بازهم درپای صحبت با همرزمان عزیز ما
طرف خطاب من،رفقا وهمرزمانی اند، که با تمام وجود شان، باهمۀ احساسات وعشق وطنپرستانۀ شان به میدان مبارزه داخل شدند، هیچ دسیسه وتهمت برای منحرف ساختن ومأیوس شدن آنها از مبارزه،حزب ودفاع از آرمانهای عدالتخواهی وتشدید بر مبارزه علیه ظلم داخلی ومداخله های خارجی یی توام با خونریزی وچپاول داشته های مادی وفرهنگی ملتهای دربند کشیده شده ازجمله مردم افغانستان، موثرواقع نشد و تاهنوز وبدون شک تا آخرین لحظات زندگی با رفقا ،همرزمان وعقیدۀ بزرگ انسانی شان ودرپهلوی زحمتکشان وطن وجهان قرار خواهیم داشت.
درآینده نیز تدابیر فعال ارتجاع ،خیانت وجفاکاریهای داخلی، ذره یی از ایمان وپایداری مارا صدمه زده نتوانسته وبرخلاف نیات شوم مغرضین ودشمنان رنگارنگ، پرده های کشیده شده یی دوری وتفرقه را ازهم میدریم ومتحد ویک پارچه همدیگر راحرمت نموده وبا اعتمادبزرگ سیاسی،سرنوشت تاکنون واحد مان را، ازگزند اغیار ورقبا ومخالفین جاگرفته درلباس رفاقت ودلسوزی، درامان نگهمیداریم.رفقای عزیز!
درسهائیکه باید از انقلاب وحوادث خونین ( ثور)
آموخته باشیم، بدون شک رهنما ورهبر خوب اقدامات جمعی وفردی یی سیاسی وحزبی ما
میباشند، بشرط آنکه با چشمان باز،اسناد وحقایق راببینیم وبخوانیم وبا گوشهای شنوا
فریاد های زجه ونالۀ همرزمان را بشنویم وبا صداقت وتصمیم قاطع ازطریق ترک دشمنیهای
شخصی وتصفیه حسابات فردی خود(ما) نهضت وطنپرستانه وعدالتخواهانۀ وطن راوادار به
دادن (کفاره وتاوان کجروییهای)خود نسازیم ،وهمین لحظه تصمیم بگیریم تا از (مورچل)های
خودساخته بنام(اصول وپرنسیپ) که چیزی جز جال شکار پرندگان نیست، مردانه وباارادۀ
بزرگ انسانی وجرأت سیاسی وحزبی خارج شویم، وهرکدام ما داوطلبانه تر نسبت بدیگری،
بسوی رفقا ، بطرف آنانیکه بناحق آنها را دشمن (کثیف) قلمدادکرده ایم،بشتابیم،ویک
دیگر را درآغوش بگیریم وبا سردادن گریه وریختن اشک ندامت ازکار کردهای نادرست
وفرصت سوزمان،صف واحدی را باردیگر بوجودآوریم که مایۀ افتخار خودما، ضامن اتحاد
بزرگ وطنپرستان وعدالتخواهان، باعث آرامش ارواح سرگردان همه مبارزین وقربان شده
گان نبرد علیه ظلمت وجهالت وتسکین دهندۀ دردها وآلام هزاران خانواده وهمرزمان
منتظر فرارسیدن (روزوحدت وآشتی رفقا)گردد.
این روزآمدنیست واین آشتی وتفاهم دربین لایه های
اصلی مبارزین صادق وحزبیهای واقعی تحقق یافتنیست، زیرا،ما راهی برای بقا، مبارزۀ
هدفمند وتحقق اهداف بزرگ انسانی ملیونها انسان مظلوم، توهین شده وطرف غارت وتجاوز
قرار گرفته ،جز وحدت وترک دشمنیهای داخلی و(پوچ) موجود نداریم.
شاید برای تعدادی خواندن این جملاتی که با اشک
وطپش قلب همرا است، خنده آور ویا(مضحک ) باشد، اما،برای مبارزین واقعی،برای
فرزندان واقعی مردمی که بارها طرف اشغال،تجاوز وچوروغارت همسایگان وابرقدرتان قرار
گرفته اند،هرگز نباید قابل قبول باشد که بقیۀ عمر شان را درادامۀ دشمنیها وتبلیغات
منفی علیه همرزمان شان سپری نمایند.
وقتی به مجموع رویدادهای بیشتراز دو دهۀ
اخیرافغانستان،آن بخشهائی که درمقابل دیدگان مردم واقع گردید، ازجمله: ( بحران های داخل حزبی « ح د خ ا » ، «حزب وطن»،تشدید
اختلافات حلقات بالایی وپائینی ی حزب ودولت درمورد نحوۀ کنارآمدن با طرحهای سازمان
ملل متحد،این سازمان جهانی ی همیشه زیرفرمان امریکا ومتحد ینش وگروه های جهادی- سیاسی تفنگداروطرف حمایت غربیهای دموکرات،
عربهای بنیادگراوتسلیمی ی قدرت که بعداً پیروزی مجاهدین نامگذاری شد، اجازه نیافتن
حضرت صبغت الله مجددی به سپری کردن دوماه رهبری توافق شده درپاکستان، به حاکمیت
جهادی،اعلام امارتهای اسلامی تا سرحد قریه وقشلاق،به تقسیم منابع دولتی وشخصی بحیث
مناطق متعلق به فلان قوماندان،حزب وقوم، تقسیم وترکۀ همه داراییهای مردم بشمول
طیارات ،راکتهاوتانک وتوپ بنام غنیمت(قیچی کردن قالینها وفرشهای دولتی به آغاز کاردفاتردولتی درسرحد فرهنگ مندوی
مجاهدین برای رسیدن به اهداف نیک انسانی وتحقق آنچه رسالت میهنی ووسیع شمول مان
قیمت یافته اند،همین اکنون بدون شک به حزبی یکپارچه،آگاه بعمق دشواری ها،مبتکر، خبرساز،
مطرح وقابل محاسبه درعرصه ها و بازیهای داخلی وخارجی، دارای برنامۀ علمی وشناخت
دقیق درمورد توان های کمی وکیفی وعمق باورها وپابندیهای احزاب وحلقاتی که
آنها راهمسنگران عقیدتی وسیاسی ویا متحدین
خود وانمود میسازیم، وبا تعدادی از آنها توافقات وقرارداهای اتحادی- سیاسی را امضا
کرده ایم، ضرورت جدی احساس میگردد.
غیرخودمحور،خدمتگار
مردم وجدأ متواضع ولی صاحب غرورملی ورزمی
،ادامه دهندۀ صدیق وانتخاب رهبری یی ضرورت داریم که متواضع،عادل،دموکرات ،دشمن
تبعیض وقاطع درمبارزه باشد !
رویدادها، مبارزات وتاریخ طولانی نبرد ومقاومت
ملتها وکشورهای مختلف جهان،در راه کسب
آزادی،استقلال،رشد مستقل ملی وبسیج مردمان زحمتکش جهان برای بیرون راندن
استعمارگران واشغالگرانِ کشورهای خورد وبزرگ،بدون دادن آگاهی کافی سیاسی وملی،
ازطریق ارتقا دادن سطح درک، دانش، گرفت وچگونگی های مختلف روان شناسی ونحوۀ کنار
آمدن با مردمان تحت ظلم واستبداد داخلی وخارجی، هیچوقت بسادگی میسر نگردیده وبدون
قبول قربانیها وتحمل درد ورنج فراوان، همراه نبوده ونخواهد بود.
سرزمین مشترک افغانها،چه دروجود جغرافیای
تاریخی، پهناورودرخشان گذشته اش،و چه درقالب
جغرافیای سیاسی یی که بعد قیچی کردنهای بیرحمانۀ پیکرش بدست استعمارفرنگی وبخششهای
خائنانۀ ملی ی سلاطین وامرای جباریکه متأسفانه تاهنوزطرف حرمتِ تعدادی ازمتعصبین
(کوته نظر)،هیچگاه آرامش وصلح را بمفهوم واقعی آن تجربه نکرده است، واز زمانه های
بسیاردور، قتل، کشتار وجنگهای مقاومت علیه اشغالگران ویا برای اشغال و غارت دیگران
راباخود همراه داشته است. این سناریو بشکل خونین تر آن،اکنون بنام حمایت از حریم
شریعت ودین اسلام ویا(کفر ستیزی)، جان هزاران مسلمان ومدافعان داخلی وخارجی نظام
موجود وتعداد بیشمار مردمان بیگناه ،ساکنان محلات زیرعملیات، عابران ومسافران را میگیرد.
هدف
ازبیان این مطلب اینست که با کل تأثر وحتی مأیوسیت باید به ناتونائیها وعاجز بودن
نه تنها مردمان عادی وطن،بلکه به عدم توان تصمیم گیری وخود ارادیت نیروی عظیم
کادری وفعالان سیاسی هم حزب وهموطن مان،اعتراف کنیم؛ واین مشکل را که درحقیقت
مصیبتیست بزرگ وبسیارزیانبار،اندکی به بررسی بگیریم، ولو راه حل عاجلی را درزمینه
مطرح نتوانیم.ادامه دارد
ج - پ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.