۱۳۹۰ شهریور ۱۵, سه‌شنبه





وحدت با موعظه وتهمت به کادرهاتحقق نمی یابد.اگر وحدت 

 

میخواهید،شهامت دارید صادق هستید،وراست میگوئید،پس 

 

برای تحقق وحدت وتدویر کنگره ،هرچه زودترباید،قرارگاه

 

مرکزی وحدت ستیزان راچپه کنید !


انکشافات سریع اوضاع وطن درعدم موجودیت حزب
 نیرومند اپوزسیون ویا جبهۀ نیروهای دموکراتیک

امروز عادی ترین باشندۀ افغانستان درک میکند ،که مسیر یافتن انکشافات وتغییر دادن اوضاع سیاسی- نظامی وطن شان ،بدستان نیرومند قوای خارجی ی برخوردار از حمایت حلقات آزادی کش وعدالت ستیز داخلی ومنطقوی،رقم زده میشود.این مردم مظلوم وتشنۀ آرامش، صلح،عدالت، آزادی ، دموکراسی، کار، نان، سرپناه، تساوی حقوق شهروندی و صدها نیازمندی برحق انسانی دیگر ، راهی جز، روز چندین باردست دعا بلند کردن وکمک خواستن از خداوند بزرگ،برای عملی شدن نیازمندی های شامل لیستهای طولانی شان که بدون شک درهر دعا غلبه یافتن بر(کفار)از صدها سال به اینسوشامل آن است، تاحال به قدرت و توان فردی وجمعی خودشان برای تغییرشرایط زندگی وتعین سرنوشت شان که ازطرف خدا برای انسانها داده شده است،پی نبرده ویا زمینۀ این درک وخود شناسی ازطرف بزرگان امورمذهبی واحزاب ترقیخواه ومردم دوست سیاسی وملی، مطابق سطح درک و گرفت این مردم شریف، به آنها فهمانده نشده است.متأسفانه مردم ما،بنابر سطحی نگری وبرداشتهای ضعیف قشریون مذهبی، به ماهیت واهداف وسیع آیۀ کریمۀ قرآنی(خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمیدهد،مگر آنکه خودآن قوم خودرا تغییر ندهد)پی نبرده وبه نیرووقدرت بزرگ تغییر دهنده ودگرگون کنندۀ خود متوجه نگردیده اند.
این حالت عدم خودباوری وتکیه برنیروی ذاتی انسانی زحمتکشان وتحول طلبان غیر مبارز،سالهاست که باعث غلبۀ اهریمنان چپاولگر داخلی ونیروهای طاغوتی وغارتگرجهانی برمقدرات مردم ما و بسا از ملتها ودررأس ملل مسلمان گردیده است.درچنین شرایطی وظیفۀ هرعالم دینی باوجدان وهر حزب وشخصیت سیاسی با احساس وصاحب ضمیر بیدار، اینست که برای بیدارسازی وزنده شدن روح کشته شدۀ مردم وطن ما،داخل اقدام گردند، وراه نجات واقعی ودایمی را برای ایشان تبلیغ وارشاد کنند، تا این خلق  زحمتکش با شناخت دقیق از دوستان ودشمنان درونی وبیرونی شان، آرمانهای تحول طلبی ودموکراتیک راآگاهانه حمایت نمایند، وازغلامی قلدران وفریبکاران عدل ستیز وهمیشه ستمگستربطور دایمی رهایی یابند.
حقیقت اینست که تعدادی ازمدعیان پیشکسوتی درمبارزات سیاسی وطنپرستانه وجمع غفیری ازادعاکنندگان پیشوایی درامور مذهبی ومسایل دینی، ترک مسؤلیت اخلاقی ،وجدانی واُخروی نموده ودرشکل گیری این فاجعه که بدون شک تعمیق یافتن جهل، خرافات ودلسردی مردم از زندگی ومبارزه گردیده است، باتفاوت قابل ملاحظه درادای نقش،سهیم اند.زیرا گروه اولی که اکثراً با تقوای نفسانی عمل کردند، وبه مال ومنال دنیایی پشت پازدند، وتقریباً با زندگی (ملنگانه) سیاست وفعالیت کردند، اشتباهاتی را درجریان حکومتداری وخصوصاً بعد سقوط حاکمیت وفقدان رهبران باتقوا ،مستعد وکم نظیر دیروز،مرتکب گردیدند ومیگردند، که خودجفای جبران ناپذیردرحق خیزشهای مردمی دراه کسب آزادی واستقلال کامل وواقعی وطن وتشکیل نظام عدل وانصاف ، دولت مردمی ویاشایسته سالاری میباشد. این جفاکاریهای تعداد معدودی از افراد شامل کتگوری یاد شده، دراین روزها که قریب بود لشکرعظیمی از فداکاران وسرسپردگان تحقق آرمانهای بالا ، برای آماده شدن درنبردحق وباطل با دسته جات مدافع ظلم و بیداد داخلی وقطع مداخلات خارجی ی حمایتگر زورگویان ومردم ستیزان، صف واحدی را تشکیل دهند، با نفرت وانزجار شدید همه مبارزین وتحول طلبان صادق وطن، مواجه گردیده است.
قابل دقت ومکث جدی پنداشته میشود، که بایددرمورد فعالیتها وطرزدید نخبه گان، بزرگان وپیشوایان(!) مذهبی که سالها بخود حق (فتوا) در کلیدی ترین وعادی ترین قضایای سرنوشت ساز وطن داده بودند، وبه سمبولهای جهاد،مقاومت علیه کفاروتقوای اسلامی شهرت یافته بودند، بادید بیطرفانه وموشگافانه (کما حَقُهُ) برخورد و توجه شود. زیرا، این دستۀ دومی لیدران،بنام اسلام درحق اسلام، مجاهدین زیر فرمان، اخوت ووحدت اسلامی،تقوا وبی نفسی، زیر پاکردن (نفس امارة ) برای پاک بودن حساب روز آخرت،واقلاًبرای حفظ آبروی خود شان درنزد مردم رنجدیدۀ وطن، ازخود کارنامه هایی سیاهی را بجا گذاشته اند، که هیچ نیرو وتوان دولتی ،تبلیغات میان تهی ،تکراری وآزموده شده وثروتهای قارونی بغنیمت بردۀ شان ازبیت المال،داراییهای شخصی  مردم وسخاوتهای بیدریغ اشغالگران طماع  امپریالیستی وعربهای وهابی- طالبی،وسایر امکانات وحیل قابل دسترس شان ،هرگز قادر نخواهند بود که برای آنها اعاده کنندۀحیثیت ووجاهت از دست دادۀ شان باشد. تاریخ مصرف واعتبار این دسته نیزخاتمه پیدا کرده است وکمتر کسی ،جز بیچارگان ویا معاشخوران شان،به آنها اعتماد وباور میکنند.
با توضیح مختصر بالا،به این نتیجه میرسیم که:
« نه تنها می پرستانند از زاهد دل آزرده*** دل تسبیح هم از دست شان سوراخ سوراخ است »
این بدان معناست که مبارزین واقعی ومجاهدین وطندوست وفقیر،دارند درنبردعلیه ظلم وبیدادوجفاهای رواداشته شده درحق شان، باهم نزدیک میگردند،وباید این انقطاب جبراً ایجاد شده درصفوف مردم که ازطرف جابران وظالمان خدا ناترس وسفاک وخادمان زر وزورادامه داده میشود، برای مقابله باتهدیدهای خارجی ومنطقوی وناکام ساختن بازیهای شیطانی ابر قدرتها وعمال شان، از بین برده شود وصف طبیعی غربا،فقرا ،زحمتکشان ومبارزین ، دربرابر ظالمان،غارتگران،چپاول گران ،تشنه گان خون افغان و انسان و دشمنان افغانستان ، تشکیل گردد ومبارزه واسلام از چنگال دلالان ومعامله گران نکتایی پوش وعمامه سر،نجات داده شود، تا دین،مذهب ،سیاست،دولت ،قدرت وهمه امکانات مادی ومعنوی وطن،بطور یکسان،بدون تبعیض وامتیاز درخدمت تمام شهروندان افغانستان، این خانۀ مشترک آبایی کلیه باشندگان این وطن مجروح وجنگ زده ولی مقاوم وبا افتخار،قرارداده شود، وهمه زنان ومردان این وطن برای شگوفایی وطن وسعادت خودشان ،کمرهمت وکارببندند،ودین ملی واخلاقی شانرا درقبال زادگاه شان ،صادقانه ادا کنند.
برای رسیدن به این اهداف نبیل، اولاً باید صفوف مبارزین سیاسی ازوحدت برخوردار گردد وبه تعدد احزاب چند نفری ورهبران متعدد،خاتمه داده شود. زیرا زیرا برای تنه وبدنۀ ضعیف (کلۀ) کلان، موزون نیست، زیرا تنۀ نحیف، سرِ،فیل مانند را حمل نمی تواند، خسته میگردد واز پا می افتد.بالاخره،ازفرط خستگی ویا بی میلی ویا ضعف وقطع همکاری بین تنه وسر،روزی حتماً فرا میرسد ،که سَرِبزرگ فیلی، بدون تنه ، جدا وتنهامیشود و خوراک مور وملخ میگردد.فقط این امتیاز(!) را خواهد داشت، که گفته شود که کلۀ فلان پیشوا ولیدراست که طعمۀ لاشخواران گردیده است.شاید برای افرادی ،این حالت نیز گوارا باشد وخواستنی.! که اینقدر درپی باقی ماندن درمقامات خیالی چسپیده اند، ومانع وحدت همرزمان ما میگردند.
درجانب گروه های مذهبی وجهادی نیز باید از طرف آنانیکه احساس مسؤلیت درقبال تعهدات اسلامی واقعی دارند ، باید فشار شدید وارد گردد، تا از چندین نوع اسلام وتنظیم بازی های بیمورد وجداًمضر بحال دین ودنیای هموطنان ما، یک حزب نیرومند دارای طرحهای دینی ولی ترقیخواه،عدالت پسند ودموکرات که خشونت وقتل وکشتاررا محکوم کندوبا فرهنگ معاصروهمزیستی مسالمت آمیزبا حقوق برابرانسانی درروابطش درداخل وخارج متعهد باشد ،تشکیل گردد وجلواین تجارت مذهبی موجودرا بگیرد.
باید اسلام دربین فعالین اموردینی ومذهبی وطن ما تعریف واحد ویا اقلاً باهم نزدیک پیدا کند. باید دین ومذاهب افغانها ازمیدان تاخت وتاز،رقابتها وسرمایه گذاریهای سیاسی- استخباراتی، فعالیتهای فرهنگی(!) وانجوسازیهای تلویزیونی کشورهای مثل عربستان،ایران، پاکستان،امریکا ،روسیه،هندوستان،ترکیه وسایرین وازمیدان مسابقه دربین ریاض، قم ،دیوبند، الازهر،نجف ، اسلام آباد،دیوار ندبه (اورشلیم اسرائیل) واتیکان،خلیج وکربلا به ساحۀ فعالیت ودرخشندگی کار پرثمر افغانها واستقلالیت اراده وعملکرد آنها درکلیه ساحات مذهبی وسیاسی – اقتصادی – فرهنگی،مطابق منافع ملی وتاریخی خود اقوام این سرزمین که صاحبان این وطنند،تبدیل گردد.درغیرآن خطری که اسلام ودین مردم مارا درشرایط فعلی تهدید میکند،هزاران بار بیشتر از پار وپرار است، واین انکشاف منفی نیز محصول دین فروشی ومعامله گریهای آنهائیست که بادرتن کردن لباس زهد وتقوا،بادین مردم ما،نیزمعامله وبه آن جفاکردند.
اخیراً باید یادآوری گردد، که درشرایطی که نیروهای خارجی حامی نظام ،دموکراسی،حقوق بشر،تساوی حقوق زنان بامردان ،محو کنندۀ تروریستان وبنیادگرایان ،که همه از لحاظ مفاهیم ارزشمند بوده ولی متأسفانه جنبۀ عملی وتطبیقی نیافته اند،بطور وارخطا،درظاهربرای خارج شدن از باطلاق افغانستان، آمادگی میگیرند، وضمانتهای قابل اعتبار برای حفظ ودفاع از آنچه بنام دستآوردهای دهۀ اخیر دموکراسی(بعدسال 2000 ) قیمت داده اند، بمانند توافقات امضا شده وعملی نگردیدۀ(ژنیو)ازطرف پاکستان وشرکای جرمی اش که حال درحال خارج شدن از افغانستان قرار دارند، وجود ندارد، نه تنها سرنوشت نظام  فعلی،بلکه آیندۀ وطن ومردم ما، برای آن باخطر نابودی مواجه است، که نه دولت،نه مردم ونیروهای ترقیخواه ووطنپرست،نه تنهادرزمینۀ دفاع از این سرزمین ،هیچ نوع آمادگی نگرفته اند، بلکه درآتش نفاق های داخلی وتشکیلاتی خودشان ،داغتر از آتش گردیده ومیسوزند.
برداشت وپیشنهاد من اینست، که کمیته ویا شورای دفاع از وطن،آزادی، استقلال ،تمامیت ارضی ،حاکمیت ملی ودموکراسی، از ترکیب کلیدی ترین شخصیتها وگروه های سیاسی ومذهبی مستقل وغیر وابسته وغیر همکار به دول وقدرتهاییکه دشمن سربلندی عزت وافتخارات ملی وتاریخی مردم وسرزمین ما هستند ، بدون درنظر گرفتن مواضع چپی وراستی وبدون دخیل ساختن پای اختلافات دیرینه وخونین بین تنظیمها وبین تنظیمهای جهادی با نیروهای ملی،دموکراتیک وچپی،صرف برای نجات وطن وعدم برگشت بنیادگرایان خون ریزی که درتحت قوماندۀ (برگتان وکرنیلان)پاکستانی ،چندی بروطن ما حکم قساوت راندند،،برای آن تشکیل گردد،که خلقهای مظلوم این وطن هرگز تحمل مجدد رنجها وآلام قبلی رواداشته شده درحق شان از سوی جفاکاران وبنیادگرایان خون ریز و انسانیت ستیز را ندارند.
این کمیته وشورای نجات، بدون نجات خودما از اینهمه درد ورنج بی اتفاقی وتشتت سازمانی وتشکیلاتی که محصول خیانتها ومداخلات بیجایی چند جاه طلب وخودمحور است، امکان تحقق ندارد.
به پیش درراه وحدت یاران واتحاد همه وطنپرستان(سیاسی ومذهبی)!


کور باد چشم بدبینان،مغرضان وهمۀ دشمنان وطن ما !


جاویدان باد نام نامی وطن وآرمانهای بزرگ وحدت یاران،اتحادترقیخواهان، صلح

،آزادی ،عدالت، ترقی،دموکراسی وظلم ستیزی!
با احترام فراوان: جلیل پرشور

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.