۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه

مکث بر" کارایی و عدم کارایی سیاسی و تشکیلاتی (نوشتهء داوود کرنزی)

در بساط نکته دانان خودفروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گو ای مرد دانا یا خموش

مکث بر" کارایی و عدم کارایی سیاسی و تشکیلاتی " از اندیشه پرداز نامور و شناخته شدهِ نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان داوود کرنزی



نوشته ِ رفیق محترم مسوول تشکیلات شورای اروپایی ن.ف.د.ت.ا را بمنظور آگاهی بیشتر از موضع سیاسی و تشکیلاتی نهضت مطالعه نمودم ولی انصافاً هیچ چیز ازآن نفهمیدم به ناچار آنرا دوباره به خوانش گرفتم باز هم با تاسف از ورای نوشته ایشان جز جملات جسته و گریخته آنچه که باید مرا به مثابه یک عضو نهضت فراگیر قناعت دهد دریافت نکردم ولی از محتوای مضمون فقط اینرا دریافتم که هنوز هم نه بمثابه یک مسوول تشکیلات دلسوز بلکه خواسته است تا با نوشتن " کارآیی و یا عدم کارآیی سیاسی و تشکیلاتی " بار دیگر خود را قناعت دهد . غافل ازآنکه ضرب المثل عامیانه مردم ما که گفته اند " کاسه چینی که صدا میکند- خود صفت خویش ادا میکند" منهم مانند تعداد رفقای که مضمون فوق را مطالعه نموده اند برداشت معین و مشخص که منحیث یک تحلیل و نظر آنچه را که بتواند کارآیی سیاسی و تشکیلاتی را در نهضت فراگیر بالا ببرد نیافتم.
بناً با معذرت از ایشان مجبور شدم تا قلم بردارم و با توضیحات ِ از بکاربرد کلمات زیبا و فریب دهنده ِ شان که خود در عمل هیچگونه باور ِ بدان ندارند رفقای گرامی را در جریان بگذارم.
به عقیده ایشان " فقدان یک آموزش جدی و عدم تجهیز کامل و همگانی با اندیشه ها و نظریات و اصول بمثابه مشعل راهنمای یک سازمان و تبدیل نشدن آنچه را که ما میخواهیم انجام دهیم به فهم همگانی علت اول عدم کارآیی سیاسی و تشکیلاتی میدانم . معمولاً جنبشهای مترقی به نسبت اینکه اقدامات خود را درست درک نکرده عمل میکنند دچار اشتباه و گم راهی میگردد ."
دوستان عزیز : شما لطفاً همین نظر و عقیده رفیق مسوول تشکیلات اروپایی نهضت را با دقت مطالعه نمایید. با وجودیکه به نظر و عقیده جناب شان احترام قایل ام چه چیزی ازآن برداشت کرده میتوانید ؟ فقدان یک آموزش جدی ، عدم تجهیز کامل و همگانی با اندیشه ها و نظریات اصولی ، در حالیکه خود از اندیشه ها و اصول مرامی نهضت فراگیر که دارای اصول و مرام است نام نبرده است.پس هدف شان کدام اندیشه ها ،نظریات و اصول است. در مورد جنبشهای مترقی که فرموده اند به نسبت اینکه اقدامات خودرا درست درک نکرده عمل میکنند ، منظور شان از اقدامات چه است ؟ باید گفت نزد عده ی افراد غیر نهضتی بالای مترقی بودن نهضت فراگیر، با درنظرداشت اقدامات اخیر نهضت در رابطه با کاندیداتوری به ریاست جمهوری اسلامی افغانستان و پلاتفرم انتخاباتی کاندید نهضت سوالات زیادی وجود دارد که نمیخواهم بالای آن بحث صورت گیرد. در مورد نوشته محترم فکر میکنم که جایگاه و مسوولیت فعلی اشرا بمثابه مسوول تشکیلات شورای اروپایی فراموش کرده و بمثابه آمر سیاسی یک قطعه نظامی هدایت صادر مینماید و فراموش نموده که اعضای نهضت عمدتا ً متشکل از همان اعضای پرافتخار ح.د.خ.ا ( حزب وطن) از کادر ها و فعالینی که در زمان حاکمیت حزب با نهایت درایت صداقت و امانت داری وظایف محوله ِ خویشرا انجام داده اند میباشند که از دید مردم کشور بدور نمیباشد.این عزیزان بدون شک از درایت سیاسی و توانایی های بس بالایی برخوردار اند.در زمینه ِ فقدان یک آموزش جدی و عدم تجهیز کامل و همگانی شما جداً مخالف هستم ، امیدوارم در نوشته های با ارزش بعدیی تان کمی با دید واقعبینانه و از نظر ما نهضتی ها فراگیر بیاندیشید.
محترم مسوول تشکیلات شورای اروپایی !
سوال اینجاست شما تقریباً مدت سه سال است این سمت را بعهده دارید و به گمان اغلب ممکن چندین سال دیگر هم این مسوولیت را بدوش بکشید .زیرا در تشکیلات وسیع نهضت کسی دیگری وجود ندارد تا وظیفه شما را پیش ببرد ...ولی چه شد بعد از سه سال متوجه این ناکارآیی گردیده اید ؟ و یا اینکه صبر کرده اید به گفته ِ معروف : ماهی را هروقت از آب بگیرید تازه است.
به هر حال با شناختی که ازشما وجود دارد فکر میکنم ناممکن است مشوره و نظری را بپذیرید با آنهم امیدوارم آنچه گفته اید در عمل هم پیرو باشید .
در جای دیگر ی از نوشته آمده است " چیزی را که اکنون در اختیار داریم و میتوانیم به حیث وسایل و محل آموزش بصورت سیستماتیک استفاده نماییم وسایل تخنیکی ، الکترونیکی و نیروی متشکل و منضبط و سازمانی ماست"
نمیدانم منظوراز نیروی منضبط و سازمانی چه است ؟
در بخشی دیگری از نوشته میخوانیم " تربیت گروهی از اشخاص توانمند بخصوص درین عرصه ضروریست"
از نظر ایشان این اشخاص توانمند کی ها اند؟ نمیدانم منظور ایشان توانمندی جسمی یا عقلیست که به هر حال پیدا نمودن چنین اشخاص نیز کار ساده نبوده و نمیباشد و به عقیده بزرگان عقل سلیم در بدن سالم است .ما باید به رفقای همرزم و یا واضحتر بگویم نهضتی احترام و اعتماد دوستانه داشته و آنهارا شایسته ِ تمام کارایی های سیاسی و تشکیلاتی بدانیم ، در غیر آن جفای است که آنرا در حق نهضت روا میداریم .
در سطر دیگر چنین آمده است" بر انگیختن ، تشویق نمودن و به تحر ک درآوردن مردم بر اساس اصول زنده ِ کار سیاسی بر بنای عینی بودن ، دقیق بودن و حقیقی بودن قضایا باید صورت گیرد، اگر یکی ازین بند ها دقیقاً عملی و مدنظر گرفته نشود مردم اعتماد نمی کند" به گونه ِ مثال از انتخابات ریاست جمهوری اسلامی افغانستان نامبرده و آنرا عوامفریبی خوانده است ، موضوع عوامفریبی دولت را میگذاریم به قضاوت مردم ولی سوال من از شما به عنوان یکی از مسوولین ستاد انتخاباتی اروپایی نهضت است که دریکی از جلسات آن گفته بودید بیش از چهل هزار تن در کندز و یکصدو پنجاه هزار تن در مزارشریف......به همین گونه وعده های بلندبالا و فریبنده الی یک ... و دو ملیون رای از جانب افراد غیر مسوول چون شما در جلسات نهضت زمزمه شده بود ، حالا شما بگویید که اینها با کدام بخش و بند نوشته تان تطابق دارد.من نمیخواهم در مورد انتخابات که نتایج آن اظهرمن الشمس است تماس حاصل نمایم و آنچه که شما در تحلیل خویش نگاشته اید آنرا به قضاوت رفقا و خوانندگان گرامی میگذارم.
در بخش دیگر از نوشتار ِ اندیشمند بزرگ نهضت فراگیر چنین میخوانیم " اینکه عاقلان مصروف کاراندو ناکاره ها منفی بافی نموده ، دیده ندارند که اقدام و عمل مثبت را مثبت توصیف نمایند و به گفته ِ کاسترو قضاوت تاریخ برأت ماست ، آنهارا به تاریخ میسپاریم. " سوال اینجاست آیا واقعاً یک مسوول تشکیلات ِ دلسوز و با تجربه چنین ابراز نظر غیر مسوولانه را در برابر رفقای خویش ابراز مینماید ؟ این عاقلان و ناکارآمدها کی ها اند؟ چرا واضح و روشن نواقص را برملا نمیسازید و از اشخاص نام نمیبرید . تا به کی به کنایه نسبت به دیگران برخورد نموده و خود را که مسوول همه قضایا هستید برأت میدهید .گرچه نسبت به شما رفقای ارجمند ابرازنظر جرم و گناه پنداشته میشود با آنهم میخواهم عرض نمایم که از نقطه نظر روانشناسی عاقل شمردن و برترشمردن خود و ناکاره خواندن دیگران نوعی تکلیف شدید روانی است که امیدوارم رفیق ما دارای چنین تکلیف نباشد . وازجانب دیگراقدامات مثبت خویشرا که هنوز به یقین معلوم نیست چه بوده است آنرا بامردی از تاریخ جهان چون کاسترو مقایسه نمودن و قضاوت را به تاریخ سپردن آنهم نوعی از تکالیف روحی است که خود را با سپردن به تاریخ آرامش میبخشید.
اگر ما در عملکردهای گذشته همه اعمال خوب و یا بد خویشرا به تاریخ نمیسپردیم و آنرا در همان زمان به قضاوت مردم قرار میدادیم امروز ممکن در چنین حالتی قرار نمیگرفتیم.
من امیدوارم براساس نوشته ِ شما: " کار براساس اصل شایستگی و انتخابی بودن به بهترینها سپرده شود.آنانیکه در بین رفقا از اتوریته و نفوذ لازم برخوردارند (رفقای مسوولین را تحویل بگیرند) ..."
ولی بیایید صادقانه از خود بپرسید که شما به عنوان مسوول شعبه ِ تشکیلات در گزینش کادرها چنین عمل نموده اید که دیگران را به آن توصیه میکنید؟
در بخش دیگر تحریر داشته اید که باید گروه وسیع کادرها در وظایف مشخص کار گرفته شود ولی همزمان از کمیت بالای اعضای شورای اروپایی و هییت رییسه ِ آن شاکی اید. من با مطالعه ِ یاداشت شما به فضای عدم اعتماد ، بیباوری به آینده و فضای غیر رفیقانه بین شما و رهبری شورای اروپایی متوجه شدم . بکاربرد جمله ِ "مسوولین را تحویل بگیرند" به نظر من فضای بی اعتمادی را زیادتر نموده جلو رشد و تکامل سازمانرا گرفته و به اعتبار آن در میان مردم و جامعه ِ سیاسی کشور ما صدمه میزند. اینکه شما از طرف عده یی تحویل گرفته نمیشوید معنی آنرا ندارد که این مسله عمومیت داشته باشد . طبق نوشته ، شما وظایف چشمگیری را در عرصه های مختلف انجام داده اید ، از جلب و جذب 67 تن به عضویت نهضت ، ایجاد 17 واحد اولیه و 9 واحد شهری نام برده اید .به نظر من اگر این ارقام صحت داشته باشد نتیجه ِ کار جمعی رفقاست.
سوال من از شما بعنوان مسوول موفق شعبه تشکیلات اینستکه : بعد از ایجاد نهضت فراگیر تعداد اعضای آن در اروپا چند بود و اکنون چه تعدادی باقی مانده است؟ آیا گراف رشد کمی نهضت سیر نزولی داشته یا صعودی ؟
حتا در همان سازمان هامبورگ که شما مسوولیت رهبری |آنرا بعهده داشتید در اولین جلسه ِ نهضت فراگیر مطمینم که بخاطر دارید چه تعداد قابل ملاحظه ی رفقا حضور بهمرسانیده بودند و اکنون با گذشت چند سال تعداد حاضر در جلسات به چند تن میرسد؟ اگر بخواهید من میتوانم ارقام دقیق را در اختیار شما قرار دهم .
به باور من خود محوری ، خودخواهی ، تمایلات شخصی و گروهی تعدادی انگشت شمار رفقای مثل شما با سیاستهای گنگ ، انحراف از اصول قبول شده ی مرامی نهضت و اصل فراگیری آن سبب بیعلاقه گی صفوف و عدم توانایی سازمان در امر پذیرش نیرو های جدید به صفوف نهضت گردیده است . نهضتی را که رفیق بریالی یکجا با سایر رفقا با قبول زحمات فراوان تهداب گذاشت و توانست طیف وسیعی از شخصیتهای با اعتبار سیاسی کشور ر ا در نخستین تشکلات آن گردهم آورد ولی شوربختانه امروز چنان فضای مستولی شده که هر کدام مجبور به کناره گیری از صفوف آن میشوند.
موضوع دیگری را که میخواهم تذکر دهم اینست شما در مورد تدویرانتخابات و شفافیت آن در سازمانهای اروپای نهضت کلمات بسیار زیبای را بکار برده اید ، ایکاش خود به صحت آن معتقد بودید و عملکرد شما به صفت مسوول تشکیلات دلسوز همینطور میبود .
با تاسف یادآور میشوم که مداخلات غیر مسوولانه و غیر رفیقانه ی شما باعث ایجاد مشکلات و فضای بیباوری و بی اعتمادی میان رفقا گردیده است .از شما میپرسم آیا واقعا انتخابات شورای اروپای و کشور ها بخصوص آلمان شفاف بود؟ آیا سازماندهی های غرض آلود ، پخش اتهامات و افتراآت ناروا نسبت به بهترین رفقای ما از جانب شما و افراد چون شما صورت نگرفته بود؟ اگر شما با من موافق نیستید من حاضرم با ارایه ِ فاکتهای روشن و انکار ناپذیر به قناعت شما بپردازم.

|"تا سیه روی شود هر که درآن غش باشد"




محمد سالم امید



mohsalem_omid@yahoo.de










رفیق گرامی جلیل پرشور: موفق وکامگار باشید. من درجرمنی زندگی میکنم واین یادداشت را

خواندم وخواستم چند سطر ِ نوشته نموده وآنرا بشما میفرستم وتمنا میکنم که نشر کنید
.


رفیق محترم محمد سالم امید !


امید است که جور وسالم باشی وامیدهایت نخشکد نوشته یی تانرا چنددفعه خاندم. دروغی درآن دریافت نکردم ولی باکمال تعجب ملاحظه میگردد که شما بسیار از غلو واغراق استفاده کرده اید.شما طوری از داوود جان کرن زی شخصیت ساخته اید که گویا او خودش آن نوشته را بقلم وفکر ودماغ خودشان تهیه کرده باشند، این بخش نوشته یی شما دور ازحقیقت است وباید آنرا تهمت زدن به کرن زی صاحب قیمت بدهم . این شخصیت بیچاره ومظلوم هرگز آن نوشته را نکرده است. شاید کس دیگری آنرا نوشته باشد واز نام ایشان نشر نموده ویا خودشان کدام کس دیگری را کرایه کرده وجملات چندی را گفته وفرمایش مقاله را داده است.من نوشته ی شما رفیق سالم را تبلیغ بنفع جناب کرن زی صاحب میدانم وشخصیت سازی ایشان. اگر واقعن میخواهید اورا نقد کنید ونابودی سازمان وتشکیلات جرمنی واروپای نهضت مارا به بررسی بگیرید، حقایق فراوانی وجوددارد که شما هرگز درمورد آنها تماس نگرفته اید واز این جهت بشما میگویم که اگر احساس مسئوولیت نکنید وحقایق تکاندهنده ی موجود را دربخش تشکیلات نهضت خاصتن درجرمنی که مثل آفتاب روشن است افشا نکنید یک بخش مسئوولیت اخلاقی تان نااجرا میماند ودیگران واز جمله خودم که شاهد همه زدوبندها وتعین بزور جناب کرن زی دراین مقام که حالا سه سال تمام از آن میگذرد، مجبور شویم که این حقیقت هارا برای نجات نهضتی که درراه استحکام آن تا همین اکنون تلاش فراوان کرده ایم افشا کنیم.

سازمان نهضت درآلمان مشکلات فراوانی را به خاطر بی کفایتی او ومداخله رفقای رهبری شورای اجراییه یی اروپایی وجاه طلبیهای تیم سه نفری کرن زی صاحب متحمل گردیده است .اگر توجه نشود واوبزودی برکنار نگردد، عواقب بدی را انتظار داشته باشید.


میخواهم عرض کنم که این یادداشت کوچک را با نام مستعار خود ارسال کردم، لذا مرا ببخشید

بااحترامات فایقه نیک محمد منتظر




دوست محترم نیک محمدمنتظر : نوشتهء جدید تان را به اثر خواهش خودتان ، جاگزین متن قبلی تان نمودم که گفته اید،متن جدید دارای اغلاط املایی نیست.فریاد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.