۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

تصمیم گزینی ها، دگرگونی ها، تحول پذیری ها وواکنش های متضاد آن




هادی یعقوب


کـیـها در کجا موقعـیت میـگیرند؟







انگیزهء بوجود آمدن یک حزب مترقی وعدالتخواه در شرایطی در افغانستان پدید آمد که عمال دست نشاندهء ارتجاع، به اساس توطئه هاو دسیسه ها بالای مردم حکم میراندند. انگیزه های که منجر به تصمیم گزینی گردید متعدد اند. درحالیکه توجیه فقره های عنوان را تا آن حدودی قابل تذکر میدانم که در یک مقال گنجایش دارد.

بحث را از بنیادی ترین مساله، پیگیری میکنیم . در دوران این حکومات خود کامه مردم از سواد، تعلیم، تحصیل و کار بدور نگهداشته شده بودند. تنها خانواده های «نخبه گان» (!) ازنگاه تفکر استبدادی (دلالان ِ زر اندوز ونوکران حکومتی ) از امکانات فراگیری علوم و نعمات مادی بهره مند بودند. حتی داخل شدن در موسسات عالی ایجاب شناخت های مبتنی بر( بده وبستان) را میکرد. نصاب تعلیمی در حالی بدون استاندارد بین المللی پیش برده میشد، که تحصیل در خارج در فکر وخیال مردم عامه نمیگنجید. بمردم افغانستان از دنیا ی خارج و چگونگی زنده گی سائر ملل دنیا، اصلأ خبری هم داده نمی شد . تنها حکام دولتی بودند که هم به تفریحگاه ها وتفرجگاه های داخل وخارج وهم به ادامهء تحصیل وتخصصی ،دسترسی آزاد داشتند.

زمینهء درک منافع ملی در روح وروان نو باوه گان این وطن از همان ابتدای تعلیم محدود ویا نابود ساخته میشد. بابا خررا زد، صابون کالا را پاک کرد، کیفیت دروس را به تعریف میگذاشت بدین لحا ظ بود که فارغین صنوف دوازدهم سوا از استعداد ذاتی وتوجه خودی آنها نتنها ازسواد مکتبی بهره نمی بردند، بلکه از املا وانشا هم چندان بهره درست نداشتند. تحصیل زنان ویا تامین حقوق فراگیری علوم برای زنان در پهلوی سایر حقوق آنان حتی آرزوبردنش هم یک آرزو بود. در اکثریت نزدیک به کل ولایات یک مکتب لیسه وجود داشت . صنوف مکاتب ابتدائیه ویا ومتوسطه در بیشترین مناطق در سرایچه ها و پلوان های زراعتی به عنوان مکتب موقعیت داشت




حکومت های استبدادی صادره با تولید انواع تبعیض ملت را بجان هم انداخته بودند. مردم افغانستان در شرایط سرکوب ،خوف،تهدید،تحقیر،توهین بسر میبردند. سرکوب واختناق به انتها درجه نسبت به ملت به حدی تحمیل میشد، که زندان های بیش از حد ساخته شدند. طرح ودیزاین زندان پل چرخی از همان دوره است که محمد داواد آنرا به اکمال رسانید. ظلم، ستم ، بی عدالتی، قصاوت، سرکوب، زندان تبعید، وحشت وخوف پیشهءحکام وعمال آنان بود. بسیار بخاطر داریم که یک سپاهی با یک کمر بند وقتی داخل یک قریه میگردید، تمام مردان قریه خود را از خوف پنهان میکردند. این روحیه ناشی از تشدید خوفی بود که حکام بالای مردم روا داشته بودند. هوس صلح بی تفنگ هیچگاه نمیتوانست جبهه خوار شمردن مردم، فضای وحشت وخوف، فقرو فاقه، بیچاره گی وبی روزگاری،گرسنگی،بیسوادی،عقب مانی، امراض، رشوه ستانی، چپاول دارای های عامه غصب مال واموال مردم وبیت المال تبعید کردنها، تبعیض ها، تعصبات کور، زندانها کردنها ،قین وفانه کردنها، تیل داغ کردنها به زنجیر کشیدنها وووووغیره اعمال ناجیز، نا شایست و نامشروع همه و همه را از چشم تاریخ پنهان بسازد


زندگی معیشتی مردم از لحاظ وضع اقتصادی دردرجهء تحت فقر قرار داشت. کشور غیر صنعتی وزراعت ناقص وغیر پلانیزه که بیشترین مردم مصروف کار برای عاید بخور نمیر بودند، هر سال هزران بیکار وبی روزگاررا در جامعه بوجود میاورد، که این وضعیت تناسب فقر ده وشهر را هم سان کرده بود. بیکار ی مزمن در هردو طرف گسترده بود. در نتیجهء تحمیل چنین وضعیت که پیش زمینه نفوذ واعمال نفوذ، فریب اغوا، دسیسه وتوطعه های تسلط زا توسعه طلبان ستم گر جهانی را همیشه تامین نموده بود، که با ظهور هسته سیاسی دادخواه ومترقی وتشکل اولین نهاد سازمانی این زمینه ها برای دشمنان مردم افغانستان کار ساز آمد و اکنون در نتیجهء جنگ سی ساله تحمیلی آنان که تا اکنون با امکان خود آنان پیش برده میشود مردم با عالمی از مشکلات وبیچاره گی های امکان چاره شدن دست وپنجه نرم میکنند




تشکُل ح د خ ا ( جمعیت دموکراتیک خلق) در وضعیت فوق بوجود آمد. حزب ایجاد شد وبه کار پیکار سازنده گی آغاز کرد. این حزب در محتوای یک حزب سیاسی به مثابه سازمان باز تاب دهنده خواست ها و نیازهای یک لایه اجتماعی، به مثابه عنصر تعاملی بین قدرت حاکم ومردم، به مثابه پرورشگاه افراد برای رهبری ومدیریت مسایل جامعه و به مثابه حضور هویت جمعی برای عملکرد جمعی بخاطر رفع نیازمندی های اجتماعی در راه اهداف معینه سر سختانه وبا تمام قوت وصداقت رزمید

این حزب آنچه در راه بیداری وآگاهی به مردم بسر رسانید، وجود خود این حزب با نظرداشت کمیت وکیفیت اعضای آن در جامعه عقب نگهداشته شده مان نتیجهء آگاهی بخشی برای مردم را منعکس میسازد. متعاقبأ در شرایط ناگزیر به حاکمیت دولتی رسید، وآنچه از موقعیت قدرت دولتی انجام داد ناگزیر عزیز خواننده را برای اینکه این یادداشت بشکل یک رساله قطوردر نیائید مراجعه بدهیم به اسناد رسمی آرشیف تاریخ و ذهنیت مردم که به دست آورد ها ی آن دوران مهر قضاوت شان را میگذارند و امروز مردم ووطن کمبود آنرا احساس میکنند


مبرهن است که در تمام ادوار تاریخ چه گذشتهء قدیم در پهنای سر زمین بشر، وچه هم اکنون دراین جهان دهکده شده بشر، انقطاب های جهانی اوضاع سیاسی تمام سرزمین ها را خواسته ونا خواسته شکل داده است

افغانستان به عنوان کشور عضو جامعه جهانی مزید به موقعیت جغرافیائی مفرض ومعبر ثروت های منطقوی، محل تلاقی دست برد ها و دسترسی ها آزمندان بوده واست


هر آن گاهی که افغانستان قربانی تقابل قدرت های جهان قرار داشت وقرارگرفت شخصیت های بارور شده از آب وهوا وفضایء این سرزمین نیز نمیتوانست از این تعارضات مصون بماند. آنانیکه با این سرزمین چون تن وروح بودند، باید عذاب مردم و سرزمین شان را میکشیدند. لذامفاهیم مداخله وتجاوز، دفع مداخله وتجاوز درعملکرد مجریان وحامیان آن تعریف میگردد، که آغاز دگرگونی در هفتم ثور1357 توسط ح د خ ا به عنوان نقطه عطف درتاریخ و متعاقبأ ششم جدی 1358 شمسی دقیقأ بازدارندهء از همپاشی در ابعاد بسیار وسیعی نسبت به زادگاه ، زیستگاه ،وپرورشگاه مردم افغانستان بود که در سال 1992 میلادی آن عملیات از همپاشی درامکان وسایل در گرو ستمگران دوباره جریان پیدا کرد و با تامین حضور نظامیان بیگانه هنوز ادامه دارد که با نظر داشت موقف قدرت های متعارض دوران حاکمیت ح د خ ا یاحزب وطن از همین دو نگاه میتواند مورد بحث قرار داشته باشد




مقیاس مداخلات و امکانات مدافعان مردم و وطن وقتی دقیق به سنجش میاید که بُعد مداخلات کشور های جنگ افروز وجنگ طلب را، که در پی ایجاد فضای متشدت وآشوب آفرین چه مقاصدی را دنبال میکردند،حد اقل میتوانیم همین حالا ویا امروز از روی عینیت های پیامد آن جنگ تحمیلی به محاسبه بیاوریم

آنهایکه جنگ یگانه گزینه برای تامین اهداف شان به حساب می آمد و میاید، در حالیکه تشت رسوائی شان از بام افتاده ، مگربا آنهم این رسوائی ها را با پر روئی زیر پوشش تبلیغات اغواگرانه وخبر سازی ها از گذشته برای انحراف اذهان عامه نشخوار میکنند


مفاهیم اساسی تحولات موجد توسط ح د خ ا به عنوان دگر گونی ها در پاسخ های متعدد نهفته است وآن این که صلح در برابر جنگ. تربیه ، تعلیم، تحصیل، به جای نا آگاهی، بی دانشی و بیسوادی . صحت و سلامت وتندرستی به جای بیماری، درد ومرض. معیشت بی درد سر زندگی بجای جبر وفشار زندگی ؟ خدمت برای همه گان بجائی خدمت برای چند فرد مفت خوار؟ بر قراری روابط مردم به اساس شرافت انسانی، اخلاق انسانی، عاطفه انسانی بجای اعتباردادن آن به اساس سرمایه ودارائی های باد آورده وسود خواری. وفاق خانواده ها بجای از هم پاشیده گی ونفاق . در کلام جامع تامین مردم از تمام نگاه به عنوان مسول اداره کشور بجای تامین خود از حاصل رنج وزحمت مردم و استفاده از امکان میسر به نفع مردم بجای در استفاده قرار دادن امکان میسر مردم به زر اندوزان داخلی وخارجی.وووو

هرگاه همه واژه های نیک وخیر پدیده های مفید وموثر را یک سو، وپدیده های مضر ومنفی ، کلمات متشد ت وگمراه کن را یک طرف بسازیم کیها در کنار کدام وآژه ها وپدیده ها قرار میگیرند. اینجاست که می بینیم وسیلهء خالق تنعم ، استمرار وحافظ آن کیها و وسیلهء مرگ ونابودی وبربادی آن کیها اند




تاسیس نهاد سیاسی چپ مترقی، موقعیت آن نیرو ها در قدرت دولتی مراحل تاریخی آن به عنوان دگر گونی های سیاسی، اجتماعی ، اقتصادی، وفرهنگی درتاریخ سیاسی افغانستان یاد میشود که در برابر حادثه آفرینیء ناهنجار و لجام گسیخته جهانی که بلاخره نه تنها افغانستان رامتلاشی کرد مقاومت کرد

آنچه که به بحث حضور قوت های خارجی در افغانستان مربوط است مردم در بارهء این دو حضور نظامی در دو مرحلهء تاریخی نمیتوانند چشم های خود را ببندند یکی حضور به اساس دعوت یک دولت ، ودوی دیگر حضوری را که ریس جمهور حامد کرزی از رادیوتلویزیون دولتی بیان داشت « در ارزگان به خانه یکی از خوانین آن والا نشسته بودم که عساکر امریکائی داخل شدند مهماندار پرسان کرد اینها کی استند حیران ماندم چه بگویم باز گفتم که اینها دوستان امریکائی ما استند که به کمک آمده اند» خوب مزید به این ، این دو حضور باید اهداف معین را تعریف نمایند.

یک حضور با حفظ دعوت یک دولت رسمی مدعی حفاظت سرحدات خود وکمک به دولت افغانستان که از یک منبع مورد تهدید ومداخله قرار داشت قابل بحث است. ویک حضور که خود مدعی برای انتقام موهوم ، سرکوب آفریده های خودش با تفاوت اینکه همزبانی با آنانرا پنهان نمیکند مورد بحث قرار دارد................و

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.