۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه

چهل وپنجمین سالگرد حزب دموکراتیک خلق افغانستان ،برهمهء همرزمان مبارکباد!


17:30 pm 31/12/2009

یادداشت گردانندهء فریاد وحدت ،آزادی وعدالت:

رفقا وهمرزمان عزیز!

چند لحظه قبل خبری دریافت کردیم که رفقا: نورالحق علومی وشیرمحمد بزرگر ،روءسای احزاب نهضت فراگیر دموکراسی وترقی وحزب متحد ملی افغانستان ، این دوبدنهً مهم ،قابل محاسبه ومتعلق به حزب مشترک مان، قبل از ورود ما به 45 مین سالگرد تاءسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان، قبل از آغازمراسم شادی وسرور کشورهای مختلف جهان به مناسبت سال نو عیسیایی، به تحقق بخشی از آرزوهای دیرینهء رفقا مبنی بر وحدت این دوحزب، جامهء عمل پوشانیدند واسناد طرزالعمل ادغام تشکیلاتی را بعد مهر وامضای کمیسیونهای وحدت، امضا ونشانی کردند. ،

ما، این اقدام رفقا را گام مهمی در راه وحدت مجدد احزاب ، جزائر وحلقات حزبی مان دانسته ودرضمن استقبال جدی وگرم ازاین انکشاف مهم، خواهان آن هستیم که با سینهء فراخ واحساس مسوولیت جدی سیاسی وحزبی ، تلاش ها درجهتی متمرکز گردند که به درجهء اول : این گام مهم از سطح به عمق انتقال ومشارکت همه گانی برای پیروزی نهایی وکم عیب تروحدت مجدد، مساعد شود.

دوم :آنکه وظیفهء اخلاقی همهء ما، خاصتا ء مسوولین این دوحزب برادر است که بایدهیچ حلقه وسازمان خورد وبزرگ وحتی شخصیت های مستقل وجدا مانده از تمام گروه ها وحلقات رفیق، تحت هر نام وعنوانی که باشد ویا شکل بگیرد، نباید از دائرهء مذاکرات وگفتگوهای سازنده ء وحدت طلبانهء موجود دور بمانند.

ما، درحالیکه سال نو بهتری را به خاطر شنیدن این خبر مسرت آور حزبی وتاءثیر گذار درروند مبارزهء مشترک مان، آغاز میکنیم وسالگرد حزب مان را با امیدواری خوب درراه وحدت مجدد رفقا، گرامی میداریم وتجلیل میکنیم، امیدوایم که همه وحدت طلبان وکلیه شخصیت های موءثر دراین پروسه ، هرکدام احساس مسوولیت کنند واین وحدت را همه گیر وعملی تر سازند وزمینه را برای ایجاد حزبی بزرگ ، سراسری ، وطن پرست وعدالتخواهی مساعد سازند که سالها درآن استقامت رزمیده ایم وتلفات نامحدود داده ایم.
باردیگر ،این توافق را به همه رفقا ، صمیمانه تبریک میگوئیم.

رفقای عزیز !

بیائید ، به نیروی بزرگ ، اثر گذار ، تغییر دهنده ، همیشه حاضر درصحنه ، بازدارندهء هر نوع تجاوز وخیانت وتحقق دهندهً آرمانهای شریفانهء کلیه زحمتکشان صلحخواه ومحتاج ساخته شدهءوطن،به عادی ترین وسائل زنده گی، مبدل گردیم وپرچم آزادی ،دموکراسی وعدالت اجتماعی را باردیگر برافراشته سازیم.




سال نوتان مبارک باد!
امیداست اقدامات اخیر وحدت طلبانه به ثمر برسد وزمینه ساز وحدت وسیع تر دربین تمام گروه ها وشخصیت های رفیق تاکنون جدا ازهم گردد ونیروی قوتمند وهدفمندی را باهم متحد ویک پارچه سازد ،










رفیق ببرک کارمل ،دوسال قبل از جاودانه شدن در حیرتان


رهبران حزب درحال حمل جنازهء خونین یکی از کلیدی ترین شخصیت های حزب وجنبش وطنپرستانهء افغانستان، اکبر شهدای حزب ،رفیق میر اکبر خیبر


قساوت وبیرحمی ایکه درمورد داکتر صاحب نجیب وبرادر شان از طرف مشتی مزدور ونوکران اجنبی بکار برده شد ،هرگز قابل بخشش نیست.روح بزرگ داکتر نجیب الله (شهیدبزرگ وطن) ،برادرشهید شان وده ها هزار شهید گم نام مان را شاد میخواهیم. !




باید دست به دست هم بدهیم وبرزخمهای خونین حزب مشترک مان که ناشی از شهادت ومرگ بهترین فرزندان وبزرگان خانواده واشتعال جنگ وبی اتفاقی دربین بقیهء فامیل بزرگ ما به وجود آمده است ، ازطریق بازگشت به صمیمیتها ویکدلیهای صادقانه، مرهم بگذاریم وبیشترازین، منتظررسیدن نوش داروی (بعد مرگ سهراب) ننشینیم. !!


رفقای عزیز !


اجازه دهید به مناسبت 45 مین سال تاءسیس حزب ما، حزبی که برای هریک از فرزندان واقعی اش ، درس تقوا ، اندیشیدن سالم ، احساس مسوولیت ملی ، انساندوستی وخدمتگذاری به خلق های زحمت کش وطن وجهان وضرورت مبارزه دربرابرغارتگران ونیروهای ارتجاعی داخلی وخارجی را به دفاع ازعزت وکرامت انسا ن و مبارزه وفداکاری به خاطر تاءمین تساوی حقوق اقتصادی، سیاسی واجتماعی برای همه ًاقوام وملتها درسطح ملی و جهانی راآموزش داد وهرکدام مارا درجامعه مطرح ساخت، درشرایطی به مبارزین واقعی وصادق خواهان نجات وطن وطبقات واقشار زحمتکش وتباه شدهء افغانستان از بحران های عمیق وگوناگون موجود ، تبریک بگوییم ، که خود این حزب را فرزندان ناخلف وجفاکارش به ده ها پارچه وگروهک تقسیم وتره که کرده وازطرف تعدادی به شمول آنانی که خودرا مفتخر بدان می دانستند که درروز تهداب گذاری آن حزب حاضربودند و تا همین چند سال قبل، آن حضور سیاسی ورزمی را که اکنون باید به آن (حضور فزیکی محض) قیمت داد ، مایهء سربلندی خود تلقی میکردند ، هنوز طرف حمله قرار دارد وضربه می بیند.


اکنون سالهاست که آن حزب ،نه سالگردی دارد ونه مدعیان وراثت آن حزب درفکرزنده نگه داشتن نام وافتخارات آن هستند. این درحالیست که تعدادی ازفرزندان واقعی آن حزب که بعد سپری شدن این همه سالهای دشواروطولانی مبارزه ،تاهنوز(صفوف) نامیده میشوند ونه تنها به سان بعضی ازبنیادگذاران ،هیچ علاقه مندی ومنفعتی برای کوبیدن آخرین میخها برتابوت حزب شان ندارند ،بلکه میخواهند شکوه وافتخارات واقعی حزب شان راارج گذاشته وآرمان های شریفانهء آنرا درشرایط جدید مبارزه زنده وادامه دهند ، باحیل مختلف ازطرف تمامیت خواهان همیشه غیر مسوول وشبکه های تاحال فعال شان مجال داده نمی شوند که پرچم افتاده برخاک یاءس وناامیدی را باردیگر بردوش گیرند وتحول جدیدی را درمبارزات مشترک وطن پرستانه به وجود آورند.این فعالیت ها ونیات غیر سالم برای آن تا حال موءثر واقع نگردیده است که کادرها وصفوف مجرب کنونی حزب، خودداخل میدان مبارزه وتجدید ساختمان حزب مشترک مان نگردیده وهنوز چشم به انتظار لطف(!) ویا قدم گذاری کسانی نشسته اند که دیگر نه توان حرکت ونه قصد جنبیدن را دراین عرصه ء پرازدشواریها ودردسرهای سیاسی وشخصی را دارند.


باید به صورت صریح بیان گردد ، تا وقتی که پایه های اصلی حزب دیروز یعنی مجموع ویا اکثرکادرهای علاقه مند تداوم مبارزهء مشترک وخواهان برگشت به وطن برای بر افراشته ساختن مجدد پرچم مبارزه ازطریق وحدت همرزمان واتحاد همهء وطنپرستان صادق ، به خاطر تامین منافع اکثریت قاطع مردم مظلوم وطن ومبارزهء علمی وعملی علیه کلیه مظاهرظلم ، فساد ،خیانت ومداخلات نیروهای شریر وبنیادگرای مذهبی وسیاسی-نظامی منطقوی وخارجی علیه وطن ما، خود وارد عرصهء تصمیم گیری وحضور دایمی درتمام فعالیتهاییکه با سرنوشت مجموعی رفقا ومردم متعلق است ، نگردند ،هیچ انکشاف ملموس وقابل اطمینانی نصیب ما نخواهد شد.


تجلیل از مناسبتهای حزبی وملی به صورت مشترک، یکی از آن مواردیست که تاکنون بنابر سیطرهء انشعابها ، افتراقها وادامهء جنگ وکشیده گیهای بی مفهوم موجود دربین ما،تاهمین اکنون بسیار کم رنگ ومحدود است واین نقیصه جزء معایب همهء ما میباشد. تجلیل از روز تاءسیس حزب واحد ، یکی از مهمترین مناسبتهای حزبی ما راتشکیل میدهد که باید به آن مبادرت می ورزیدیم وسابقه داران واساسگذاران حزب را دراین روز اگر حاضر میشدند ،حرمت میکردیم.



بنا ء از لحاظ معیار های سیاسی واخلاقی ، بسیار بجا ومنطقی بود که :


اول : 45 مین سال تاءسیس آن حزب فداکار ومیهن پرست را باید شخصیت های باقی ماندهء کنگرهء موءسس ، برای آن تجلیل میکردند وگرامی میداشتند که این درک دربین کادرهای حزبی وسایر نیروهای سیاسی ومردم وطن به وجود می آمد که رفقای (شُکر تاهنوز زنده ء آن کنگره) ، با آگاهی لازم سیاسی وبه طور داوطلبانه درکار کنگره اشتراک کرده بودند وتداوم مبارزه وفعالیتهای سیاسی ودولتی شان بعد تغییرات انقلابی ازطریق آن حزب ، براساس عشق وایمان شان به آرمانها واندیشه های آن حزب ،ازدرون مایهء عقیدتی وسیاسی خود شان ناشی میگردید نه براساس فشار ، تشویق های شخصی ورفاقت بازیها ویا عوامل دیگر .


دوم : پیش کسوتان سیاسی واعضای کمیتهً مرکزی کنگرهً اول که بعدها درسطح بیوروی سیاسی ورهبران حزبی ودولتی ارتقا یافتند، برای آن میباییست که سالگرد این درخت 45 ساله وغرس شده به دستان خودشان را جشن میگرفتند ویا حد اقل یادآوری شایسته یی از آن روزی می کردند که حزبی از بین رنجها ودردهای بیکران زحمتکشان وترقیخواهان وطن قد برافراشت وقرعهء رهبری را به نام ایشان دردل تاریخ تسجیل کرد وآنها را از اشخاص گمنام وطن به رهبران وداعیه داران یک تفکردرسطح ملی وبین المللی تبدیل کرد و ارتقا بخشید .


سوم : همراهان راهپیمایی 45 ساله ، مکلفیت داشتند تا حد اقل دربین خود شان به خاطر یاد آوری آنروز بزرگ وتاریخی ، محفل کوچکی را برپا میکردند ودرمورد ضرورت ملاقات وگفت وشنودهای رفیقانه وسازندهً کاری با هزاران کادرمهاجروگم کرده گان راه به اثربی خاصیت شدن نمک های دیر مانده درتحویلخانه های کوچک فکری، دراین شرایط حساس ملی ، به شور وبحث می پرداختند وتاکنون زنده ماندن را غنیمت دانسته ،هرکدام ما پیش از وداع ابدی با یار واغیار ، َدین ورسالتی را انجام میدادیم که سالها خود مشوق همراهی وجلب دیگران دراین مورد شده بودیم .این را همه باید بدانیم که متاء سفانه برای زانو زدن ( شتر سفید) درعقب دروازه های مان ، چندان وقت طولانی باقی نمانده است.لذا، ازخود باید بپرسیم کهدرصورت فعال بودن وحمایت تز وحدت مجدد رفقا درنبرد وهمراهی بایاران به صورت متحدانه وآنهم به خاطر تحقق اهداف دیرینهء خود ما، چی را ازدست خواهیم داد، واگر درفکر زنده گی وآرمش شخصی بیفتیم، چند
دیگر زنده خواهیم بود.؟


چهارم : از آنجائیکه در روزاول جدی1388 ش، 45 سال تمام از(کنگرهء موءسس حزب یا اول جدی سال 1343) میگذرد، بسیاربجا خواهدبود که این سالگرد ، درقدم اول ازطرف آنانی گرامی داشته شود که بیشتر از 30 سال، آن حزب به حیث مطرح کننده وپایگاه شخصیت سازی ایشان و تختهً خیزش های سیاسی واداری آنها، نقش سخاوتمندانهء خودرا اجراکرد وبه صفت(معلم سیاسی واخلاقی ) همهً رهبران و اعضا، کارهایی را درجهت تعلیم وتربیه وساختن یک نسل فداکار بی بدیل رزمنده گان وطن پرست وبی ترس انجام داد وآن نسل را تقدیم جامعه کرد ، که شاید چنان محصول فکری ورزمندهً باتقوا، درهیچ زمان دیگر میسر نشود .



پنجم : چقدر شکوهمندانه می بود که سالگرد حزب مشترک ما راکه میراث گرانبهای ده ها هزار (شهید ،معلول وبیوه ویتیم وصدها هزار فداشده ء گم نام مردمی) درراه تحقق آرمان های پاک ومشترک مبارزین عدالتخواه وبقایای یک آرمان بزرگ وناتمام نیم قرن مبارزهء مشحون ازقربانی ها ی حماسی به خاک وخون کشیده شده میباشد ، مشترکاء تجلیل میکردیم واین مناسبت را به روزتفاهم مجدد ومصالحهً رفیقانهء خود ما مبدل میساختیم وبا این عمل وحدت طلبانه، باردیگر آتش را درخانه های شیاطین، درخانه های فساد وظلمی که این بدبختیها رابرمردم ،وطن وحزب ما تحمیل کرده اند ،برمی افروختیم .اما، افسوس که خود درآتش مشتعل ساختهء دشمنان ، همچنان میسوزیم ومنتظرمرگ ابدی وفزیکی – سیاسی خودهستیم.


ششم : باتبریک گفتن به مناسبت 45 مین سالگرد حزب به آنانی که ازتعلقات حزبی دیروز خود خجالت نمی کشند ، میخواهم به تعدادی ازرفقای محترم مدافع بعضی شخصیت های کلیدی دیروز وازطریق ایشان به خود آن رفقای محترم این حقیقت را یادآوری کنم که : اکنون 17 سال تمام است که حزب واحد ، جلسات مشترک حزبی ، انتخابات حزبی ، کنگره ویا کنفرانس سراسری ، اساسنامه ها وبرنامه های عمل مشترک وهیچ نوع تشریک مساعی ، ازجمله شرکت درمراسم جشنهای ملی وحتی فاتحه خوانیها وگرامیداشت از رهبران به ابدیت پیوستهء مان ، دربین احزاب وگروه های ساخته شده ازگوشت پارچه های حزب دیروز، وجود ندارد وتا هنوزیکی درسایهء دیگر، به همت وزحمت تعدادی از (چله نشینان سیاسی) به ظاهر بی توقع وغیر مهتم نسبت به قرار گرفتن درراءس احزاب ولی درعمل ، دیوانهء قدرت وعاشق مداخله ومتفرق نگهداشتن رفقا، سنگ می کوبیم وهیچ نیست که برجاه طلبیها وبی تفاوتیهای مان که بمثابهء خندقی دربرابر وحدت مجدد رفقا از طرف دستهای نامریی ومشهود داخلی وخارجی کنده شده است، نقطهء پایان بگذاریم وحداقل (سره را ازناسره) تفکیک کنیم وتلاش های مان را بالای حلقات وشخصیت های دلسوز ، مبارز، خواهان وحدت وعلاقه مند برگشت به وطن متمرکز سازیم .



هفتم : با کل احترام به رفقاییکه هنوزخودرا اعضای برجستهء رهبری حزب دیروزمیدانند ، برای شان یاد آوری میگردد که رفقای محترم: عملکرد درتمام احزاب وتشکل های سیاسی به شمول حلقات مذهبی تقریباء یکسان است وآن اینکه : اولا قاعده ویا صفوف تشکیل ویا بوجود میآیند وبعداء درراءس آنها اشخاصی انتسابی ویا معقول تروقابل قبول نر به شکل انتخابی ، مکلفیت رهبری ویا ریاست پیدا میکنند . اما ،دراین مورد فقط دربین رفقای حزب دیروزما ازاین قاعده پیروی نمیگردد. کجای این ادعا میتواند منطقی باشد که حزبی که 17 سال است ازطرف حلقهء رهبری آن منحل گردیده و وجود خارجی ندارد وبه ده ها گروه وپارچه آن را تقسیم کرده اند، حلقهء رهبران آن حزب دست ناخورده باقی مانده ونه تنها ادعای آن را داشته باشند که پیشکسوت ورهبرند،بلکه اجازه نیز ندهند که اشخاص دیگری همان حزبی را متحد سازند که اکنون بدترین روزگار سیاسی وتشکیلاتی خودرا طی میکند وآنهارهبران همین توته وپارچه های سیاسی اند .لذا، اگر به خاطر رنجهای بیکران خلقهای ستمدیدهء وطن، به خاطر تاءمین صلح ، عدالت ، دموکراسی وتساوی حقوق انسانها ونجات وطن از این همه بلایای موجود ،درفکر وحدت مجدد رفقا بر نمی آیند، حداقل به خاطر احراز مقام رهبری مجدد خودشان، بیشترازین در راه وحدت سنگ اندازی نکنند .!!!


هشتم : حرمت گذاری به شخصیت های کلیدی (بزرگان،رهبران وکادرهای) سیاسی ،دولتی ومذهبی، مستقیماء به موضعگیری وطرز دید نهادها ،احزاب وسیستمهای تشکیل دهندهء آنها تعلق دارد .دراحزاب دموکراتیک ، ترقیخواه وعدالت طلب ِ وطنپرست ، مبارزترین ، باتقوا ترین ، فعالترین وفداکارترین رهبران وفعالین شانرا حرمت میکنند وطرف حمایت قرارمی دهند .درحزب ما نیزچنین بود ورفقای ما سالهای طولانی رفقای زنده یاد ببرک کارمل و داکترنجیب الله وسائر پیشگامان واقعی حزب ونهضت وطنپرستانهً کشور را به خاطر داشتن ممیزات بزرگ انقلابی ،تقوا ،دانش وفداکاری شان ،حرمت کردند وهنوز احترام می کنند.



درحالیکه،به همه رهبران قبلی باتقوا ،جسور وشایسته احترام فراوان داریم، اکنون به خوبی میدانیم که چسپیدن به رهبران دیروز وفقید ، مشکلات مارا بر طرف نمیکندودرسبک شدن وظائف سنگین سیاسی ما نه تنها نقشی را ادانمیتواند،برعکس شب وروز را درمدح بیموجب وناشی ازحب وبغض بیمورد ویا تخریب آنها سپری کردن ، مارا بیشتر به افتراق وبحران مواجه میسازد وجلوتقارب واتحاد ما را میگییرد.ازین رو، برای تعدادی ازرفقا که اکنون همه فعالیتهای شان را مرتبط به حمایت ورکلام تعدادی از رفقای دارای مقام های کلیدی در سیستم سیاسی واداری قبلی ساخته اند ومیخواهند که فقط درسایهً بزرگان حرکت کنند ، پیشنهاد میگردد که اجازه دهید تا خود این رفقای عزیزآماده گی شان را به طورداوطلبانه برای تداوم مبارزه واشتراک فعال در حرکتهای سیاسی وحزبی ،ابراز نمایند وبرای شکل گیری سیل خروشان رزمنده گان راه سعادت مردم زحمتکش وطن وپوینده گان ورهروان مبارزه به خاطر تحقق وتاءمین آزادی ، صلح، امنییت ، دموکراسی و تساوی حقوق انسانها ،آنها ازتوان ، استعداد و تجارب شان استفاده نمایند. نباید ، تعدادی را به زورواداربه مشارکت درپروسه های بسازیم که میل ویا توان همراهی با آنرا ندارند. درصورت پیش کش نمودن مشکلات شان این رفقا به مانند سابق طرف حرمت ما قرارخواهند داشت.



نهم : بارها باخود میجنگم وبالای خود فریاد برمی آورم که آیا به افراد عادی یی مثل من لازم است که به بزرگان ومعلمین دیروزخود نصیحت کنیم وآنها را برای حمایت از حزبی که خودشان آنرا اساس گذاشته اند ،فرابخوانیم ویا تشویق نماییم.؟ دراین مورد بعد سکوت و تعمق فکری خودهارا ذیحق دانسته میگوییم که بلی ،برای آن حق داریم تا صدای اعتراض خودرا دربرابرخموشی مرگبارسیاسی طولانی وفعالیتهای غیرمفید تشکیلاتی افتراق جویانهً داخل حزبی دودههء اخیر که همه ناشی ازاجرااًت خودسرانه ، سکوت وبی تفاوتی رهبران قدیمی وروءسای جدید احزاب رفیق میباشد ، بلند کنیم وبروحدت رفقا برای بقای سیاسی ومطرح شدن قوتمند در جامعه ،تاکید نماییم .


دهم : رفقای گرامی به خوبی میدانند که فریادها وتلاشهای تبلیغاتی ما ، به مثابهء جنگ حقیقت ، زنده شدن متحدانهء سیاسی ومطرح شدن به طورشایسته درجامعه دربرابرمصلحت جوییهای بی مفهوم ومنفعت پرستیهای شخصی وفرکسیونی ناروامیباشد، که تاهمین اکنون بزرگترین تهدید وخطر برای دوام مبارزه وبقای سیاسی مشترک مان است .لذا، مقاومت وقرارگرفتن درمقابل هرنوع سهل انگاری وفعالیتهای عمدی وحدت ستیزانه،حق هر حزبی بااراده ومعتقد به آرمانهای بزرگ انسانی حزب مشترک ما میباشد ونباید این فعالیتهای سالم را با بیرحمی وبی مروتی طرف تخریب قرار دهند .


یازدهم : متاءسفانه درجوامع عقب مانده حتی انسانهای مظلوم جامعه ازآزادی خود میترسند. به طور مثال : وضع رقتبار زنان افغانستان ودرجهء ظلم ، تبعیض وجفاهایی را که درحق آنها از طرف مستبدین ومرتجعین زن ستیز به کار برده شده است وعملی میگردد، درنظر بگیرید وقضاوت کنید که چرا بخشهای از زنان وطن ما ،خود دربرابر دوربینهای تلویزیون ها ایستاده میشوند ودرمواردی آزادی زنان را به منزلهء ( سوختن گوروایمان شان) ارزیابی میکنند ومیگویند که (حقوق زنان بامردان ) برابر نیست ! . آنها خود وسیله میشوند تا گروه های زن ستیز، این دشمنان آزادی وخوشبختی مجموع جامعه ، شاد ومسرور گردند وبر حقانیت(!)ادعای خود پافشاری نمایند. این مثال درمورد تعدادی ازیاران خوش قلب ما نیزصدق میکند. آنها به این عقیده اند که صحبت درمورد خطاها واشتباهات بزرگان زنده وفقید سیاسی ،گناه است وجرم سیاسی .درحالیکه میدانیم که بزرگان هرحزب ودولتی ، هرگزاشتباه کوچک را مرتکب نمیگردند. درحالیکه نقد سالم شخصیت ها، افکاروعقاید گوناگون دیگرهرگزعبور از ( خط سرخ) تلقی نمیگردد ودرجهان دموکراسی حتی معتقدات مقدس جامعه طرف نقد قرار میگیرد .رفقا، نباید درسیاست،مذهبی گونه فکر کرد.!


میخواهم دراین مورد اضافه نمایم که باکمال تاءسف بعضی ازدوستان ورفقای ما از آزادی وعملکردهای مستقلانهء شان می ترسند ونمیخواهند ویا نمی توانند با پاهای خود شان دراین راه افتخارآفرین مبارزه حرکت نمایند وبالای خود باور واعتماد پیدا کنند. این درحالیست که زنده گی برای هیچ کسی پاینده نیست ونقش ورسالت انسانها از نسلی به نسل دیگر قهراء انتقال میکند . آیا، با حکم قانون وطبیعت همراهی کنیم ویا به خاطر گل روی افراد طرف علاقهء مان دربرابر قوانین طبیعی نیز قرار بگیریم.؟



دوازدهم: یکی از مواردی که لازم نبود تذکر داده می شد ، اما، نسبت ادامه یافتن تعریفها وتمجیدهای اضافی ومدح سرایانه از رهبران بزرگ ومستحق دیروز ودرموردبعضی از رفقای موجود غیر فعال ویافعال منفی ، ناگزیر هستیم که این مساءله را یادآوری نموده وبگوییم که :
رفقای عزیز! آیا شخصیتها( رهبران وکادرها ویا هر منتسب ) به حزب وحاکمیت دیروز را درصورتیکه خود آنها به حزب شان ورهبران شان جفا کردند وهرروزبیشتراز مواضع وآرمانهاییکه به اساس آن خطوط فکری وموقفهای مشترک، به ایشان احترام گذاشته میشد خودرا دورودورترمیسازند ودرپی تخریب دیروزی اند که به قیمت جانها وخونهای بیشماری شکل گرفت ،اگرچه اشتباهات خورد وبزرگ فراوانی نیز داشت ، به حکم فرهنگ سخت جان افغانی، حرمت کنیم و تا (قاف قیامت ) منتظرایشان بنشینیم ویا اینکه خود دست به کار شویم.؟فراموش نباید کرد که اگر کسانی از ما احترام میخواهند ،اولا ء خودآنها به مقامات بالاتر از خود شان وبه حزبی که آنها را شخصیت ساخت ومشهور کرد ،احترام نمایند و آنگاه انتظار عین برخورد را ازسایرین داشته باشند. ما، رهبران را فقط وفقط درروشنی موضعگیری های سالم سیاسی وفعالیت صادقانهً تبلیغاتی ،عقیدتی وتشکیلاتی حزب میشناختیم ومی شناسیم ، درغیر آن ما رفقای دیروز را به حیث همرزمان دیروز وبه صفت هموطنان وطندوست وشریف امروز بسان سایر هموطنان ما احترام میکنیم وکدام مکلفیتی درتطبیق هدایات شخصی- سیاسی شان نداریم.
فرصت را غنیمت شمرده میخواهم متذکر گردم که :


رفقای گرامی!


شما فریادهای مارا نشنیدید ونخواستید تا درمورد انتخابات ریاست جمهوری دربین هم مذاکره میکردید ودرحد امکان احزاب ، گروه ها وشخصیت های رفیق ، درآن مورد برخورد سالم میکردند وموقف واحد را اختیارمینمودید. نتیجهً برخورد های تکروانه برای همه گروها واحزاب (رفیق) معلوم شد، اگرچه درچندین نوشتهء قبل از انتخابات ، من ،ضرب المثل( مشت بسته وهزار دینار) را بکار برده بودم که طرف توجه اولیای امورقرارنگرفت . اکنون حاجت به تبصره نیست ،همه میدانند که ما چه نتائج را به دست آوردیم.(هدف من همه احزاب وگروه های رفیق است که درآن انتخابات مواضع مختلف را اختیار کردند، درحالیکه وظیفه داشتند تا درمورد ضرورت شرکت درانتخابات ریاست جمهوری افغانستان وآنهم در موجودیت این همه نیرهای نظامی واستخباراتی- سیاسی خارجی ودرفضای چند دسته گی واختلافات رفقای حزبی وهواداران مان ، باید جروبحث های سازنده و فکر دقیق میکردند وتصمیم شایسته میگرفتند، که نکردند ونخواستند!! ولی هرکدام خودرا برنده اعلام کرده بودند؟!)



اکنون که انتخابات شوراهای ملی وولسوالیها را درپیش روداریم، توقع میرود که با گرفتن درس عبرت ازعملکرهای گذشته ، تعصب ، تنگ نظری ورقابت های بی مفهوم ومضر تشکیلاتی واختلافات شخصی را کنار گذاشته ،اگر بتوانیم وحدت خودرا تاءمین کنیم ازین چه بهتر،درغیر آن باید درسراسرحوزه ها ، کاندید های مشترک را براساس قدرت و توان مندی احزاب وکاندیداتورها مشخص وبه موافقه برسیم وبه این افتضاحات ناشی از چند دسته گی حداقل دراین مورد مهم خاتمه دهیم . باید ، ماقوی ترین شوراهای ولسوالیها و فرکسیون قدرتمند پارلمانی را داشته باشیم .
باردیگر به همه رفقا وهمرزمان عزیز، 45 مین سالگرد تاءسیس حزب مشترک مان را صمیمانه تبریک گفته ،درضمن ابراز آرزومندی برای صحت وموءفقیت شان درزنده گی شخصی وسیاسی ، ازهمه میخواهیم :

بااینکه بسیار دیرشده وفرصتهای طلایی واستثنایی را برای تجدید فعالیتهای موءثر ومتحدانهء مبارزه ازدست داده ایم ولی وطن ومردم ما هنوز زنده اند ودررنج ومحنت بسر می برند وبه سوی فرزندان واقعی شان ندا سر میدهند وفریاد میکشند که برای نجات شان بشتابیم.این شتافتن وآغاز مبارزهء جدید بدون داشتن وحدت صادقانهً تشکیلاتی ، بدون تاء مین بهترین دموکراسی داخل حزبی ، بدون داشتن برنامه و اساسنامهء علمی وطرف ضرورت شرایط فعلی ،بدون تشخیص سالم دوستان، متحدین و دشمنان ومخالفین داخلی وخارجی وبدون رفتن شخصیت های اثر گذار ومبارز به داخل وطن وقرار گرفتن درپهلوی سائر رفقا وهمراهان ودربین مردمان زحمت کش وتحول طلب، امکان پذیر نیست.


اکنون باید همه به خوبی به این حقیقت دست یافته باشیم که ایفای این مبارزه وتحقق کلیه اهداف نیک انسانی ما ، جز با خارج شدن همه رزمنده گان واقعی از خانه های کوچک تشکیلاتی فعلی وکوچ کشی آگاهانه و دسته جمعی ، تواًم با صمیمیت واعتماد متقابل به خانهً بزرگ پدری( حزب واحد که میتواند بعد نشست مشترک ،قانونمند وکاملاء دموکراتیک)،نام جدید وبرنامهء جدید رابعد توافق همه گانی، صاحب گردد، امکان پذیر نیست. لذا،همه وظیفه داریم که برای تجدید ساختمان ویا مرمت خرابیهای انجام شده به دستان خودما ،حق نداریم لحظهء درنگ کنیم). ازین رو ازهمه اولتراز شما رفقای گرامی فعال دراحزاب وگروه های رفیق تقاضا میگردد که بیشتر ازین درمورد کمیتها وکیفیت های تشکلات تان به یکدیگروازقرارداشتن آن شخصیت واین پیش کسوت درجنب تشکیلات مان و ازحق به چانب بودن ها بیشتر ازین دَم نزده و یکدیگر مان را بپذیریم ویکسان حرمت کنیم.


اکنون این درک بما دست داده است که اگررفقای ما بازهم ازهر فرصت برای ضخیم ساختن دیوارهای خانه های تشکیلاتی غیر وسیع الشمول خود بهره ببرند ،عواقب ناگوارتری را درراه وحدت مجدد همرزمان مان، پیش بینی میکنیم. ازین رو، پیشنهاد میگرددکه :


رفقای محترم ! بیائید همهء ما با سیاستهای ( دفع الوقت) خداحافظی کنیم واجازه ندهیم که پروسهء تقارب ووحدت مجدد مابیشتر ازین طولانی وباعث ایجاد ناباوری های بیشتر درمیان خودما گردد. . نشود که تداوم سیاستهای غیر جدی دراین زمینه، آخرین اعتمادها نسبت به فعالین فعلی پروسهً وحدت دربین احزاب طرف مذاکره را ، به مشکل مواجه سازد. اگرمگرهای تکراری وکمیسیون سازیهای بی نتیجهء سالهای قبلی، ماراوادار ساخته است که از رفقای کمیسیونهای جدید وحدت واز حلقات رهبری دوحزب رفیق درحال مذاکره واز سائر احزاب وحلقات رفیقی که باید حتماءبه این پروسه دعوت وکشانیده شوند، اینست که باید به خود اجازه ندهیم که اشتباهات مسوولین حزبی را در17 سال قبل تکرار کنیم .ببینید، هرقدر تلاش میکنیم،باج اشتباهات بزرگ دیروزی بزرگان را که درکلیدی ترین وسرنوشت سازترین مسایل وطنی ، بدون مشوره وتفاهم با رفقا ومتحدین شان تصمیم گیری های خطرناکی ایرا اتخاذ کردند ، هرگزجبران نتوانسته ونخواهیم توانست.

انتظار همه وحدت طلبان حزب مااینست که، خبرهای خوش ودلگرم کننده درمورد به موء فقیت انجامیدن مذاکرات وحدت وتصامیم جسورانهء حلقات رهبری احزاب نهضت فراگیر دموکراسی وترقی وحزب متحد ملی افغانستان،بشنوند.ما به این اعتقاد رسیده ایم که کلیه مسوولین ،کادرها واعضای کلیه احزاب وحلقات رفیق وهرهمرزم با احساس وغیر وابسته به تشکلات موجودوخواهان تحولات واقعا ء دموکراتیک درافغانستان، به این نتیجه رسیده اند که بدون تاءمین وحدت صادقانه، همه گانی وداوطلبانه،هیچ راه دیگری وجود ندارد. .



راستی وقتی به حافظهء خود مراجعه میکنیم ،هزاران چهره خندان ویا خون آلود به ابدیت پیوسته گان وشهدای حزب ومردم عادی قربان شده درراه آن ،به مانند فلم سینما ، ازبرابر چشمان ما میگذرند .واقعاء چه تعداد بیشماری ازیاران وهم راهان خود را ازدست داده ایم که نوشتن نامهای همهء شان ازحوصلهء این یادداشت خارج است.
بیائید، کاری کنیم که آرمانهای پاک رفته گان ما بیشتر از این لگد مال نگردد .نباید با تداوم بی اتفاقی وخانه جنگیهای شخصی ، تشکیلاتی ،قومی وزبانی وپیشه کردن برتری جوییهای قومی وسمتی که همه مظهر عقب مانده گی وخودمحوری میباشند، روح آن عزیزان رابیشتر ازین ناآرام سازیم وبه آرمانها وتعهدات خود مان نیز خیانت کنیم.



دراخیر درود های گرم خویش را به ارواح پاک تمام شهدا، ورفته گان حزب ما( شامل تمام گروه ها وحلقات جدا شده از پیکر اصلی ولی قربانی داده درراه آن) وبه همه شهدای راه سربلندی وترقی افغانستان، خاصتا ء به آنانی که درطی این 45 سال ، بعد فداکاریها وجانبازیهای غیر قابل اغماض درراه سعادت مردم وترقی وطن مشترک مان رزمیدند واکنون دردل خاک خوابیده ویا خاک شده اند، میفرستیم وبرای شان آرامش ابدی آرزو میکنیم.


بادرود ها وتبریکات صمیمانه به مناسبت 45مین سالگرد حزب مشترک مان!

جلیل پرشور
23/12/2009






رفقای عزیزوگرامی!

اگرباچشمان بازاطراف مارانگاه کنیم،بخوبی درمییابیم که شخصیت های بزرگ وفداکار زیادی را ازدست داده ایم.درحالیکه روح همهً شانرا شاد میخواهیم
بایددرصدد تاًمین وحدت حتمی حزب پراگنده شدهً باشیم که از رهبران وفدا شده گان برایما طورامانت سپرده شده است.وظیفهء اخلاقی هریک مااست که به این امانت خیانت نکنیم.
لذا،حرمت گذاری به رهبران، شهدا وخلقهای زحمتکش ،فقط از طریق وحدت صفوف وایجاد یک جبههء وسیع ترقیخواهان وطنپرست امکان پذیر است وبس.!. بیائید این هدف بزرگ را صادقانه تحقق ببخشیم.!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.