معاصر، خاصتاً دراحزاب دموکراتیک، آرزوی دیرینۀ ده ها هزار مبارز فداکار،باتجربه وآمادۀ هر نوع فداکاری درراه تحقق آرمانهای بزرگ عدالت خواهی وظلم ستیزی میباشد.
چهارم : اکنون که به برکت سخاوت نامحدود رفقای ما درنهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان درمورد تعبیر وتفسیر واژه ها ومورد شناسایی قرار دادن همرزمان ویاران درمبارزه،یا شاید باثر ناگزیری ویا انتقامجویی از حزب متحد ملی که کنگرۀ حزب واحد را یکجانبه دایر نمود، وبقول این رفقا اساسنامه وبرنامۀ حزب واحد را (دزدی) کرد،ویا شاید بنابرسایردلایلی که در (قلب شاعر میتوان معنی واقعی) آنرا پیداکرد، ازیک طرف وازطرفی ، بنابردرکِ عمیقِ فلسفی یی ایدولوگ های سوسیالیزم معاصرو دادن مفهوم جدید وعملگرایانه به(چپ معاصرافغانی)،ازسوی  حلـقــۀ رهبری ( نهضت آینده)،  ما، بی خبران از سیاست،  خوشبختانه خبر شدیم که حزب (پیوند ملی) ، خاصتاً رهبر آن (آقای سید منصور نادری) ازلحاظ فکری،سیاسی وموضعگیری درقبال منافع زحمتکشان ومظلومان افغانستان وجهان ،با آرمانهای مقدس حزبی واجتماعی ( چپ ترین بخشهای جداشده از پیکر دیروزی حزب ما، کاملاً همنوا میباشد . شنیدن این خبر مهم واین رویداد بزرگ که باعث اتحاد وطنپرستانۀ (پنج) حزب نیرومند سیاسی افغانستان گردیده است، بدون شک درآیندۀ نزدیک مردم را شاهد پیروزیهای بزرگ سیاسی خواهد ساخت.!!!!!!!!!!!
پنجم : علی رغم یقین نداشتن  وعدم اعتماد تعدادی از رفقای مسوول دراروپا، که درطول سالهای گذشته (به زعم خودم) آنهارا  دشمن دموکراسی درداخل حزب قلمداد کرده ام، وعلیه پندیدگی تشکیلاتی وخویشخوری ورفاقت بازیهای شخصی شان درداخل تشکیلات  دست به واکنش ومبارزه زده ام،میخواهم با تمام صداقت اذعان کنم وقسم بخورم که من همه یاران وهمرزمانم را بالاتر ازجانم دوست دارم وهیج برتری یی برای احزاب وگروه ها، جز عملکرد وصداقت شان درراه نجات مردم ووحدت رفقا ومبارزین ومبارزۀ عملی درداخل وطن، قایل نیستم. رفقای مبارز وهمرزمان قدیمی ام در نهضت فراگیر جز افتخارات ومباهات سیاسی وشخصی من اند،من برای هرکدام آنها ارزش واحترام بزرگ قایل هستم. ولی اینرا خوب میدانم که ماهمه اسیران استبدادهای تشکیلاتی بودیم وبه آزادی ودموکراسی نیاز داشتیم وداریم.هر حزبی، چه رفیق وچه دوست ومخالف که استبداد تشکیلاتی، خودسری، قوم  وزبان پرستی ،موضع گرفتن درعقب نام وجایگاه رهبران فقید بقصد شکار سیاسی وکسب امتیاز،چپ اشاره دادن وراست خزیدن را پیشه کند، وباوحدت همرزمان تحت عناوین فریبنده مخالفت نماید وبه سیاست شرم آورعدم واکنش عملی وافشاگری  دربرابر کلیه اقدامات شرارت پیشگان داخلی- منطقوی وجهانی ادامه دهد، بدون شک با مخالفت ما وسایر مبارزین وطنپرست مواجه میگردد.
محترم داوود رزمیار رئیس شورای اروپایی نهضت فراگیر درنوشتۀ اخیر شان ازنام کمیتۀ اجرائیۀ (حزب واحد) نوشته اند:(( ائتلاف احزاب دموکرات و ترقیخواه، دورنمای پایه گزاری حزب سرتاسری را در برابر خود قرار داده است. کنگرۀ وحدت نه تنها مغایرتی با این دورنما ندارد، بلکه زمینه های عملی مساعد را برای رسیدن به این هدف دورنمایی ایجاد می کند. ما علاقه مند رشد و نیرومندی هر حزب و سازمان عضو ائتلاف هستیم و ترجیح می دهیم که حزب سرتاسریی که ائتلاف به حیث فرجام مأموریت خود مطرح می سازد، آمیزش احزاب و سازمان های نیرومند باشد.)).
این سخنان واضح هیچ حاجتی به تفسیر ندارد.هدف تیشان از رسانیدن این مژده برای رفقای حزبی یی ما اینست که (پنج) حزب شامل ائتلاف برای تشکیل حزب واحد کارمیکنند. این اقدام بحدی خطرناک است ، که یاحزب پیوند ملی که اساساً ازطرف تعدادی از برادران اسماعلیه مذهب تا حال حمایت شده اند،قربان این قمارسیاسی خواهد شد، ویا رفقای حزبی ایکه بیشتر از چهل سال درپای آرمان وتفکری جهان شمول که تأمین عدالت اجتماعی وبرابری حقوق انسانها درهمه ساحات زندگی درمرکز اهتمام ورسالت شان قراردارد،حزب مشترک را باهر حلقه وسازمان قومی- مذهبی-شخصی ومنحصر به بخشی از اعضای خانواده های مذهبی،برای آن تشکیل نخواهند داد، که تاهمین اکنون حزب متحد ملی را بخاطر رفتن درائتلافی تحت ریاست داکترعبدالله عبدالله،مورد انتقاد شدید قرار داده وآن عضویت را باعث ناکامی وحدت قلمداد میکنند. سوال دراینجاست که آیا، محترم سیدمنصور نادری رئیس ائتلاف نیروهای دموکراتیک وترقیخواه ،چه برجستگی، تقوا، سابقۀ مبارزۀ وطنپرستانه وامکانات ملی ومردمی است، که نه تنها اورا رئیس ائتلاف تعین(انتخاب) نمودند، بلکه بحیث یکی از اهرم های قدرت آینده دررهبری حزب واحد شماره(2) با سایر اعضای سوسیالیست،انقلابی،مترقی  ودموکرات حزب، متحداً سرنوشت آیندۀ وطن ونجات زحمتکشان کشوری را مسیر دهند،که فریبکاران وظالمانِ غارتگر نه تنها درچور وچپاول زندگی ی ایشان تا هنوز مشغولند،بلکهبا تحمیق مردم واغواگری های مکارانه مردم را درجالهای شیطانی شان اسیر ساخته اند.سوال دیگر اینجاست که آیا رفقا:سیدمنصور نادری،ظهور رزمجو(بارز) وسایرین ،چه صفات برتری بررفیق علومی وتیم شرکت کننده درکنگرهء قبلاً دایر شده یی شان دارند، که جزای ابدی جهنم برای شان منظور کرده اند. قضاوت ما باید سالم ودور از کینه وبغض باشد.
 رفقا، مسوولین وکادرهای عزیز حزب !
بیایید، صادقانه آشتی نمائیم وباهم وحدت کنیم وبجای رفتن درائیتلافهای بی مفهوم ومقطعی یی دل خوش کنندهء موقتی، با لشکریان عظیم مبارزین با تجربه ومعتقد به عدالت اجتماعی یکجا ومنحد گردیم ، وپرچم مبارزه را برای نیل به آزادی، استقلال واقعی، تأمین صلح وامنیت دایمی ، نابودی آخرین آشیانه های ظلم، فساد، تبعیض، برتری جوئیهای قومی- زبانی  وکلیه مظاهر ستم ، جهالت ، تحمیق مردم، بنیادگرایی وفرهنگ ستیزی وعلیه هرنوع مداخلهء منطقوی وجهانی  تحت هر نام ( ظاهراً جذاب وفریبنده ) ،ولو ازهرمصدری به وطن ماصادر گردیده ومیگردد،طوری به اهتزاز در آوریم، که دراطراف آن، هر حزب عدالتخواه ، مترقی ،ملی وخواهان دموکراسی( چپیها ومذهبیها)، هرگروه وشخصیت مبارز، وطنپرست وترقیخواه، بطور طبیعی خودرا دریابد، وهیچ مانع وپیش شرطی بسان  بهانه تراشیهای معمول امروز درامر متحد شد نهای رفقا، در آن وجود نداشته باشد .
ما به توان واستعداد رفقای خود باور داریم. آنهائیکه ( گِل را گُل )ساخته وبا آنها ائیتلافها وجبهه های رنگین ساخته میتوانند، رفقای خودشان را که سالهاست بهترین گلهای سرسبدِ ترقیخواهی ،وطن پرستی ودفاع از مظلومان بوده اند،باید باکل دلسوزی واحساس مسوولیت متحد سازند، ویا خود با آنها متحد گردند. رفتن در اتحادهای که خود به دموکراسی،حقوق بشر، تساوی حقوق انسانها، اعتقاد ندارند، ولقمۀ نان وشوکت وزندگی های افسانوی شان از پول حرام،از دارایی عامه وآبله های دستان مردمان تهیدست وبند افتیده درجال فریب ودروغ بدست آمده است، نه تنها قابل اعتماد نیستند،بلکه آنها را دموکرات وترقیخواه یعنی( رفیق ) جازدن، جفا درحق اندیشه وآرمانهای پاکیست که بهترین فرزندان وطن درراه تحقق آن  قربان شده اند.
بیائید ، اهداف بزرگ میهنی ،عدالت خواهی وباور به اندیشه های  تابناک انسانی  را قربان اهداف تاکتیکی ناسالم وزود گذر نسازیم، تافردا نزد اندیشه ووجدانها ومردمان عزیز وطن احساس شرمساری وکمبود نکنیم. چرا استعداد ها وقدرت مانرا درراه برائت دادن،مطرح ساختن وهمراهی با گرو هایی بکار ببریم که دیر یازود، وجدان بیدار وعدالتخواه هموطنان وجامعۀ جهانی درصدد تصفیۀ حساب با آنها وارد عمل خواهد شد.
بیائید، باردیگر تلاشهای وحدت طلبانه را زنده وفعال سازید، واینبار فراتر از اعضای نهضت فراگیر دموکراسی وحزب وطن افغانستان بیندیشیم،وزمینه را درقدم اول برای آغاز گفتگوهای صریح،رفیقانه،،دارای برابری حقوقی(منتفی دانستن کمیت ومنتسب بودن شخصیتهای کلیدی دیروز) وکاملاً دموکراتیک با تمام احزاب خورد وبزرگ، تمامی حلقه ها وشخصیت های رفیق، مساعد سازیم.آغاز این پروسه،اینبار باید هیچ نوع مخفی کاری وفعالیتهای تخریبی زیر زمینی را بهمراه نداشته باشد، وازاین نیز نباید بترسیم که کیها درحلقۀ رهبری ویا دررأس حزب آینده قرار خواهد گرفت.یکی از عوامل اصلی شکست کنگرۀ قبلی ، همین (چانه زنیهای تشکیلاتی وپیش شرطهای غیر دموکراتیک بود) که باید ،تکرار نگردد.
بادرودهای رفیقانه : جلیل پرشور