۱۳۹۱ خرداد ۲۹, دوشنبه

ما از این استعداد آقای ( نور )بی خبر بودیم !




             ما از این استعداد آقای ( نور )بی خبر
 بودیم !

تا چندی قبل فکر میکردیم که جناب نوراحمد نور،برای رسیدن به اهدافش فقط از زور کار میگیرد، اما جریان مشاجرۀ طولانی درمورد مسایل تشکیلاتی کنگرۀ حزب مردم افغانستان  با رفیق شیرمحمد بزرگرنشان داد که آقای نوراحمد نور، استعداد بزرگی درامور یک نوع تجارت خاص دیگری نیز دارند، که تا حال عملی شدن آن تنها از طرف شبکه های بزرگ جهانی که کار شان تغیرات سیاسی وکنترول کشورها واحزاب جهان برای تحقق اهداف شوم شان وبسط وگسترش ساحۀ نفوس ونفوذ آنها میباشد ،امکان پذیر بوده است وبس. 
موضوع ازاین قرار است که طوریکه رفیق یعقوب هادی در مقالۀ افشاگرانۀ دقیق ودلسوزانۀ حزبی شان پرده از دسایس ومخفی کاریهای تیم وحدت ستیز وسیطره جو برمقدرات رفقا ی حزبی نوشته اند، نوراحمد نور،شفیق الله توده یی، داوود رزمیار وهم رکابان خاص شان در جریان فعالیت های سیاسی اخیر مربوط به کنگره، ازهمه امکانات وتوانایی های شان برای به مسند نشانیدن نماینده خود شان از طریق عزل رفیق بزرگر استفاده کرده اند.
جریان گفتگوی تیلفونی بین رفیق شیر محمد بزرگر وآقای نورمحمد نورازین قرار است:
( آقای نور، با بهره از استعداد ، تجارب تشکیلاتی ویکه تاز بودن درامورات حزبی بنابر اعتماد بیجایی که بالایش شده بود،و خاصتاً باثر حمایت تیم قوی یی حامی اش در شورای اروپایی غیر دموکراتیک که اکثراً همراهان تحقق پلانهای بعد پلینوم(18) اش بودند،صدها بار مسوولین نهضت درداخل وطن را به بیراهه کشانیده وپلانهای تشکیلاتی- سیاسی اش را بالای آنها عملی ساخته است.
نامبرده در آخرین تماس خود با رفیق بزرگر،بعد آنکه به مقاومت وسرپیچی یی نسبی مواجه میگردد،تغیر تاکتیک داده وبرفیق بزرگر پیشنهاد میکند که: ما باحفظ حرمت بخودت وقدردانی از زحماتت درطول سالهای گذشته،برای حفظ وحدت رفقای حزب مردم افغانستان، تصمیم گرفته ایم که برای شما درصورت منصرف شدن از مقام رهبری حزب وقبول نمودن رفیق داوود راوش به حیث رئیس حزب ،مقام با عزت رئیس مؤسس نهضت(حزب) را طور دایمی،درج اسناد حزبی بسازیم  وموتری را که فعلاً از آن استفاده میکنی ومال حزب است، برایت ببخشیم وسند«  قبالۀ » آنرا برایت بدهیم.
آقای نور،فکر میکند تا هنوز درقدرت است ورتبه های اعزازی ( کرنیل وجرنیل ) را بمانند شاولیخان برای سران قبایل  حامی خانواده ونادرخان برادر عهد شکن وخاینش به قرآن ومردم افغانستان میبخشد، ویا از عملکردوتاکتیکهای  آقای کرزی استفاده کرده ،رتبۀ اعزازی ( بابای ملت )برای ظاهر خان را برمردم تحمیل وخود رئیس جمهور میشود. جناب نوراحمد نور هرگ فکرنمیکرد که لطف شاهانه اش ازطرف رفیق شیرمحمد بزرگر رد میگردد،درحالیکه طرف مقابل نیزتعهدات حزبی و منافعی دارد که نمیتواند آنرا نادیده بگیرد.
بهر صورت برای ما ازهمان روزدوم کنگره معلوم بود که کنگره به مشکلات عمدی مواجه گردیده وبقول رفقای رهبری حزب ،تیم اروپایی، دررأس آقایان نور، رزمیار، توده یی، طلوع، صدیقی وسائرین  ،باعث این همه مشکلات گردیده که درنتیجه نه تنها گنگره به ناکامی مواجه گردید،بلکه افتراق ،بی اعتمادی وتنش رادربین حلقۀ رهبری حزب بوجود آوردند، ورفیق داوود راوش قربانی این پلانها وهوسرانیهای تیم همیشه وحدت ستیز وخودمحورگردید.
درچنین حالتی، آیا برای شخصیتها وحلقات حزبی واقعاً خواهان تداوم مبارزه ودفاع از قهرمانیها وفداکاریهای حزب دموکراتیک خلق افغانستان که جفاهای بکاررفته علیه این حزب ازطرف پیشکسوتانِ معامله گروخودکامه بمراتب بیشتر ازدشمنان آن میباشد،سزاوار وشائسته است که با لبهای دوخته،چشمهای نظارگروبیتفاوت ویا باگذشت های شرم آور واغماض حقایق،زمینه ساز تداوم سیطرۀ دشمنان حزب بالای فرزندان واقعی آن وخودشان گردند،واین مکاره های سیاسی را بجزای اعمال ناجایز وضد حزبی یی شان نرسانند.
ما به این عقیده ایم که : تنها وحدت صادقانۀ کادرهای مبارز وواقعاً حزبی میتواند،خودمحوران وخودکامه ها را از حق تعین سرنوشت ما بدستان ناپاک ایشان،محروم وسلب صلاحیت کنند و غرض کسب آزادی عدالت ودموکراسی برای افغانستان،اولاًخود درداخل حزب خودما ازنعمت آزادی،دموکراسی وتعین سر نوشت مان بدستهای خود مان،برخوردار گردیم،زیرا هیچ انسان،گروه وکشور وابسته ومحکوم،کوچکترین کاری برای رستگاری وآزادی دیگران انجام داده نمیتواند.
وظیفۀ وطنپرستانۀ ما درشرایط فعلی اینست که: بیائید،آزادی را ازبندرها نمائیم ودشمنانش را از صفوف خود بیرون پرتاب کنیم.این اولین اقدام درراه نجات زحمتکشان وطن اززیر چکمه های خونین مستبدین،استثمارگران وغارتگران داخلی وخارجی میباشد.
بادرود وسلام : جلیل پرشور

۱۳۹۱ خرداد ۲۶, جمعه

مرگ مبارز زنی کم نظیر




 مرگ ویدا کارمل،یک ضایعه است


درهمین دقایقی که این جملات ناقص را می نویسم، سراپای مرا غم واندوه بزرگی در هم پیچیده است، که تصور ودرک آن برای افرادیکه شرایط زندگی واحساس مرا ندارند مشکل است.


این غم بزرگ ،مرگ نابهنگام ،ویدا جان کارمل ،خواهر عزیز،مهربان،بافرهنگ وفرزندی واقعی برای شادروان ببرک کارمل وافتخارات بزرگ ایشان میباشد. ویدا کارمل، تمام صفات قابل قدر ودرخور ستایش انسانی ایرا داشت، که هر انسان وهر خانواده به داشتن آن ممیزات افتخار میکند.


ویدا کارمل،بحیث الگوی خوبی،صمیمیت رفیقانه وانسان با ارزشی بود که همین اکنون هرخانوادۀ حزبی وهر که اورا میشناخت،بدون شک درماتم وسوگ عظیم قرار گرفته است .


باین مناسبت دردآفرین ومصیبت بار،بخاطر وداع همیشگی آن خواهر عزیز، مراتب تسلیت عمیق خودم، اعضای خانواده ام وتعداد بیشماری از فامیلهای خانوادۀ بزرگ مان را برفیق داغدیده عصمت سادات، اولادهای ایشان، بخانوادۀ مصیبت رسیدۀ شادروان ببرک کارمل،خاصتاً بمادر رنجدیده ودرغم نشستۀ ویدای جاودانه شده، تقدیم داشته وروح آن خواهر گرامی را درپهلوی سایر اعضای خانوادۀ به ابدیت پیوسته یی شان وهمه دارندگان سنگر مشترک که قبلاًبابدیت پیوسته اند ،شاد وآرام آرزونموده ،بعد تقدیم درودهای بی پایان بروح آن آزاده زن همسنگر،برای جمیع اعضای خانواده ها وخواهران ومادران متأثر شده از این مرگ زود رس،صبر وشکیبایی آرزو میکنیم.


 باعرض تسلیت مجدد وابراز غم شریکی: جلیل پرشوروجمعی از خانواده ها ورفقای حزبی درسویدن

۱۳۹۱ خرداد ۲۵, پنجشنبه

ازگریه های عاشقانه تا سکوت واعمال جفاکارانه




ازگریه های عاشقانه تا سکوت واعمال جفاکارانه

به درستی میدانیم که در سیاست دوست دایمی ودشمن دایمی وجود ندارد، چرا که فراز و فرود وسبک سنگین شدن وزمانی بودن این مناسبات با نظر داشت منافع جمعی سازمان های اجتماعی سیاسی چون دولت، احزاب، جنبش ها، نهضت ها وسایر تشکلات اجتماعی شکل میگیرد.

همینگونه وقتی در درون خود این اجتماعات رفتار های افراد جداگانه در تعویض دوست به دشمن ودشمن به دوست محسوس وملموس میگردد، این چنین رفتارها بصورت معلوم متاثر از منافع فردی میتواند باشد. در این حالت (تعویض دوست به دشمن واز دشمن به دوست) مفهوم اصطلاح مروج سلیقه رفتاری را افاده نمیدهد بلکه به مثابه رفتار جفا کارانه نسبت به اهداف تعهد شده ومسئولیت در قبال آ ن در‌واقع به انحراف از اندیشه باوری می انجامد.

امروز ما این چنین رفتارهای جفاکارانه وانحراف از اندیشه باوری را در سکوت عاشقان سینه چاک رهبر فقید ما رفیق «ببرک کارمل» در برابر توطئه یکی از خانه‌های مشترک سیاسی رهروان آرمانهای حزبی که آن رهبر فقید مارهبری میکرد بخوبی مشاهده میکنیم. این سکوت ما را به یاد گریه های عاشقانهء وداع ووعده سپاری ها، به روح آن رهبر زنده یاد در دل تاریخ مبارزات سیاسی کشور ما می اندازد.

یکی از آن عاشقان سینه چاک رفیق پنهان شده ولی محرم راز های توطئه گرانِ توطئه علیه یکی از خانه های مشترک سیاسی ما یعنی «حزب مردم افغانستان» شفیق الله «توده‌ای» است رفیق توده‌ای که از تودهء حزبی ها پنهان ولی درجمع دسیسه سازان عیان است. این همان رفیقی است که هدیه جاکت شُسته شده رفیق «ببرک کارمل» را به یک تن از حزبی ها مهاجر و آواره در بالین جسد خفته آن مرد بزرگ حکایت میکرد ، نه تنها آنانی را که در این وداع حضور داشتند به آه و افسوس کشاند، باور دارم هر آن رفیق عزیز ما که این مراسم را از طریق ویدیو ها مشاهده کرده اشک احساس رفاقت هم باوری و هم پیمانی را تحفه این وداع نموده اند. اما امروز در برابرچشمان ترانه سازآن گریه وفریاد و از کنار او جریان سیل توطئه، خانه مشترک ما را تهدید میکند، مگر زانوی این رستگار ترینِ خموشان را هم «تر» نمیتواند؟ عزیزان! مگراین طلسم است ؟ نه این خموشی به خاطری که آن توده ائی ؟ محرم خلوتگاه توطئه گران است

بیاد میاورم که به اساس ضرورت‌های حزبی 3 مرتبه با این رفیق پنهان از حضور وعیان در غیاب تیلفونی تماس گرفتم اتفاقاً هر 3 مرتبه این رفیق را با نور احمد نور در لین تیلفون یافتم. واتفاقآ یک مرتبه هم که به اساس هدایت وحدتخواهان با نور احمد «نور» تماس گرفتم درست همان رابطه بر قرار بود و «نور» به توده ائی گفت «ملگری هادی په لین کی دی بیا وروسته خبری کوو» منظور این است که برقراری تماس و تیلفون کدام عیب وگناه نیست. اما خاموشی وسکوت در برابر این توطئه از جانب مصاحب محرم سر دستهء توطئه جفای بزرگیست که عیب وگناه این تماس را بر ملا میسازد.
مگر آیا رفیق ترانه ساز گریه های وداع رهبر، با این رابطه‌ های خودمانی که وجود داشته بی‌خبر از همه مسایل بود و است؟ به هیچ صورت هیچ کسی فکر نمیکند که «توده ائی» بعد از این همه سر وصدا ها بی‌خبر از آن باشد که سردار دسیسه سازان وتوطئه گران (نور احمد نور ) که اکنون در عمل با اعمال خیانتکارانهء سلیمان «لایق» رقابت میکند، برای ترک کردن ریاست «حزب مردم افغانستان» قیمت تعین میکند. وبه رفیق گرامی شیر محمد «بزرگر» که در امانت داری ایستائی میکند میگوید «که اگر از اصول کنار بروید به شما لقب احزازی مؤسس حزب وهمان موتر دفتر حزب را هدیه میکنم» واه؛ مرحبا به این نیروی پادشاه ساز واین شیوه شرم آور که در خانواده سیاسی ما خیانت وننگ شمرده میشود.
در اینجا لازم می بینم پاسخ بسیار شریفانه رفیق «بزرگر» که نور احمد «نور» را تکان نداده به شما باز گویی کنم.
«رفیق ! من سردار کدام قوم و قبیله نیستم که شما از من بعیت قوم را میخواهید. من دیروز سپاهی امر حزب بودم و آن سپاهی که در کوه کمر وسنگر حافظ نظم واصول بوده‌است . مطمین استم که شیرمیهن فروشی را نه مکیده ام. از این جهت به شما باید بگویم که عسل حزب فروشی هم به طبعیت این سپاهی سازگار نیست پس اگر میشود بازی را بس کنید» اگر نور احمد «نور» جرأت دارد بگوئید که این حرف هاغلط است

تا آنجا که معلوم است دسیسه سازی و توطئه گری توسط نور احمد «نور» گذشته از اینکه از شخصیت طبعی او ناشی می‌شود در خصوص این توطئه جاری علیه حزب مردم افغانستان بعد از آنکه در طی دو سال گذشته به نسبت دست باز های «او» رفقای مرکز تمام رابطه‌های خود را با او قطع کرده بودند در صدد انتقام رفقای که او آنان را هدف قرار داد و در واقع حزب را به آسیب‌پذیری خواست بکشاند روی همین دلیل قطع ارتباط رفقای مرکز با او بود که با افرادی از شوارای اروپائی هم آهنگ شد وچند تائی را هم استخدام کرد تا از رفقای مرکز و در‌واقع حزب انتقام بگیرد میخواهم با تمام صراحت بگویم که بعد از قطع رابطه او با مرکزدر طی دو سال اخیر وقتی دید که توطئه ناکام شد با انگیزه رشوه دهی با کابل وشخص رفیق شیر محمد «بزرگر» تماس گرفته تا به نحوه توطئه را کامیاب بسازد وپاسخی که دریافت کرد مبارکش باد.

حالا سؤالاتی زیادی باقی‌مانده که حلقه دسیسه وتوطئه باید به آن پاسخ بگویند. از آن جمله گفته میشود مصارف جریان کنگره وحدت شفاف نیست. وجه مصرفی مقدار تخصیص معلوم نیست .پول فاضل به حساب مشخص تأدیه نشده است. این مساله قبل از مصارف برای عده از رفقادر کابل قابل تشویش بود، لذا با شکی که داشتند نمیخواستند در مورد مصارفات کنگره در کنار حلقه خود مختار مسئولیت اجرائی داشته باشند. حالا وقتی نور احمد «نور» برای انصراف از اصول موتر( واسطه نقلیه) بخشش میدهد باید به اساس یک رابطه میان رشوه دهنده ومسئول دخل و خرچ و بالاخره حلقه توطئه باشد

مگر از این راز سرپت کی میتواند آگاه باشد؟ صحابه کرام صدر نشین مخفی توطئه چرا خاموش استند؟ رفیق توده‌ای؟ ما میخواهد بگوید که  صورت دایر شدن جلسه هالند چگونه بوده است. در گذارش از حضور رفیق توده ائی ما نام برده نشده است. حالا این سؤال بوجود می‌آید که شما در جلسه هالند کجا بودید؟ اگر در جلسه بودید چه موضع اختیار کردید؟ و اگردر این شرایط که حزب با توطئه مواجه شده و شما در جلسه نبودید چرا نبودید؟ شاید این گریزاغفال ساختن رفقا است؟ شما که در جلسه حضوری هالند وزیر سؤال بردن رفیق «علومی» بی ملاحظه سخن میگفتید. حالا این قیاس که آنجا رفع مشکلات وحدت با یک حزب رفیق بود واینجا سر کوب توطئه برعلیه حزب خود ماست چه با عث شد که آتش احساسات حزبی شما نم کشید؟ .
باید همه دسیسه سازان و توطئه گران بدانند که طرح هیچ نوع مصالحه ایکه توطئه گران از آن برائت حاصل نمایند به اعضای حزب ما، هواخواهان حزب ما ، رفقای هم اندیش ووحدتخواهان قابل قبول نیست وهیچ کسی هم فکر نکند که با سکوت وخموشی سرکوب این دسیسه وتوطئه به باد فراموشی سپرده خواهد شد. ما حق نداریم حزب را اعضای حزب را فدای گل روی کسانی کنیم که اگر روزگاری خوش نام بوده اند.

و اما اگر دوستان ما از انشعاب حزب ما سخن میزنند آنانرا حق به جانب نمیدانیم . واگر توطئه گران از آن سخن میزنند مرا عقیده بر این است که سرکوب دسیسه وتوطئه مفاهیم انشعاب را ارایه نمیکند. حلقه توطئه و دسیسه چندین بار بیشتر از تعداد خودشانرا از این حزب راندند آنوقت این‌ها با تبلیغ انشعاب کسی را تهدید نمیکردند. واکنون که مساله افشا گری توطئه علیه حزب آغاز شده زمزمه های تهدید انشعاب را پخش مینمایند. بلی اگر انشعاب به معنی جدائی افراد باشد این جدا شدن ودور شدن چهار نفر از توطئه گران خواست اعضای حزب ماست. با دور کردن و دور شدن بحث انشعاب مورد ندارد. بحث انشعاب وقتی پیش می‌آید که افکار عمومی روی اساسات حیات سیاسی ، مرامی و پذیرش سلیقه ها به موافقه نرسد. ما از این مرحله گذشته ایم و حتی خود آنان به آن جمع‌بندی وتصاویب رأی داده اند. ولی قصد توطئه گران این است که در نقش شورای حکام فرمانروا باشند. آنان آنقدر بی شهامت استند که حتی خود را مطرح نکردند و به مصداق یک تیر دو شکار رفیق خوب ما را قربانی تعین کردند. و رفیق ما باید به گذشته نگاه کند که این آدم ها واین چنین آدم ها برای کدام رهبر و ریس حزب وفا دار باقی ماندند و خیانت نکردند که میتوانند به شما نکنند. میخواهیم این را نیز به صراحت بگوییم که هنوز ما این اعتماد را از شما رفیق داود «راوش» نیزاز دست نداده ایم. برای اینکه اعضای حزب ما نسبت به شما با اعتماد باقی بمانند ضرورت جدی شکستاندن این بن‌بست باید تشخیص شود . رفیق گرامی داود راوش! باور ما این است که خارج کردن حزب از این بن‌بست با شکستن سکوت شما نقش مثبت شما را ثبت تاریخ مبارزات حزبی سیاسی ما خواهد نمود پس خود از جانب خود سکوت را بشکنید و توطئه را رد نماید. تجربه تاریخی مبارزات ما نشان داده که اعضای حزب حتی شخصیت های بلیغ وفصیح را که از اصول حزبی انحراف نموده اند بی هراس ترک نموده اند. ترک کردن نور احمد «نور» تازه ترین مورد ی است که باید همه بیاموزیم. ما امیدواراستیم که رفیق خوب ما رفیق «راوش» با شکستن سکوت خود شان همه ما را از این حیرت بیرون بکشند

پیروز باد ارادهء سالم و صادقانه

محمد یعقوب هادی


کاپی شده از سایت وزین آریایی

۱۳۹۱ خرداد ۲۲, دوشنبه

کنگره ها باعث وحدت میگردند، نه تفرقه



کنگره ها باید جای حل مشکلات ،اختلافات وتفرقه جویی باشند،نه محل صدور آنها !


پیرامون کنگرۀ حزب مردم افغانستان !

بخش دوم  :   
 این بخش شامل گزارش مسایلی از چگونگی شکل گیری وتدویرعاجل  جلسۀ کنگره واستنتاجهایی از آن رویدادی که بائیست خیلی (پر طنطنه) وبی نظیردرسطح وطن ما،بنابر داشتن سابقۀ نیم قرن فعالیت های سیاسی- تشکیلاتی سازمان دهندگان اصلی ی این همایش بزرگ ، دایر میشد وباید قصه ساز ومایۀ تعجب محافل و احزاب سیاسی و کلیه وسایل ارتباط جمعی موافق ومخالف وطن میگردید، تمرکز خواهد یافت.

باکل صداقت وهمنوایی رفیقانه ،بدون ارزش دادن کوچکترین اهمیت به عوامل دورساختن من ورفقای عزیز قرار داده شده درموقف من ، بدون داشتن نیت بد واختلافات فرکسیونی بی 
اعتبارنزد ما ودر نزد هرحزبی با وجدان وصاحب دید وسیع وفراگروهی،میخواهم از زبان وقلم تعداد کثیری از حزبیهای وحدت طلب وخواهان منحل شدن این همه گرو ها واحزاب ساخته شده از خشت وگل حزب دموکراتیک خلق افغانستان وتشکیل حزب واحد ونیرومند وطنپرست وعدالتخواهِ دموکراتیک،اذعان نمایم که نواقص ذیل دردایر نمودن و کار کنگرۀ(حزب مردم افغانستان) وجود داشت، واین کمبودها روزبروز از اعتبار آن عالی ترین نشست حزبی ایکه تعداد بیشماری از  اصیل ترین فرزندان درد ورنج خلقهای مظلوم وطن،که سالها بافقر،جنگ وتهدید مرگ زندگی ومبارزه کردندودرآن کنگره اشتراک فعال داشتند،میکاهد.

رفقای حزبی وکلیه حمایتگران حزب وحاکمیت مردمی ،بسیار امیدوار بودند که درنتیجۀ ادغام تشکیلاتی بین رفقای نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان وحزب متحد ملی افغانستان ومهر وامضا وقسم وقول حزبی دربین تصمیم گیرندگان این دوحزب رفیق،به خانه جنگی ونفاق کشندۀ حزبی خاتمه داده خواهد شد،وحزب واحد،مقـتدرومطرح درعرصه های سیاسی واجتماعی افغانستان،بعد فروپاشی یی کشنده وویرانگربرای مجموع رفقا و مردمان زحمتکش وطن،پرچم مبارزۀ دادخواهانه وعدالت طلبی رااز طریق حاکم شدن مردم ما بر مقدرات خودشان، بصورت یک پارچه برخواهند افراشت،وبا مداخله وتجاوز از هرقماشی که باشد،مبارزه خواهد کرد.

همه شاهد بودیم که آن آرزومندیها وتلاشهای حزبی ووحدت طلبانه،باثر مداخله وسنگ اندازیهای افراد معلوم الحال وبقول خود شان وافراد شان(پیشکسوتان) چطور در مقابل چشمان ما،با خاک یکسان گردید، وجو مأیوسیت ودلسردی، باردیگر بر روح وروان رفقا  چیزیکه دشمنان دیروز وامروزی وحدت نیروهای مبارز میخواستند،(سیطره) یافت.

رفقای هردو حزب رفیق،بجای رفتن مجدد بالای میز مذاکره وپیداکردن علل شکست تلاش های سه ساله درراه وحدت وافشای افراد خرابکار ، به جنگ تبلیغاتی ی مجدد رفتند وهر کدام طرف مقابل را عامل همه بدبختیها وشکستها وانمود کردند.

دراینمورد نمیخواهم بیشتر ازین چیزی بنویسم،زیرا چیزی که واقع شده است به دیروز و تاریخ تعلق پیداکرده وآنرا اعاده نمیتوان کرد،الا ازطریق عقلانیت ،احساس مسوولیت ، نادیده گرفتن منافع گروهی،قومی ورهبر شدن، که دستیابی به اینها،کاریست نهایت دشوار زیرا،هیچ کدام اینها ،یک سانتی متر از مواضع شان به عقب نمیروند،واصلاً منافع وطن، حزب وآرمانها برای شان مطرح نیست،بهر صورتی که میشود ،باید اول جایگاه ایشان بامهر و امضای مقامات ملی وجهانی مشخص وتضمین گردد،درغیر آن همه چیزهای دیگر اهمیت وارزش ندارند.

حوادث گذشته،صحت این ادعا را بارها ثابت کرده است که هدف این بزرگان از بکاربردن واژه های« اصول،پرنسیپ،حزبیت،وفاداری به حزب،فداکاری،نمونه بودن درمبارزه،فروتنی وازاین قبیل اصطلاحات،قبولانیدن مقامهای خودساخته،اراده وطر ز نگرش سیاسی- تشکیلاتی کهنه وقرون وسطایی (دایم رهبربودن وامرونهی کردن بدون جوابده بودن به خلق الله باوجود نداشتن پشت کار،صلاحیت ،ابتکار،بالای هر حزبی میباشد وبس. عدول از این موازین شاهانه که خواست شهزادگان وافراد بلند پروازِ گویا آمده از فضای بالا نه برخاسته ازبین مردمان عادی میباشد، به زعم ایشان، خیانت به مقدسات، اصول حزبی وپرنسیپهای حزبی(!؟) میباشد،که بمانند کاردی درعمق استخوان،جسم و روح هر مبارز را(می بُرد) وبه مرض علاج ناپذیری تبدیل گردیده است.دلچسپ تر اینست که تعدادی از تشکلات حزبی وکتله های مبارزین سربکف حزبی ما،برای بدست آوردن حقوق(شوالیه)گری خود،باج میگیرند،وسرنوشت حزب را بدست افرادی سپرده اند که دریک جشم بهم زدن اموال قارونی پیدا کرده اند وموسی ها را زیر فشار قرار میدهند.

همرزمان عزیز!بیائیدرفیقانه عمل کنیم واین (هیولا) بازی راازهمه احزاب رفیق، پاک کنیم،تابتوانیم جزب واحد،متحد،نیرومند وفارغ ازامراض کشندۀ سیاسی – قومی،دارای مرکزیتهای خشک استبدادی وبت پرستی را  برای پیروزی عدالت ودموکراسی، تشکیل دهیم.

رفقای نهایت گرامی!

حال که با تأسف نه تنها آن امیدها وانتظارات معقول وبرحق رفقا ویاران سیاسی حزب ما  برآورده نشدند،ومسابقۀ حزب سازی وکنگره بازی شدت یافته است ،وفاصله بین دایر شدن کنگره ها وادای نمازهای جمعه  تقریباً مساوی گردیده است، برعلاوۀ بوجود آوردن صد ها سوال دردسرآفرین سیاسی برای پیچ مهره های کلیدی خارجی وداخلی دایرکنندۀ کنگرۀ ها،  تدویر کنگرۀ حزب مردم افغانستان، این حزب برادروقابل حرمت، رکود وسکوت عجیبی را ببارآورده است . زیرا، با وجودسپری شدن (15) روزازسپری شدن آن کنگره،جز بیانیۀ رفیق شیر محمد بزرگر « رئیس شورای مؤسسان نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان) که آن نیز دربخش اولی وبدون جنجال کارکنگره قرائت گردیده بود، هیچ مورد مهم دیگر ویا یکی ازفیصله های کنگره، زینت بخش صفحات (بامداد) وسایر جراید برقی وکاعذی حامی نهضت، که بااین نام خودراخوب رکلام وتجارت کردند و اکنون حزب مردم افغانستان خوانده میشود، نمیباشد. دراین نوشته موارد بالا وه موارد مرتبط  به کنگرۀ(21)ماه ثور رابه بحث بیطرفانه وکاملاً حزبی قرار خواهم داد.

علت این اقدام بسان نوشته های قبلی دراینست که حلقات مسوول مدعیان چندرنگ رهبری درچندین حزب رفیق باثر اهمال ویاعدم اقدام بموقع در اطلاع رسانی برفقا از جدی ترین رویدادها،خط تیلفون ما(هیچکاره های تشکیلاتی) را فعال ساخته اند،تا گرامی ترین وباوقف ترین چهره های حزبی خبر مارا بگیرند ودرضمن جویا شدن ازمشکلات مریضی ام،تقاضا کنند تا اگر «شیمه»،حرکت ورغبتب وجود داشته باشد،(چیزکی دربارۀ کنگرۀ رفقای حزب مردم افغانستان،بنویسم،تابخش کوچکی ازنیازمندی ایشان دراین موردبرآورده شود.چون منبع اصلی وصاحب صلاحیت، مهر سکوت برلب دارد ،روز گذرانی میکند،وتاهنوز چیزی ننوشته است،که بازتاب دهندۀ یک رویداد بزرگ تشکیلاتی وسرنوشت ساز درحیات یک حزب واعضای آن باشد.البته چند نوشتۀدرباب کنگره،،پرجلال بودن وتوصیف از پرده وتزئینات وقندیلها وشرکت تعداد قابل توجه شخصیتهای سیاسی نشر شده است.

من امر رفقا را اطاعت کرده واین یادداشت پرازنواقص راازبیرون( قلعه )،بکمک بعضی از یارانی که قبلاً به قلعه راه داده شده بودند،دریافت کرده وبشکل موجودآنرا نوشته وخدمت تان تقدیم میکنم.                                        

رفقای نهایت گرامی !

بعد تقدیم احترام بشما وطلب اعتذار بخاطر تأخیر درنشر بموقع قسمت دوم این یادداشت خیلی عادی،غیرمدون وپراگنده از یک رویداد نهایت بزرگ وپراهمیت درحیات سیاسی  حزبیکه خودرا وارث عظیم ترین وعمیق ترین افکار واندیشه های رهایی بخش وادامه دهندۀ صادق راه گذشتگان ما که خودراسراپا وقف نجات ستمکشان جامعه ونبرد آشتی ناپذیر با هیولای جنگ افروزی،غارتگری ودربند کشیدن ملتها ونیروهای آزادیخواه جهان نمودند،اینک درمورد بعضی از کمبودها،شتابزدگی ها دردعوت اراعضای انتخابی وانتسابی کنگره وپاره دشواریهائی که بعد کنگره بوجودآمده است،بطورفشرده ودقیق ابراز نظر می کنیم.

قبل از شماره بندی نقاط نظر پیشنهادی وشاید درحدودی انتقادی رفیقانه،ازموضع طولانی مدت تعلقات تشکیلاتی- سیاسی باهمه رفقای رزم وپیکار عدالتخواهی وظلم ستیزی که تعدادی وابستگی تشکیلاتی پیداکرده اند، وده ها هزار دیگر مأیوس وگوشه نشین اند ولی ما برای همۀ این باعزت ترین مبارزین حرمت فراوان وبی چون وچرا قایل هستیم ،نه ازمنبر دشمنی وانتقام جوییهای طفلانۀ موجود دردفع وطرد آنچه دردید ضیق بعضی از افراد خود محور وعاشق باقی ماندن درقدرت ویارسیدن بقدرت دررأس احزابیکه هرگز درمورد کمیت ،فراگیر بودن ونقش اثرمند آنها درجامعه ،یا چیزی نمیدانندویا برای شان اهمیت ندارد، آخرین ذخایر جنگی مشروع ونامشروع را مورد استفاده قرار میدهند،وبرای رسیدن به این اهداف غیر قابل قبول برای بخش بزرگی از صاحبان وجدانهای همیشه بیدار وپاک ومبارزین متعهد  وغیر متلون مجاز، سنگ وچوب را دشمن فرضی انتخاب کرده ودرمیدانهای تعلیمی یی بدون موجودیت طرف مقابل ،با تیر اندازیهای بیمار از جیب وتوان  دیگران باران مرمی وگلوله را بالای(حریفان ،رقیبان ودشمنان سیاسی)یی ساخته شده درکارگاه خودشان وچند آدم باصطلاح نویسنده وکارآگاه که صاحبان قلمهای رنگه  اند، دیوانه واربه سوی هر حزبی یی صادق وهر منتقد حقیقتگوودلسوز فیر میکنند ، درحالیکه اکثریت قاطع محکوم شدگان بمرگ ونابودی سیاسی، بجرم ،گناه های غیر معلوم ازطرف قاضیان وداورانیکه خود،اگرعدالت باشد،باید بسزای اعمال شان که باعث بربادی یک پروسه ونظام حامی مردم  وگردان رزمنده متعلق به زحمتکشان گردید برسند.

حال که مجرمین به قضات تبدیل گردیده اند، باید از فلک پرسید وشکوه کرد. آیا،شرم آور تر ازین میتواند باشد، که مدعیان عدالت،دموکراسی وخدمتگذاری به زحمتکشان وحاملین کارتهای عضویت حزب بزرگ انسان دوستی وپیشگام در راه مبارزه بخاطر تأمین حقوق مساوی مردان با زنان وانسان با انسان ،سرهای کسانی را درزیر (گیوتین) قرار دهند، که همۀ شان همان یاران سنگر ودارای شأن ومقام شامخ انساندوستی وعدالت خواهی از طریق شیوه های دموکراتیک اند ، وکمبود وجرمی جز حقیقت گویی وتسلیم ناپذیری به دروغ،ریا وتحمیق مردم ومبارزین ، گناه دیگری ندارند
.
عقیدۀ ما اینست که اگر برای بهبود اوضاع وتقارب فکری- تشکیلاتی رفقایی پراگنده ساخته شده،نظریات وپیشنهادات ما( وحدت طلبان) را طرف توجه قرار میدادند ویا بدهند، بهیچ صورت خالی از مفاد نخواهد بود.

 با تکیه بر موضع وحدت طلبانۀ همیشگی مان، که برتری دادن وجانبداری به هیچ حزب وتشکیل رفیق را دربرندارد ومرتکبین خطا وکجرویی را درهر حزب وهرمقام این احزاب قرار داشته باشند، یکسان مورد انتقاد قرارداده وخودرا درپهلوی تمام کادرهای واقعاً مبارز ومتعلق به زحمتکشان میدانند،احساس میکنیم، این نظریات وپیشنهادات را مطرح میکنیم.

1 : باید ازمیان صف طویل رهبران حزبی یی دیروز،اقلاً یکی دونفری وارد عرصه میشدند،کمر همت می بستند،قبول مسوولیت میکردند، وازانتقادها وبرخوردهای سالم وشاید ناسالم رفقا هراسی بدل راه نمیدادند، وبرای وحدت بخشیدن به حلقات ( تیت وپراگندۀ) خودی ، باخود گذری واقلِ فداکاری،نقش مثبت شان را ادا ورفع مسوولیت وبدنامی دراین مورد بسیارمهم رامینمودند. اگرچه موضع  همیشگی وسالم حزبی داکتر صاحب اناهیتا،خاصتاً مصاحبه وتوضیحات مفصل ایشان در بسا موارد کلیدی حزبی با وجود تأخیراقدام بسیار بزرگ وقابل حمایت است،اما، بسنده نیست. باید این نوع اقدامات بیشتر ووسیع الشمول تر گردند،زیرا میزان خرابکاریها بسیار زیاد وعمیق بوده اند.

2 : این همه حزب سازی وتدویر کنگره ها،چه دردی را دوا کرد؟آیا، واقعاً فعال سازندگان این همه حزب،گروه وحلقه که هرکدام شان  چند آدمی را دور خود جمع کرده ونام کمیتۀ مرکزی وبوروی سیاسی را بالای آنها گذاشته اند ، تا آنها صحه گذار وتائید کنندۀ مقام رهبری وزعامت ایشان گردند،برای نجات زحمتکشان وبزمین انداختن ستمگران از اریکۀ قدرت استبدادی است؟ جواب ماوهزاران همچو ما، (نی وبازهم نی ) است . 

اکثراین تلاشها واقدامات بکار بسته شده ویا درراه،تداوم سیطره جویی،جاه طلبی ، قدرت طلبی ،ازطریق (منتر کردن سیاسی) کادرها وصفوف همیشه خوشباور وفریب دادن این نیروی عظیم سازنده ،با استفاده از سابقۀ حزبی وپُست های کلیدی شان درحزب وهمه امکانات متوفر مشهود ومستورآنها  میباشد که درزمینه تجارب فراوان دارند.

3 : قبل از تدویر کنگرۀ مؤسس حزب متحد ملی،ملاشهای زیادی صورت گرفت ومن شخصاً چندین بار بار شادروان رفیق بریالی ورفیق علومی ملاقات کردم، ورفقا: پیگیر،لودین،عظیمی درجریان آن فعالیتها قرارداشتند،ویکبار در نشست رودر روی رفیق گرانقدر داکتر صاحب اناهیتا ورفیق فقید محمود بریالی، نقش ادا کردم. 

هدف این بود تا وحدت غیر عمیق آنروز متلاشی نشود.اما،وضع با کمال تأسف بسوی افتراق انکشاف کرد وحزب متحد ملی برهبری رفیق علومی اعلان موجودیت کرد.بعد آن وضع ایجاد شده که به نوشتۀ جدگانه ضرورت دارد،من وتعدادی دیگر سعی بعمل آوردیم تاحزب دیگری تشکیل نگردد وهمه رفقا دراطراف حزب واحد آن روزگار حلقه بزنند،وازطریق انتخابات آزاد ودموکراتیک رهبری حزب را انتخاب نمایند.آن نظریه نیز ناکام شد ونهضت فراگیر میهنی ازطریق یک جلسۀ باشکوه در شهر آرنهم هالند،بریاست محترم  بشیربغلانی وبا اشتراک تعداد وسیعی از کادرها وسابقه داران حزب ،دررأس شادروان رفیق بریالی،نجم الدین کاویانی وسائرین،اعلان موجودیت کرد.قابل تذکر است که درمورد با حلقات کادری حزب درزمینه مشورۀ قبلی نگردیده بود.

درآن جلسۀ با شکوه وبسیار رفیقانه که تعدادی بعد سالها دوری از وطن باهم ملاقات میکردیم وروحیۀ اعتماد وباور به بقایای رهبری سابق ،بنابر عدم شناخت دقیق از فعالیتها ونیات ناسالم تعدادی از آنها دست ناخورده باقی مانده بود،اصلاً رفقای داخل وطن وجایگاه ایشان درادارۀ رهبری حزب جدید معین درنظر گرفته نشده بود، اعضای شورای اروپایی(هستۀ رهبری حزب)نه بر اساس شایستگی وضرورت،بلکه براساس روابط شخصی وتعلقات فرکسیونی گویا انتخاب گردیدند. تقسیم پُسهای رهبری نهضت در بین فرکسیونهای رفقا: شادروان محمود بریالی،نوراحمدنور، نجم الدین کاویانی،سلطانعلی کشتمند،بشیر بغلانی، حبیب منگل وسایرین مطابق کمیت طرفداران هرکدام تقسیم ودر نظر گرفته شده بود. به بیان دیگر جلسۀ آرنهم جمع آمد فرکسونها بود.برای جلوگیری از طویل شدن نوشته، ازتبصره پیرامون بسا حقایق وانکشافات،عجالتاًخودداری میکنم،ودروقت دیگر اگر حوصلۀ خواندن نزدشما وجود داشت، درمورد مسایل مهمی که تاحال ازافشای آن جلوگیری کرده اند،معلومات خواهم داد.
اما درمورد کنگرۀ نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان، که بقول سخنگویان اروپایی آن (حزب مردم افغانستان درآن (تولد) گردید، باید بگویم که:

اول: برای تولد این مولود،وقت کافی وجود نداشت و ازین روخام بیرون گردید. زیرا چندی قبل همین آمادگی های خارجی وداخلی برای ساختن حزب واحد بین نهضت ومتحد ملی گرفته شده بود. برای آوردن طفلی اقلاً یکسال تمام وقت بکار است،چه رسد به ساختن حزب جدید.

دوم : رهبری پشت پرده(اروپا نشینان) که میخواستندبایک تیر چندین هدف را بزنند، خوشبختانه درتطبیق هدف نامیمون شان، ناکام شدند،وگرنه معلوم نبود که حزب جدید تحت قوماندۀ مستقیم کسانی مثل نوراحمد نور،داوود رزمیار،شفیق الله توده یی ،سایردرجه داران  وهمرکابان آنها،چه مصیبتها وعلایق شرم آوری را بسان گذشته های شان،بالای حزب 
وفرزندان آن تحمیل میکردند، آخرین میخ را بر تابوت  حزبی که بگفتۀ آقای نور احمد نور در( لحاف گنده )پیچانیده شده بود،میکوبیدند،وبا وجدانهای(!) راحت، احساس آرامش میکردند.

سوم : طرح تغیر رهبری دراحزاب، گناه وبدعت نیست.هرحزب نه تنها حق بلکه وظیفه داردکه از طریق تدویر کنگره ها،خودرا از لحاظ تشکیلاتی وسیاسی تجدید قوا کند، نوآوری نماید، با زمان سازگاری پیداکند، پرزه جات مهم وغیر مهم ازکارافتاده وغیر مفید را تعویض نماید وبا دقت ،مطالعه ،جمع بندی نظریات ونقاط نظر اعضای حزب ، حاصل کار هر کادر رابررسی نماید،ودرارتقا وتنزیل مقام شخصیتها با صداقت وغیر جانبداریهای قومی،زبانی ،فرکسیونی وشخصی اقدام صادقانه نماید.تغیر شخصیتها ازطریق معامله گری،کودتا بازی وشیطنتهای سیاسی، خیانت بزرگ به حزب،حقوق اعضا،عدول از اساسنامه وقواعد حزبی بوده، چنین حزبی به اهداف خود نمی رسد ودرجامعه قوتمند نمیگردد.

چهارم : کنگرۀ حزب وطن بتاریخ 21 ماه ثور 1391 درشهر کابل، متأسفانه از نورمها وقواعد حزبی برخوردار نبود، وبصورت اوپراتیفی دایر گردید. آن کنگره که از دایر شدن آن یک اقلیت ناچیز(نخبگان ومقربین دربار) خبر داشتند،چند پیشکسوت  شدۀ اروپایی را به کابل فرستاد،تا درتطبیق پلان ،خاصتاً آوردن آقای داوود رزمیار درمقام رئیس حزب،ازطریق جعل آرا با استفاده ازقصۀ معروف وطنی که(خاکیشاه مداری، ازخریطۀ خالی ،مار ومرغ ) بیرون آورده میتوانست،چند رای اضافی را که دارندۀ اصلی کارت اصلاً وجود خارجی نداشته، در صندوق جابجا کردند،و تعداد آرا را به نفع کاندید دیگری که اصلاً دراول کار پروژه مطرح نبوده است،تغیر دادند.

گفته میشود که محترم رازق طلوع این کار فوق العاده را انجام داده وبعد افشا شدن،ازرفقای کابل معذرت خواهی کرده وگفته است که فلان رفقا مرا مجبور ساختند. فلان رفقا، همان ذواتی اند که بعد کنگره اولین کسانی بودند که دوباره خودرا به اروپا رسانیدند.

پنچم : حال که حقایق بیشتری درموردپلانهای شوم افراد معین در داخل حزب مردم افغانستان افشا گردیده واین حلقه همان طوریکه نهضت فراگیر مینهنی ونهضت فراگیر دموکراسی وترقی را از فراگیر بودن منحرف ومحدود ساختند،به شکل گیری حزب واحد وکنگرۀ آن که زحمات فراوان بخاطر تدویر آن کشیده شده بود،بخاطر منافع شخصی وفرکسیونی شان خیانت کردند، به کنگرۀ نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان وآرزوهای نیک بخش عظیمی از کادر های شریف وبا وجدان حزب که سرنوشت شان را با این حزب رفیق « گره » زده بودند، درحساس ترین لحظات سرنوشت ساز برای مجموع رفقا ونهضت ( چپ) خیانت بزرگ وغیر قابل عفو را با تدبیر وپلان انجام دادند.

شـشم:  ازآنجائیکه مبارزین واقعی هیچگاهی با خیانتها ومعامله گریها سرِ سازش ندارند،وسالها حبس وزندان را درنبرد علیه ظلم وخیانت متحمل گردیده واز جان ومال خود تیر شده ومیشوند، این مورد خیانت را باید هرگز طرف بی توجهی قرار ندهند،وباتمام نیرو دراتحاد عمل واقعی علیه فریبکاری وخیانت درداخل حزب متحد گردند،وبصورت واقعی خودرا از (شـرِ ) این حلقۀ فریبکار نجات دهند.باید یادآوری کنم که اسلحه وساحۀنفوذ این گروه همینقدر است که درآن مانور میکنند وعملیات مینمایند،اگر آنها از امکانات اسلحه وقدرت نظامی برخوردار میبودند، دراستعمال آن علیه  منتقدین شان دریغ نمیکردند.

هفتم : حلقۀ دسیسه ساز که درطول حیات سیاسی شان عامل خرابی بربادی حزب وبدنام ساختن رهبران اصیل وبا تقوای آن وضربه زدن به تمام کادرها وفعالین واقعاً مبارز حزب بوده اند، در این نوبت عملیات ،برعلاوۀ ضربه زدن به وحدت رفقا،ایجاد اختلاف دربین رفقا بزرگر وراوش وتعدادی ازکادرهای داخل وخارج وطن، رفیق داوود راوش را بحیث قربانی نشانه گرفت وموجی از بدبینی ومخالفت را علیه ایشان فعای ساخت. باین ترتیب دشمنان وحدت وبازیابی قدرت گرفتن ونیرومند شدن حزب، خساره نکردند.این بدنۀ اصلی وشخصیت های مبارز حزب بودند که درآن بازی زخم بزرگ سیاسی برداشتند که مداوای آن بزحمت،وقت،دقت بیشتر واتحاد واقعی وعملی فرزندان اصیل حزب ازطریق دور ساختن پلان سازان وتخریبکاران،امکان پذیر است.

درفرجام،میخواهیم به همه رفقای عزیز مان پیشنهاد نمائیم که، تا بکی در گرو فرکسیونها وفرکسیون بازان قرار داشته باشیم.تابکی به بیتفاوتی خود درقبال هر انکشاف منفی،هر خیانت ومعامله گری وهر اقدام غیر حزبی وغیر دموکراتیک این تیم،ادامه دهیم وسرنوشت مان را دراختیار دشمنان حزب قرار دهیم.

بیائید، این خانه های تنگ وتاریک فرکسیونی را چپه کنیم وحزب واحد،بزرگ،متحد وبرخوردار از روحیۀ عالی وطن پرستی را دوباره بسازیم ودرزیر چتر آن با محبتها وصمیمیت های بزرگ انسانی وخدمتگذاری به انسان زحمتکش وطن ،جمع شویم وعلیه دشمنان داخلی وخارجی وطن ومردم ما،بمبارزه ادامه دهیم.

نفرین بر تفرقه جویی وتفرقه جویان !
پیروز باد عدالت،آزادی ودموکراسی !
زنده وجاوید باد وطن مشترک مان،افغانستان عزیز!

بادرود های گرم : جلیل پرشور




نگاهء اجمالی به عقبگاهء پلانهای توطئه گران


 


محمدیعقوب هادی

 
نگاهء اجمالی به عقبگاهء پلانهای توطئه گران
 
تمام انسان‌ها به یاری تفکر برای ادامه حیات شان رسیدن به یک منزل مقصود را نشانی مینمایند. راه‌های رسیدن به منزلگاه متعدد است. انسان برای نایل شدن به آن و پیمایش راه منزل به انتخاب وسایل و وسیله ها متوصل می‌شود. با این گزینش او از خود تعریف میکند که کیست و چسان است.
از آنجا که انسانها بصورت عموم دارای دوشخصیت استند. یکی شخصیت فطری انسان ودیگر شخصیت کسبی انسان است . پایه یا ستون هر دو شخصیت انسان تفکر خود انسان است. از همینجاست که هر یک از انسان‌ها حتی در محیط هم آهنگی های اجتماعی ، سیاسی، حزبی، اتنیکی، دینی، مذهبی وهر جمع آمد اشتراکی دیگر به اساس تعریف شخصیتی خودشان قابل شناخت میگردند.
با در نطر داشت این تحلیل آگاهان وعلاقمندان مسایل سیاسی ورویداد های حیات سیاسی مجموعه های سیاسی کشور به حیث نیرو های محرک در جامعه میدانند که در این روز ها توطئه بسیار خطرناک برای از هم پاشی یکی از این مجموعه های بسیار با اهمیت کشور «حزب مردم افغانستان» از جانب یک عده از دسیسه سازان وتوطئه گران آغاز شده که با نیرنگ های رنگا رنگ به پیش برده میشود.
چگونگی آغاز این توطئه را همانگونه که اعلامیه جعلی در سایت « بامداد» مستند ساخت. در عین زمانی که توسط اعلامیه شورای مرکزی حزب مردم افغانستان نیز رد گردید، هم‌ زمان با آن یادداشت‌های بسیار مشرح در سایت‌های خوانای انترنتی این توطئه را افشا نمود ولی با آنهم توطئه گران دست از این بازی خرابکارنه نکشیده اکنون به ایجاد شورا های جعلی ودایر شدن جلسات جعلی حمایتی از اعلامیه جعلی شان پرداخته که عقبگاه آن توطئه بزرگ شیونیزم قومی نطفه گذاری میگردد.
برای بر پائی جلسات حمایتی جعلی ولایت های به اساس بر قراری توازن (مانند دولت موجود کرزی) در نظر گرفته شده که نیات توطئه گران پوشش بدهد. اگر به پیشنه رویداد های درون حزبی و بیرون حزبی مانند همایش های داخل وخارج که ابتکار حزب مطرح شد، حمایت از کاندید حزب در دوره انتخاباتی ریاست جمهوری، نماینده گی شورا در کار کنگره وحدت، در مورد ایتلاف نیرو های دادخواه، مترقی و دموکرات، وسایر تدابیر حزبی سیاسی ومهم تر از همه قبل از مساله کادر رهبری در مورد تصامیم خود کنگره وحدت این شورا ها وآدم های نو چاپ آن مفقود بودند واکنون دفعتآ برای تائید توطئه پیدا می‌شوند و یک جلسه حمایتی جعلی ( پروان) نه آدمی داشته ونه صحبتی صورت گرفته فقط حمایت شده، بعد از سالها خاموشی در مورد رویداد ها اکنون با نام دینه گل غریب مل را با نام سر چپه دادحق کارگر( شاید میخواستند بگویند حقداد کارگر) گویا خواسته اند یک توازن توطئه گرانه را (با فکر فساد صندلی گذاشتن) پوشش بدهند. در مورد جلسه جعلی ولایت کاپیسا میخواهم اینرا بگویم همانگونه که در یادداشت‌های گذشته گفته شد که رفیق داود «راوش» جانب قضیه نه بلکه شکار توطئه قرار داده شده، لذا به نسبت تعلقیت رفیق «راوش» به ولایت کاپیسا توطئه گران چنین فکر کرده‌اند که در صورت کامیابی توطئه وشکست توطئه شکار شان همان شکار ولی هدف را باید از دست ندهند. به این معنی که اگر توطئه ناکام شد رفیق «راوش» را با این استناد که او با تکیه به سمت و منطقه در راس این توطئه قرار داشت، و اگر توطئه کامیاب شد با همین دسیسه سُست پایهء قوم گرائی مانند دزدانِ که پیشتر وبیشتراز صاحب خانه دزد فریاد میزنند که دزد را بگیرید برای چپه کردن این شکار توطئه از آن کار بگیرند. تعجب میکنم که رفیق داود «راوش» اگر به این توطئه پی نبرده باشند
در مورد جعلیات در ولایت کاپیسا چون نویسنده از ولایت کاپیسا استم مسایلی برای گفتن وجود دارد که به آینده موکول میکنم اما به توطئه گران میخواهم بگویم دروغگویان شرمسار و سر افگنده باد....
 
محمد یعقوب هادی

۱۳۹۱ خرداد ۲۱, یکشنبه

بمب های «کوکی» و بی صدا رادرحزب مردم افغانستان باید خنثی بسازیم




محمدیعقوب هادی

 
بمب های «کوکی» و بی صدا رادرحزب مردم افغانستان باید خنثی بسازیم
همانطوریکه محدوده جغرافیای کشور عزیز ما افغانستان در طی صده ها مورد تجاوزات، تعرضات، مداخلات نظام های ستم سالار و استعماری ودولت های طماع و توسعه طلب و جابجائی عمال آنان قرارداشته، همانگونه جنبش دادخواهانه مردم افغانستان نیز، در نتیجه عملکرد نفوذ عناصر مخرب دردرون خود، شاهد واقعات نا بهنگام، حوادث نا میمون، تحمیل وضعیت نا مساعد، دسیسه بازی و توطئه های رنگارنگ میباشد. هردو عامل فوق در پیوستگی ووابستگی با هم، بالاخره به شکل‌ گیری اوضاع و تأثیر گذاری بالای سرنوشت مردم وکشورما افغانستان منتهی شده ومیشود.
به نسبت بحران زده گی سیاسی، فضای بی اعتمادی که بر ذهنیت ها چیره شده لازم است در مورد باز بینی عوامل وعملکرد های که با واژه ترکیبی «عناصر مخرب» جنبش داخواهانه، در نوشتار ها وگفتار ها کار برد پیدا میکند این اصطلاح باز گردد. عناصر مخرب حتمی نیست که عُمال وابسته به ستم سالاران جهان باشد. بطور قطعی این چنین نیست. یعنی رابطه‌های ارگانیک میان این عناصر و قدرت‌های ستمگری بطور حتمی وجود ندارد، بلکه منفعت آن سیاست‌ها در نتیجه عملکرد این عناصر تأمین میشود. البته آنانیکه دارای پیوند ارگانیک با شبکه‌های اجنتوری استند شامل این تشخیص نمیباشد.
از این جهت در خصوص تأمین منافع ستمگران عملکرد های که سبب تأمین این منافع شده میتواند ، همانا احساس خود خواهی ها، بلند پروازی ها، شیفتگی به صلاحیتداری ها بی مسئولیت،همیشه حاکم بودن ومحور بودن ها، روحیه تسلیم طلبی وتابعیت بی قید وشرط و سلیقه پذیری از طرف دیگران، قُلدر منشی ها، حرکت‌های محرمانه ومخفیانه در عقب شکل دهی پیش آمد ها وحوادث منفی در درون جنبش ، نهضت وسازمان ، دسیسه برای بیرون راندن نیروی مقاومت در برابر انحرافات، توجیه انتقاد به مثابه حرف دشمنانه، تطمیع آدم‌های سست پیمان، آماتور وفرصت طلب با تعین در صلاحیت های تشکیلاتی ، خاموشی خیانت بار وبدون عکس‌العمل مثبت برای رفع معضلات ومشکلات ومترادف با این پدیده‌های مضر همه آن چیز های اند که جنبش، نهضت ،حزب وسازمان را به پارچه شدن، چند دسته گی، انشعاب، ضعف وناتوانی سوق میدهد که خود بخود در نبود یک انسجام بدیل، در برابر سیاست‌های ستمگران، عاملین این برخورد به حیث عناصر مخرب وخیانتکار به جنبش دادخواهانه مردم دانسته میشوند.
مگر آیا تشخیص این چنین عناصر مخرب در درون جنبش نا ممکن است ؟ اگر نه، پس چرا این حرکات در نطفه خنثی نمیگردد؟ در‌واقع ین افراد که به دلیل مصلحت های ضرورتمندانه جنبش در درون خود جنبش با سو استفاده از مصلحت ها رشد نموده وبه اساس سرشت وطبیعت منحصر به خود شان وبا خو پذیری قبلی که از محیط وماحول خود دارند، با افراد دارای خصوصیات مشابه حلقهء رابطه‌های شخصی را ایجاد میکنند همانگونه که گفته می‌شود «مجرم یک قدم پیشتر از پولیس و یا قانون است» هر از آنگاه برای عملی ساختن نیات واراده شان بر می آیند. این خصوصیات ومشخصات در وجود افراد وابسته به جنبش دادخواهانه درست به مثابه انفجار بمب های کوکی وبی صدا همیشه در مقاطع مختلف شرایط تاریخی جنبش دادخواهانه کشور را صدمه زده است.
حزب مردم افغانستان به مثابه یکی از سازمانهای دادخواهانه، وارث ومتعهد به ادامه مبارزه آرمانی حزب ( ح د خ ا) مانند «حزب مادر» توسط همین عناصر تخریبکار شامل تعریف و تعبیری که در سطور بالا گفته شد مورد آسیب‌ پذیری و صدمه قرار گرفته و مشکلات جدی را فرا راه آن ایجاد نموده است. لذا رفقای شرافتمند ومتعهد مان را در این وضعیت حساس فرا میخوانیم که دیگر بیش از این زبان را در دهان قفل کردن وقلم را در پس گوش گذاشتن در حالیکه مصلحت نیست در‌واقع چنین بیتفاوتی در نقش حامی وشریک این پیش‌زمینه تخریب و صدمه شناخته خواهد شد. ما دیگر منتظر چه باید باشیم؟ چرا این زلزله ما را از جای باید تکان ندهد؟ حالا بصورت روشن مرکز این زلزله حلقه خود مختار شورای اروپائی حزب مردم افغانستان شناخته شده است. زلزلهء بمب های کوکی و بی صدای که بار، بار بهترین فرزندان یک خانواده را بی خانمان ساخته ،و حالا باز هم یکی از خانه‌های سیاسی دیگر لشکر صفوف و سپاهیان آرمان سعادت وبهروزی ورفاهیت مردم افغانستان را مورد حمله قرار داده که با تأکید میگوییم دیگر خاموشی مصلحت بوده نمیتواند و گویا شدن مسایل بسیار ضروری وجدی است.
از این جهت اول به مثابه یک عضو در حزب مردم افغانستان میخواهم شماری ازرفقای تشکیلی در شورای اروپائی حزب مردم افغانستان را چون نور احمد نور، داوود رزمیار، و شفیق الله توده ائی( در مورد رفیق شفیق الله توده ئی بحث جداگانه دارم) را به عنوان سازمان دهندگان این پیش آمد مورد سؤال قرار بدهم که این وضعیت چرا چنین انکشاف کرد؟ به تعقیب آن مجریان این پلان باید بدانند که آنان در برابر سپاهیان آرمان قرار گرفته اند
شما عاملان حمله به این خانه بازمانده سیاسی ما چه میخواستید؟ مشکل شما در کجا بود؟ قدرت میخواستید؟ مگر ما شما را از نام صفوف از نام سپاهیان آرمان از نام حزب وسازمان خود ما دعوت نکردیم که بیائید پیش شوید برآمد نمائید ما باز عقب درراه می افتیم. چرا خم خم رفتید ؟ چرا با دزدی راه رفتید؟ چرا این صلاحیت را که شما عاشق آن استید وما میخواستیم که بشما دوباره بر گردانیم از طریق مشروع نخواستید بدست بیاورید؟ شما بار ها شاهد نبودید که سپاهیان آرمان، لشکر صفوف، وحدتخواهان صد ها وهزاران بارهر آن گاه که هویت شما مورد تعرض قرار داشته در حمایت شما وهویت شما بر خاسته اند؟ شما همیشه خاموش بودید. حتی آنانی را که شما برای بلی گویی تان به حیث مجری پلانهای محرمانه تان به صلاحیت های تشکیلاتی نصب نموده‌اید همین ها سیلی مخالفین را بروی شما حواله کرده اند
پرسش را دو باره از اینجا بر میگیریم که به عوض این رفتار های زیر بوریائی برآمد شما در اجتماع سیاسی در این مدت چه نقصی را متوجه جنبش وحزب ما میساخت؟ درست است که شما در جلسات حزبی شرکت داشته اید. اگر همین را هم نمیکردید بطور واضح که دیگر شما عضو حزب نبودید. مگر سواء از این شرکت دیگر چه نوع فعالیت حزبی سیاسی داشته اید؟ جز اینکه با رفتار های محرمانه مهره سازی نمودید، به مخالفین تان دسیسه ساختید وآنانرا از سازمان راندید. مگر تعداد رفقای که شما در برابرآنان صف دسیسه آراستید کم بود واست؟ که اکنون به ریشه حزب در کابل حمله نمودید. من باور دارم که از میان شما پلان گذاران این حمله، هیچ کدام تان با رفیق گرامی رفیق داوود «راوش» طرز برداشت همگون ندارید اثبات آن این که :
در دوران پروسه وحدت با حزب متحد ملی وقت ونهضت فراگیر وقت در صورت انصراف کاندیداتوری رفیق علومی ورفیق بزرگر رفیق راوش یکی از جمله کاندیدانی بود که از طرف رفیق علومی مطرح شد ومطرح بود حالا سؤال اینجاست شما که با صلاحیت رهبری رفیق «علومی» موافقت نداشتید و دسیسه نشست حضوری را در هالند با رفیق «علومی» سازمان دادید که آن رفیق را زیر سؤال ببرید. ودر این باب نسبت به رفقای اثر گذار چون رفیق «پیکارگر» که شمشیر کشی حلقه خود مختارهم صدا شدند سخت انتقاد دارم «نویسنده این سطور در همان وقت ملاحظات خود را در مورد آن نشست ارایه کردم» نشان دادید که به هیچ صورت با مطرح شدن رفیق علومی به دلیل آن موافق نیستید که صعود شما در راس صلاحیت ها بکلی محدود می‌شود نه بخاطر آن که رفیق گرامی رفیق بزرگر کاندید بر گزیده شما بوده باشد که اینک دسیسه حاضر ثبوت این مساله است. واما چرا رفیق راوش را شما قربانی این پلان محرمانه انتخاب نمودید؟ اینهم نه به خاطر آن که رفیق داود «رواش» کاندید برگزیده شماست بلکه به آسانی تمام علایق وحدتخواهانه رفیق راوش با حزب متحد ملی وقت پلان بعدی شما را با دلایل دسیسه جویانه که شما مطرح دارید عملی میسازد چرا که از نظر شما رفیق نورالحق «علومی» خائین است و اینرا شما در وقتی الم نمودید که رفیق «علومی» ریس نوبتی حزب واحد ما بود. اکنون به دید شما اوشان دیگر نه ازماست ونه با ماست. شرم وننگ باد به این بازی‌های بچگانه که شما حتی حضور ما را در مجامع افغانی ما که هر روز یک پیامی را از نام داد خواهان وترقی خواهان ودموکرات ها انعکاس میدادیم با این رفتار های جفا کارانه مانع شدید. تاهر بار با طعنه های مواجه شویم که اینست رفقای صاحب صلاحیت های تشکیلات دادخواه ، ترقی خوا دموکرات شما که هر روز یک دسیسه تازه را سازمان میدهند؟.
رفیق گشت وگذار محرمانه رفیق نور احمد «نور» بیاد دارند که در جلسه هالند با شعار وحدت پرچمی ها در حالیکه بهترین متحدین سیاسی حزب بزرگ ما را که تا اکنون با ما قدم مبارزه برداشته بودند از سازمان ما راندند این نه بخاطر آن بود که تعهد با این شعاروحدت پرچمی ها را نشان بدهد بلکه به منظور حریف کوبی که درهمان جلسه رفیق پرچمی «رفیق علومی» هم به اصطلاح بی داغ گذاشته نشد آخر چرا؟
خوب بر میگردیم به مستند سازی دسایس که زیر نام اعلامیه از طرف حلقه خود مختار شورای اروپائی ما در سایت «بامداد» به نشر سپرده شده است. نشر این مساله همزمان با دایر شدن جلسه شورای آلمان است که 4 عضو شورای مرکزی در آن عضویت داشتند. وآن هم در سایت بامداد انعکاس نموده است. (حالا از این میگذریم که این همه اعضای رهبری از اعضای غیر مقیم به اساس کدام موثریت مطرح است) قرار معلوم اکثریت اعضای شورای مرکزی بعد از ختم کار «کنگره وحدت» رهسپار اقامتگاه های خارجی شان شده‌اند،اما جلسه شورای مرکزی در یک نصاب نامعلوم بدون منتفی شدن کاندید اتوری رفیق شیر محمد «بزرگر» وبدون حضور خودشانبه حیث یک جانب موضوع در نیمه شب وآنهم شب‌های کابل کنونی به ریاست رفیق سلیمان «کامجو» که تازه از پس پرده برآمده دایر میگردد. بیاد دارم که حضور رفیق کامجو را در مدت زمان دو ماه در کابل بودم ویک روز هم در دفتر حزب شاهد نیستم وآنهم در آستانه تصمیم گیریهای دایر شدن کنگره واحد در نتیجه پروسه وحدت دو حزب رفیق یعنی در شرایط بسیار حساس وحدتخواهی مخصوصآ با چنین طرح وتدابیری که صلاحیت انجام دادن آنرا دارا است . (رفیق «صدیقی» رفیق «کرنزی» شما به این ادعا چه میگوئید زیرا در حضور شما در این مدت در دفتر حزب رفت وآمد داشتم) منظور این نیست که ما خواهان ریاست مدام العمر رفیق گرامی شیر محمد «بزرگر» استیم با این واقعیت که اوشان خود نیز بار ها اصطلاح امانت رهبری را از آغاز تا اکنون ورد زبان داشته اند. اما مقاومت در برابر خود مختاری ها، دسیسه سازی ها، وتامین مصونیت این امانت خود صداقت امانت داری است و این ثابت قدمی مورد حمایت میباشد. لذا حمایت بی چون وچرای لشکر صفوف وسپاهیان آرمان را این امانت داری باخود دارد.
قریب به یک دهه شده که ما از بگو مگو های درونی خود، خود را نجات داده نمیتوانیم. احزاب طرح میدهند، موضع گیری میکنند در اوضاع سیاسی حرکت شانرا قابل تشخیص میسازند حزب ما را حلقه خود مختاربا بازی‌های پشت پرده در هوا معلق نگهداشته است. حتی همان کاندیدا توری رفیق حبیب «منگل» که مجموع رفقا با وجود ارایه ملاحظات شان (رفیق «منگل» باید آن سند را در ایمیل آدرس شان داشته باشند) به لحاظ حضور در فضای سیاسی به شدت از آن حمایت کردند هم چنان یک برآمد انتقامی بود که اگر رفیق علومی کاندید انتخابات پارلمانی است اینک ما کاندید انتخابات ریاست جمهوری استیم.
حالااگر قرار گزینه سازی تعویض، برای فعال شدن مطرح باشد باز هم سؤال بوجود میاید که چرا این حرکت فعال که حالا گویا مدنظر است در وجود حلقه خود مختار از قبل محسوس نبود. مگر این خمودی وجمودی خودش پیش‌زمینه یک هدف نا مشروع را تشریح نمیکند؟ اگربه بی رنگی وبی محتوائی سایت شورای اروپائی حزب که صلاحیت رهبری حزب را تمثیل میکند نگاه شود به وضوح معلوم می‌شود که این فعال شدن باید زیر زمینی وپشت پرده‌ای باشد. چرا که در پیش پرده مشاهده نمیشود. سایت بامداد شعبه اسناد محرم حزب ما نیست که فقط جلسه دایر شد جلسه دایر نشد را منعکس بسازد. وهر وقت که جنجال را حلقه خود مختار بر پاکرد به عنوان بلنداژ باید استفاده شود،و هر نوشته را چه با روحیه انسجام باشد ویا پراگندگی مقصد حریفان این حلقه خود مختار را بکوبد به نشر برساند
بخاطر باید داشت که از هیچگاه الم مبارزه اصول را رفقای شریف ما بر زمین نخواهند گذاشت،هیچ برخوردی دلسردی ببار آروده نمیتواند واین تفکر را از پیگیری باز نمیدارد. هیچ کسی این نیرو را فقط چند تنی از رفقای یادداشت نویس در ذهن خود تجسم ندهد. این تفکر مسلط حزب ماست و در تمام سازمانهای که خوانده میشود . شماری از خود مختاران که بر توسن صلاحیت های تشکیلاتی اینسو وآنسو می تازند ونمیخواستند این نیرو را به محاسبه بگیرند باید اکنون حالی شده باشند که این سیل خروشان ودسیسه بر انداز روی دلایل احتیاط بر انگیز لازمی بصورت آرام جریان داشت. اما در مورد حلقه خود مختار با تمام قوت باور داریم که این حلقه خود مختار در حزب مردم افغانستان از پنج ، شش تن بیشتر نیست. این حلقه خود مختارکل حزب نیست و بصورت قطع نیست، و بعد از این حلقه خود مختار اجازه نخواهند یافت از مصلحت ها و احتیاط های تفکر رفقا سوء استفاده نماید.
یاد هانی اینرا ضروری میدانم که باری جمعیت رفقای وحدتخواه برای من وظیفه سپردند تا با‌شخصیت های پیش کسوت طرح وحدتخواهی را به مشوره بگذارم . در نتیجه مراجعه با این روحیه گفته شئد که وحدتخواهان خود را حامی پیشینه مبارزه آنان وهویت آنان دانسته از همنوائی ، تائید و مشوره های رفیقانه شان تشکر مینمایند ودر پهلوی مشوره ها از حضور شایسته آنان در جمع آمد وحدتخواهی سپاس گذار اند. اما میخواهیم به این سلسله اینرا نیز بازگوئی نمائیم که رفیق نور احمد «نور» با این پاسخ که چون او عضو سازمان ما در یکی از واحد های بیرون مرزی است از این جهت برای وحدتخواهی از طریق سازمان مؤثر خواهد بود اما اکنون این موثریت با دلایل مشهود معکوس به نتیجه میرسد و آن اینکه که این موثریت را در پروسه های مورد نظر مشاهده نکردیم اکنون سازماندهی جدا سازی بهترین رفقای هم کنار را در مرکز حزب خود ما نیز مشاهده میکنیم که در روزنه «بامداد» شام را برای ما اعلام میدارند. این انکشاف در حالی یک تال چال سیاسی پایان یافته تلقی میشود که این رفیق ما مانند شماری دیگری از رفقا جرأت تعویض فضای ممنوع الخروجی را ندارد واز اینرو حزب را گروگان گرفته تا امام موعود از شمال یا سمت دیگر ظهور کند وشرایط صدر نشینی مهیا گردد. به همین لحاظ هر نوع جوشش با ضایعات فراوان از این موثریت منفی بالای ما تحمیل شده است.
خوب فشرده اوضاع شکل گرفته پیرامون مشکلاتی که حزب ما به آن مواجه ساخته شده همین است ولذا باز هم سؤال همیشه گی چه باید کرد مطرح میشود. در گذشته وقتی وحدت شکنی با لای دو حزب رفیق داشت تحمیل میشد گفته بودیم بیائید این پروسه را فدای خود مختاری چند تن هر دو جانب نسازیم این چند تن را در سرجای شان بنشانیم ودر یک سطوح دیگر مفاهمات را تا موفقیت پیش ببریم مگر نشد، همان حلقه خود مختار توانست اراده خود را بالای پروسه تحمیل کند و نتیجه آن شد که دیدیم
حالا نیز در موقف وموقعیت مشابه قرار داریم با تفاوت اینکه رفیق گرامی رفیق داوود «راوش» را جانب مشکل نه بلکه شکار و قربانی حلقه توطئه میدانیم. با تفاوت اینکه دیروز در پروسه وحدت دو حزب رفیق دستان حلقه خود مختار توانسته بود دو دفتر را که باید مشترک میشد در دوگانه گی آن حفظ نمایند، با این تفاوت که ملاقات های حضوری و مستقیم هر دو رفیق روسا به اساس پلان همان حلقه خود مختار هر دو طرف از طریق سخنگو ها تنظیم شده بود. اکنون هر دو رفیق مسئول رهبری حزب ما یک دفتر، یک میز و حضور دایمی وهر روزه وتماس مستقیم باهم دارند. لذا نخست به حضور رفیق گرامی داود «راوش» بطور مشخص به دلیل آن سخن را متوجه میسازیم که حلقه خود مختار برای پیشبرد اهداف خود شان رفیق داود «راوش» موضع قرار داده‌اند از این جهت پیشنهاد این است که رفیق گرامی داوود «راوش» با صراحت تمام اعلامیه حلقه خود مختار را با صدور اعلامیه مشخص خود شان رد نمایند و بعد نظر به تفاهم رفقای شورای مرکزی مقیم کشور مطابق نورم اساسنامه بطور واقعی پلینوم فوق العاده شورای مرکزی دعوت گردد و در یک انتخابات آزاد دمو کراتیک ریس حزب انتخاب شود. با پیروزی هر یک رفیق در حالیکه این اقدام خودش پایان پلان حلقه خود مختار خواهد بود بصورت فوری در مورد این حلقه تصمیم گرفته شود.
اگر واقعآ صداقت وجود دارد ساده‌ترین ، شفاف ترین وفوری ترین راه حل این مشکل همین است. در غیر آن در حالیکه خود سری های این حلقه خود مختار دوامدار به حیث دانه سرطانی در مراحل مختلف سر خواهد کشید از مسئولیت عواقب آن هیچ یک بری نخواهد بود...... به امید پیروزی صداقت

 
محمد یعقوب هادی
http://www.bazir.blogfa.com