۱۳۸۹ فروردین ۴, چهارشنبه

اتهامات دوطرفه وتواًم با فحش وناسزا برای بدنامی همسنگران دیروز وخوشنودی دشمنان!

رفقا ودوستان گرامی!


درود به شما:


باعرض تبریک مجدد، به مناسبت نوروز (5689 مین سال بزرگداشت این قدیمی ترین مناسبت پر افتخار مشترک تاریخی ( جشن عظیم فرهنگی) همه گرامی داران این روز نو وجشن کهنسال وسال جدید خورشیدی ، اجازه دهید ، مطالبی را به عرض برسانم که نه تنها نقاط نظر اعتراضی من میباشند، بلکه تعدادی از همرزمان صادق ووفادار ما به امر مبارزه ووحدت ناگزیر وجدا ءضروری کلیه وطن پرستان وترقیخواهان ،رفیق وهمسو، دراین روزها که جنگ وجدل بی مفهوم دربین یاران وهمرزمان ما،شدت گرفته وبدون تردید محکوم به شکست وعدم پیروزی کلیه پهلوانان شامل این معرکه خواهد بود ، درتماسهای تیلفونی شان، ابراز نگرانی میکنند وتشدید این اتهام زدنهای متقابل را دراین لحظات حساس وسرنوشت ساز وطن واوجگیری اقدامات وحدت طلبانه ی رفقا ویاران دیروز ، نه تنها نا صواب ،بلکه زیانبار ارزیابی میکنند وبه آن اعتراض مینمایند.



مارا اعتقاد بر اینست که کدام حزبی ، کدام رفیق وهمراه ما وکدام فعال سیاسی موافق ، مخالف ودشمن و کدام انسان دارای بصیرت وخرد که درآخرین سالهای حاکمیت دموکراتیک خلق افغانستان وحزب وطن شاهد آنهمه تغییرات ، تحولات واوجگیری مداخلات ارتجاع سفاک منطقوی ، عربی وجهانی درامور داخلی وطن مابوده اند ،وهر اقدام دولتمداران ما وحیله ونیرنگ ارتجاعی سرکرده های اپوزیسیون وابسته به پاکستان ،ارتجاع مکار عرب، ایران ، امریکا ،غرب وروسیه ی میراث خوار امپراطوری تزاری را که آنهااز حمایت جمهوری خلق چین نیز بهره مند بودند، خوب به یاد ندارند واین فلم ها ووید یو هارا را که اکنون بروی انترنت افتیده است ، به اضافه ی ده ها مورد از اقدامات مشابه سایر قدمه ها وشخصیت های کلیدی حزبی ودولتی آن روزگار را خود با چشمان بهت زده ی شان به تماشا ننشسته بودند وبه خوبی به یاد ندارند.



باید ، با تمام صراحت بیان گردد که هدف از نوشتن این سیاه مشق کوتاه وناچیز ، چیزی جز معطوف ساختن قلم به دستان (رفقای هم سرنوشت دیروز وباهم دشمن شده گان ) امروز، برای مراجعه نمودن به تفکر وموضعگیری سالم وتواءم با احساس مسوولیت درقبال جنبش وطنخواهی، آزادی طلبی ، ظلم ستیزی ،دموکراسی خواهی ، عدالت طلبی وخدمت به همه انسانهای مظلوم وتهی دست وطن و خواهان تحقق آرمانهای مشترکِ با خاک وخون یکسان شده ومیراث مشترک رزم وپیکار صادقانه یی که بهترین یاران ما درصف ودرراءس حزب وحاکمیت ،خونهای گرم وداغ شان رادراین راه فداکردند واکنون در گورستانهای عمداء چپه شده وتخریب شده، بقایای استخواهای شان باهم یکجا گردیده ودرعالم بیجانی وبی زبانی ، ازبرخورد های (بچه گانه وانتقام جوییهای غیر قابل توجیه) ما، رنج میکشند وبه یقین که با خود خواهند گفت که عجب میراث ودین بزرگ ملی را که ( ما با ریختن خونهاوفداکردن آرمانهای دوران جوانی) مان پاس داشتیم وارج گذاشتیم، این رفقای مدعی ادامه ی آن راه بزرگ انسانی ، دردوران موهای سفید ،کله های تاس شده ،دهن های بی دندان وقامتهای خمیده وجسمهای ضعیف ونحیف شان وبعد سنین پخته گی (بالاتر از 50 الی 80 سال) به جای پیدا کردن راه حلهای منطقی وبرداشت های سالم از هزاران اقدام نیک ومردمی و وطن پرستانه وده ها گناه واشتباه، از جمله نحوه ی برخورد واقدام غیردسته جمعی در آخرین روزهای تغییر حاکمیت واکنون به جای گرفتن درس عبرت واستنتاج منطقی وعلمی ازدیروز،برای درپیش گرفتن راه سالم واتخاذ تدابیر علمی درمبارزه، به جان هم افتیده اند وقسم یاد کرده اند که آخرین امکانات وتوانائیهای باقی مانده ی شان را فدای تحقق اهداف ارتجاع وعدالت ستیزی نمایند، فرا میخوانیم ودعوت به تعقل، احساس مسوولیت وبرده باری مینمائیم..


ما، به حیث فرزندان صادق حزب مان ، به صفت پاسداران تمام ارزشهای عظیم رزم وپیکار دلیرانه ی یاران به خاک افتیده ی مان و بمثابه ی فرزندان اصیل مردمان زحمتکش وطن مشترک وآبایی همهء افغانان وبالاخره به حیث حزبیهای حرمتگذار به خدمات بزرگ وشائیسته ی همه رهبران ، کادرها ها ، اعضا ، هواداران ومدافعین حزب ،حاکمیت و جنبش ترقی خواهی تواءم با عدالت اجتماعی ، صدای اعتراض شدید مان را دربرابر این همه اتهام زدنهای متقابل بین دوصف شکل گرفته فعلی درداخل بدنه ی باقی مانده ی حزب دیروز ، ابراز نموده و از شما (درگیر شده گان جنگ واتهام زنیهای متقابل)جدا ء میخواهیم که بیشتر ازین در توهین وتحقیر همدیگر نقش بازی نکنیدوباعث بدنامی هریک تان، به وسیله ی یکدیگر که عمری درپهلوی هم برضد ظلم واستبداد ، ارتجاع وبیعدالتی رزمیده اید،نشوید.


ما، عقیده داریم که دراین جنگ تبلیغاتی غیر رفیقانه (خودسوز ودشمن ساز)که اسناد وشواهد ارائه شده به وسیله ی دوطرف( کهنه وتاریخ تیر شده ) است، هیچ طرف درگیر شاهد پیروزی را درآغوش نخواهد گرفت وسربلندی کمایی نخواهد کرد. این تبلیغات کاملا ء خصمانه وطعنه زنیهای غیر سیاسی ولاف وگزاف گوییهای بیهوده وتعریف وتمجید های اضافی از افراد وشخصیت های دیروزو امروز واز نخبه گان زبان دار وقلم دار امروز وصف آرایی به نفع ایشان وهم رکابی شخصی با آنها، مشکلات مارا هرگز حل کرده نتوانسته و( گِـرِ هی از گِـر ِه )های متعدد وطن ومبارزین آن را باز نخواهد کرد.


اگر ، بی پرده گفته شود وپای رنجش درمیان نباشد، میتوان با کل صراحت اعلام کرد که همانطوریکه همه منسوبین حزب ودولت آن وقت ، در پیروزیهای وخدمات اجتماعی به نفع مردم سهم داشتند، دراشتباهات وگناه نیز همه ی ما ( بادرجات متفاوت) سهم داریم وهرگز نمی توانیم شانه خالی کنیم. البته بادرنظر داشت این اصل که :( اشتبا هات بزرگان نیز بزرگ میباشد)


باید صریحا ء بیان گردد که اگر به این جنگ تبلیغاتی بیشتر ازین دامن زده شود، بدون تردید نه تنها همه هواداران وسربازان خسته وماءیوس حوادث گذشته ، بنابر عوامل متعدد موجود ( بدون تبصره) دربرابر هم صف آرایی خواهند کرد، بلکه دستان پلید ونا مریی ی وجود دارند که بالای این آتش تاهنوزضعیف ولی سوزنده وویرانگر (پطرول) میپاشند وسوختن وکباب شدن ( ما) را به تماشا می نشینند. بیائید، دل دشمنان مشترک مان را بیشتر ازین شاد نسازید.!


دراخیر این تقاضا نامه ی رفقانه از هر دوطرف ویا ( طرفهای درگیر) خواهشمندیم که از استعمال کلمات رکیکی که به عزت ووقار سیاسی وحیثیت فامیلی رفقا بربخورد برای آن بایدجلو گیری میشد، که نوشتن چنین کلمات با اهداف ، ادعاهای فرهنگی وخصوصیتهای اخلاقی جامعه ی ما ( خاصتا ء) رفقای ما درمخالفت قرار دارد وباعث تحریکات وانتقام جوییهای بیمورد ومهارنشدنی میگردد.


تذکر این مطلب را نیز خالی ازارزش نمیدانم که گفته شود: رفقای گرامی!در برخوردهاوقضاوتهای تان ، این حقیقت را باید درنظر بگیرید که درشکل گیری حوادث سقوط حاکمیت ، کوتاهی های فراوانی از سوی کلیه قدمه های حزبی ودولتی آن روز صورت گرفته است ومختص ومنحصر به این وآن نمیگردد.اگر هدف بررسی وبدست آوردن حقایق باشد ، باید به صورت دقیق وغیر جانبدارانه وبدون دخالت ( حُـب وبُـغض) سیاسی،شخصی ،فرکسیونی ،قومی ،سمتی،وچسپیدن مذهبی گونه به قدسیت رهبران دیروز وبقایای حلقه ی رهبری حزبی ودولتی درقید حیات، دراین مورد تحقیق شودو این تحقیق را باید تعدادی از اهل خبره ،شاهدان عینی ، کادرهای اثر گذار ، مردمان ومشاهدین غیر حزبی وحزبیهای بیغرض وبی فرکسیون که همه ی این اشخاص باید خارج از حلقه ی آتشین مزاج حمایت از فرکسیونها حلقات موجود باشند، انجام دهند.


از آنجائیکه رسیدن به وحدت مبارزین واقعی ،وحدت داوطلبانه ،دموکراتیک وشفاف همه فرزندان اصیل وطن وهمرزمان صادق مان، به رسالت بزرگ ملی هرکدام ما مبدل گردیده است ،نباید برای تحقق این امر بزرگ درنگ نمائیم و کاری کنیم که سنگ اندازی درراه وحدت مجدد رفقا تلقی گردد وباعث سوء تفاهم شود. این وحدت نیز زمانی کارا ، اثر گذار وبه درد وطن ومردم آن خواهد خورد که از یک طرف درشرایط فعلی صادقانه شکل گیرد ، تحکیم پیدا کند وبه ثمر برسد واز طرفی هیچ حزب ، گروه ،حلقه وشخصیت ِ رفیق ِ هواخواه وداوطلب وراغب به وحدت ، ازاین پروسه دور نماند ودربرابر هیچ رفیق ِ رقیب شده وحریف(!)که دارای امکانات درمبارزه ونیرومند شدن حزب واحد باشد، مانع تراشی نگردد، وطوری زمینه سازی شود که دروازه ی هر حزبی صادق ودور مانده از ارتباط با حلقات واحزاب شامل وحدت فعلی، دق الباب شود وبا او موضوع وحدت مطرح گردد واز آن برای مشارکت درپروسه دعوت شود. این دعوت را نیز نمیتوان به وسیله ی افرادی انجام داد که تا دیروز خودشان دشمن آشکار ویا پنهانی وحدت مجدد رفقا بوده اند.


باید اذعان کرد که اگر هدف اساسی وحدت مجدد رفقا، ایجاد حزب بزرگ وطن پرست ، ترقیخواه ، دموکرات وخواهان تاءمین صلح واقعی وسراسری، آزادی ، دموکراسی وعدالت اجتماعی دروطن باشد، وتلاش نماید تا جبهه یِ وسیع ترقیخواهان دموکرات وعدالت طلب را برای خاتمه دادن به ظلم وبیعدالتی ،وطنفروشی وخیانت ملی ولجام زدن به مداخلات خارجی خاصتاء قطع مداخلات نظامی وموجهای تباه کن بنیاد گرایی ، ریشه داشته درمداخلات ارتجاع مذهبی وافراطی پاکستانی، عربی ومنطقه باشد، بائیست که دربرخوردهای مان نسبت به همه گروه ها وحلقاتی که میتوانند درشرایط مساعد تر وبالاثر پیداکردن زمینه های تفاهم وهم سویی،با هم کنار بیایند ومتحد شوند محتاط ودقیق باشیم وکاری نکنیم که ازاختلافات موجود فرکسیونی وشخصی( دیوار چین) بسازیم وفردا پشیمانی نیز سودی نداشته باشد..

،


دراخیر، از همه آنانیکه لاف از رفاقت وهمسویی میزنند واکنون با بغض وعداوت ، لباس زرهی انتقام جویی وگویاافشاگری را به تن نموده وساعتهارا پیهم درعقب کمپیوتر ها ویا میزهای کار شان سپری میکنند وآثار ونوشته جات گویا( افشا) کننده ورسوا ساز ویا تدافعی خلق میکنند، تقاضا میگردد که : بس کنید وبیشتر ازین درعقب( آب رفته بیل نگیرید) ویا (کاه بی دانه را باد نکنید) زیرا نه تنها سودی ندارد ، بلکه عزت ووقار باقی مانده ی مشترک مان را برباد میکند وبس.!


ایکاش، رفقای گرامی ما،دیروز درمورد حیاتی ترین وخطرناک ترین قضایای سرنوشت ساز ملی وحزبی ،با سنجش ،همسویی ،تفاهم ،تشریک مساعی ،احساس مسوولیت درقبال زحمتکشان ورفقا ومتحدین بی خبر گذاشته شده ،مشوره میکردند ، وبا فراخی سینه، تحمل رفیقانه، عاقبت اندیشی ، مشوره با صفوف ونظر خواهی ازایشان عمل میکردند، وبدون بی سرپوش گذاشتن حزب وحاکمیت ودریک کلمه، قبل از بفکر افتادن برای نجات شخصی وفامیلی، درصدد فراهم ساختن قناعت اردوی عظیم ملکی ونظامی مدافع حاکمیت وقت و.... مشترکا ءعمل میگردید وتصامیم شان درحلقه ی ضیق بالا وبالایی محدود نمی شد، واین همه انتقادها وگله وشکایها واعتراضات به وجود نمی آمد.


حال که 18 سال از آن حوادث رقتبار ورویدادها وانکشافات تحمیلی وغیر دموکراتیک قبلی آن سپری گردیده است . لازم وضروری پنداشته میشود که بعد اینهمه درک وفهم جدید از مبارزه،سیاست، حزب سازی، فهم ودرک بیشتر از دموکراسی وارزش های آن، خردرهبری ورهبری جمعی وارزش مندی مشوره ونقاشهای سازنده ، که با کمال تاءسف دراین زمینه ها لنگش های معینی را اکنون بیشتر احساس میکنیم ،تلاش شود که اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم ودوری های موجود وناشی از برداشتها وانقطابهای گذشته را که دستان مداخله گر داخلی وخارجی درعقب آن قرار داشت ودارد، وعقب مانده گیهای سیاسی وفرهنگی ما، به نوبه ی خود درتشدید آن کمک میکند دائمی نسازیم.

باید ،بدانیم که اکثریت قاطع مجموع حلقات رهبری وکادرهای اثر گذار درپروسه های قبلی .وجدید دراشتباهات دیروز وامروز سهیم اند وخود ما دربدبخت سازی ودربدری مان نقش داریم.


گر حکم شود که مست گیرند *** درشهر هر آنکه هست گیـرند !


بادرود های رفیقانه:جلیل پرشور




*********************************************************************************















« سالهاباهم چراغِ جستجوافروختیم

تاره ورسم حصول آرزو آموختیم »

وبعد:

رفقا ودوستان گرامی!

سالهادرسخنان انتقادی علیه لنگشها،خطاها، وکمبودهای اثرگذاران ،درمبارزات درون حزبی مان،میگفتیم که :

هرچه بگنددنمکش میزنند
وای بر آن روز که بگندد نمک !!

آیا، متوجه شده ایم که :شعرِ وجیزهَ گونهءباارزش بالا، اکنون نسبت به هر زمان دیگری ،چقدربرحال واحوال وقیل وقال فردی وجمعی امروزی ما،مطابقت دارد.؟ سوال پیدا میگردد ،که چرا ( ما )به حال نمی آییم؟ چرا ازگذشته هاوتجارب باارزش مبارزاتی گذشتهء خودمان ،وسایر تحول طلبان وطن ،که بانثارخونهای فروان ومعلول ومعیوب شدن بهترین های ما، شکل گرفته وبه دست آمده است، بهره گرفته نمیتوانیم ؛وبرخلاف آرزومندیهای اکثریت رفقا وخواست زمان، که تعدادی از (خودیها !)ی موءثر(!) وغاوردرشکل گیری گروه های تشکیلاتی موجود واتخاذ تصامیم، هرروز بر قوتمند ترکوبیدن طبل جنگ وجدال درون حزبی( درسطح حزب دیروز) که منجر به تشدیدبحران افتراق وجداییهای دایمی خواهد شد، اصرار و اقدام میکنند، کار موثری را برای کنار آمدنهای اکیداء ضروری وگریزناپذیر -انجام نمیدهیم.

بااینکه خوب میدانیم که شعار ها وفریاد های وحدت طلبانه و تقاضاهای مکرر فردی وجمعی رفقا-برای ترک دشمنیهای جانکاه وروان سوز همرزمان ودل خوش کن برای دشمنان خلق ،ازطرف آنانیکه تصمیم به ادامه ء دشمنی های بیمفهوم وحفظ دایمی فرکسیونهای شان که هدفی جز - فعال نگهداشتن دوکانک های سیاسی دارای مراجعین محدود ، ندارند،برای آ ن اقبال پذیرش نخواهد یافت که تعدادی غرض تصفیه حسابات شخصی وفرکسیونی دیروز ،خاصتاء ( دوران قدرت )، هنوز به اهداف تصفیوی ودرانزوا کشانیدن های رقبای شان پیروز نشده اند.اما ، جای تاْسف دراینست که سوخت این مرحلهء جدید انتقام جویی باردیگررفقای خواهند بود که به هیچ وجه منفعتی دراین کارزار ،ندارند.

این رویاروییهای موجود،بازهم به قیمت تلف شدن بخشی از امکانات مشترک ، ناامید شدن وکناره گیری تعدادی از شخصیت هااز فعالیتهای موثرترسیاسی و به اتلاف کشانیده شدن استعداد های باارزش تعدادی از کادرها ،این(سرمایه های واقعی وطن وامید زحمت کشان هم دیار ،برای رسیدن به آزادی، عدالت ودموکراسی واقعی )گردیده وشایقین جدال واتهام زدنهای های چند جانبه ،بدون احساس مسوولیت وترس از بدتر شدن شرایط وبرباد شدن امکانات باقی ماندهء جمعی رفقا وهمراهان ، راه نا صواب شان را ادامه خواهند داد.

درچنین حالتی، تمامیت خواهان ،دشمنان همسویی ومصالحهء ضروری، صادقانه وواقعاء رفیقانه ،افراد از خود راضی ومدعی وراثت وحق به جانب بودن دربسا مواردکلیدی فکری ویا ( متولیان ووصیان ) تشکیلاتی ،ثابت کرده اند که به هیچ صورت تابع اهداف جمعی وخواسته های معقول اکثریت وحدت طلب حزب( به معنی وسیعتر)،همنوا شدن با شرایط مبارزه ءعلمی وعملی درداخلی وطن و همسویی بارفقا ونیروهای تحول طلب ودموکراتیک واقعی فعال پروسهء موجود مبارزه،نیستند. زیرا، این افراد وحلقات خودسر ،نه دیروز ونه امروز خودرا دربرابر نهادهای موجود ُفعال وواقعا ء طرف ضرورت وشکل گرفته به صورت دموکراتیک ودربرابر کلیه اعضای عادی حزب، جوابده وگزارش دهنده نمی دانند. درغیر آن باید هر اقدام سیاسی وشخصی مضر وحتا مفید فردی ولی موءثر بالای حزب وسرنوشت سیاسی وشخصی اعضا،رفقا وجامعه، وهر نوع اقدامات خودسرانهء این افراد وحلقات،که بدون مشوره وتصمیم جمعی اتخاذ میشد ویامیشود، بدون درنظرداشت روابط شخصی وفرکسیونی وبا بیطرفی وقاطعیت تمام ،مورد کنترول وبازپرس دقیق قرار داده میشد وشود.

این نظریات پیشنهادی وانتقادی ، برای آن درشرایط فعلی مطرح میگردند که تعدادی از افراد وحلقات معلوم الحال وخود محور، سالهاست که ازمحبتها واحترام سنتی رفقای ما استفاده کرده ونیرو وتوان ایشانرابه جای استفاده ءمعقول درراه تحکیم پایه های حزب واحد وسمت دهی مبارزه به سوی اهداف وطرق سالم ُ برای بزرگ نمایی شخصیت های ضعیف خودشان ،به مصرف میرسانند ومیخواهند به صورت غیر قانونی واجباری وبا تمام (چشم سفیدی سیاسی ) خودرا به رسم پار وپرار(ابداءتکرارناشدنی)تا آخرین لحظهء حیات ،بالای شانه های خستهءنسل قدیمی مبارزین درحالی حمل کنند ؛ که نه تنها سهم شایسته وفراخور حال وموقف دیروز شان را درراه بازسازی تشکیلاتی ووحدت مجدد مبارزین، سمت دهی سالم مبارزه درشرایط جدید، مطابق توان وظرفیتهای شان، سهمگیری شایسته ،مشهود وتواءم باعلاقه مندی واحساس مسوولیت ،ایفا نمی کنند، بلکه تعدای ازین افراد که باید برای جبران خسارات ناشی از موضعگیری،های جفاکارانهء شان درحق رهبران، حزب ، مردم وحاکمیت دیروز ،بیشتر از سایرین میدرخشیدند وتلاش میکردند؛ واز این یگانه طریق ،کسب اعتماد مجدد مینمودند، برخلاف تمام اصول وپرنسیپ های تبلیغ شده درگذشته از طرف خودشان،هر اقدام وفریاد وحدت طلبی را به سنگ ناحق(تکفیر) کوبیدند وبا فتواهای غرض آلود وناجایز ،حکم شکستن هرقلم وبریدن هرزبان راستگو وحقیقت بین وصریح را صادر کردند.جاه طلبی تعدادی از این افراد وبعضی از نو به دوران رسیده های شان به حدی رسیده بودوهنوز دراین جهت خطا فعال اند، که قریب است ، بعضی خودرا انسان های زمینی نیز ندانند. آنها ، از برکت بیتفاوتی ،گذشت های بیجا وغیر ضروری صفوف دیروز وامروز، قریب است ، درغیاب کاردینال های سیاسی ، اعلام (تقدیس )شان را خود به اطلاع ( خلق الله)برسانند.

اکنون ،که به برکت مشارکت جمعی رفقا،فشار تادیروز روبه تزاید کادرهای وحدت طلب واحساس مسوولیت قدمه های بالایی رهبری احزاب متحد ملی ونهضت فراگیردموکراسی
وترقی افغانستان،زمینه های مساعد ادغام تشکیلاتی دربین دوحزب برادر میسر گردیده است ،وطوریکه اظهار نظر میکنند که این آغاز کار برای کنار آمدن ووحدت با سایر جزایر وحلقات رفیق ورفتن به سوی کنگرهء واحد همه حزبیها( رفقای دیروز وامروز)میباشد؛امیدواریم که انکشافات منفی وجنگ تبلیغاتی دربین بخشها وفرکسیون های سابق وموجود رفقا، مارا از نیت اصلی نیل به وحدت صادقانه ووسیع الشمول،به سوی (سُراب ) نکشاند وباعث شکست امیدهای تازه درحال جوانه زدن وحدت طلبان که اکثریت قریب به اتفاق همه رفقای وابسته به تشکلهای موجود وبیرون باقی مانده از این تشکلها وحلقات، نگردد .


رفقای گرامی !

اجازه دهید ،بااستفاده ازاین نوشتهءپیشنهادی-انتقادی ، موارد زیر را مطرح نماییم.

اول: آیا ، این تبلیغات ‮موجودرفقا، علیه همدیگر شان ،درشرایطی که عنقریب انتخابات پارلملنی آغاز میگردد وگروه های مختلف سیاسی وشخصیت های مستقل وقومی- ملی،برای احراز کرسی پارلمان ،ثبت نام میکنند ودست به تبلیغات میزنند،تا بارفتن درشورای ملی وازطریق این عمده ترین وقانونی ترین مبارزه درشرایط مبارزات سیاسی وطرف حمایت جوامع دموکراتیک، استفادهء وسیع نموده ودر امر اداره ومشارکت درسیستم دولتی ،نقش شان را ایفا کنند.این درحالیست که مبارزات سالم سازی امور مختلف سازمانی وداخل حزبی ،خاصتاءمبارزه علیه انحرافات وکجروییهای افراد وحتا حلقات ،بی اهمیت قلمدادنمیگردد ، ولی ،بایدشکل این مبارزه ومیتود آن را براساس منافع دور ونزدیک اهداف بزرگ سیاسی وآرمانی ،بصورت علمی ودقیق انتخاب کرد.نباید،منافع تاکتیکی ورقابتهای سیاسی، بسیاری از امتیازات ودست آوردهای قیمت تمام شدهء مبارزات مشترک راکاملاء زیر سوال ببرد وقربانی نماید.

دوم : آیا، این کارزارتبلیغاتی موجوداز طرف همه جوانب ذیدخل دراین معرکه ء تمام عیاری که اگر عقل بر احساسات وعداوت های داخل حزبی ،که به اثراقدامات تکروانهء افراد وحلقات مختلف حزب وحاکمیت ،در دیروز وامروز شکل گرفته وبالاثراهمال وعدم مسوولیت پذیری وگزارش دهنده بودن بالاییهادرحل سوالات ونواقص ،قوام یافته است،غلبه نکند، واستعمال هر آنچه بنام سلاح غیرمجاز به (اساس منشور انسانی وقبول شده ء رفاقت وهمسویی )است ؛ ودر چانته های فکری وآرشیفی طرفین موجود وتا حال نگهداری گردیده است،ادامه یابد،فاجعه بارتر خواهد شد.

سوم : اگر دراین معرکهء رفقا علیه همرزمان ویاران دیرینهءهمدیگر ، شخصیت های ذینفوذ ودلسوز برای همه اطراف وگروه های متاءسفانه جدا شده ازهمدیگر، وارد میدان نگردند واحساس مسوولیت ودخالت غیر جانبدارانه ومستقل تواءم بااحساس مسوولیت نکنند ، خسارهء آن بیشتر به آنانی میرسد که سرنوشت خودرا با تمام قاطعیت وایمانداری ،باسرنوشت حزب ومیراث هزاران شهید ،دهها هزار معلول وصدها هزار یتیم وبیوه ودرد دیده ومستمند وملیونها انسان زحمتکش وطن ،گره زده اند ،نه به به آنانیکه ، به یکباره گی دانشمند ونقاد ودیگر اندیش گردیده وداروندار وافتخارات متعدد یک نسل فداشده را باکل بیرحمی وقساوت (لحاف کهنه میخوانند).تعجب آورتر اینکه این قماش آدمها، مورد تعریف وتمجید سخاوتمندانهء آنانی قرار میگیرند که بزعم خودشان:(پل پای اندیشه ورزان ،مبارزین وبزرگان) دیروز راتعقیب میکنند.

چهارم : درشرایطی که گروه های مختلف سیاسی ومذهبی وطن ، درصدد تشکیل اتحاد ها وایتلافهای جدید اند، وجنگ بیرحمانهء تبلغاتی وخصمانه ء رفقای ما، علیه یکدیگر شان شدت پیدا میکند،چرا،نه تنها همرزمان ما،بلکه هزاران انسان امیدوارشده به شکل گیری وحدت رفقا واتحاد وطنپرستان عدالتخواه وواقعاء دموکرات وطن درداخل وخارج ازمیهن،ابراز نگرانی وتشویش جدی نکنند ونگویند که :آیا،این ناسزاگوییها وطعنه زدنهای متقابل کادرها ومسوولین فعلی وقدمه های بالایی دیروزحزبی ودولتی (رفقای گرامی)ما،از همان تدابیر فعالیست که سیاسیون دور اندیش وفعال وصاحب اهداف بزرگ دورنمایی ووطن پرستانه ومتعلق به یک حزب بزرگ وتاریخی، برای وحدت صفوف خودشان و پیدا کردن متحدین جدید،غرض رسیدن به اهداف ملی وآرمانی شان،خاصتا ء در شرایط بحرانی وطن ،تشدیدروبه تزاید فقر ،بیکاری وتنگدستی اکثریت مردم ،موجودیت نظامی-سیاسی بیشتراز(۴۲) کشور خارجی واحتمال هر لحظه درحالت سقوط قرارگرفتن وطن به کام بنیادگرایان خون ریزتر خارجی وعمال داخلی آنها،ازطرف حلقات وشخصیت های حزبی اتخاذ میگردد که درنبرد برضد جابران وظالمان ستمگر داخلی و درکوره راه های مقاومت وپایه داری علیه مداخله های لجام گسیخته و(حشر) دسته جمعی ارتجاع جهانی ، رشد کرده ودرطی ۴۵ سال مبارزهء سازمانی، ۱۴ سال قدرت دولتی را به دست داشته وبا وجود دشواریها ودادن تلفات عظیم انسانی وتلف شدن مردمان بیشمار، خدمات قابل قدری به انسانهای زحمت کش وطن انجام داده است.هرکس حق دارد از ما بپرسد که،آیا،ادامه دادن به مبارزه ورسیدن به اهداف مطلوب عدالت خواهی ودموکراتیزه شدن تمام شوون زنده گی مردم ،که هدف اساسی مبارزهء تان وادعای همیشه گی تان است،بااین شیوه های تبلیغاتی وفعالیت های سازمانی ای،امکان پذیر خواهد شد، که خود ستیزی ودشمن ومخالف فراموشی،درمرکز توجه پیشکسوتان ومدعیان پیشقراولی درمبارزهء تان قرار دارد!؟

پنجم : آیا، مدعیان ادامه دادن راه حزب دموکراتیک خلق افغانستان وحزب وطن، صدرنشینان جلسات وحدت طلبی وتقارب های رفیقانه در آلمان وهالند،سازمان دهنده گان و رونده گان به سوی کنگره های (حزب وطن وحزب واحد)وسراینده گان غزلها ونواهای دلنشین ومات ومبهوت کنندهء (چپ افغانی)وسایر حلقات وشخصیت های وحدت طلب وواقعا ء مبارز ،جداءناگزیر اند که بعد جلسات وحدت طلبی درهالند ، هامبورگ وبصورت اخص درداخل وطن وصدور قطعنامه ها وتبادلهء اسناد،اعلامیه ها وتبریک گفتن ها،و...در آستانهءانتخابات شورای ملی وشوراهای ولسوالیها،چنین بحران جدید تفرقه واتهام را دامن زده ودرتعمیق اختلافات حل ناشدهء دیروز،چنین موضعگیری را اتخاذ کنند؟ آیا ، این اقدامات بکار بسته شده، بیانگر خامی سیاسی تاهنوز درد آور ومایوس کنندهء رفقای ما نمیباشد.؟

ششم : ازمن وسایر منتقدین کمبود ها،نارساییها واجراآت ناسالم دیروز وامروزِتعدادی غیر مسوول وواجب الاحترام دایمی که برمشکلات موجود ما،افزایش بعمل میآورند، نترسید وبه خشم نیایید، چون مادشمن نیستیم و هرگز هدف بدی دربرابر هیچکدام شان نداریم . حقیقت اینست که دل ما به حال مجموعی رفقا وجنبش وطن پرستانه ایکه در راه ایجاد،فعال شدن واحیای مجدد آن زحمات فراوان کشیده ایم وتلفات مجموعی نیروها وحلقات وطن پرست، دراین راه جداءقابل ملاحظه است، میسوزد.پرسش ما اینست که چه سودی برای مقاله نویسان وارایه کننده گان اسناد ،خاصتاء بخشهای (طعنه زنی، وناسزاگویی )میسر خواهد شد، درحالیکه (حوادث یاد شده ومعلوماتهای جاداده شده درآنهاونحوهء برخورد وعملکردهای حلقات بالایی ومسوولین (بااندک استثنا)،بدون مشوره با قدمه های همیشه فداکار(صفوف) درمقابل چشمان ما ومردم ما، به وقوع پیوسته است وهرکدام ما، درحد توان ،برداشتها وقضاوتهای مستقلانهء مان را درزمینه داریم) و بارها این نواقص بزرگ سیاسی وحزبی راکه قیمت بزرگی بابت آن پرداخته شده است، مورد انتقادهای کتبی وشفاهی جدی قرار داده ایم.

هفتم : باید رفقاوفرزندان واقعی زحمتکشان وطن،وهمهء هم آرمان مانهای مان را برحذر سازیم ، که تیم (نفت پاش و خلق الساعه برای تعمیق اختلافات )از همان بدو این کشمکشهای موجود،وارد میدان گردیده وتلاش میکند ، تا این (تنور سیاسی) را داغ وداغ تر سازد ، تاباشد برای مدتی طولانی تر ،برای خود به قمیت سوختن ما ویاران ما،نان پخته کنند.ازینرو ،برای مشتعل نگهداشتن این آتش تا هنوزخودسوز ولی مفیدبه حال دیگران ،سرمایه گذاری میکنند واشک (تمساح )میریزند.باید،بار دیگر پرسیده شود که آیا،ماحصل این بجان هم افتادن هاوتوهین وتحقیر همدیگر مان ،توشهء درنوردیدن راه دراز وپر از دشواریهای متعدد مبارزهء کنونی وفردای ما، خواهد شد.؟ آیا، شوقی ها ومفتون های این جنگ وطعنه بازیها،به مراد دلشان خواهند رسید؟.آیا،به این حقیقت تلخ اندیشیده ایم که، ما آخرین رشته های باریک تاحال نگسسته وضعیف روابط وتقارب را ،برای (ابدالابد) به دستان خود ما ،قطع نمیکنیم.؟

هشتم :آیا،رفقای ما،به صفت دارنده گان یک داعیه وهدف عالی انسانی ،فکرکرده اندکه ،این نامحدودبودن ساحهءانداخت بدترین وخطرناکترین اسلحهءتبلیغاتی،درصورت ادامه یافتن،روزی از کنترول خودشان خارج ودردستان مهارناپذیر (دایه گان مهربان تر ازمادر!!) قرارنخواهد گرفت؟ آیا ،روزی فرا نخواهد رسید،که اگرتصمیم آتش بس بگیرند، قطعات وقوماندانهای یاغی وخودسر، خودرا تابع قرار ایشان نسازند ومعرکه ،بدون موجودیت طرف های اصلی، دربین وکلای خود خوانده ادامه پیدا کند.

علاوتا ء،باید متذکر گردیم که: این جنگهای (گلادیاتوری) فقط به بقای امپراطوری های موجود می انجامد وبس ، این حرکتها ،هرگزباعث تمرکز نیرو وقوام تشکیلاتی مورد نظر مانخواهد شد.باید،ازخود بپرسیم که آیا، دستآوردی قابل لمس از این تخریبات وسند کشیهای متقابل نصیب کدام شخص وجناح وفرکسیون گردیده است؟ آیا ،بعد نشستن جوش وآرامش این دیگ تا هنوز(پُر ازنفخ وباد ِسیاسی)،همه از اقدامات دشمنانهِ بکار بسته شده درحق یکدیگر ،مایوس ونادم نخواهیم شد . ما،باورداریم که اگر ذره ای احساس مسوولیت ،دوراندیشی وحسابدهی به مردم ورفقا وجود داشته باشد،پشیمان خواهیم شد.

نهم : باوجود اعتراض رفیقانه درمورد بی تفاوتی قدمه های بالایی حزب دیروز ودست بالای دست نشستن شان درجریان این کشمکشها وسایر قضایا، باید صریحاء ابراز نظر گردد ، که علت عدم مداخله وبی اثر بودن اقدامات احتمالی شان دراین گونه موارد، ناشی از موضعگیریهای تشکیلاتی وفرکسیونی یکجانبهء شان است، که بعد سقوط حاکمیت حزب وطن ،ازطرف آنها اتخاذ گردید.نمیتواند منطقی باشد که معاونین، اعضای هیت اجراییه،پیش گامان کمیتهء مرکزی وسایر چهره های موءثر که معاشات وامتیازات شان را تااخیر ماه حمل ۱۳۷۱ ،اخذ نموده بودند، به یکباره گی نسبت به همه مسایل بیتفاوت شوند وجنگ طولانی یاران وحتی مخلصین خودرا به تماشا بنشینند.

همه میدانیم که اگر اولیای امور درفامیلی ،چه خورد وچه بزرگ ، درکشمکش های اعضای آن خانواده ودر اختلافات خواهران وبرادران، ازبخشی از آنهابنابر دلایل موجه وغیر موجه ویا حُب شخصی وحتی تصادفی، حمایت کنند، حمایت واعتماد جانب دیگر را ازدست میدهند ، ودرحل پرابلمهای بعدی به آنها مراجعه نمیگردد.اما، اعضای خانواده باید این را درک کنند که تمام عمر را درجنگ وستیز سپری نموده نمیتوانند، زیرا ،این مناقشات درونی،نه تنها خانواده را بیشتر متلاشی ودرمعرض نابودی کامل قرار میدهد،بلکه خوشی وآرامش فردی را نیز ازهمه میگییرد ودلگیر میشود.بناء ،به فرزندان خانواده لازمیست که برای حفظ آبروی مشترک، زنده گی کمتر بادرد سر وسعادت وخوشبختی فردی، بینهم بنشینند ومشکلات شان را درغیاب بزرگان بی تفاوتشده وتماشاچی حل وفصل نمایند.آنها، باید این حقیقت را درک کنند که درصورت علاج ناپذیر بودن اختلافات، دارایی پدری را ترکه نموده وبا تفاهم واتفاق از هم دور وجدا شوند، اما، نباید بعد جدایی به جنگ سرد کشنده وهرلحظه قابل تغییر به جنگ گرم وکشنده تر ادامه دهند.آنها ،میتوانند،دورازهم ،نه به صفت اعضای یک خانواده ونه به صفت خواهران وبرادران خون شریک وعزت شریک، بلکه به حیث دوستان و آشنایان خوب به زنده گی وفعالیت شان ادامه دهند ودرروزهای (بد)، که زنده گی وبقای تمام شان با تهدید به (مرگ) مواجه گردد واحساس غمشریکی بردشمنی ،عقل بر احساسات خشک وکینه توزانه و نیازمندی بقای(فزیکی وسیاسی)دروجود شان غلبه نماید،به داد وکمک یکدیگر برسند.اخر ،چرا جنگ ، چرا فحش وناسزا وتابه کی؟؟؟

رفقای گرامی!

چرا،کسانی به خود حق قوماندانی واجاره کردن تشکلات،تعین سرنوشت رفقا ،دهلیز فکری وافق دید وطرز نگرش مارا،واگر اجازه داده شوند،طرزنان خوردن ولباس پوشیدن وبه کجا حق رفتن ونرفتن وباکیها حق معاشرت داشتن ومحدودیت ساحهء بیان نوشتاری وگفتاری و مشخص ساختن دوستان ومخالفین را مطابق برداشتهای غرض آلود ،تاریخ گذشته ودرمواردی عقب مانده وپر ازرنگ وبوی متعفن( قومی-زبانی وفرکسیونی)،به خود اختصاص داده اند.؟چرا، تعدادی از کادرها،خودراقبل ازرسیدن دریک پست تشکیلاتی مورد نظرشان، (بانگ زن)دموکراسی، تساوی حقوق افراد،منادی(!)مبارزه علیه نابسامانیها، فرکسیون بازی وقوم پرستی وهر نوع اجراآت ناسالم تشکیلاتی، جامیزنند ولی وقتی باثر معامله گریها وقراردادهای به گمان خودشان(مخفی) درراءس تشکیلی قرار میگیرنذ، با شاه دوشمشیره همنواگردیده، وحتی درگردن زدن آنانی کمر (همت) می بندند، که دستان لرزان آنهارا روزی به مکر وحیله وادار به حمایت خود ساخته بوده ورای کمایی کردند.نزدما این سوال لاینحل مانده است که هدف ما،مبارزه درراه وطن وسعادت مردم آنست ،ویا غلام شدن واطاعت کورکورانه ،از مرشدین خشک وخودخواه وجاه طلبی که حاضرند ،همه تلف شویم ولی (ذوات محترم) درراءس باقی بمانند، ولو در قاعده (چندتن محدود حامی برای باج دادن)باقی بماند.این وضعیت ناگوار ،باوجود تغییرات اخیری که در وضع الجیش نیروها وصف آراییهای جدید وحدت خواهی تا هنوز نا تکمیل ودرحال آسیب پذیر بودن، دراروپا ادامه دارد ،ونگرانیهای قبلی فرزندان صادق حزب را ،برطرف نکرده است.تنقیص وتزیید کردن خودسرانه وحق سکوت دادن برای جلو گیری از یاغی شدن تعدادی از مقام داران قبلی شوراهای اروپایی ،ترفیع دادنها وبرطرفی های عمدی ونظامی گونه،آنانی که شاید یکی دوباری برخورد انتقادی داشتند،همه گواه آنست که سرنوشت مارابه سان تعدادی از اراکین دولتی کابل(حکومت مرکزی)تعین نمیکند .

ترس بزرگی که اکنون وجود دارد ،آنست که تعدادی از رفقا، به این نتیجه رسیده اند که تیم جدیدی دراروپا، برای بقا درسطح مسوولین این منطقه،تلاش میکنند،تا به توافق وقراردادی دست یابند، که درضمن ادامه، حیات سیاسی(رهبر مآبانه)،بتوانند، مع الخیر ،همین تیم بدون تغییر به (کنگرهء وحدت)درصورت برگزار شدن ،مارش کنان بروند ودرآنجا باحریفان داخل وطن ،که باقبول هزاران زحمت،محرومیت ، تهدید، قربانی وفداکاری ،درفش افتادهء رزم وپیکاری را که دیگران درعقب میزهای گرم وسرد اروپا ،ادعای دفاع وچسپیدن به آن را مینمایند،برافراشته نگهداشته اند، دست وپنجه نرم نموده ودرصورت ( چِت )شدن ایشان،خلعت پادشاهی) رادرآنوقت بی رعیت ویا کم جمعیت به تن های مبارک(!) شان کنند. این مورد را باید جدی بگیریم واجازه ندهیم که محصول تلاشهای صدها رفیق مبارز وواقعاء حزبی ،به خاطر اغراض واهداف شخصی ،چند نفر خودپرست،برباد گردد. این،همان افرادی اند ،که هیچگاه دل شان به خاطر بی اتفاقیها وبربادیهای حزب، مردم ومجموع رفقا وهمسنگران،دردی به خود راه نداده است وهیچگاهی رفقا را به سوی وحدت صادقانه دعوت نکرده اند وفقط خودرا میخواهند وبس .!

اکنون، بسیاری از رفقا وکادرهای حزب ما، به این یقین رسیده اند، که دربرابر فعالیت های علنی ومخفی آنانیکه خواسته اند وتلاش دارند، تا از رفقای ما به صفت اسیران تشکیلاتی ومریدان عقاید بی خریدار ودنباله روان پیران (بی طریقت) استفاده نمایند، بی تفاوت باقی نمانده وبه آنها، یک(نی) یی دایمی بگویند وازوجود سازمانها وفعالیتهای وطن پرستانهء روزمرهء شان ،کابوس دخالت ومداخله های فرکسیونی (مسافرتهای مخفی وشبانه) را که به منظور (کُند ساختن ویا خراب کردن) وحدت رفقا وشکل گیری سازمانهای کشوری وحدت طلب ،صمیمی وانتخاب شده به شکل کاملا ء دموکراتیک،برای آن بگیرند که دلهای این افراد محدود هرگز به حال رفقا وحزب نسوخته ونمی سوزد، بلکه ایشان تشویش تیم کاری وهم پلان خودرا دارند، که مبادا( خدای ناخواسته«!!!» ) مردمان عادی نشورند واز پرنسیپ ها، دیسیپلین واصول سازمانی(!) که همان (منافع شخصی ،فرکسیونی ودیدضیق)خود شان میباشد،سرپیچی نشود، وانقلاب تشکیلاتی ای رِخ ندهد که آنها اصلا ء انتظار آنرا ندارند.اما ، باید دانسته شود که این روز واین قیام صفوف درراهست.

سرانجام ،میخواهیم از هزاران کادراثر گذار،پرمدعا ،(صاحبان مناصب ومقامات عالی حزبی وحزبی-دولتی‌)،خاصتاء ازبخش های وسیع کادرها وشخصیت های مجرب و واقعاء مبارزورفیق بپرسیم که، تا به کی منتظر وتماشاچی هستید وتحمل این بربادیها را دارید. تابه کی باید درانقطاب ها وبحرانهای درون حزبی، بالاجبار کشانیده شویم ودربرابر یکدیگر ،به خاطر مصلحتهای فردی وگروهی قربان شویم وبروی یکدیگر خنجر جفا وبی مروتی بکشیم. ماُ چرا منافع بزرگ سیاسی ووطن شمول را فدای حمایت از منافع فردی وفرکسیونی بسازیم. همهء ما، به خوبی درک کرده ایم که سالیان دراز ، مطابق اوامر ورهنمودهای بعضی از(بالا) متاءسفانه(بد؟)را بد و(خوب؟) را خوب گفتیم وبعدها پشیمان شده ایم.مادرک میکنیم که سیاسیون ، به سان سایر آدمهای زمینی اشتباه میکنند، به خطا میروند، فاجعه می آفرینند وتباهی بار می آورند. درحالی که همین آدمهای زمینی وخاصتاء سیاست مداران باوجدان ، رهبران آگاه وفداکار، زعمای فقیر مشرب،غیر مفتون به مال ومنال دنیاُ،درراه سعادت مردم شان وکل بشریت ، حماسه های جاویدان می آفرینند، الگوی تقوا وتواضع میگردند ونفس « اماره » را زیر پا میکنند واز مال دنیا هیچ جیفه ای به جا نمیگذارند.

نسل فدا شده وبه خاک وخون خسپیده ء حزب ما ومتحدین آن ، به شمول هزاران شهید وطندوست وباتقوای غیر حزبی وحتا ضد حزبی ما، رفته گان ورهبران فقید حزب ودولت ما، از این گروه دوم اند که روح همهء شان را شاد میخواهیم.اما باوجود همه حرمت گذاریها واحترام ما دربرابر رهبران به ابدیت پیوستهء مان،آیا، منطقی ،مفید ومنطبق با معیارهای قبول شدهء حرمت گذاری به انسانها وجایگاه شایسته ء هرانسان ،لازم است ، که به طور همیشه گی این بار را حمل کنیم وبر بردوش های مان این وجیبه (!) راکه بایدبه خاطر نامها،جایگاه،فهم ودانش ،سن وقواره ،قوم وزبان،ذیحق بودن وتحمیلی بودن ایشان ، جنگ وجدال را همیشه زنده نگهداریم و همه اهداف وآرمانها ووظایف مان را فراموش ویادردرجه های بعدی اهمیت قرار دهیم.آیا،اینعمل های ما،منطقیست.؟فراموش نکنیم که قبل از سقوط حاکمیت حماسه سراترین های امروزکه درضدیت بادیروز ورهبران آنوقت ،یک جمله از مقالات طویل خودرا نگفته بودند .البته،فراموش نکنیم که حرمت ما به شخصیتهای زندهء رهبری دیروز، کاملا ء به موقف وعملکردهای سازندهُ وحدت طلبانه،دوری از فرکسیون بازها ومداخلات غرض آلود شان درفعالیتهای سیاسی وتشکیلاتی احزاب وحلقات رفیق میباشد.ما، مناصب ومقامات را احترام نمیکنیم، بلکه شخصیتهای باتقوا، وطن پرست،خودگذر وفداکاران باشهامت را که تمام رفقاومردم زحمت کش وطن را به طور یکسان دوست داشته باشند،احترام میکنیم.(احترام واعتماد،درمقابل عمل نیک حزبی وسیاسی ،بیطرفی مشهوددربرخوردباگروه ها وحلقات حزبی وصادقانه)

بیایید ، صادقانه وبا شهامت تصمیم بگیریم که هرگز به خاطر خشنود شدن هیچ شخص ،گروه،مقام ودولتی، بزرگان ،همراهان وفداکاران مان را تخریب نکنیم وکم اهمیت جلوه ندهیم.باییست درضمن حرمتگذاری به نام ومقام معنوی رهبران وبزرگان فقید خود مان وتمامی مبارزین ووطن پرستان گروه ها وحلقات دیگربه شمول(مخالفین )، به خود اجازه ندهیم که درزیر نام رهبران دیروز، برای خود مسند، سنگر دفاعی، ستیژ منفعت جویی ومطرح شدن وتفرقه جویی بسازیم وعامل تفرقه وکینه توزی دربین یارانِ خود شویم و خودرا ( وکیل ووصی )ایشان ،جابزنیم . این مورد اخیر، نه تنهابسیار شرم آور وخفتبار است ،بلکه زمان این ادعا ها وحتی وصیت ها،اگر واقع هم شده باشد ویا شود، سالهاست که سپری گردیده است.

درنهایت، ازهمه رفقا وهمرزمان عزیز (رفقای دیروز ورقبای امروز و «متاءسفانه دشمنان»امروز) {دارنده گان سند وبی سندان مستند گوی} ،صمیمانه خواهش میکنیم که به جنگ کشنده ومایوس کنندهء تبلیغاتی تان هرچه زودتر خاتمه دهید ومارا ازاین سرگردانی وعذاب رهایی ببخشید.آنچه به اشتباهات وبه قولی(خیانت )های دیروز وامروز، افراد واشخاص درداخل حزب ودرطی سالیان حاکمیت تعلق میگییرد، باید گفته شود که بسیاری از رفقا ، خواهان رسیده گی « کاملا ءشفاف،بیطرفانه وعاری از حُب وبغض وموضع گیریهای ازقبل تعین شدهءتغییر ناپذیر دشمنانه ،به این مسایل مهم اند، اما، محل با اعتبار وجایگاه شایستهء‌آن ،کنفرانس وسیع ویاکنگرهء حزب ویا هر مرجع بزرگ وقانونمندِ دموکراتیکی میباشد که همه جوانب ذیدخل در ماجراها وفعالیتهای دیروز وامروز سیاسی- حزبی مان، به آن توافق یابند.

این مرجع ویاگردهمایی وسیع ،قانونمند وجداء دموکراتیک،بدون تردیدباید حضور نیرومند همه احزاب،گروه ها وحلقات جداشده از پیکر حزب واحد رادربرداشته باشد. اگر نام این جلسهء بزرگ را کنگره قبول نماییم، این کنگره ،باید بسیار دموکراتیک ودور از فعالیت های مخفی وهمیشه رندانهء افرادی باشد،که برسرنوشت رفقا ازحلقات مخفی دردرون تشکلهای حزبی جا گرفته اند .آن گردهمآیی باید مصوون از توطهء ها ومانورهای فرکسیونی وتدابیر زیر زمینی واوپراتیفی قدرت طلبانه وفعالی شکل گیرد که با کمال تاءسف ، با استفاده از اعتماد ها ی زوال ناپذیرتعدادی ازرفقا، تا کنون دراجراآت تشکیلاتی بعضی ازنهاد ها واحزاب رفیق ،حاکم است.

درپایان این یادداشت ،ازهمه شخصیتهای موءثر،بااحساس ودلسوز به حال سرنوشت مجموعی رفقا ونهضت عمو می وطنپرستانه، تقاضا میگردد، که وارد عرصه شوند وبه این جنگ وجدال بیهوده وزیانبار خاتمه دهند. تماشاچی ماندن بیش ازاین ،زیانهای جبران ناپذیر دیگری را برپیکر زخمی وخون آلود جنبش آزادی وعدالت خواهی وحق طلبی وارد میکند.

رفقای عزیز ! خانهء تان را آتش گرفته است، آیا این آتش را خاموش میکنید ،یاني ؟!!

همرزمان گرامی! جنگ وجدال وتبلیغات لجام گسیختهء شما،علیه همدیگر تان ، مایهءتاءسف عمیق ونگرانی بیش از حدِ رفقاودوستانی گردیده است که ابداء نمی خواهند ،شمایان،یکدیگر تان را با چنین الفاظ وکلماتی اهانت کنید، که مفادی از آن متصور نخواهد شد.((این نصایح پدرانه«!» نیست، عذر وخواهش رفیقانه است.))


باذروهای های رفیقانه: جلیل پرشور


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.