۱۳۸۷ بهمن ۲۴, پنجشنبه

باید دستان مداخله گر مخالفین درامور وحدت را کوتاه سازیم



باید دستان مداخله گرمخالفین وحدت را کوتاه سازیم !!



باردیگر دستان مداخله گر ارتجاعی پنهان ، چند زبان وبا امکان و چند نفر خودی(!)چندین پهلو وبه ظاهر بیگناه ودلسوز ، باتمام مکاره گری سیاسی ، با توافق غیر اعلان شده، میخواهند محصول تلاشها ی وحدت طلبانه ی جمعی وفردی رفقای ما را برباد کنند ویا ازتحقق این وحدت سرنوشت ساز در این شرایط حساس که شاید ( به نفع قدرت شخصی خود شان) نباشد جلوگیری نمایند . بسیج شدن ومبارزه ی قاطع وعملی رفقا برای خنثی ساختن این سنگ اندازیها وبهانه تراشی ها ، که هدفی جز خلق نا امیدی دربین ما وبه مشکلات مواجه ساختن وحدت مجدد حزبی ماندارد ،همین اکنون به وظیفه ی تا ًخیر ناپذیرهررفیق وهمرزم واقعی ما مبدل گردیده است . لذا ، کوچکترین تعلل وفرصت سوزی درامر واکنش قاطع علیه پلان سازان این پروژه ی تخریبی ، خود زمینه سازعملی شدن اهداف غیرشریفانه ی آن نیرو های داخلی وخارجی مخالف عدالت ودموکراسی دروطن مامیباشد که پیوسته دشمن همبسته گی واتحاد وطن پرستانه ی ما بوده اند وهستند . باید یاد آورگردیم که بیتفاوتی همه ی ما وغفلت عمدی وغیرعمدی پیشگامان دیروزما درمورد تا ًمین وحدت دوباره، باعث آن شد که سالها ما با وجود داشتن ریشه های مشترک فکری وبنیاد سیاسی وتشکیلاتی دیرینه وسرنوشت واحد ، ازهم دور باشیم .
چون وحدت ومبارزه ی مشترک درپرتو احترام واعتماد متقابل سیاسی وداشتن تشکیلات واحد ، کارا وبیرون آمده از حمایت واقعی همه رفقا ، به نیاز مندی اصلی مابرای تداوم مبارزه وادای نقش ملموس درامر آبادی وطن وخوشبختی مردم مبدل گردیده است ؛ بنا ً ، ازهمه ی رفقا ی عزیز نهضتی ، متحد ملی وسایر طرفداران وحدت نیروهای وطن پرست که بدون شک روزی همه به حکم مصالح مردم افغانستان باید متحد گـردند ،با کل حرمت تقاضا میکنم که برای به حقیقت پیوستن آرزوهای وحدت طلبانه ی رفقا واتحاد وسیع ترقیخواهان دموکرات وعدالت طلب جامعه ، درعملی شدن پیشنهادات آتی بدون درنگ اقدام کنند ودسیسه ی متفرق نگهداشتن فرزندان سعادت مردم ومبارزین راه آزادی ودموکراسی را هرچه زودتر خنثی سازند.
اول :
پیشنهادمیگردد تاجلسه ی مشترک شوراهای اروپایی نهضت فراگیر ترقی وحزب متحدملی دایرگردد و درآن برعلاوه ی صدور قطعنامه ی صریح در حمایت از تا ًمین وحدت ، راه های حل پرابلمهای خلق شده ، افشای منابع وافراد دست داشته دراقدامات جفاکارانه تخریب پروسه ی وحدت را مورد ارزیابی و شناسایی قرار دهند وبرای کوتا ه ساختن دستان نفاق افگن درداخل صفوف رفقا ، اقدام مقتضی به عمل آرند.علاوتا ً تقاضا میگردد که شرکت کننده گان این جلسه ی مشترک ، قطعنامه ی صادر شده به وسیله ی خودشان را تو ًام با یادداشت رسمی وکتبی به کمیته های مرکزی هردوحزب در کابل ارسال کرده وبر حتمی بودن وتخطی ناپذیر بودن توافقات قبلی وحدت ، تکیه واصرارنمایند وسایر تدابیر فعال ولازمی را دراین زمینه درساحه ی فعالیت شان ( اروپا) روی دست گیرند.
دوم :
جلسه ی شوراهای اروپایی این دوحزب شامل پروسه ی فعلی وحدت ،برای خنثی شدن عاجل تلاشهای نامیمون « مخفیکارانهً» ضد وحدت ، به همه شوراهای اجراییه ی کشوری هردوحزب دراروپا هدایت دهند تا باتدویر جلسات مشترک ووسیع الشمول که سایررفقای طرفداروحدت و بیرون ازاین دوحزب نیز درآن دعوت واشتراک نموده بتوانند ، تدابیرلازم را اتخاذ نمایند. جدا ً مفید پنداشته میشود که این جلسات وسیع کشوری ، به نوبه ی خود قطعنامه های واضح وجدی حمایت ازوحدت مجدد رفقا را صادر وبرعلاوه ی ارسال آن به مقرات شوراهای اروپایی دوحزب ، یک نسخه ی آن را به قرارگاه های مرکزی دوحزب درکابل ارسال واز مسئولین ورهبران هر دوحزب امضا نموده دراسناد اولی وحدت ، مصرانه بخواهند که برای عملی شدن توافقات رسمی خود شان ، گام های عملی بعدی را بدون ضیاع وقت بگذارند وبرغیر قابل قبول بودن موکول کردن ویا درحالت التوا قراردادن تلاشهای وحدت خواهی صادقانه ی رفقا ، برای آن اصرار نمایند که این احزاب وسایر حلقات حزبی جدا مانده ازاین مذاکرات ،خانه ی مشترک همه ی ما بوده وباییست نظریات کادرها واعضای این احزاب درداخل وخارج ، جدا ً در نظر گرفته شود وبه سخنان شخصی وامیال هوس آلود چند نفر محدود وقع گذاشته نشود.
سوم :
از آنجاییکه ، مسوولین اروپایی ، امریکایی ، آسیایی ورهبران ( کمیته های مرکزی) هردوحزب باثر انتخاباتی که براه انداخته بودند قبلاً انتخاب گردیده وسازمانهای اروپایی نیز به مشروعیت رهبری دوحزب مربوطه ی شان مدتهاست که صحه گذاشته اند، پس لزومی ندارد که نصایح ومداخلات بیمورد افراد وشخصیت های خارج از تشکیلات ، دوحزب را درتعین سرنوشت اعضای شان وسایر رفقای منتظر وحدت، به حدی مجال دهند که ازطریق تیلفون وهدایات شخصی ، بااستفاده از روابط وامکانات دیروزی شان ، بتوانند در تغییرویا کند ساختن کلیدی ترین مسایل مربوط به دوحزب ، مداخله کنند واعمال نفوذ (!)نمایند . تصمیم گیری دراین موارد وسایر موارد متعلق به فعالیتها ، تصامیم وسرنوشت دوحزب ، فقط به رهبران این احزاب وسایر قدمه های مسئولین آنها تعلق دارد. البته نمی توان مفیدیت مشوره های نیک سایر رفقا را ارزش کم داد، به شرط آنکه از ایشان این مشوره ها مطالبه گردد ودرعین حال مشوره ها سالم باشند. ما ، مضر بودن تصمیم گیریها را توسط مشاورین خود سر و( په خپل سر ) شاهد بوده ایم وتکرارآن را اینبار به وسیله ی مشاورین داخلی (هدایت دهنده گان پشت پرده ) وهمیشه غیر مسوول وواجب الاحترام ، بیشتر ازاین ، صواب نمیدانیم.
چهارم :
طوریکه بارها از همه رفقا تقاضا نموده ایم ، باردیگر به سوی شما یاران وعزیزان راه های طی نموده ی مشترک مبارزه ی توا ًم با دشواریها وقربانی های کم نظیر، روی آورده وشما را طرف خطاب قرار میدهیم ومیگوییم :
رفقای گرامی !

اکثریت قاطع ما وشما ، اکنون بیشتر از نیم قرن عمر داریم ، چند سال دیگر زنده گی خواهیم کرد .؟ آیا ، دوام اختلافات وچند دسته گی ها به نفع ما ، دوام دوستیها دربین فامیل های ما وبه مصالح خلقهای زحمت کش افغانستان است ؟ آیا ، به قول معروف ما ( هنوز صاحب تجربه وپخته گی لازم نشده ایم) که باردیگرصلاحیت تعین سرنوشت و دست زدن به هراقدام خورد وبزرگ مانرا بمانند گذشته به دست شخصیت های محترمی بدهیم که درکلیدی ترین وحیاتی ترین مسایل ملی وحزبی ، باما یک روز مشوره نکردند ودرغیاب ما تصامیمی گرفتند ومیگییرند که برعلاوه ی تا ًسف بار بودن ، یک جانبه بودن وکشنده بودن آن تصامیم شخصی ویا چند نفره ، هیچ کدام شان حتی یکبار به صورت ضمنی از خطا ها واشتباهات شان اظهار پشیمانی و ندامت نکرده وهنوز با تبختر گپ میزنند وعمل میکنند. درحالیکه درکشور های اروپایی وحتی آسیایی ودربین احزاب مدرن ، قدمه های مختلف سیاسی وتشکیلاتی ، وقتی اشتباه میکنند ویا دراجرای کاری ناکام میگردند ، ازپستهای شان کنار میروند واز مردم معذرت میخواهند . ولی، تعدادی از این تیپ شخصیتها ی «ما »عادت کرده اند که بعد اشتباهات بزرگ نیز باید نامهای شان با گفتن ( بسم الله) گرفته شود . دراین مورد تعجب آورتر اینست که بعضی ازاین رفقا با استفاده ازحجب وحیای همیشه گی ضرور ی(!) وشاید غیرمفید ما استفاده کرده واجازه نمیدهند که دوباره متحد شویم ومصدر خدمت شایسته به وطن خود گردیم . اگر این رفقا ، دست از مداخلات بیجای شان نبردارند وبه تخریبات شان درامر وحدت مجدد رفقا، خاتمه ندهند ؛ درنوشته های بعدی آنهارا بانام ونحوه ی فعالیتها وافراد مخلص گوش به فرمان شان که منافع حزب واحد ومجموع زحمت کشان وطن را قربان عملی شدن نظریات واهداف شخصی محدود خود میکنند ؛ درمحضر رفقا وخواننده گان سایتها ، معرفی خواهیم کرد. ما ، از این رفقا میخواهیم که به این نظر مردم ما گوش فرادهند : ( مارا به خیر تو کارنیست ، شَـر مرسان !!! )
پنجم :
ما، طولانی مدت مبارزه وسیاست کرده ایم . ما،خواهان جامعه ی آزاد ، آباد و دموکراتیک بودیم ودرراه تساوی حقوق کلیه انسانها رزمیده ایم . ما ، از آزادی ودموکراسی میخواهیم به نفع هر انسان جامعه استفاده شود وهر شخص بتواند اهداف وآرزومندی های خودرا بدون خوف وترس بیان کند . مانمی خواهیم که سیاسیت جاگزین « مذهب » شود . ما به ( مراجع تقلید) سیاسی و( داعی الدعات) های زردشتی معاصر درساحه ی کار وفعالیتهای حزبی- سیاسی مان، ضرورت نداریم . امروز به برکت دانش سیاسی ودست آوردهای دموکراسی دراحزاب مدرن ، هر فرد به قدر توان ، استعداد وفداکاری اش درجهت تحقق برنامه ی تعین شده ، حرمت و تحویل گرفته میشود ،نه بر اساس معیار های کهنه وقدیمی زوال یافته واکیدا ً غیر قابل برگشت. لذا، ما ، خواهان عملکرد روشن ، قانونی ، دموکراتیک وقابل لمس هرهمسفر خود (خاصتا ً حلقات بالایی ومدعیان رهبری) درداخل احزاب رفیق بوده ، به کسانی که خودرا بالاتر از اراده ی جمعی وواقعا ً دموکراتیکی که هسته واساس آن برمشروعیت حقیقی استوار باشد، نه باجعل وتذویر ، احساس میکنند ، نباید این حق را بدهیم که با استفاده از گذشت و نرمش ما ، درتغییر مسیر یک کتله ی بزرگ تشکیلاتی وفکری ، باخاطر آرام عمل کنند ومتیقن باشند که به سان گذشته ، مرجعی نخواهد بود که از آنها بپرسد که چرا ؟...
ششم : میخواهیم از رفقای گرامی نهضت فراگیر ترقی ودموکراسی افغانستان واز شخص رفیق شیر محمد بزرگر ، رئیس شورای مو ًسسان نهضت که باشجاعت وروحیه ی وحدت طلبانه ، اسناد وحدت را با رفیق نورالحق علومی رئیس حزب متحد ملی افغانستان ، امضا وقلوب هزاران حزبی صادق وهواداران حزب ما را با این تفاهم وهمسویی شاد ساختند، مطالبه نماییم تااجازه داده نشود که باردیگر غبار های تیره ی دوری وسردی از استقامت اروپا به فضای سالم رفیقانه وجدیدا ً ایجاد شده ی نهضت فراگیر با متحد ملی اثر منفی بگذارد . حال که عنقریب ما، دروطن شاهد بهاران خواهیم بود ، امید است که بهار را با فصل جدیدی از روابط سبز وگلگون رفیقانه درروابط کلیه رفقا وهمرزمان به استقبال بگیریم.

هفـتم :اعتقاد جدی وجود دارد که با تاً مین وحدت مجدد وتدویر کنگره ی واحد ، حتما ً به آن آرزومندیهایی نایل خواهیم شد که اکنون طرح آن جز ایجاد سکته گی در همسویی چیز دیگری نخواهد بود. به یقین که تشکیل حزب جدید ، رهبری جدید ، اساسنامه وبرنامه ی جدید ودوستان ومتحدین جدید می خواهد واعضای انتخابی وصاحب صلاحیت کنگره وظایف بعدی حزب وهر چهره ی شاخص آن را معین ومشخص میسازد. در آن روز پر افتخار وپر میمنت ، به یقین که بعد تشکیل حزب واحد، نه حزب متحد ملی باقی خواهد ماند ونه نهضت فراگیر ترقی ودموکراسی . زیرا ما، حزب واحد وبزرگی خواهیم داشت که کلیه فرزندان اصیل وحتی ما ًیوس وناراضش را که اهداف شریفانه واحساس پاک وطنی داشته باشند وبا افراد ونحوه ی عملکردهای شان دردیروز وامروز مخالفت کرده اند ومیکنند نه با اهداف انساندوستانه وترقی خواهانه ی حزب دیروز وفردا، به دور خود جمع خواهد کرد واز هر تلاشی که به وسیله ی هرکدام از مسوولین ، کادرها واعضا درراستای وحدت دوباره ِ آن صورت گرفته است ، ابراز امتنان خواهد شد.


بگذارید رنگ قلمهای تان درپای این اسناد همیشه بدرخشدوبه طور دایمیاهمیت خودرا حفظ کند وباعثبارور شدن امیدهای رفقای تان گردد.



خوشبختانه رفقای گرامی هردوحزب دراسناد به امضا رسیده ی وحدت بین سران دوحزب وحلقات رهبری شان ، هیچ نوع پیش شرطی نگذاشته اند که آن را مانع تحقق وحدت تلقی کنیم ویا عدول از تعهدات شان بخوانیم.!! به قول معروف آنها ( خوانده ، امضا کرده اند) .


گلب الدین(حکمتیار)برای پیروزی ورسیدن به قدرت از ملاعمر ، رسول سیاف ، برهان الدین ربانی وسایرین دعوت کرده است که درنشستی مشترک حزب ویا جبهه ی واحدی را بسازند.او بعد این همه جاروجنجالها ، قتل وکشتار یکدیگروصدها هزار انسان بیگناه وطن، خرابی وویرانی کابل واطراف ، میخواهد با دشمنان خود کنار بیاید ورقبای خودرا باخود متحد سازد؛ اما ، ما انقلابیون وطن پرست ومدعی آرمانهای پاک ومقدس ،باوجود دادن تلفات عظیم درراه خوشبختی مردم ، بارفقا وهمرزمان خود ازدر مصالحه وآشتی پیش آمده نتوانسته وتا هنوز بی اتفاق هستیم. آیا، این را درجمله ی محسنات مان به حساب آوریم ویا اینکه (باید) آنرا مایه ی شرم وناکامی خود بدانیم.!!
رفقای عزیز !

کاری نکنید که این عکسهای یادگاری وتاریخی را بسوزانیم وبه قولها ووعده های داده شده ی تان پشت پا بزنید وباعث دلسردی مجدد هزاران رفیق دلسرد شده ی قبلی از حزب وحتی مبارزه شوید، که با بسیار زحمت وکار تبلیغی ، آماده فعالیت سیاسی وسهم گیری در امر مبارزات سازمانی واحد شده اند. همه ی ما ، وظیفه داریم که تخم امید بپاشیم وجوانه های امید واطمینان را برای ختم هرنوع مخالفت ، رقابتهای ناسالم ودشمنی های ظالمانه وخودساخته یخودسوز وبیگانه پرور ، برای رشد وحاصل دهی پرورش داده ومواظبت کنیم و دشمنان این نهال نو غرس شده ( وحدت مجدد ) را از باغ مشترک پدری بیرون کنیم.!

هشتم : با کل صمیمیت واحترام از آنعده رفقای رهبری دیروز که بالاثر رقابتها وعداوتهای شخصی بعضی از همطرازان شان که متا ًسفانه تا حال به کارهای قدیمی شان ادامه میدهند ، از تقارب با رفقا وادای نقش دراعاده ی وحدت مجدد وحضوریابی درفعالیتهای روزمره ی سیاسی جمعی دور مانده ویا دور نگهداشته شده اند ؛ تقاضا میکنیم که به عزلت وگوشه نشینیهای صوفیانه مشرب شان خاتمه دهند ووارد عرصه شوند. آنها، باید بدانند که دلهای کادرها نیز ازدست چند تن( کمتر ازعدد انگشتان) که بمانند ( شیوخ سیاسی زاهدنما)عمل میکنند، مثل همان دانه های تسبیح ،سوراخ سوراخ است .

درپایان این نوشته، رفقای گرامی ایراکه بر اساس همان قصهً معروف ، تاهنوز در( تارهای خام ! ؟ ) گیر مانده اند وسایر رفقا را طرف خطاب قرار داده میگوییم : تا به کی به خاطر این رهبر وآن شخصیت کلیدی( متوفا) ویازنده گان بی تحرک ، بینهم بجنگیم ودرادامه ی فرکسیون بازی ها وحلقه گراییها ی زیانبار، خود وسیله شویم ودر ادای دین ملی ورسالت تاریخی مان که بدون شک سعادت مردم ، آزادی دایمی وطن وتحقق اهداف کاملا ً دموکراتیک درتمام عرصه های زنده گی مردم واداره ی کشور به دست خودمردم است، ازهم دوروعاجز باقی بمانیم. ما هرگز گذشته های مان را فراموش نمیکنیم وبه صدها مورد خوبی واقدامات بزرگ انسانی حزب ما، افتخار نیز میکنیم . ولی نباید رسالت ، اهداف وامکانات موجود را که باید برای امروز وفردا از آن کار بگیریم ، قربان گذشته ها وگذشته گان بسازیم. عقیده بر اینست که از تمام افتخارات وداشته های دیروز برای همسویی ، وحدت ومبارزه ی مشترک واثرمند استفاده شود وبه خانه جنگی شخصی وشخصیت پرستیهای متعصبانه که روحیه ی آشتی وتفاهم را ازما سلب کرده است و تا هنوز درعقول وقلوب ما موجود است، به حیث مبارزین ترقیخواه این دوران (دوران شگوفایی ، علم ، فرهنگ ، آزاده گی وحرمتگذاری یکسان به همه انسانها) ، خاتمه دهیم وخودرا ازقید عبودیت شخصیتهای سیاسی ولو بسیار گرامی وعزیز نیز باشند ، نجات دهیم . زیرا شخصیت های سیاسی اگر بسیار پاک وبا تقوا باشند باید احترام شوند وبه الگوی خوب درزنده گی وفعالیت های سیاسی مبدل گردند ، نه آنکه وسیله ی بروز جنگ و تداوم اختلافات دربین فرزندان خانواده شوند ویا اینکه صحبت کردن وسوال کردن درمورد خودرا با استفاده از قواعد مذهبی، تکفیر(!) کنند .
شما، به خوبی میدانید که اکثر اختلافات درداخل صفوف نیروهای چپ وراست سیکولار ومذهبی ، بیشتر برای تا ًمین منافع سرکرده گان مذهبی و سیاسی شان بروز کرده و استوار است نه به اثر اختلافات عمیق فکری دربین ایشان. همیشه چنین بوده که نیروهای اصلی خلقهای زحمتکش بسا سرزمینها ، قربان هوسرانیهای بزرگان خود شده اند. آیا، بدبختیها ورنج وعذاب ملیونها انسان وطن ما ، بخاطر سوً استفاده ازعقاید دینی ومذهبی آنها نیست.؟

تعدد احزاب ملی ، مذهبی ودموکراتیک ، تفسیرهای گوناگون از دموکراسی ،بازار آزاد ، موجودیت نیروهای نظامی( بیشتر از36) کشورخارجی دروطن ،عدم قیمت یکسان دادن به طالبان ونیروهای بنیاد گرای داخلی وخارجی همراه شان از طرف حلقات قومی وگروه های سیاسی وسمتی ، توجیهات مختلف از اصول دینی وجنگهای خونبار تنظیمی وحتی موجودیت مراجع مختلف تقلید مذهبی درجهان اسلام ، موضعگیریهای متضاد وگوناگون ِ نه تنها حکام دولتهای اسلامی بلکه مراکز(فتوا) دربسا از قضایای کلیدی جهان اسلام ودراین روزها درمورد غزه ی خون آلود شده به وسیله ی دولت خونریز اسراییل ، همنوایی « واتیکان » با سیاستها وفرموده های بزرگان جهان سرمایه وغارت جهان ، باید مارا به این عقیده برساند که طوریکه مردم ما گفته اند: ( هرکس برای مطلب خود دلبری کند) واقعیت دارد. وگرنه ، چرا دروطن فقیر ، جنگ زده ، جدا ًعقب مانده وبی ثباتی مثل افغانستان ، بیشتر از صد حزب مذهبی ،سیاسی و قومی ، اکثرا ًبه عقل وپلان بیگانه گان ساخته شده وفعال اند. آیا ، همه ی این احزاب وتنظیمها « نیاز تاریخ و مدافع منافع مردم وتحقق بخشندهً آرزوهای ( ملت مسلمان) وخلقهای زحمتکش وطن ما اند؟» هرگز نی .!!!

دقت به این موارد به ما میفهماند که هر تلاش وهر نوشته وبیانیه چه سیاسی باشد ویا مذهبی ، برای نجات انسانهای مظلوم واتحاد مردمان فقیروزحمت کش نیست؛ بلکه اکثرا ً روپوش های اقدامات ناسالم کسانی میباشد که مردم تا حال آنها را شاید نشناخته باشند. وقتی ما از برابری حقوق انسان ها وازضرورت بیداری وتشکل زحمتکشان واز ضرورت جدی تاًمین عدالت واقعی اجتماعی به وسیله ی مردم صحبت میکنیم ؛ هدف ما داخل شدن مردم درمیدان مبارزه است، تا با آگاهی لازم ووحدت عمل ، خودشناسی،درک وجایب ،حقوق وشناخت دوستان ودشمنان منافع وموجودیت شان ،درپروسه ی مبارزه به خاطر تحقق اهداف شان ، عمل کنند. دراین صورت ما که خودرا تا حال پیشقراولان جنبشهای انقلابی ووطن پرست میدانیم ؛ چه وقت به خود متکی خواهیم شد وخودومبارزه ی مان را ارزش یابی کرده وبرای تحقق اهداف مان ، برکدورتها وتفرقه ی تاحال حاکم براعمال وروانهای مان خاتمه خواهیم داد ، وحداقل شایسته سالاری را به طور صادقانه دربین خود حاکم خواهیم ساخت ؛ نه آنکه تشکیلات را به مانند گوشت قربانی ویا خیرات های این زمان که اکثرا ً به غیر محتاجان وغیر مستحقین میرسد، توذیع نماییم.ما، چه وقت بالای نیرو وتواناییهای فردی خود حساب خواهیم کرد وبرخود متکی خواهیم شد.
زمان درگذر است وبه اساس قانون طبیعت نسلی میرود وجایش را به نسل بعدی میدهد واین بسیار طبیعی وقانونمند است وگله وشکایتی درکارنیست. چون موجودات زمینی همه زوال پذیر ومیرنده اند وجاودانه نیستند . !!!!

بیایید ، اجازه ندهیم که این تفرقه ی شوم وناروا دربین همرزمان ما، ادامه داشته باشد .
بیایید ، تمام موانع غیر طبیعی وخود ساخته را که دربین رفقای ما چند دسته گی به وجود آورده است وباعث عدم شکل گیری جبهه ً وسیع ترقیخواهان گردیده است، از میان برداریم.

بادرود های گرم. جلیل پرشور

وحدت ، پیروز میگردد.!!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.