۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه

پیامهای تسلیت به رفقا :همایون بسیم ،داکترمجاز وداکتر سپارتک وفامیلهای شان


رفیق گرامی همایون بسیم ، خانم محترم وتمام اعضای خانوادهء مصیبت رسیده تان!
خبر درگذشت خشوی تان را شنیدیم ومتاءثر شدیم. اجازه دهید مراتب تسلیت وهمدردی خود ، اعضای فامیل وجمعی از رفقای سویدن را به این مناسبت خدمت شما ،خانم محترم وتمام اعضای خانوادهء داغدیدهء تان ،تقدیم وابراز داشته ودرغم شما ، خودرا شریک بدانیم.

درحالیکه به خشوی گرامی تان علوی درجات آرزو میکنیم ، مصیبت رسیده گان وخاصتاء شما هارا به صبر وتحمل فرا میخوانیم واز شما میخواهیم که وسیلهء انتقال همدردی ما به اعضای خانوادهء تان شوید.

روح آن مادر گرامی شاد باد. ما،بهشت برین را اقامتگاه ابدی آن مرحومه آرزو میکنیم.
باابراز تسلیت مجدد: جلیل پرشور

*************************************************************************************

اطلا عیهء فوتی

با تأسف ودرد فراوان به اطلاع رسانیده می شود که مرحومه مغفوره بي بي حاجي رونا بنت مرحوم امير محمد بروز جمعه مورخ 25 ماه دسامبر 2009 به ساعت شش صبح در ستوکهولم داعيه اجل را لبيک گفت .
اِنآلّلهِ وَاِنآ اِلَيْهِ رَآجِعُون
فرزندان بي بي حاجي رونا عبارتند از :
داکتر محمد سلیم مجاز .
نسیمه شیرزوی .
داکتر محمد سالم سپارتک .
محمد هاشم ذکی.
ذکیه پیکار .
هما سپارتک .
ماری ابراهیم خیل .
و فرهاد ذکی .


خانواده مرحومه، محترمانه به اطلاع افغانهای مقیم سویدن میرساند که جنازه مرحومه به روز سه شنبه مورخ 29 ماه دسامبر ساعت 11 قبل از ظهر از شفاخانه سودر ستوکهولم Söder sjukhus Stockholm برداشته و مراسم تدفين جنازه حوالي ساعت 11.30قبل از ظهردر قبرستان ستورشیلن ( واقع ايلتا ، کمون نکه ) صورت خواهد گرفت . قرار است مراسم فاتحه و خيرات بعد از ختم مراسم تدفين جنازه ، در رستورانت افغاني " آرين" واقع ليدينگو ( در نزديکي شفاخانه ليدينگو )به آدرس زير گرفته شود:

_____________________________________________________________________________________




به عزیزان نشسته درسوگ مرگ مادر گرامی شان :



خواهران وبرادران گرامی :
داکترسلیم مجاز، نسیمه جان شیرزوی،داکترسالم سپارتک، ماری جان ابراهیم ،هاشم ذکی ،هماسپارتک ،ذکیه پیکار،فرهادذکی وباقی اعضای فامیل وبستگان فامیل، باکل حزن واندوه به اطلاع تان میرسانیم که:
دریافت خبر مرگ ناگهانی مادری که شب تعدادی از فرزندان خودرا بعد مدتهای طولانی ،ملاقات وپذیرایی گرم نمود وبه دستان خودش غذاهای لذیذ برای فرزندان آمده از امریکا واروپا، تهیه وتمام شب را درخوشی ومسرت سپری کرد وبه طور ناگهانی دراولین لحظات صبح بدون آنکه با فرزندانش وداع کند ،چشم از جهان فروبست وبه ابدیت پیوست، مارا سخت متاءثر وجگرخون ساخته است.
به این مناسبت تاءثر بار ، مراتب تسلیت وغم شریکی خود رابه شما ابرازداشته ونه تنها به مانند شمابابت مصیبت وارده،غمگین هستیم،بلکه این غم ودرد وارده بالای تان راباشما تقسیم میکنیم .
درحالیکه روح آن مادر جان داده در دیارغربت را شادوبهشت برین را ماًوایش آرزومیکنیم، برای شما (اعضای خانواده)،صبر وتحمل آرزو کرده ، سعادت وزنده گی تواًم با سلامتی وموءفقیت را به همه بازمانده گان آن مادر ی که دردیارغربت اززنده گی وفرزندان دورشده است، آرزومیکنیم .
باتقدیم درود هاوابراز تسلیت مجدد: رفقا ودوستان خانوادهً غم رسیدهء تان در کشورسویدن 25/12/2009

************************************************************************************
*************************************************************************************


دوشنبه ۲۳ نوامبر ۲۰۰۹
پیام تسلیت وهمدردی به مناسبت وفات مادر گرامی محترم داوود عزیزی از طرف رفقای مقیم سویدن
رفیق گرامی جنرال داوود عزیزی !


چند لحظه قبل از طرف رفیق محترمی خبر شدیم که مادر گرامی شما داعی اجل را لبیک گفته وبه جاودانه گی پیوسته است.

از آنجاییکه مادران درزنده گی انسانها نقش بزرگی را ادا میکنند ونبود شان خواهی نخواهی برای اولاد های شان ولو درهر سن وسالی قرار داشته باشند وبدون دادن اهمیت بر اینکه خود این مادران به جاودانه گی پیوسته درچه عمری دنیا را ترک میگویند، ضایعه ایست جبران ناپذیر ودردیست غیر قابل علاج.
لذا ، به مناسبت این مصیبت بزرگ واین اندوه عظیم ، مراتب تسلیت وغم شریکی خودرا با شما وتمام خانوادهء داغدار تان ابراز داشته ودراین غم بزرگ فامیلی خودرا باشما شریک میدانیم .

ضمن آرزومندی آرامش روح آن مادر گرامی از خدای منان برای شان جنت فردوس راآرزو نموده، وبرای شما وتمامی اعضای فامیل وبسته گان مصیبت رسیده ، صبر وتحمل آرزو میکنیم.

ازطرف رفقای شما درسویدن



**********************************************************************************



واینک ، باصد افسوس که سمونوال غلام نبی (نبی جان)
یکی از بهترین یاران قدیمی وعزیز مان را
از دست دادیم !







ده دقیقه قبل اطلاع یافتم که رفیق عزیز وشخصیت مهذ ب ، فروتن ، مقاوم وپر ازدرد ورنج فروان سیاسی وشخصی، نبی جان این فرزند فداکار حزب ومردم مان ، دنیای پر ازرنج ومحنت ، آواره گی وتنهایی را ترک نموده وبه جاودانه گی پیوسته است. من که بیشتراز 36 سال با آن انسان بزرگ آشنایی شخصی وسیاسی داشتم ودرزندان حفیظ الله( امین ) باهم دریک سلول ودرجوارهم دریک اتاق زندانی بودیم وبرای پایان زنده گی لحظه شماری میکردیم ،اورا نه تنها دوست داشتم ، بلکه بسیار حرمت نیز میکردم طوریکه سایررفقا ی زندانی نیز ایشان را احترام میکردند وگرامی میداشتند .


نبی جان که چشمانش رادرزیر شکنجهء دژخیمان از دست داده بود، خود قادر به پائین شدن از طبقهء سوم محبس ورفتن به صحن زندان برای رفع ضرورت وگرفتن هوا در یک ساعتی که به ماروزانه وقت داده میشد ، نبود ، ازین رو رفقا به نوبت وحتا داوطلبانه دست ایشان را میگرفتند و اورابا خود می بردند. من شخصا ء شاید بیشتر از صدبار افتخارهمراهی ایشان را داشتم ودرطول راه زینه وصحن زندان که یگان بار از ( شَـر ِ ) گل آغای دلگیمشر ودژخیم زندان ، درامان میبودیم ، قطعاتی از شعر های حماسی را برایش به آهسته گی می خواندم وبا شوخی ومزاح های شایستهء آن اوضاع ،ایشان را برای آن به خندیدن وادار می ساختم که اودرراه عقیده وآرمانش ، دوچشم بینا ونازنین خودرا ازدست داده بودوبسیار رنج می برد.


به یاد دارم که وقتی درصحن زندان رفقایی جدید الورود،آهسته و(دزده کی ) از ترس زندان با نان اورا سلام میدادند ، او که قدرت دیدنوشناخت ایشان را نداشت ، خواهان معرفی رفیق سلام دهنده میشد که درمواردی مشکل بود.( درزندان پل چرخی، ما حق احوال پرسی وسلام دادن را به هیچ فردی نداشتیم و متخلفین ازآن قانون (گـَنده) واستبدادی،توبیخ میشدند.


نبی جان عزیز واز دست رفتهً رفقا وفامیلش ، بعد سقوط حفیظ الله ( امین ) به اثر نا بینایی که مشکلات دیگری را نیز برایش سبب گردیده بود ، نتوانست در دستگاه دولتی که سخت به او نیاز مند بود وطرف حرمت همه مسوولین وکادرها ، خاصتا ء همقطارانش در ادارهء پولیس قرار داشت ،مشغول کار شود . این امر باعث آن گردید که به مشکلات فراوان روحی مبتلا گردد و ناقراری ورنج دائمی پیدا کند.


دولت ، برای کاهش درد وآلام شکنجه های وحشیانه درحق وی ، تقلیل رنجهای دورهً اسارتش درمحبس وزمینه سازی برای تداوی ، استراحت حد اقل ومهیا شدن زمینه برای آرامش فکری به ایشان وبه پاس فداکاری ها ی کم نظیر شان ، ازطریق مشغول ساختن یکی از اعضای خانوادهً اش در دهلی نو ، اقدام کرد ولی نه صحت ایشان اعاده شد ونه رنج شان تقلیل یافت. با کمال تاءسف انکشافات منفی وغیر قابل انتظار دیگری درزنده گی شخصی ایشان ، مزید بر مشکلات گردید .


قرار اطلاع ، آن بزرگمرد مقاوم ، کم نظیر ، با وفا وتنها ، روزگار سختی را درسالهای اخیر عمر شان درمحیط مهاجرت سپری کردند ودریک سال اخیر درکابل به سختی، رنج بردند ودرخود سوختند . افسوس که آن قامت برافراشته ، آن مرد سرافراز وآن چهرهً خوش قواره وبا سلیقه و آن آئینهً درخشان را روزگار محتاج خاکستر کرد وبعدخورد وخمیرشدن اززنده گی که بدون آن هم برایش چندان لذت بخش نبود، محروم کرد .


باور کنید که غم واندوه مستولی شده بالای خودم به خاطر درگذشت آن یاردیرینه ، مرا واداشت که دراین لحظات نیمه شب با کل ناآرامی وتاءثراین یادداشت را که هرگز نمیتواند معرفی کنندهً شخصیت ایشان وبیان کنندهً دردوغم خودم باشد، بنویسم وبه روح بزرگ آن عزیز از دست رفته وآن همرزم وهم سلول زندانی وشخصیتی که اورا بسیار دوست داشتم ، درود بی پایان بفرستم ونامش را بر صفحهً روزگار جاودانی آرزو نمایم .



لذا ،به مناسبت این واقعهءالمناک واین مصیبت عظیم ، نه تنها برای بازمانده گان آن رفیق به ابدیت، پیوسته ( رفیق داکتر فاروق ، امین عمر،غلجی عمرومیر ویس عمر (برادرانش)وسائر اعضای خانوادهً داغدیده شان) ، بلکه به همه رفقا ومخلصین شان ،مراتب تسلیت عمیق خودرا ابراز داشته واین غم را غم همهً ما میدانم .


نبی عزیز ، گرامی وهردم شهید ! روحت شاد وخاطراتت جاوانی باد ! تاریخ وطن روزی نام ترا زندهً جاودان خواهد ساخت .باور داشته باش که هرگز فراموش رفقایت وآنهاییکه ترا دیده بودند وبا سرگذشت غم انگیزت آشنایی دارند، نخواهی شد.


درود دوباره به روح بزرگ نبی جان گرامی وهمهً رفته گان ما !

جلیل پرشور

2009/11/18
ارسال شده توسط فـریاد برای وحدت ،آزادی وعدالت در ۲۳:۲۳ 0 نظرات

************************************************************************************
یکشنبه ۱۵ نوامبر ۲۰۰۹
رفیق گرامی نظر محمد سرمند!
رفیق عزیز !
دریافت مرگ نا به هنگام خواهر تان در کابل، مارا نیزجدا ء متاءثر ساخته است .

وبلاگ فریادوحدت ،عدالت ودموکراسی به نماینده گی از تعدادی ازرفقای دیگر وفامیل های مان، مراتب تسلیت وغم شریکی خودرا باشما وتمام اعضای خانوادهً محترم وداغدیدهً تان ابراز داشته وخودرا دراین غم واندوه بزرگ با شما شریک میدانیم.

درضمن ابراز تسلیت مجدد به همهً شما، به آن خواهرازدست رفته، علوی درجات آرزوکرده وشمارا به صبر وتحمل این مصیبت عظیم وناگزیر ، فرامیخوانیم.
روح آن خواهر وسائر رفته گان ما شاد باد! با عرض احترام

جلیل پرشور وجمعی از رفقا
ارسال شده توسط فـریاد برای وحدت ،آزادی وعدالت در

*************************************************************************************


ســخـنی از ســـــخـــنگاه


رفیق یعقوب هادی



همه انسان ها از نگاه ماهیت سرشتی دارای سوژه های درونی اند. مجموعهء این سوژه ها فطرت آنان خوانده میشود یعنی همان باور های ذاتی وکسبیء که انسانها آنرا در بیان های ظاهری به شکل سرور وشادمانی ،خوشی وخوشروئی، غصه وغم، قهر وغضب، موافقت، مخالفت، دوستی ، دشمنی، عشق ، محبت، تنفر،خنده وگریه ووو... منعکس میسازند. این بدان معنی است که ظاهر وباطن انسانها دارای یک گره گاه محکم است




امروزه عصر تمدن یعنی مرحله تاریخی رشد نظام سرمایه سالاری که انسان را به عنوان وسیله زر اندوزی استفاده مینماید اول اخلاقیات درونی انسانها را شکار ساخته، این عکس العمل باطنی را در رویکرد زندگی بشر بی ارزش میسازد




از جملهء این رویکرد های زندگی یکی هم وحدت میان انسانها به عنوان یک عملکرد تجربه شدهء برای بهتر زیستن انسانها ست که خانواده بهترین نمونه آن میباشد. خانواده یعنی همان جمعیت یگانه که متضمن منافع حیاتی تنی چند از انسانهاست




لذا وحدت یک رویکرد اجتماعی است که از اخلاق درونی سوژه ای بنام عاطفه منشه میگیرد. این همان رویکردیست که نه تنها منافع کسی که این خواست منبعث ازاخلاق درونی اوست میباشد بلکه به اساس منافع چندین تن انسانها مطرح میشود. هنگامى يك عمل اجتماعی جنبه اخلاقى پيدا مى‏كند كه پاى منافع غيراز خودش نیز در ميان باشد و از منافع جماعت انسانی لذت ببرد ومسرور شود




آنچه امروزبه عنوان عملکرد متضاد در این خصوص بخوبی خوانده میشود تسلط نظام ها بر افکار انسانها ست که عواطف درونی را تحت شعاع روش های تخنیکی به محاسبه میگذارند.




با این مقدمه بسوی یک مجموعهء اندیشمندان میرویم که ازمدت دو ماه جاری است. به نشستگاهی اشارت داریم که سخنگاه هم اندیشان وحدت خواه مسمی شده است. آنجا که دردمندان درد های فراوان مردم ووطن مان فریادمداوا سر داده اند. آنجا که صدای یگانه گی بلند است. آنجا که عواطف بیان تدبیر است. آنجا که طلسم پراگنده گی دریده میشود. آنجا که آژنگ سوژه ها را از پیشانی سرنوشت می زدایند. آنجا که ناقوس وفاق آواز میدهد




سخن از سخنگاه است همانجا که بزرگ مردی، هم قدم با گام های تاریخ فرارسید. بزرگ مردی از تبار راد مردان جانبازوفداکار، که در بستر سالخوردگی درد های مردم ووطنش خواب چشمانش را ربوده است. بزرگ مردی که با تن ضعیف وروح بزرگ طنین دردمندانه مردم را بلند کردو وبا سخن خود سرود مردم دوستی ووطنخواهی را برای رهروان هم باورش گرمتر ساخت. بزرگ مردی که بیان شیوا اش تمثالی از گویش های برگزیده سخن است




همان یارشایستهء یاران سزاوار یک پیمان صادقانه برای رزم وعزم راه شریفانه که نظم وتهذب درون مایه اش او را مسمی به نظام الدین تهذیب کرده است بلی همان بزرگ مرد بود که با پریشانی های پشتاره کهولت عمروهمان همت بلند به سخنگاه هم اندیشان رسید. بغض گلویش را برای نکوهش نفاق گشود وفریاد یگانه گی را برای جمع آمد رهروان آرمانش بلند کرد.

رفقا! ما از فروپاشی تضعیف شده ایم. ما بسیار بیچاره وضعیف شده ایم. ضرورت بسیار مبرم قوت گرفتن است. چه گونه واز کجا قوت بگیریم ؟ از هر جائی که آواز وحدت بلند شود از همانجا قوت بگیریم. قوت در وحدت است




رفیق بزرگوار رفیق نظام الدین تهذیب! خوشا به حال شما که نیک نام زیسته اید. ما دوعا میکنیم خدای عظیم شما رفیق بزرگواررا توانمندی کامل جسمانی عطا نمائید.خدای عالمیان همرای تان باد

محمد یعقوب هادی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.