رفقا وهمرزمان عزیز !
درودهای گرم ما نثار هرکدام شما
باد.شماهائیکه یک عمر تلاش ومبارزۀ تان برای نجات انسان زحمتکش وطن وبرچیده شدن
بساط ظلم، تجاوز وغارتگری جهانی از تمام نقاط کرۀ زمین ،برای هر چشم بینا واحساس
سالم انسانی ،ثابت است. کی نمیداند که مبارزین ورفقای پرورش یافته درمکتب
انسان ساز حزب دموکراتیک خلق افغانستان ،درطول 47 سال گذشته از جمله درطی 14 سال
حاکمیت زحمت کشان برهبری این حزب،باچه شرافت،تقوا وفداکاری درراه برآورده شدن
آرمانهای انسانی مردمان افغانستان،باقبول هر نوع زحمت وبصورت جانبازانه رزمیدند،وبدون
چسپیدن به مال و متاع دنیوی وزیر پاکردن (نفس اماره) حماسه های جاویدانی را ثبت
تاریخ وطن نموده اند، که تکرار آن فداکاریها بسیار دشوار وحتی غیر ممکن خواهد بود.
اکنون که شرایط دشواری دروطن حاکم گردیده
ومردم مظلوم وطن ما به عادی ترین مایحتاج زندگی دسترسی ندارند، ودراوج فقر
وبدبختی و دربدترین شرایط زندگی با انبوهی از مشکلات دست وپنجه نرم میکنند، واز
ملیاردها دالر قرض وکمک خارجی مبلغ وامکان ناچیزی نصیب شان نمیگردد،وستمگران
ومتجاوزان منطقوی وخارجی درفکر تأمین منافع حداکثر خودشان تلاش میکنند ومردم ودولت
افغانستان را به گروگان گرفته اند،حال واحوال رفقای همرزم ما کمتر ازبدحالی وبد
روزگاری مردم وطن ما نیست.
مبارزینی که سالها خبر آفرین، پیشقراول،
پیشتاز،رهبر مبارزه وعکس العملهای سیاسی واجتماعی مردم وسمت دهندۀ مبارزات
روشنفکری وکارگری جامعه ، پرچمداران مبارزه علیه امپریالیزم، ارتجاع ، مردم فریبی وتحمیق زحمتکشان ساده دل وخوشباور وطن بودند، بسیج خلق وگروه های مختلف جامعه را با عشق وایثار مدیریت ورهبری
میکردند، خواهان بسیج مردم، تشکیل جبهه های ملی ودموکراتیک و تشکیل دهنده گان جبهۀ ملی پدر وطن بودند ، ولی با کمال تأسف که اکنون خود درآتش نفاق وخانه جنگی میسوزند ونابود میگردند.
آتش سوزی خانۀ مشترک حزبیها( حزب شان)
درشرایطی شعله ورتر میگردد، که هیچ نیروی دلسوز دیگری حاضر نیست تا آب نجات بر این
آتش مشتعل ساخته شده بدست دشمنان خارجی،منطقه وجهان ودستان ناپاک داخلی( خودی! )
بریزد وبرای نجات بهترین نسل فداکار ،میهن پرست،باتقوا وکم نظیر مبارزین وطن ،دین
ملی وهموطنی خودرا برای آن انجام دهد، که پیشکسوتان، بقایای رهبری سابقه، سابقه
داران حزبی،مدعیان هر نوع خوبی وامتیاز سیاسی ،حتی کادرها ومبارزین واقعاً دلسوز،صادق
ونیکنام حزب ،یا از این حالت راضی وخشنود اند،یا تماشاچی وبیتفاوت ویا اینکه به
سخنان شان توجه کمتر صورت میگییرد.
تبلیغات خصمانه، اتهام زدنها، انداختن بار
مسوولیت ،شکست وفروپاشی به دوش دیگران، سند کشی، سندسازی، وتخریب وتوهین هم قطاران
وهمسنگران، خاصتاً از آدرسهای مجهول ، وحدت ستیزی و بحران آفرینی، چسپیدن به چوکی
ومقام، مفتون باقی ماندن به نقش غیر زمینی بعضی رهبران وداروندار سیاسی وتشکیلاتی
را با همه افتخارات آن قربان افراد ،اشخاص وفامیلها ساختن،عدم توجه وکم بها دادن به خطوط فکری وسیاسی، درجۀ فداکاری
وقبول ریسک وخطر گروه ها وحلقات بالایی آنها درمبارزه وفعالیتهای سیاسی داخل وطن،زمینه ساز مداخلۀ افراد نامعلومی
برای عمیق ساختن فاصله ها وتخریب آخرین رشته ها وپلهای ارتباطی گردیده است. آیا، بی انصافی نیست که راه،
عقیده، تفکر ومیراث گرانبها ومشترک را قربان تشکلات وگروهبندی هایی بسازیم که شاید
درآیندۀ نزدیک، بسا ازاین حلقات وشخصیت های مدعی زعامت، جاعوض کنند، کنار بروند واز عرصه دور ساخته شوند. پس
،باید دور اندیش باشیم واز طریق اهداف کوتاه مدت وناسالم حلقه بازی، بیشتر ازین نقش دشمنان را
علیه یکدیگر بازی نکنیم.
تا جائیکه بما وخاصتاً بمن تعلق دارد ، ما احترام یکسان
وتغییر ناپذیر مانرا دربرابر تمام رفقای صادق،مبارز، فداکار، دلسوز ، وحدت خواه وعاشق
وطن، مردم ویاران راه وعقیده ، بمثابۀ مسوولیت اخلاقی ودین سیاسی خود حفظ میکنیم ،
وبا تعداد محدودی که بقا وبرجسته بودن خودرا درتخریب وبدنام ساختن سایرین جستجو
میکنند، برای آن مقابله ودشمنی نمیکنیم که بیهوده بودن ومضر بودن این نوع فعالیتها
را سالها شاهد بوده وتجربه کرده ایم.
رفقای عزیز!
بیائید، باتکبر، تبختر ،یکه تازی، خودمحوری
وزایل ساختن نقش ، مقام واثرمندی یکدیگر ما درداخل حزب ودرسطح جامعه ، خداحافظی
کنیم ، وبا صداقت درپهلوی یکدیگر ایستاده شویم ومبارزه کنیم. برای تعدادی از رفقای
دیروز که این مجال کمتر میسر است ویا علاقمندی به تداوم مبارزۀ مشترک با تعداد
دیگری از همراهان دیروز ندارند ، میتوان پیشنهاد کرد که آنها میتوانند، با ترک
مخاصمت ورویارویی با رفقای دیروز ورقبای (!) امروزی شان ، آتش بسی را پیشنهاد کرد،
که نه نشستن درزیر یک سقف، ونه با شمشیر وتفنگ برای تعقیب وزدن یکدیگر، میتوانند،
با آرامش نسبی سیاست کنند، وتوجه شان را به دشمنان واقعی وطن، مردم وآرمانهایی
متوجه بسازند، که درنوشته ها وقطعنامه های شان
ازآن تذکر بعمل میآورند.
توجه داشته باشیم که اگر رفاقت نمیتوانیم، درتشکیل واحد نمیگنجیم و تحمل یکدیگر را درشرایط فعلی نداریم ، دشمنی چرا ؟ وبخاطر کدام هدف؟ وبرای بدست آوردن کدام پیروزی باید یک هزار ناروا را درحق یکدیگر روابداریم ودشمنان، آنانیکه وطن، مردم، تاریخ ، افتخارات دیرینه ودار وندار جمعی مردم افغانستان وماحصل مبارزات طولانی تمام وطن پرستان ، ازجمله نتیجه ودستآوردهای انقلابی رفقا ، متحدین ونظام مردمی را به اشغالگران ومتجاوزین بنیادگرای مذهبی- سیاسی ونظامی منطقه وجهان فروختند ، مورد افشاگری قرار نگیرند، ودرامان باقی بمانند. آیا، بی انصافی وجفا درحق یکدیگر روا نمیداریم؟ آیا دشمنیها وتبلیغات خصمانۀ ما علیه یکدیگر، بدون شک باعث برپاشدن عیدشادی وسرور دربین دشمنان اصلی وواقعی ما نگردیده است؟.دراینصورت باید بخود اجازه ندهیم که خودسوزیها ورفیق کشیهای ماباعث تداوم نعره های شادی شیادان تاریخ گردد.
میخواهم اعلام بدارم که رغم اشارات بعضی از دوستان،من مدتهاست مطلبی را ننوشته ام که قیمت تخریب به آن داده شود، حتی علیه آنانی که باثر اعمال وحرکات بد شان ،خوشم نیز نمی آیند چیزی ننوشته ام.امیدوارم پیشنهادهای مرا بسیار رفیقانه وعاری از هرنوع چال ونیرنگ معمول دربازارسیاست بدانید وبرای سردسازی جو ملتهب وبسیار سوزندۀ موجود، کمرهمت ببندید وباردیگر ثابت کنید که رفقای ما بر مشکلات ودشواریهای مختلف پیروز میگردند.فراموش نکنیم که مشترکات ما،صدها بار، براختلافات غیر طبیعی وطبیعی مان برتری وتفوق دارند.
ازهمه حلقات، احزاب وشخصیت های گرامی وهمرزم خواهش میکنم، که بدون دخیل ساختن احساسات قبلی مخالف شان دربقرابر همدیگر ازجمله علیه آنانیکه بسیار مطیع نیستند ودموکراسی بیشتر وضروری را درامور حزبی ضرور میدانند، این پیشنهادات را مورد توجه قرار دهند، ودرنوشتن جواب رد ،محکوم ساختن و نکوهش این یادداشت رفیقانه وبیغرضانه، برای آن عجله نکنند که چون (منِ گویا جنجالی وبی دیسپلین) این یادداشت را نوشته ام وباید حتماً (رد) شود،صبور باشند.
با احترام : جلیل پرشور
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.