۱۳۹۱ خرداد ۲۱, یکشنبه

بمب های «کوکی» و بی صدا رادرحزب مردم افغانستان باید خنثی بسازیم




محمدیعقوب هادی

 
بمب های «کوکی» و بی صدا رادرحزب مردم افغانستان باید خنثی بسازیم
همانطوریکه محدوده جغرافیای کشور عزیز ما افغانستان در طی صده ها مورد تجاوزات، تعرضات، مداخلات نظام های ستم سالار و استعماری ودولت های طماع و توسعه طلب و جابجائی عمال آنان قرارداشته، همانگونه جنبش دادخواهانه مردم افغانستان نیز، در نتیجه عملکرد نفوذ عناصر مخرب دردرون خود، شاهد واقعات نا بهنگام، حوادث نا میمون، تحمیل وضعیت نا مساعد، دسیسه بازی و توطئه های رنگارنگ میباشد. هردو عامل فوق در پیوستگی ووابستگی با هم، بالاخره به شکل‌ گیری اوضاع و تأثیر گذاری بالای سرنوشت مردم وکشورما افغانستان منتهی شده ومیشود.
به نسبت بحران زده گی سیاسی، فضای بی اعتمادی که بر ذهنیت ها چیره شده لازم است در مورد باز بینی عوامل وعملکرد های که با واژه ترکیبی «عناصر مخرب» جنبش داخواهانه، در نوشتار ها وگفتار ها کار برد پیدا میکند این اصطلاح باز گردد. عناصر مخرب حتمی نیست که عُمال وابسته به ستم سالاران جهان باشد. بطور قطعی این چنین نیست. یعنی رابطه‌های ارگانیک میان این عناصر و قدرت‌های ستمگری بطور حتمی وجود ندارد، بلکه منفعت آن سیاست‌ها در نتیجه عملکرد این عناصر تأمین میشود. البته آنانیکه دارای پیوند ارگانیک با شبکه‌های اجنتوری استند شامل این تشخیص نمیباشد.
از این جهت در خصوص تأمین منافع ستمگران عملکرد های که سبب تأمین این منافع شده میتواند ، همانا احساس خود خواهی ها، بلند پروازی ها، شیفتگی به صلاحیتداری ها بی مسئولیت،همیشه حاکم بودن ومحور بودن ها، روحیه تسلیم طلبی وتابعیت بی قید وشرط و سلیقه پذیری از طرف دیگران، قُلدر منشی ها، حرکت‌های محرمانه ومخفیانه در عقب شکل دهی پیش آمد ها وحوادث منفی در درون جنبش ، نهضت وسازمان ، دسیسه برای بیرون راندن نیروی مقاومت در برابر انحرافات، توجیه انتقاد به مثابه حرف دشمنانه، تطمیع آدم‌های سست پیمان، آماتور وفرصت طلب با تعین در صلاحیت های تشکیلاتی ، خاموشی خیانت بار وبدون عکس‌العمل مثبت برای رفع معضلات ومشکلات ومترادف با این پدیده‌های مضر همه آن چیز های اند که جنبش، نهضت ،حزب وسازمان را به پارچه شدن، چند دسته گی، انشعاب، ضعف وناتوانی سوق میدهد که خود بخود در نبود یک انسجام بدیل، در برابر سیاست‌های ستمگران، عاملین این برخورد به حیث عناصر مخرب وخیانتکار به جنبش دادخواهانه مردم دانسته میشوند.
مگر آیا تشخیص این چنین عناصر مخرب در درون جنبش نا ممکن است ؟ اگر نه، پس چرا این حرکات در نطفه خنثی نمیگردد؟ در‌واقع ین افراد که به دلیل مصلحت های ضرورتمندانه جنبش در درون خود جنبش با سو استفاده از مصلحت ها رشد نموده وبه اساس سرشت وطبیعت منحصر به خود شان وبا خو پذیری قبلی که از محیط وماحول خود دارند، با افراد دارای خصوصیات مشابه حلقهء رابطه‌های شخصی را ایجاد میکنند همانگونه که گفته می‌شود «مجرم یک قدم پیشتر از پولیس و یا قانون است» هر از آنگاه برای عملی ساختن نیات واراده شان بر می آیند. این خصوصیات ومشخصات در وجود افراد وابسته به جنبش دادخواهانه درست به مثابه انفجار بمب های کوکی وبی صدا همیشه در مقاطع مختلف شرایط تاریخی جنبش دادخواهانه کشور را صدمه زده است.
حزب مردم افغانستان به مثابه یکی از سازمانهای دادخواهانه، وارث ومتعهد به ادامه مبارزه آرمانی حزب ( ح د خ ا) مانند «حزب مادر» توسط همین عناصر تخریبکار شامل تعریف و تعبیری که در سطور بالا گفته شد مورد آسیب‌ پذیری و صدمه قرار گرفته و مشکلات جدی را فرا راه آن ایجاد نموده است. لذا رفقای شرافتمند ومتعهد مان را در این وضعیت حساس فرا میخوانیم که دیگر بیش از این زبان را در دهان قفل کردن وقلم را در پس گوش گذاشتن در حالیکه مصلحت نیست در‌واقع چنین بیتفاوتی در نقش حامی وشریک این پیش‌زمینه تخریب و صدمه شناخته خواهد شد. ما دیگر منتظر چه باید باشیم؟ چرا این زلزله ما را از جای باید تکان ندهد؟ حالا بصورت روشن مرکز این زلزله حلقه خود مختار شورای اروپائی حزب مردم افغانستان شناخته شده است. زلزلهء بمب های کوکی و بی صدای که بار، بار بهترین فرزندان یک خانواده را بی خانمان ساخته ،و حالا باز هم یکی از خانه‌های سیاسی دیگر لشکر صفوف و سپاهیان آرمان سعادت وبهروزی ورفاهیت مردم افغانستان را مورد حمله قرار داده که با تأکید میگوییم دیگر خاموشی مصلحت بوده نمیتواند و گویا شدن مسایل بسیار ضروری وجدی است.
از این جهت اول به مثابه یک عضو در حزب مردم افغانستان میخواهم شماری ازرفقای تشکیلی در شورای اروپائی حزب مردم افغانستان را چون نور احمد نور، داوود رزمیار، و شفیق الله توده ائی( در مورد رفیق شفیق الله توده ئی بحث جداگانه دارم) را به عنوان سازمان دهندگان این پیش آمد مورد سؤال قرار بدهم که این وضعیت چرا چنین انکشاف کرد؟ به تعقیب آن مجریان این پلان باید بدانند که آنان در برابر سپاهیان آرمان قرار گرفته اند
شما عاملان حمله به این خانه بازمانده سیاسی ما چه میخواستید؟ مشکل شما در کجا بود؟ قدرت میخواستید؟ مگر ما شما را از نام صفوف از نام سپاهیان آرمان از نام حزب وسازمان خود ما دعوت نکردیم که بیائید پیش شوید برآمد نمائید ما باز عقب درراه می افتیم. چرا خم خم رفتید ؟ چرا با دزدی راه رفتید؟ چرا این صلاحیت را که شما عاشق آن استید وما میخواستیم که بشما دوباره بر گردانیم از طریق مشروع نخواستید بدست بیاورید؟ شما بار ها شاهد نبودید که سپاهیان آرمان، لشکر صفوف، وحدتخواهان صد ها وهزاران بارهر آن گاه که هویت شما مورد تعرض قرار داشته در حمایت شما وهویت شما بر خاسته اند؟ شما همیشه خاموش بودید. حتی آنانی را که شما برای بلی گویی تان به حیث مجری پلانهای محرمانه تان به صلاحیت های تشکیلاتی نصب نموده‌اید همین ها سیلی مخالفین را بروی شما حواله کرده اند
پرسش را دو باره از اینجا بر میگیریم که به عوض این رفتار های زیر بوریائی برآمد شما در اجتماع سیاسی در این مدت چه نقصی را متوجه جنبش وحزب ما میساخت؟ درست است که شما در جلسات حزبی شرکت داشته اید. اگر همین را هم نمیکردید بطور واضح که دیگر شما عضو حزب نبودید. مگر سواء از این شرکت دیگر چه نوع فعالیت حزبی سیاسی داشته اید؟ جز اینکه با رفتار های محرمانه مهره سازی نمودید، به مخالفین تان دسیسه ساختید وآنانرا از سازمان راندید. مگر تعداد رفقای که شما در برابرآنان صف دسیسه آراستید کم بود واست؟ که اکنون به ریشه حزب در کابل حمله نمودید. من باور دارم که از میان شما پلان گذاران این حمله، هیچ کدام تان با رفیق گرامی رفیق داوود «راوش» طرز برداشت همگون ندارید اثبات آن این که :
در دوران پروسه وحدت با حزب متحد ملی وقت ونهضت فراگیر وقت در صورت انصراف کاندیداتوری رفیق علومی ورفیق بزرگر رفیق راوش یکی از جمله کاندیدانی بود که از طرف رفیق علومی مطرح شد ومطرح بود حالا سؤال اینجاست شما که با صلاحیت رهبری رفیق «علومی» موافقت نداشتید و دسیسه نشست حضوری را در هالند با رفیق «علومی» سازمان دادید که آن رفیق را زیر سؤال ببرید. ودر این باب نسبت به رفقای اثر گذار چون رفیق «پیکارگر» که شمشیر کشی حلقه خود مختارهم صدا شدند سخت انتقاد دارم «نویسنده این سطور در همان وقت ملاحظات خود را در مورد آن نشست ارایه کردم» نشان دادید که به هیچ صورت با مطرح شدن رفیق علومی به دلیل آن موافق نیستید که صعود شما در راس صلاحیت ها بکلی محدود می‌شود نه بخاطر آن که رفیق گرامی رفیق بزرگر کاندید بر گزیده شما بوده باشد که اینک دسیسه حاضر ثبوت این مساله است. واما چرا رفیق راوش را شما قربانی این پلان محرمانه انتخاب نمودید؟ اینهم نه به خاطر آن که رفیق داود «رواش» کاندید برگزیده شماست بلکه به آسانی تمام علایق وحدتخواهانه رفیق راوش با حزب متحد ملی وقت پلان بعدی شما را با دلایل دسیسه جویانه که شما مطرح دارید عملی میسازد چرا که از نظر شما رفیق نورالحق «علومی» خائین است و اینرا شما در وقتی الم نمودید که رفیق «علومی» ریس نوبتی حزب واحد ما بود. اکنون به دید شما اوشان دیگر نه ازماست ونه با ماست. شرم وننگ باد به این بازی‌های بچگانه که شما حتی حضور ما را در مجامع افغانی ما که هر روز یک پیامی را از نام داد خواهان وترقی خواهان ودموکرات ها انعکاس میدادیم با این رفتار های جفا کارانه مانع شدید. تاهر بار با طعنه های مواجه شویم که اینست رفقای صاحب صلاحیت های تشکیلات دادخواه ، ترقی خوا دموکرات شما که هر روز یک دسیسه تازه را سازمان میدهند؟.
رفیق گشت وگذار محرمانه رفیق نور احمد «نور» بیاد دارند که در جلسه هالند با شعار وحدت پرچمی ها در حالیکه بهترین متحدین سیاسی حزب بزرگ ما را که تا اکنون با ما قدم مبارزه برداشته بودند از سازمان ما راندند این نه بخاطر آن بود که تعهد با این شعاروحدت پرچمی ها را نشان بدهد بلکه به منظور حریف کوبی که درهمان جلسه رفیق پرچمی «رفیق علومی» هم به اصطلاح بی داغ گذاشته نشد آخر چرا؟
خوب بر میگردیم به مستند سازی دسایس که زیر نام اعلامیه از طرف حلقه خود مختار شورای اروپائی ما در سایت «بامداد» به نشر سپرده شده است. نشر این مساله همزمان با دایر شدن جلسه شورای آلمان است که 4 عضو شورای مرکزی در آن عضویت داشتند. وآن هم در سایت بامداد انعکاس نموده است. (حالا از این میگذریم که این همه اعضای رهبری از اعضای غیر مقیم به اساس کدام موثریت مطرح است) قرار معلوم اکثریت اعضای شورای مرکزی بعد از ختم کار «کنگره وحدت» رهسپار اقامتگاه های خارجی شان شده‌اند،اما جلسه شورای مرکزی در یک نصاب نامعلوم بدون منتفی شدن کاندید اتوری رفیق شیر محمد «بزرگر» وبدون حضور خودشانبه حیث یک جانب موضوع در نیمه شب وآنهم شب‌های کابل کنونی به ریاست رفیق سلیمان «کامجو» که تازه از پس پرده برآمده دایر میگردد. بیاد دارم که حضور رفیق کامجو را در مدت زمان دو ماه در کابل بودم ویک روز هم در دفتر حزب شاهد نیستم وآنهم در آستانه تصمیم گیریهای دایر شدن کنگره واحد در نتیجه پروسه وحدت دو حزب رفیق یعنی در شرایط بسیار حساس وحدتخواهی مخصوصآ با چنین طرح وتدابیری که صلاحیت انجام دادن آنرا دارا است . (رفیق «صدیقی» رفیق «کرنزی» شما به این ادعا چه میگوئید زیرا در حضور شما در این مدت در دفتر حزب رفت وآمد داشتم) منظور این نیست که ما خواهان ریاست مدام العمر رفیق گرامی شیر محمد «بزرگر» استیم با این واقعیت که اوشان خود نیز بار ها اصطلاح امانت رهبری را از آغاز تا اکنون ورد زبان داشته اند. اما مقاومت در برابر خود مختاری ها، دسیسه سازی ها، وتامین مصونیت این امانت خود صداقت امانت داری است و این ثابت قدمی مورد حمایت میباشد. لذا حمایت بی چون وچرای لشکر صفوف وسپاهیان آرمان را این امانت داری باخود دارد.
قریب به یک دهه شده که ما از بگو مگو های درونی خود، خود را نجات داده نمیتوانیم. احزاب طرح میدهند، موضع گیری میکنند در اوضاع سیاسی حرکت شانرا قابل تشخیص میسازند حزب ما را حلقه خود مختاربا بازی‌های پشت پرده در هوا معلق نگهداشته است. حتی همان کاندیدا توری رفیق حبیب «منگل» که مجموع رفقا با وجود ارایه ملاحظات شان (رفیق «منگل» باید آن سند را در ایمیل آدرس شان داشته باشند) به لحاظ حضور در فضای سیاسی به شدت از آن حمایت کردند هم چنان یک برآمد انتقامی بود که اگر رفیق علومی کاندید انتخابات پارلمانی است اینک ما کاندید انتخابات ریاست جمهوری استیم.
حالااگر قرار گزینه سازی تعویض، برای فعال شدن مطرح باشد باز هم سؤال بوجود میاید که چرا این حرکت فعال که حالا گویا مدنظر است در وجود حلقه خود مختار از قبل محسوس نبود. مگر این خمودی وجمودی خودش پیش‌زمینه یک هدف نا مشروع را تشریح نمیکند؟ اگربه بی رنگی وبی محتوائی سایت شورای اروپائی حزب که صلاحیت رهبری حزب را تمثیل میکند نگاه شود به وضوح معلوم می‌شود که این فعال شدن باید زیر زمینی وپشت پرده‌ای باشد. چرا که در پیش پرده مشاهده نمیشود. سایت بامداد شعبه اسناد محرم حزب ما نیست که فقط جلسه دایر شد جلسه دایر نشد را منعکس بسازد. وهر وقت که جنجال را حلقه خود مختار بر پاکرد به عنوان بلنداژ باید استفاده شود،و هر نوشته را چه با روحیه انسجام باشد ویا پراگندگی مقصد حریفان این حلقه خود مختار را بکوبد به نشر برساند
بخاطر باید داشت که از هیچگاه الم مبارزه اصول را رفقای شریف ما بر زمین نخواهند گذاشت،هیچ برخوردی دلسردی ببار آروده نمیتواند واین تفکر را از پیگیری باز نمیدارد. هیچ کسی این نیرو را فقط چند تنی از رفقای یادداشت نویس در ذهن خود تجسم ندهد. این تفکر مسلط حزب ماست و در تمام سازمانهای که خوانده میشود . شماری از خود مختاران که بر توسن صلاحیت های تشکیلاتی اینسو وآنسو می تازند ونمیخواستند این نیرو را به محاسبه بگیرند باید اکنون حالی شده باشند که این سیل خروشان ودسیسه بر انداز روی دلایل احتیاط بر انگیز لازمی بصورت آرام جریان داشت. اما در مورد حلقه خود مختار با تمام قوت باور داریم که این حلقه خود مختار در حزب مردم افغانستان از پنج ، شش تن بیشتر نیست. این حلقه خود مختارکل حزب نیست و بصورت قطع نیست، و بعد از این حلقه خود مختار اجازه نخواهند یافت از مصلحت ها و احتیاط های تفکر رفقا سوء استفاده نماید.
یاد هانی اینرا ضروری میدانم که باری جمعیت رفقای وحدتخواه برای من وظیفه سپردند تا با‌شخصیت های پیش کسوت طرح وحدتخواهی را به مشوره بگذارم . در نتیجه مراجعه با این روحیه گفته شئد که وحدتخواهان خود را حامی پیشینه مبارزه آنان وهویت آنان دانسته از همنوائی ، تائید و مشوره های رفیقانه شان تشکر مینمایند ودر پهلوی مشوره ها از حضور شایسته آنان در جمع آمد وحدتخواهی سپاس گذار اند. اما میخواهیم به این سلسله اینرا نیز بازگوئی نمائیم که رفیق نور احمد «نور» با این پاسخ که چون او عضو سازمان ما در یکی از واحد های بیرون مرزی است از این جهت برای وحدتخواهی از طریق سازمان مؤثر خواهد بود اما اکنون این موثریت با دلایل مشهود معکوس به نتیجه میرسد و آن اینکه که این موثریت را در پروسه های مورد نظر مشاهده نکردیم اکنون سازماندهی جدا سازی بهترین رفقای هم کنار را در مرکز حزب خود ما نیز مشاهده میکنیم که در روزنه «بامداد» شام را برای ما اعلام میدارند. این انکشاف در حالی یک تال چال سیاسی پایان یافته تلقی میشود که این رفیق ما مانند شماری دیگری از رفقا جرأت تعویض فضای ممنوع الخروجی را ندارد واز اینرو حزب را گروگان گرفته تا امام موعود از شمال یا سمت دیگر ظهور کند وشرایط صدر نشینی مهیا گردد. به همین لحاظ هر نوع جوشش با ضایعات فراوان از این موثریت منفی بالای ما تحمیل شده است.
خوب فشرده اوضاع شکل گرفته پیرامون مشکلاتی که حزب ما به آن مواجه ساخته شده همین است ولذا باز هم سؤال همیشه گی چه باید کرد مطرح میشود. در گذشته وقتی وحدت شکنی با لای دو حزب رفیق داشت تحمیل میشد گفته بودیم بیائید این پروسه را فدای خود مختاری چند تن هر دو جانب نسازیم این چند تن را در سرجای شان بنشانیم ودر یک سطوح دیگر مفاهمات را تا موفقیت پیش ببریم مگر نشد، همان حلقه خود مختار توانست اراده خود را بالای پروسه تحمیل کند و نتیجه آن شد که دیدیم
حالا نیز در موقف وموقعیت مشابه قرار داریم با تفاوت اینکه رفیق گرامی رفیق داوود «راوش» را جانب مشکل نه بلکه شکار و قربانی حلقه توطئه میدانیم. با تفاوت اینکه دیروز در پروسه وحدت دو حزب رفیق دستان حلقه خود مختار توانسته بود دو دفتر را که باید مشترک میشد در دوگانه گی آن حفظ نمایند، با این تفاوت که ملاقات های حضوری و مستقیم هر دو رفیق روسا به اساس پلان همان حلقه خود مختار هر دو طرف از طریق سخنگو ها تنظیم شده بود. اکنون هر دو رفیق مسئول رهبری حزب ما یک دفتر، یک میز و حضور دایمی وهر روزه وتماس مستقیم باهم دارند. لذا نخست به حضور رفیق گرامی داود «راوش» بطور مشخص به دلیل آن سخن را متوجه میسازیم که حلقه خود مختار برای پیشبرد اهداف خود شان رفیق داود «راوش» موضع قرار داده‌اند از این جهت پیشنهاد این است که رفیق گرامی داوود «راوش» با صراحت تمام اعلامیه حلقه خود مختار را با صدور اعلامیه مشخص خود شان رد نمایند و بعد نظر به تفاهم رفقای شورای مرکزی مقیم کشور مطابق نورم اساسنامه بطور واقعی پلینوم فوق العاده شورای مرکزی دعوت گردد و در یک انتخابات آزاد دمو کراتیک ریس حزب انتخاب شود. با پیروزی هر یک رفیق در حالیکه این اقدام خودش پایان پلان حلقه خود مختار خواهد بود بصورت فوری در مورد این حلقه تصمیم گرفته شود.
اگر واقعآ صداقت وجود دارد ساده‌ترین ، شفاف ترین وفوری ترین راه حل این مشکل همین است. در غیر آن در حالیکه خود سری های این حلقه خود مختار دوامدار به حیث دانه سرطانی در مراحل مختلف سر خواهد کشید از مسئولیت عواقب آن هیچ یک بری نخواهد بود...... به امید پیروزی صداقت

 
محمد یعقوب هادی
http://www.bazir.blogfa.com
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.