۱۳۹۰ بهمن ۴, سه‌شنبه

وطنپرستان واقعی منافع بزرگ وآرمانی را ،هرگزقربان اختلافات شخصی وگروهی نمیسازند!


آیا ، ازطریق دایر کردن کنگره ها وکنفرانسهای سرتاسری متعدد و از طریق نهایی ساختن انقسامها وانقطابهای فعلی دربین رفقا ،یاران قدیمی
دارندگان عقیدۀ مشترک و لشکریان دارای راه ورسم واحد رزمی ویا خیلی بهم نزدیک ، خاصتاً درشرایطی که بدست ابرقدرت یکه تاز ومغرورِغیر جوابده دربرابر بشریت وسازمانهای جهانی وبیتفاوت نسبت به تلفات عظیم بشری وفقیرترشدن ملتها، ومتحدین منظقوق وجهانی آن ، بدترین سرنوشت نه تنها برای مردم ما رقم زده  
میشود، بلکه تمامیت ارضی این وطن مشترک وآبایی ما ، درمعرض ازهم پاشیدگی ، فروپاشی وتجزیه قرارداده شده است، آیا، واقعاً میتوان با  
وجدانهای راحت دربرابر مردم وهمراهان سیاسی - فکری ازخود واقدامات این چنانی خود دفاع کنیم،واحساس غرور وسربلندی نمائیم.؟
مارا عقیده براینست که:جزدوراندیشی، احساس مسوولیت،تحمل دیگراندیشان خودی ومخالف،پیاده ساختن شیوه های دموکراتیک فعالیتهای تشکیلاتی، محدود ساختن زمینه های تاحال حاکم خودخواهیها، خودمحوریها،ارجحیت قایل نشدن به رفاقت بازیهای قبلی فرکسیونی وقومی ونچرخیدن پروانه وار بدور تشکلاتی که خود به آنها وابسته ایم، بقیمت نادیده گرفتن موجودیت وارزشهای واقعی دیگران، تشخیص سالمِ متحدین وکنار آمدن حتی با مخالفان ودشمنان وطندوست و عدالتخواه ،برای نجات وطن از نابودی حتمی، ازطریق مساعد ساختن زمینه برای شکل گیری صف واحد ملی برای مقابله با اهداف
پلیدغارتگران وعدالت ستیزان خونریزو بی فرهنگ داخلی ودشمنان منطقوی وجهانی وطن مشترک مان ، نمیتواند گزینۀ  باارزش تر، مفید وانسانی یی دیگری قابل پیاده کردن باشد، که باید هرچه زودتر و
 بدون کوچکترین تأخیر وتعلل جاگزین نمایش( قدرت ،عرض عضلات سیاسی، ،تخریبات دشمنانه ودور ازفرهنگ سیاسی ،حزب سازی وتقسیم مجدد ساحۀ قدرت(!) دربین رفقا  ما باشد . 
  آیا ، متهم ساختن وتقسیم رفقا از طرف چند فرد مغرض، مشکوک  وبدنام ، به گروه ها وشخصیتهای (مالیخولیا، خاین، وطنفروش ومعامله گر) بدون ارائۀ کوچکترین دلیل وسند،صرف بخاطر خشنودی سران گروه  طرف حمایت ویا شبکه های پشت پردۀ داخلی وخارجی ،ومهمتر وخطر ناکتر ازهمه قبول کردن این جعلیات ویاخموشی و بیتفاوتی دربرابر چنین فعالیتها ازطرف کادرهای واقعاً حزبی و وطنپرست، دربرابر این رسوائیها وفاجعه که جز آبرو ریزی وتوهین به همه ارزشهای سیاسی وانسانی میباشد، آیا ، میتواند تأمین کنندۀ منافع سیاسی آبرومندانه برای شخصیتها وحلقات سیاسی ومدعی ترقیخواهی ودفاع از آرمانهای دموکراتیک باشد.؟
وقتی درمورد جفاکاران واقعی بحق حزب وحاکمیت دیروز، مهر سکوت بر لب میزنند، بکدام حق ، بهترین رزمندگان دیروز حزبی(نظامی وملکی ) فداکار را درسطح کوچه وبازار مورد حمله قرار میدهند،درحالیکه گویی بادشمنان قسم خورده ودایماً خاین به مردم وعدالت اجتماعی آتش بس اعلام کرده وموضع مشترک غیر اعلان شده را اتخاذکرده اند. ما باید دیروز را  درکلیه موارد،ابعاد،سطوح وانکشافات خوب وبد،موافق ومخالف فراموش نکنیم. آنهائیکه سردرکف گرفته وشب وروز درجبهه ومقابله  بادشمنان،سپاهیان ورزمندگان حزبی وغیر حزبی مدافع حاکمیت را همراهی ورهنمایی کردند وامروز نیز بدون آرامش درفکر تداوم مبارزه وبرافراشته نگهداشتن پرچم آرمانهای صلح،ترقی وعدالت اجتماعی ،درحدود توان،ظرفیتها وبرداشتهای شان از سیاست مبارزه میکنند ولی درحلقات( من وتو) نیستند، باید آنهارابابدترین وشرم آورترین کلمات یاد کرد،متهم نمود وتخریب کرد.؟آیا این نوع سیاست ،عمیق ترین گودال انسان ستیزی، جفاکاری،سقوط اخلاقی وبدترین تعریف از سیاست وتجاوز درحق آزادی،کرامت انسانی وحقوق مسلم انسانها وخیانت عمدی درحق حزب ، همراهان ورفقا نیست؟.
دراین زمینه  مدعیان رهبری وپیشکسوتی با چنین فعالیتها وخوش خدمتیهای رفاقت ستیزی وجعل وتوهین رفقا ورقبای سیاسی ، اکیداً بایدهمراهی نکنند،تماشاچی نباشند واقلاً درظاهر صف خودرابا افراد کرایی وتصادفی ویا(نفوذی دشمن) جداکنند، درغیر آن باید تداوم این کارزار تبلیغاتی را تراوش فکری، بیانگر اهداف وپلانهای آنهایی دانست که رقیب را تحمل ندارند ولوآن رقیب ازبین خودشان قد راست کرده باشد .  
 چرا ما حق ویا مکلفیت نداشته باشیم که دربرداشتها وطرز دید ومضمون ونحوۀ فعالیتها وشناسایی دوستان ودشمنان واقعی وطبیعی آرمانها ومردمان زحمتکش وطن ما،بازنگری وبرخورد نقادانه ننمائیم . درشرایطیکه امروزهمۀ بشریت به چشم سرشاهد تجاوزات،چپاولگریها وخونریزیهای دشمنان صلح ،عدالت وبرابری حقوق جمیع بشریت که همان سیستم امپریالیستی واستعماری سفاک است،میباشند،وآنها دیروز با حیل شیطانی ،باهمنوایی ومساعدت عقبمانده ترین،متحجرترین حلقات داخلی وابلیسان منطقوی درسقوط حاکمیت وحزب ما وده ها حزب ودولت مردمی که نام( یاغی) را بالای آنها گذاشته بودند وهنوز تعدادی شامل آن لیست شان است،عمل کردند و اکنون تحت نام دفاع از دموکراسی،نابودی دیکتاتوریها ودفاع از مردمان ملکی، سرنوشت کشورها وملتهارا تعین میکنند، ودرپی تغییر نقشۀ کرۀ زمین وتقسیم مجدد جهان دربین«  دیناسورهای نظامی- اقتصادی » بهر سو لشگر کشی میکنند، وطبل جنگهای مقدس را بصدا آورده اند،چرا ازجو مساعد فعلی به نفع مردم وآرمانهای انسانی قربانی شده استفاده نکنیم .باید با عقل سلیم وسنجش دقیق وخالی ازریا وتعصبات کور، حلقه بازی وآغشته به تفننهای فتنه انگیز سیاسی ، به این قناعت ودرک برسیم که : آیا ،دشمنان وطن ما ،متجاوزین منطقوی وجهانی اند، ویا فلان حزب رفیق وفلان رئیس ویا تیم رهبری احزاب ملی ومترقی بیرون از تشکیلات فلان حزب (...). باید ازعقل، منطق ،وجدان واحساسات وطنپرستانه دراین  موارد خواستار مشوره ورهنمایی گردیم. 
انکشافات اخیر در اقدامات وعملکردهای احزابی که (ما) آنهارا به احزاب رفیق مسما کرده بودیم ، بیشتر به خودکشی  سیاسی،تقابل جنگی ،اوج قساوت وبیرحمی درمورد یکدیگر ومنافع دراز مدت ووسیع زحمتکشان خواهان حاکمیت دموکراتیک وعادلانه بوده ، و میتواند نوعی به مدح وصفت مخالفین ودشمنان تفکر وآرمانها ی مشترک ویا زمینه سازی برای چنین اقدامات باشد ، این نوع فعالیتها ازچشمان تیز بین وجستجوگر فعالان سیاسی هرگزمخفی باقی مانده نمیتواند.اگر تعدادی بنابر علاقمندی های عاشقانۀ سیاسی ویا احساسات آتشین گونۀ تشکیلاتی وحلقه بازی، ازنشر هرنوشتۀ فتنه انگیز، هراتهام شنیع،هرفحش وناسزا در حق هردوست ورفیق دیروزی ولی رقیب تشکیلاتی، بخود میبالند وتیلفونی بیکدیگر آدرس وعنوان نوشته را خبر میدهند،باید خوب بیندیشند که آدرس دشمنان قسم خوردۀ شان عوضی داده شده است،این خوشیهای بیمورد ومقطعی را باید تحویل نگیریم ودرپی ترمیم خرابیهای بوجود آمده درپیکر حزب مشترک وصیقل دادن تفکر مشترک مان باشیم، نه درپی تخریب آخرین امکانات محدود باقیمانده .باید مشترکاً تلاش کنیم که درشرایط دشوار فعلی ،چه نوع سیاست وخط مشی را درپیش گیریم که برای مردم جذاب باشد وافراد وحلقات تحول طلب وعدالتخواه را متحد وبخود نزدیک سازد، نه اینکه با اقدامات بچگانۀ سیاسی رفقا وکادرهای باارزش را یا ازدست بدهیم ویا مأیوس وگوشه گیر سازیم. این نوع سیاست جز جفا درحق مردم،وطن، حزب وآرمانهای ما وخدمت به دوام اشغالگریها، تجاوزات خارجی وتداوم جنگ، ظلم،بیداد،غارت وتحمیق مردم به وسیلۀ شیادان معاصر،چیز دیگری نمیتواند باشد.
باید خوب بدانیم که درپی هر جنگ گرم خونین وهر مناقشه وجنگ سرد، حتی برای حل پرابلمهای سیاسی افراد وحلقات داخل یک حزب ، ازجمله رفقای شریف وپراگنده شدۀ ما،این مذاکره، تفاهم وصلح است که طرفدار دارد وحمایت میشود.بیائید،به جنگ واهانتهای متقابل خاتمه دهیم وآگاهانه وبا فرهنگ عالی سیاسی که درمکتب خراب شدۀ با افتخار مان سالها تدریس گردیده است، سیاست کنیم وحتی به آدرس دشمنان مان اهانت وناسزا را روا ندانیم .سیاست ابتذال وناسزاگویی نیست.
قوت، بقا وپیرزوی ما، دروحدت ماست !

عقیده وباور محکم داریم که :

وطنپرستان واقعی، منافع بزرگ وآرمانی را ،هرگزقربان اختلافات شخصی وگروهی نمیسازند!

بادرودهای رفیقانه: چلیل پرشور

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.