۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه

عواقب چند دسته گی،خود محوری واستبداد تشکیلاتی!(بخش سوم)






(3)



دردوام تبصره پیرامون شخصیت ها وحلقاتی که از حزب واحد دموکراتیک خلق افغانستان وبه
صورت اخص از سازمانهای خلقی وپرچمی آن روزگار ، جدا ومنشعب گردیده وهرکدام راه های سیاسی وعقیدتی مورد نظر شان را درپیش گرفتند ، خواستم این مو ضوع را اندکی مشرح تر بیان نمایم.


باید متذکر گردم که یادآوری از آن بحرانها وجداییها ، به هیچ وجه برای تخریب هیچ شخصیت وگروهی نبوده، بلکه وضاحت بخشیدن به مواردی است که شاید برای تعدادی از همراهان مفید تمام شود ویک بخش قابل ملاحظهء ، کادرهای تمام احزاب ، حلقات وشخصیت های مستقل یاغیر وابسته به تشکل های موجود را بیشتر وادار بسازد که برای ختم جداییها وبحرانهای موجود درساحهء بی اعتمادی وتفرقه بازیهای تواءم با خودمحوری ویکه تازی ،مبارزهً پیگیر ودسته جمعی نمایند. حال ، اکثریت مطلق یاران وهمرزمان ما، درک کرده اند که هیچ نیرو وتشکل سیاسی ، به تنهایی وبدون حمایت وسیع مردمی وقوت های تحول طلب جامعه، نمیتواند مصدر خدمات شائسته به وطن ومردم مصیبت رسیده ء مان گردد.


بنابران:

غرض ارائهءمعلومات به رفقا وعلاقه مندان مطالعه ودرک از تاریخ گذشتهء مبارزات حزب ما وگروه های ساخته شده ازخشت وگِل ِ آن ، باید یادآوری گرددکه بعد انشعاب سال 1346 ، شهید محمد طاهر بدخشی با تعدادی ازاین رفقا ومبارزین آن وقت ،به دفاع از موضع منشی عمومی کمیته مرکزی حزب، شا مل تشکیلاتی گردیدند که آن سازمان بعدها به بخش خلقی حزب مسما گردید .
این موضع گیری تاکتیکی دیر نپائید وبه زودی همهء این شخصیت ها به شمول آنانیکه از شامل شدن به تشکیلات خلقی ها شانه خالی کرده بودند ، ( محفل انتظار ) را اسا س گذاشتند.
چهره های کلیدی آن دوران که درمعیت شهید محمد طاهر بدخشی قرار داشتند عبارت بودند از:

شهید مولوی بحرالدین باحث

محمد بشیر بغلانی

ظهورالله ظهوری

مرحوم استاد محمد بخش فلک

شهیدانجنیر عبدالرشید

شادروان استاد عبدالاحمد خان

مرحوم ظاهر یونسی قبلاء وکیل شورا

شاد روان خلیل اله رستاقی

محمد حسن "رستاقی

محبوب الله کوشانی

محمد اسحاق کاوه

کریم شاه میر

بابه صاحب توفان

استاد فخرالدین

انجنیر بدیع الزمان

داکتر سید محرم غیاثی

عبدالقدیر حسینی

محمد مسعود یفتلی

انجینر عبدالباری

استاد آصف پغمانی

استاد جمشید خاوری

محمد رفیع

استاد سید سراج

مرحـوم محـمد رضا بامیانی


عبدالـوهاب آصفی

شاد روان محـمد علـم اندرابی بعد هامشهور به مامور علم

شهیدعبدالغنی فکرت

جمیله بد خشی

قابل یادآوریست که تعدادی ازنخبه گان مبارزهً آنوقت وپیروان خط فکری شهید محمد طاهر بدخشی
درراءس شهید مولوی باحث و تعدادی دیگراز یاران شان ( شاید با توافق ویا خودتصمیم)، ازرفتن به داخل تشکیلات خلقی خودداری کردند ،ازجمله شادروان نورالله تالقانی نیز از رفتن به سازمان خلقی ها اباء ورزید .

دراین زمینه می خواهم علاوه نما یم که شهید باحث به دلائل ، محاسبات و پلان های تاکتیکی شهید بدخشی برای پیوستن به صفوف تشکیلاتی ایکه در راءس آن مرحوم نورمحمد تره کی قرار داشت، یا قناعت نکرده بود ویا آن را درک نمیکرد . به هرحال مدغم شدن با آنها را اضافی وضایع کنندهء وقت میدانست .

روی این منظور ، قبل از شکل گیری ( محفل انتظار) ازطرف رفقاییکه بعدا ء (سازمان انقلابی زحمت کشان افغانستان) راخواستند اساس بگذارند ، بخشی از فعالین شان فعالیتهای مستقلانه ویا ( تدارکاتی وجداگانهء) خودرا داشتند .

شهید بحرالدین باحث که طرفدارجنگ چریکی به شیوهء انقلابی معروف جهان، (ارنستوچه گوارا) بود ، درهنگام شکل گیری ( سازا) با اقداماتی به همان منوال دردرواز بدخشان ، دربرابروحدت رفقایش با گروه شهید عبدالمجید کلکانی ، مشکلاتی را به وجود آورد وحرکتهای چریکی ضد دولتی بعدی ازطرف اسماعیل اکبر ، یکی از چهره های شاخص دیگر ایشان ، مانع جدید آن تقارب شد. آیا، آن اقدامات عمدی وآگاهانه بود ویا تصادفی، من درزمینه تبصره نمیکنم .


وقتی فعا لیت های سازمانی و مستقلانهء این شاخهً قدیمی حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، سروصورت یافت، مخالفین وبدخواهان شان آنهارا به نام ستمی یاد نموده وتا همین اکنون درنزد تعدادی که خود دربرابرتساوی حقوق ملیت ها، اقوام ، زبانها ومناطق ، حسا سیت نشان میدهند ، این گروه سیاسی وترقیخواه با وجود دادن تلفات بزرگ درراه دفاع از حاکمیت ملی وتمامیت ارضی وطن وحاکمیت دیروزه وعمدا ء سقوط داده شدهء حزب ، به نام گروه ستم ملی یاد میگردد .

یکی ازمسائل مهم قابل ذکر دراین نوشتهء کوتاه درمورد این مبارزین اینست که باید به دانش وعشق وطنپرستانهء شهید بدخشی ارزش بزرگ قائل گردید وزحمات ایشان رادرراه بیداری مردم وشکل گیری رستاخیز توده های زحمت کش برای رسیدن به آزادی ، برابری وعدالت اجتماعی به دیدهً قدرنگریست. شهید بدخشی ، بابرخورداری از دانش ،افکار وآرمانهای عالی وطن پرستانه ،همیشه طرفِ خشم ونفرت کلیه مرتجعین قرار داشت وبه همین علت دردوره های مختلف به زندان کشیده شد.

دردورهء استبداد امین نه تنها اورا شکنجه ونامردانه به شهادت رسانیدند، بلکه پسرعزیز ،فهیم وجوان اورا که (علی بایقرا) نام داشت ، ازحق زنده گی درمقابل چشمان پدرش محروم و شهید کردند. دژخیمان خواستند از شکنجه وآزار پسردرمقابل دیده گان پدر دربند، بدخشی شهید را به زانو درآورند ومجبورش سازند تا مطابق میل آنها اعترافاتی داشته باشد . اما، اومرگ با عزت را ترجیح داد .


دربخش های گذشتهء این نوشتهء کوتاه تاریخ گونهء حزب ما، آمده بود که یکی ازچهره های شناخته شدهً حزبی آن وقت ، محمد ظاهر افق، اندک زمانی بعد انشعاب سال 1346 ،صفوف تشکیلات خلقی ها را ترک گفته وگروه جدید ومختصری را اساس گذاشت ومستقلانه به حیات سیاسی خود ادامه داد. این گروه هرگز نتوانست که شاخ وبرگ وسیع پیدا کند وبه حزب سراسری و صاحب نفوذ مبدل گردد ، بااینکه اهداف نیک وآرمانهای خوب وطنخواهی وعدالت جویی را شعار میدادند وتعقیب میکردند.

یک تعداد از برجسته ترین رفقائیکه در آن زمان درهمنوایی با ظاهر افق ، تشکیلات خلقی ها را ترک کردند ویا به هواداری او بپا خاستند ، این رفقای میان سال وجوان عبارت بودنداز :

معصوم

نعمت

انجینر حمدالله

تازه گل

کاظم خان آبادی

شهید عبدالاحد رهنورد

احمد شاهین

وتعدادی دیگر ...

این گروه نیز جز وطن پرستان صادق وطن بودند وسالها درراه خوشبختی مردم وترقی وطن مبارزه کردند ، اما ، دیگر موجود یت تشکیلاتی ندارند.


اما، درمورد انشعاب سال 1348 باید گفته شود که:


درآن انشعاب ، رفقاییکه از ایشان نام برده می شود، اولا ء از سازمان پرچمی ها جدا و گروهی را به نام خلق کارگر فعال سا ختند، اما ، دیری نگذشت که به فعالیت مستقل سیاسی خود خاتمه داده وبه تشکیلات بخش خلقی حزب پیوستند . قابل ذکر است که آن ادغام نیز، بنابر پیدا یش وسربلند کردن افکار ملی گرایانه درصفوف کادرهای شان ، نتوانست تمام اعضای گروه خلق کارگررا به زیر چتر سازمان خلقی ها ببرد ویا طولانی نگهدارد. این درحالی بود که تعدادی از این رفقا ، ازهمان آغازین روزهای جدایی ، مخالف با پیوستن به سازمان خلقی ها بودند وبر مستقل باقی ماندن خود شان اصرار داشتند.

آن رفقائیکه از بدنهً پرچمی ها جدا وتشکیلات خلق کارگر را ساختند ، بعدا ً تعدادی به جناح خلقی ها پیوستند،وتعدادی از آن نیز بریدند عبارت بودندازرفقا:


غلام دستگیر پنجشیری

شهید شهرالله شهپر

شرعی جوزجانی

عبدا القادر بهیار

شاولی پنجشیری

شادروان عبد الشکور دبیر

فضل احمد طغیان

فیض الله البرز

پویا فاریابی

ماما رووف

اکرم کارگر

امان الله استوار

حسن پیمان

هاشم پیکار

غلام محی الدین گوهری

محمد الله وطندوست

شهید حفیظ پنجشیری

آصف ارغنداب

عبدالصمد راسخ

عبدالستار گلشنی

بشریار

پروانه اندراب

نضراب شاه

واحد صبری

گل آغا عمرزی

شادروان عبدالهادی کریم ، باآنکه حزبی قدیمی ویکی ازنزدیک ترین همفکران دستگیرپنجشیری
بود، بعد رهایی اززندان بنابردلائلی ازفعالیتهای سیاسی دست کشید ، ولی به حیث یک شخصیت ترقیخواه ووطن پرست باقی ماند وپدرود حیات گفت .

شخصیت های شامل لیستهای بالا ، فقط شاخص ترین چهره های آنروزی این گروه های رفیق رادربرمیگییرد.ناگفته نباید گذاشت که بعدها شاخ وپنجهءاین سازمانهابه تناسب گذشته های شان، بسیار وسیع شد وسیستم رهبری نیرومندتر وکادرهای بادانش وفداکاری را ایجاد وتربیه کردند ، که به خاطر مطول نشدن این نوشته ،فعلا ء ازآنها نام گرفته نشد.

گروه خلق کارگر وبعداء گروه کار ، دربرگیرندهء بهترین یاران سابقهً ما بودند. دراین سازمان( گروه کار) مجرب ترین کادرهای تربیه شده دردامان مدرسهء حزب مشترک مان ، خاصتا ء درمناطق شمال افغانستان جمع شدند . آنها نیز دراخذ تصمیم نسبت به دوستی ودشمنی با گروه های اصلی حزب دیروزهء خود شان ، سیاست های مختلف را اتخاذ نمودند .


سخن لچ وبرهنه اینست که سازمانهای (سازا ،گروه کار و سفزا )درسالهای اول حاکمیت انقلاب ثور، به اثر یورش بیرحمانهً باند امین به گروه ها وشخصیت هاییکه شخص حفیظ الله امین ، ایشان را ازقبل دشمن میدانست ، جبهات جنگی ومقاومت را درحد توان شان تشکیل دادند ویا درصفوف سائر مخالفین مسلح رژیم،انسجام یافتند . اما ، بعد سقوط رژیم امین که زمینهً فعالیت سیاسی برای کلیه مبارزین طرف دار حاکمیت ویا برای گروه های دیگر اندیش غیر مسلح وغیرشامل درجنگ با حاکمیت دموکراتیک خلق درآن زمان به وجود آمده بود ، زنده مانده ها ونجات یافته گان شان از زیر تیغ جلاد به سان هزاران کادر حزب ما وسائر گروه ها، ازجمله سران وفعالان تنظیمهای جهادی ،بابرخورداری از حق انتخاب آزادانهء راه جنگ ویا مشارکت، رفقای سازایی، سفزایی وگروه کاروتعدادی از حلقات دیگر که بعداء درمورد شان اشاره خواهد شد، به حزب دموکراتیک خلق افغانستان ودولت جمهوری دموکراتیک افغانستان ، پیوستند .


حاکمیت جدید که در راءس آن شادروان ببرک کارمل قرار داشت ، این گروه ها را رفیقانه تحویل گرفت ومقامات بلند دولتی وحزبی برای تعدادی از آنها داده شد. این گروه های رفیق به نوبهً خود دردفاع از حاکمیت ، تلفات بزرگی را متقبل گردیدند وقربانیهای قابل ملاحظه ء دراین زمینه دادند. (ما، به ارواح تمام شهدای راه عزت وسربلندی مردم شریف ما درود میفرستیم ودربرابرخونهای ریخته شدهء مشترک وپاک درراه وطن ، حرمتگذار ومدیون بوده وهر قطره آن را به مثابهً فشار بالای وجدان های مان غرض تاءمین وحدت رفقا واتحاد کلیه ترقیخواهان وطن پرست وپاگذاشتن بالای منافع شوم شخصی وگروهک بازی که هیچ دستآوردی ندارد،میدانیم و ارزیابی میکنیم .


دراخیر ِاین بخش میخواهم متذکر گردم که باکمال تاءسف تشکیلات این گروه های رفیقی که دربالا پیرامون شان صحبت شد ، بمانند تشکیلات حزب وطن ، به چندین پارچه درداخل وخارج منقسم گردیده است . ما درحالیکه با احساس رفیقانه وهمسویی صادقانه با ایشان سخن می زنیم ، امیدواریم که درگفتگوهای وحدت همه جانبه وغیر محدود یاران وهمرزمان قدیمی ومبارزما که هرچه زودتر باید سازمان داده شود، روزی همهء مسوولین ومنسوبین این گروه های وطن پرست وباارزش، نقش مفید واثرمند داشته باشند واین بار آگاهانه تر از دیروز، به صورت داوطلبانه ،یکجا ویک پارچه شویم ووطن مشترک را از مصیبت های کشنده ومتعدد داخلی وخارجی موجود ، نجات دهیم.

با عرض احترام .جلیل پرشور

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.